کمی احساس نفس کشیدن میکنم ،ضرب المثل قدیمی هم یغهام را میگیرد که در بیابان لنگ کفش هم غنیمتی است دوباره سراغ سریال را میگیرم و به جاهای خوبی میرسم.
در این آشفته بازار که همگان از پایین دست بودن آثار نمایشی کم و بیش مطلع هستند سروش صحت به رویه سریال سازی خودش در تلویزیون رجوع کرده و ساختار مورد علاقه اش را در فیلمنامه ی که خودش و یار دیرینش ایمان صفایی نوشته اند را اجرا کرده است.
سریال مگه همه عمرچند تا بهاره با همان اسمش ما را به لذت زیست در دم رهنمون می کند و داستان خانواده سنتی با پدر و پدر بزرگ و برادر و پسرعمو و رفقا را در خانه ای قدیمی روایت می کند و ماجرای ماری که در خانه است در همین قسمت های ابتدای بیننده را سوار بر مرکب قصه گویی می کند و با خود می برد.
سروش صحت در ادامه خودش از افتادن به لوده بازی مرسوم دو دهه اخیر جان سالم بدر برده و توانسته سریال استاندار برای تماشاگراستاندار بسازد او دست به یک ریسک بزرگ زده که به گمانم برگ برنده این سریال نمایش خانگی است و آن هم قرار دادن علی مصفا که شمایل یک روشنفکر متین و با وقاررا باخود یدک می کشد در کنار رشید (قدرت الله ایزدی ) که شمایل بازی نمایش های شبانه را با خود دارد و این هم جواری با زیرکی سروش صحت خنده را به لب تماشاگر هدیه می دهد.
کارنامه صحت در تلویزیون با پژمان و لیسانسه و فوق لیسانسها و ساختمان پزشکان و شعمدونی کارنامه قابل قبول در ارتباط گرفتن با تماشاگر است و در این میان کمدی ملیح و اندازه را به نمایش می گذارد او یک فیلم سینمایی هم ساخته که برخلاف مدیوم تلویزیونی اش است و یک قصه مرگ اندیشانه ای را دستمایه قرارداده که آن فیلم هم پیشنهادی برای تماشاست .
جهان با من برقص
غنیمت بودن از این دست سریال ها که استاندارهای سریال سازی را دارند اکنون در مختصات اجتماعی فرهنگی جامعه ما همچون همان لنگ کفش محترم در بیابان می ماند اما افسوس که باید به این درد بزرگ اذاعان داشته باشیم که پس از داشتن دهه ها سال ،سینما و تلویزیون و نیروی انسانی معقول در حوزه نمایش باید با چراغ قوه بدست بدنبال آثاراستاندارد بگردیم کم فرهنگی در جامعه رخ می نمایاند و این درد بزرگی است