جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۷ تير ۱۴۰۲ - ۱۱:۴۹

ناتوانی اسرائیل برای مقابله با تشدید روز افزون حملات مقاومت در کرانه باختری

ناتوانی اسرائیل برای مقابله با تشدید روز افزون حملات مقاومت در کرانه باختری
ناتوانی اسرائیل برای مقابله با تشدید روز افزون حملات مقاومت در کرانه باختریر
کد خبر : ۶۲۸۲۹۸

به گزارش پایگاه خبری صراط به نقل ازخبر تسنیم،  نقطه مشترکی که در همه تحلیل‌های مربوط به تحولات اخیر فلسطین در رسانه‌ها و مراکز مطالعاتی منطقه‌ای و بین‌المللی مشاهده می‌شود آن است که برخلاف دوره‌های گذشته که تنها غزه نماد مقاومت در برابر اشغالگران صهیونیست بود، امروز کرانه باختری تبدیل به بستر جدیدی برای مبارزه با اشغالگری شده و معادلات بی‌سابقه‌ای را به رژیم صهیونیستی تحمیل کرده است.

تغییر معادلات درگیری ارتش رژیم اسرائیل با کرانه باختری چیزی است که محافل و رسانه‌های عبری نیز به آن اعتراف کرده و درباره آغاز انتفاضه مسلحانه جدید فلسطین از کرانه باختری هشدار می‌دهند؛ انتفاضه‌ای که می‌تواند نابودی اسرائیل را رقم بزند.

چرا اسرائیل در مهار فلسطینیان ناکام مانده است؟

بنیاد آمریکایی کارنگی که یکی از مراکز اصلی مطالعات بین‌المللی و راهبردی کاخ سفید است در مقاله‌ای تحت عنوان «آرامش بدون چشم‌انداز سیاسی، چرا اسرائیل در کنترل فلسطینیان ناکام مانده است؟» به تحولات اخیر فلسطین و درگیری ارتش اسرائیل با فلسطینیان در کرانه باختری پرداخته و نوشت، تعداد عملیات‌های فلسطینیان ضد اسرائیلی‌ها و نیز نظامیان ارتش اسرائیل به شکل قابل توجهی در کرانه باختری و نیز اراضی 1948 تشدید شده و این روند بیانگر شکست روش اسرائیل برای سیطره بر فلسطینیان است؛ روشی که پیشتر عمدتا متکی به 2 ابزار بود:

-تلاش برای تقویت آرامش با فلسطینیان از خلال انگیزه‌های اقتصادی.

-اعتماد به هماهنگی امنیتی با تشکیلات خودگردان برای کنترل فلسطینیان.

شکست محاسبات اقتصادی رژیم صهیونیستی برای سیطره بر فلسطینیان

«شیمون پرز» رئیس وقت رژیم صهیونیستی در کتاب خود تحت عنوان «خاورمیانه جدید» درباره سازوکار شبکه‌سازی اقتصادی این رژیم با کشورهای منطقه نوشته بود که اسرائیل با ابزار اقتصاد می‌تواند اهداف خود را پیش ببرد و روند عادی‌سازی با کشورهای عربی منطقه را تسهیل کند.

البته این فرضیه شیمون پرز تنها مختص کشورهای منطقه نبود؛ بلکه بعد از پایان جنگ ژوئن 1967 صهیونیست‌ها روی سازوکار فریب فلسطینی‌ها از خلال اقتصاد نیز کار کردند. سران صهیونیست در این زمینه در سال 1995 مجوزهایی را برای شرکت‌های فلسطینی متخصص در نساجی و صنعت کفش صادر کردند.

مقامات صهیونیست در آن زمان معتقد بودند که درآمدهای اقتصادی بیشتر برای فلسطینی‌ها به معنای کاهش انگیزه آنها برای انجام عملیات‌های ضد اسرائیلی است. درواقع صهیونیست‌ها سعی داشتند از ابزار اقتصادی برای یک سرمایه‌گذاری سیاسی و امنیتی در قبال فلسطینیان استفاده کنند و با گشودن دریچه‌های اقتصادی به روی مردم فلسطین، روحیه مبارزه و مقاومت آنها را از بین ببرند و این ملت را وابسته به اسرائیل کنند.

لازم به ذکر است که اشغالگران از اقتصاد هم به عنوان ابزار تشویق و هم تهدید و مجازات در برابر فلسطینیان استفاده می‌کردند و فلسطینیانی که حاضر به پذیرش سیاست‌های رژیم صهیونیستی نبودند تحت تحریم‌های شدید اقتصادی قرار می‌گرفتند؛ همانطور که نوار غزه سالهاست تحت یک تحریم خفقان‌آور همه جانبه قرار دارد.

صهیونیست‌ها برای تحقق این هدف ابتدا تلاش کردند تا گروه‌های مختلف فلسطینی را از یکدیگر جدا کرده و به مردم فلسطین تلقین کنند که کرانه باختری یا اراضی 1948 و دیگر مناطق فلسطین از غزه جدا هستند و نباید از رویکرد مقاومت غزه پیروی کنند. از دهه‌های گذشته رهبری رام‌الله مهمترین ابزار رژیم اشغالگر برای سیطره بر کرانه باختری بوده و تشکیلات خودگردان که علی‌رغم ادعاهای خود همچنان به هماهنگی امنیتی با اشغالگران ادامه می‌دهد، دست راست رژیم صهیونیستی برای کنترل فلسطینیان در کرانه باختری بوده است.

کرانه باختری، بستر انتفاضه سوم فلسطین

اما با این وجود بعد از اولین انتفاضه مسلحانه فلسطین در سال 2000 صهیونیست‌ها همواره خطر بزرگی را از جانب کرانه باختری احساس می‌‌کردند و طی یک دهه گذشته کرانه باختری بستر بزرگ عملیات‌های ضد صهیونیستی بوده که این روند بعد از نبرد «شمشیر قدس» در مه 2021 با شدت بی‌سابقه‌ای دنبال شد؛ جنگی که برای اولین بار همه فلسطینی‌ها به شکل یکپارچه و متحد مقابل دشمن ایستادند.

امروز مقامات رژیم اشغالگر از گسترش روحیه مقاومت در کرانه باختری و ظهور گروه‌های جوان مقاومت همچون گردان‌های جنین و نابلس و عرین‌الاسود و ... و افزایش عملیات‌های استشهادی جوانان فلسطینی علیه نظامیان و شهرک‌نشینان صهیونیست شوکه شده‌اند. اسرائیلی‌ها اکنون متوجه شده‌اند که حساب کردن روی ابزار اقتصادی برای ارعاب یا جذب فلسطینیان اشتباه بوده است.

به عبارت دیگر نسل جدید فلسطین که نماد مقاومت واقعی این سرزمین در برابر اشغالگران است به این نتیجه رسیده که خدمات اقتصادی ناچیزی که رژیم صهیونیستی در دهه‌های گذشته برای ساکت کردن فلسطینی‌ها در اختیار آنها قرار داده، درواقع چیزی جز بخش کوچکی از ثروت‌های خودِ این مردم که توسط اشغالگران صهیونیست غارت شده، نیست. همچنین نسل جدید فلسطین با چشم خود می‌بیند که رژیم اشغالگر چگونه به مصادره زمین‌ها و تخریب منازل فلسطینیان و اخراج آنها ادامه می‌دهد و مانع دسترسی مردم فلسطین به منابع آب و گاز و سایر ثروت‌های خودشان می‌شود و با استفاده از منابع طبیعی فلسطین سرمایه‌گذاری‌های هنگفت اقتصادی انجام می‌دهد.

ما پیش از این درباره مقوله «وحدت میادین» در فلسطین تحلیل‌های زیادی ارائه داده‌ایم اما اکنون درباره «وحدت ادراک فلسطینی‌ها از فریبکاری اسرائیل» صحبت می‌کنیم؛ جایی که همه فلسطینی‌ها به انگیزه و هدف اصلی رژیم اشغالگر از ارائه خدمات ناچیز اقتصادی به مردم فلسطین پی برده‌اند.

درواقع مراکز مطالعاتی و محافل سیاسی و نظریه‌پردازان صهیونیست زمانی که روی اقتصاد به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف سیاسی و امنیتی خود مقابل فلسطینیان حساب باز می‌کردند، به عوامل مهمی همچون دین و مذهب و ملی‌گرایی مردم فلسطین که می‌تواند انتفاضه سوم را رقم بزند توجه نکرده بودند.

کرانه باختریِ مسلح چگونه مرگ توافق‌های اسلو را رقم زد؟

علاوه بر آن همه آنچه که در صحنه امروز فلسطین می‌بینیم به معنای شکست کامل توافق خائنانه تشکیلات خودگردان با رژیم صهیونیستی تحت عنوان توافق‌های «اسلو» است؛ توافق‌هایی که اشغالگران هرگز به مفاد آن پایبند نبودند و نسل جدید فلسطین نیز هرگز آن را به رسمیت نمی‌شناسد. مقامات فلسطینی که چنین توافقی را منعقد کرده بودند آن را گامی در راستای تشکیل دولت مستقل فلسطینی می‌دانستند؛ درحالی که هدف اسرائیل و حامیان غربی و آمریکایی آن، تجزیه کامل فلسطین و تسهیل روند عادی سازی تل‌آویو با کشورهای عربی بود.

اما اکنون بعد از گذشت 3 دهه از توافق شوم اسلو همه فلسطینیان و حتی تشکیلات خودگردان که هنوز هم چشم به آن دوخته، به این نتیجه رسیده‌اند که اساسا راهکار «دو دولتی» وجود ندارد و هدف اصلی رژیم صهیونیستی اشغال کامل فلسطین و بیرون کردن مردم این سرزمین از آنجاست. سیاست‌های افراطی که کابینه فاشیستی بنیامین نتانیاهو اکنون در قبال فلسطینیان پیش گرفته موید همین امر است.

از طرف دیگر تشکیلات خودگردان که زمانی مرجع اصلی فلسطینی‌ها بود اکنون جایگاهی در میان آنها ندارد و بعد از تقویت هماهنگی امنیتی با دشمن و جاسوسی از فلسطینیان، محبوبیت خود را به شکل قابل توجهی در میان این مردم از دست داد؛ تا جایی که بسیاری معتقدند در مرحله بعدی و بعد از مرگ «محمود عباس» رئیس این تشکیلات، مقاومت تبدیل به تنها مرجع ملت فلسطین خواهد شد.

در همین زمینه نتایج نظرسنجی مرکز تحقیقات و مطالعات فلسطین در ژوئن 2023 نشان می‌دهد که یک چهارم فلسطینی‌ها معتقدند بهترین اتفاقی که بعد از روز نکبت برای آرمان فلسطین رخ داد، ورود حماس و جهاد اسلامی به خط مبارزه با رژیم صهیونیستی بود و اکثر آنها تاکید دارند که هیچگونه راه حل دو دولتی یا یک دولتی در فلسطین وجود ندارد و تنها راه مقابله با اشغالگری، مقاومت مسلحانه است.

همچنین بر اساس این نظرسنجی دو سوم مردم فلسطین ترسی از تکرار حوادث روز نکبت ندارند و 66 درصد آنها معتقدند که رژیم جعلی اسرائیل به صدسالگی نمی‌رسد. همچنین 71 درصد فلسطینی‌ها از ظهور گروه‌های جوان مقاومت در کرانه باختری حمایت می‌کنند و 51 درصد پیش‌بینی می‌کنند که انتفاضه سوم به زودی آغاز خواهد شد.

در مقابل این واقعیت پیچیده در کرانه باختری مراکز مطالعات راهبردی رژیم صهیونیستی معتقدند که 3 راه حل برای مقابله با چنین وضعیتی وجود دارد که البته بد و بدتر هستند. یکی از این راه حل‌ها آن است که اسرائیل تشکیلات خودگردان فلسطین را مطابق سیاست‌های خود بازسازی کند. راه حل دوم قطع هماهنگی میان فلسطینیان در کرانه باختری به ویژه میان گروه‌های مقاومت از جمله گردان‌های شهداء الاقصی و سرایاالقدس و گردان‌های عزالدین القسام و جبهه مردمی فلسطین و ... است. راهکار سوم اعلام حکومت نظامی در کرانه باختری می‌باشد.

اما واقعیتی که خودِ صهیونیست‌ها نیز به آن اعتراف می‌کنند این است که هیچ یک از این راهکارها در برابر «کرانه باختریِ مسلح» کارساز نیست؛ به ویژه اینکه هم‌زمان با تحولات کرانه باختری، رژیم صهیونیستی در جبهه داخلی خود نیز با یک بحران پیچیده سیاسی مواجه بوده و علاوه بر آن مجبور است با چالش‌های امنیتی خارجی در همه جبهه‌ها نیز دست و پنجه نرم کند.

برچسب ها: اسرائیل