به گزارش صراط به نقل از جوان آنلاين، مذاكرات هستهاي بين ايران و گروه ۱+۵ در استانبول، بازتاب متفاوتي در رسانههاي داخلي و خارجي پيدا كرد و اين تفاوت به خاطر رويكرد جديد غرب به موضوع هستهاي ايران نسبت به رويكردهايش در مذاكرات قبلي بود.
در رويكرد جديد غرب آنچه برجستگي يافت، پذيرش حق ملت ايران در برخورداري از انرژي هستهاي در چارچوب معاهده NPT بود. نظر به اينكه در مذاكرات استانبول، طرف غربي به كليات بسنده و از ورود به جزئيات پرهيز كرد، قضاوت در اين خصوص كه اين رويكرد جديد، جنبه تاكتيكي دارد يا اينكه تحول اساسي در نگرش غربيها ايجاد شده، به آينده موكول شد. مذاكرات بغداد از اين جهت، از اهميت بالايي برخوردار است. در اين مذاكرات مشخص خواهد شد كه رفتار غربيها در استانبول، رفتاري تاكتيكي بوده يا خير؟
در رويكرد جديد غرب آنچه برجستگي يافت، پذيرش حق ملت ايران در برخورداري از انرژي هستهاي در چارچوب معاهده NPT بود. نظر به اينكه در مذاكرات استانبول، طرف غربي به كليات بسنده و از ورود به جزئيات پرهيز كرد، قضاوت در اين خصوص كه اين رويكرد جديد، جنبه تاكتيكي دارد يا اينكه تحول اساسي در نگرش غربيها ايجاد شده، به آينده موكول شد. مذاكرات بغداد از اين جهت، از اهميت بالايي برخوردار است. در اين مذاكرات مشخص خواهد شد كه رفتار غربيها در استانبول، رفتاري تاكتيكي بوده يا خير؟
در روزهاي اخير برخي مقامات امريكايي و اروپايي به طرح موضوعاتي در قبال فعاليتهاي هستهاي ايران و ادامه فشارها و تداوم و تشديد تحريمها پرداختهاند كه نشان ميدهد غربيها گويا قصد دارند در همان مسير پيشين حركت كنند. به عنوان نمونه خانم هيلاري كلينتون وزير امور خارجه امريكا با اشاره به فعاليتهاي هستهاي ايران با تأكيد بر استراتژي فشار چندبعدي بر جمهوري اسلامي ميگويد: «ما به طور پيوسته در حال بررسي چگونگي به كارگيري ديپلماسي چند بعدي هستيم. ايجاد و حفظ يك ائتلاف براي اعمال فشار بر ايران و منزوي كردن آن يك نمونه به شمار ميرود. ما در ديپلماسي عمومي خود از تمامي راهكارها، از ماهواره و تلويزيون و توئيتر گرفته تا پست به روش سنتي استفاده كرديم. ما بار ديگر با مؤسسههايي مانند آژانس بينالمللي انرژي اتمي ارتباط برقرار كرديم. ما تمامي اعضاي شوراي امنيت شامل روسيه و چين را متقاعد كرديم تا سختگيرانهترين تحريمهايي را كه تاكنون اعمال شده است عليه ايران تصويب كنند و فشار عليه ايران را افزايش دهند. اما دريچه گفتوگو هنوز باز است و ما به طور فعال در حال پيگيري راهكارهاي ديپلماتيك هستيم.»
براساس گزارش راديو آلمان، وزير خارجه امريكا از چين درخواست كرد در برخورد با ايران در جبهه مشتركي با اين كشور بماند و با تحريم نفتي ايران همكاري كند. براساس اين گزارش، كلينتون بر اين نكته تأكيد دارد كه اتحاد عمل ميان كشورهاي ۱+۵، بهترين راهحل مسئله اتمي ايران است. فشار امريكاييها بر ديگر كشورهاي خريدار نفت ايران مانند هند و ژاپن، نشان دهنده تداوم استراتژي امريكا در مقطع قبل از مذاكرات استانبول ميباشد. «گيدو وستروله» وزير خارجه آلمان نيز براساس گزارش منتشر شده از سوي خبرگزاري فرانسه، ضمن تأكيد بر حمايت كشورش از رژيم صهيونيستي، وضعيت هستهاي ايران را «خطري عظيم» خواند و خاطرنشان كرد: «جامعه جهاني بايد مانع دستيابي ايران به اسلحه اتمي شود.»
سفر خانم كاترين اشتون، مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا به سرزمينهاي اشغالي فلسطين و ديدار با مقامات رژيم صهيونيستي در آستانه مذاكرات بغداد و چگونگي بازتاب اين سفر در رسانههاي غربي، همگي اين گمانه را تقويت ميكند كه غربيها همچنان به سياست گفتوگو براي فشار ميانديشند و اين سياست تا تبديل شدن به سياست گفتوگو براي همكاري فاصله دارد.
اگر صحت اين گمانه در مذاكرات بغداد تقويت شود، بايد گفت از فرصتهاي فراهم شده در مسير مذاكرات هستهاي بين ايران و گروه ۱+۵ به خوبي استفاده نشده. از قديم گفتهاند عاقل آن است كه از فرصتها به خوبي استفاده كند، زيرا فرصتها همانند ابر بهاري زودگذرند. در تفكر و مديريت راهبردي امروزين نيز استفاده از فرصتها به يك اصل حاكم تبديل شده و همه استراتژيستها بر اين اصل تأكيد دارند. اما در بحث ما سخن اصلي در اين است كه كدام طرف مذاكره بايد از اين فرصت استفاده نمايد. به عبارت ديگر، مذاكرات بغداد و پيش از آن مذاكرات ايران با آژانس بينالمللي انرژي هستهاي در وين براي ايران يك فرصت تلقي ميشود و يا آن را بايد فرصتي براي غرب به شمار آورد؟ براي پاسخ به اين سؤال بايد گفت كه طي قريب يك دهه گذشته در بحث هستهاي ايران، آيا اين جمهوري اسلامي بوده كه در تنگنا قرار گرفته يا اين غربيها بودند كه با رفتاري غيرعقلايي و كاملاً سياسي، خود را در تنگنا و بنبست قرار دادند؟
واقعيت امر اين است كه طي ۱۰ سال گذشته، غربيها هر كاري كه ميتوانستند براي جلوگيري از هستهاي شدن ايران انجام دادند و لكن امروز جمهوري اسلامي يك كشور داراي چرخه سوخت است. جمهوري اسلامي در شرايط كنوني، نهتنها به دليل هستهاي شدن، بلكه به دلايل گوناگون داراي موقعيت ارتقا يافته در سطح منطقه و جهان است و غرب بايد از اين پس براي تنظيم سياستهايش در قبال ايران به اين موقعيت راهبردي توجه كند. گرچه ممكن است سياستمداران و دولتمردان امريكايي و اروپايي به خاطر برخي ملاحظهكاريها و مصلحتانديشيها، حاضر به پذيرش جايگاه ايران به عنوان يك قدرت نوظهور نباشند، لكن صاحبنظران و انديشمندان غربي، اعترافات بسياري در اين خصوص داشتهاند و براساس نگرش واقعبينانه، دولتمردان خود را به اتخاذ راهبردهاي جديد در قبال ايران توصيه ميكنند. به عنوان نمونه، چندي قبل «مؤسسه مطالعات راهبردي» امريكا (SSI) در تحليلي كه به قلم سه نفر از استراتژيستهاي خود نگارش شده بود، با اشاره به موقعيت ايران مينويسند: «امريكا بايد آماده رقابتي تمامنشدني با ايران در سطحي گسترده و در زمينههاي گوناگون باشد.» نويسندگان اين تحليل، ضمن هشدار نسبت به مخاطرات رويارويي با ايران، به دولتمردان امريكا توصيه ميكنند: «كنار آمدن دوستانه با ايران و همپيمانان اين كشور در خليج فارس براي امريكا بسيار كمهزينهتر و داراي خطر كمتر است.» مشكل اصلي غربيها در موضوع هستهاي ايران، چشم بر بستن بر واقعيات است. آنها غرب چند دهه گذشته را كه سرمست از قدرت بود در محاسبات خود مورد توجه قرار ميدهند و به ملت بزرگ ايران نيز به همان چشم سابق نگاه ميكنند! نه غرب، غرب ديروز است نه ملت ايران، آن ملت گذشته است.
با انقلاب اسلامي و در پرتو نظام ديني با محوريت ولايت فقيه، ملت ايران متحول شده و اكنون با اعتماد به نفس و توانمنديهاي غيرقابل توصيفي كه دارد،اساساً در برابر هيچ مانع و مشكلي احساس رسيدن به بنبست در او شكل نميگيرد. با توجه به پيشرفتهاي سالهاي اخير در ايران و از جمله در موضوع هستهاي و با توجه به بيداري اسلامي در منطقه و همچنين با توجه به بحران غرب در سالهاي اخير، مردم ايران بيش از هر زمان ديگر نسبت به غلبه بر مشكلات و موانع و عبور از تمامي چالشها، فشارها، تهديدات و تحريمها، به پيروزي و موفقيت خود اميدوارند.
با انقلاب اسلامي و در پرتو نظام ديني با محوريت ولايت فقيه، ملت ايران متحول شده و اكنون با اعتماد به نفس و توانمنديهاي غيرقابل توصيفي كه دارد،اساساً در برابر هيچ مانع و مشكلي احساس رسيدن به بنبست در او شكل نميگيرد. با توجه به پيشرفتهاي سالهاي اخير در ايران و از جمله در موضوع هستهاي و با توجه به بيداري اسلامي در منطقه و همچنين با توجه به بحران غرب در سالهاي اخير، مردم ايران بيش از هر زمان ديگر نسبت به غلبه بر مشكلات و موانع و عبور از تمامي چالشها، فشارها، تهديدات و تحريمها، به پيروزي و موفقيت خود اميدوارند.
آن كه در موضوع هستهاي ايران از منظر ملت ايران در بنبست قرار گرفته و بايد از فرصت مذاكرات در بغداد با نگرش مبتني بر واقعيت بهره ببرد، غرب ميباشد؛ غربي كه در آستانه تحولات ناشي از بيداري ملتهاي غربي قرار گرفته است. چند روز پيش رهبر حزب استقلال انگلستان با نگاهي عميق و واقعبينانه نسبت به اعتراضات مردم در كشورهاي اروپايي و امريكا گفت: «با روند نارضايتيهاي جمعي، احتمال انقلاب در كشورهاي اروپايي وجود دارد.» همگان با معناي انقلاب آشنا هستند.
انقلاب در كشورهايي رخ ميدهد كه مردم آن از وضع موجود ناراضي باشند و اين نارضايتي آنچنان فراگير، عميق و گسترده باشد كه براي تغيير آن وارد صحنه شوند. با اين وضعيت تزلزلگونه در حكومتهاي غربي به دليل نارضايتيهاي عمومي مردم،بسيار تعجببرانگيز است. وهم و خيالي كه گريبانگير دولتهاي غربي شده، و اينگونه ميپندازند كه با اعمال فشار، تهديد و تشديد تحريمها، ميتوانند نظام ديني كه پشتوانه اصلياش، مردم هميشه در صحنه ميباشند را ميتوانند از پاي درآورند. ملت ايران طي ۳۳ سال گذشته نشان داده همواره در صحنههاي دفاع از انقلاب حضوري هوشمندانه خواهد داشت و به طور قطع اين حضور در صحنههاي آتي نيز استمرار خواهد يافت. بنابراين بايد گفت، مذاكرات بغداد، فرصتي براي غربيها ميباشد كه با استفاده از اين فرصت و با جبران اشتباهات گذشته و از طريق گشودن باب گفتوگو و همكاري با ايران به جاي سياست گفتوگو و فشار، خود را از بنبست خودساخته رها سازند.