شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۴ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۵۶

«پسر یزید» با شلوار جین دیده شد/ جایزه در گرو «دادگاه کرباسچی»!

«پسر یزید» با شلوار جین دیده شد/ جایزه در گرو «دادگاه کرباسچی»!
نمایش «دود کعبه» به نویسندگی و کارگردانی سعید شاپوری اثری است که در سال ۸۱ در مجموعه تئاتر شهر به صحنه رفت؛ نمایشی که در آن مقطع به شکلی متفاوت به موضوعی دینی پرداخت و تولید و اجرا شد.
کد خبر : ۶۳۱۱۲۲

به گزارش پایگاه خبری صراط به نقل از مهر، ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با سپری کردن بیش از ۴ دهه پا به قرنی تازه گذاشت؛ در این عمر سپری شده ۴۴ ساله، آثار مختلفی با موضوعاتی متنوع از دفاع مقدسی، دینی، کمدی، اجتماعی و … تولید و در سالن‌های تئاتر به صحنه رفتند. برخی از این آثار بسیار جریان ساز بودند و برخی آثار خاطره‌انگیز و پر مخاطب.

شاید خالی از لطف نباشد مروری داشته باشیم بر آثاری که طی دهه‌های ۶۰، ۷۰، ۸۰ و ۹۰ تولید و اجرا شدند، روندی که این آثار برای تمرین و تولید طی کردند، گروهی که در تولید و اجرای اثر حضور داشتند و دیدن تصاویر این اجراها اعم از عکس یا فیلم.

از این رو در گروه هنر تصمیم بر این شد که از آغاز سال ۱۴۰۰ با جمع‌آوری اطلاعات مختلف اجراهای ۴ دهه گذشته، مروری‌بر تولیدات تئاتر ایران در این بازه زمانی داشته باشیم که این گزارش‌ها تا نیمه سال ۱۴۰۱ ادامه یافت و بعد از وقفه‌ای چند ماهه قرار بر این است که از ابتدای سال ۱۴۰۲ این روند مجدداً ادامه پیدا کند.

از این رو در پنجاه و نهمین گام از مرور «چهار دهه خاطرات صحنه» سراغ نمایش «دود کعبه» به نویسندگی و کارگردانی سعید شاپوری رفته‌ایم.

سعید شاپوری از جمله چهره‌های با سابقه تئاتر ایران است که در زمینه نمایشنامه‌نویسی و کارگردانی فعالیت می‌کند. این نویسنده و کارگردان تئاتر در دهه ۷۰ و ۸۰ در عرصه تئاتر ایران فعالیت مستمری داشته و آثار مختلفی را روی صحنه برده است که از آن جمله می‌توان به «دود کعبه»، «ماده ۱۱۳۳»، «مهر هفتم»، «بی‌قراری»، «روزهایی که به یادت گذشت»، «نور زمستانی» و «آپولوژی» اشاره کرد.

«پسر یزید» با شلوار جین دیده شد/ جایزه در گرو «دادگاه کرباسچی»!

شاپوری که طی یک دهه اخیر کمتر در عرصه کارگردانی تئاتر به فعالیت پرداخته و بیشتر در زمینه تدریس تئاتر و نگارش نمایشنامه و فیلمنامه مشغول است، طی دوران فعالیت مستمر خود توانست جایگاه قابل قبولی در عرصه نمایشنامه‌نویسی و کارگردانی تئاتر به خود اختصاص دهد.

نمایش «دود کعبه» به نویسندگی و کارگردانی سعید شاپوری از جمله آثاری است که این کارگردان به صحنه برده است. «دود کعبه» که موضوعی دینی داشت سال ۱۳۸۱ و در ابتدا در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و سپس در سالن چهارسوی مجموعه تئاتر شهر با حضور کرامت رودساز، رضا مختاری، امیر بختیاری، محمد ربانی‌پور، حسین بختیاری، سلیمه قطبی، نسرین صالح‌آبادی، لیلا موسوی، محمد مقدمی، اجرا شد.

شاپوری در گفتگو با خبرنگار مهر درباره دغدغه پرداختن به موضوع مدنظر نمایش «دود کعبه» و اجرای آن در آن مقاطع زمانی، توضیح داد: درنیمه‌های دهه ۷۰ خورشیدی مناسبات قدرت و حکومت خیلی فکرم را مشغول کرده بود که حاصلش سه نمایشنامه «سرود بال سروش»، «عقل سرخ» و «دود کعبه» بود. متن «عقل سرخ» بر اساس رساله شیخ اشراق و شاهنامه فردوسی، «سرود بال سروش» بر اساس داستان کیخسرو در شاهنامه فردوسی، و متن «دود کعبه» هم بر اساس تاریخ صدر اسلام و ماجرای خلافت معاویه دوم فرزند یزید ابن معاویه نوشته شد. آن روزها دانشجو بودم و بیشترین وقتم در کتابخانه دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران می‌گذشت. تقریباً همه چیز می‌خواندم تا اینکه در کتابی صورتی رنگ که اسم نویسنده هم نداشت به ماجرای معاویه دوم، فرزند یزید ابن معاویه برخوردم که بعد از مرگ یزید، خلیفه می‌شود. معاویه دوم که اندیشه‌ای شیعی داشت با این فکر که خلافت را به دست می‌گیرد و با عدالتی همچون عدالت امام علی (ع) خلافت می‌کند، بر تخت خلافت می‌نشیند. اما به دلیل تعصبات خانوادگی، قومی و قبیله‌ای برقراری عدالتی همچون عدل علی (ع)، ممکن نمی‌شود.

«پسر یزید» با شلوار جین دیده شد/ جایزه در گرو «دادگاه کرباسچی»!

وی ادامه داد: معاویه دوم طی خطبه‌ای در مسجد شام، خلافت پدرش یزید و پدربزرگش معاویه را غصبی دانسته، خلافت را حق امام علی (ع) و فرزندان حضرت می‌داند، و به عنوان وارث یزید، همانجا خود را از خلافت خلع می‌کند که البته در ادامه کشته می‌شود. کنار کشیدن خلیفه از قدرت، فی‌نفسه دارای جذابیت و عنصری دراماتیک بود که آن را در داستان کیخسرو در شاهنامه هم دیده بودم که پادشاه ایران، از تخت سلطنت کناره‌گیری می‌کند و درکوه‌ها ناپدید می‌شود. برای تحقیق بیشتر به دنبال منابع تاریخی رفتم که البته مطلب زیادی از معاویه دوم بیشتر از آنچه در تاریخ یعقوبی خواندم دستگیرم نشد. که همان‌ها را دستمایه قرار داده و نمایشنامه «دود کعبه» را نوشتم. چون موضوع متن نمایشی مورد علاقه‌ام بود و خود نمایشنامه هم به لحاظ دراماتیک برایم جذابیت داشت، با آنکه خیلی به دنبال کارگردانی نبودم، دنبال فرصتی مناسب بودم بلکه بتوانم این کار را روی صحنه ببرم.

کارگردان «دود کعبه» در ادامه درباره روند تولید این اثر نمایشی، یادآور شد: دیده شدن خود نمایشنامه «دود کعبه» و به دنبالش اجرای آن، خود داستان جالبی دارد. من که آن موقع دانشجوی متأهلی بودم که هشتم گرو نهم بود، باخبر شدم فرهنگسرای بهمن مسابقه نمایشنامه نویسی درباره شخصیت‌های اسلامی برگزار کرده است. من هم متن «دود کعبه» را برای مسابقه فرستادم. مدتی گذشت تا شبی در خانه به صدا درآمد و یکی از دوستان دانشکده‌ام (اسم محفوظ) که در فرهنگسرای بهمن کار می‌کرد به خانه‌مان آمد و خبر داد که در رأی‌گیری متن «دود کعبه» در مسابقه نمایشنامه‌نویسی اول شده بود، اما یکی از داوران، متن نمایشنامه‌نویس دوم (اسامی محفوظ) را که ظاهراً از دوستان‌شان بود با اصرار خود، رتبه اول داده بود. داور دیگر هم اصرار کرده بود به این دلیل که چون به فلان کس رتبه اول داده‌اید، نمایشنامه (اسم محفوظ) آقای (اسم محفوظ) نیز باید به عنوان متن دوم جایزه بگیرد. که در نتیجه نمایشنامه «دود کعبه سوم» شد.

«پسر یزید» با شلوار جین دیده شد/ جایزه در گرو «دادگاه کرباسچی»!

شاپوری در ادامه سخنان خود اظهار کرد: آن روزها مقام اول یا چندم برایم اهمیتی نداشت، بلکه مهم جایزه‌ای بود که برای مقام اول حدود سه میلیون تومان (اگر درست یادم باشد) در نظر گرفته شده بود، و ۵۰۰ هزار تومان برای مقام سوم. خوب این تفاوت برای منِ دانشجوی متاهل بیکار بسیار زیاد بود. به هر حال راضی به همان ۵۰۰ هزار تومان بودم چون می‌توانست کمک خرج خوبی برای زندگی‌ام باشد. اما درهمان زمان حدود تیر ماه تابستان ۱۳۷۷ بود که شهردار وقت تهران (آقای کرباسچی) را به جرم فساد مالی دادگاهی کردند که درنتیجه چون شهرداری اجازه نداشت پولی پرداخت کند، ما هر شب از تلویزیون محاکمه شهردار را دنبال می‌کردیم چون جایزه نمایشنامه «دود کعبه» روی هوا بود و جیب ما هم خالی خالی، که البته ماه‌ها بعد که ارزش ۵۰۰ هزار تومان خیلی پائین آمده بود طی مراسمی به ما دادند.

وی تأکید کرد: اجرای خود نمایش بیشتر از به ثمر رسیدن متن دردسر داشت. آن موقع در فرهنگسرایی به عنوان مسئول تئاتر کار می‌کردم. در تابستان‌ها سازمان فرهنگی و هنری شهرداری برنامه‌هایی به عنوان برنامه‌های تابستانی برگزار می‌کرد که من هم متن «دود کعبه» را برای اجرا پیشنهاد دادم که پذیرفته شد و بعد از تعیین بودجه، انتخاب بازیگران و تمرین‌ها را برای اجرا آغاز کردیم. در مراحل پایانی تمرین بودیم که گفتند بودجه برنامه‌های تابستانی منطقه در جاهای دیگری صرف شده و دیگر پولی برای گروه ما برای اجرای نمایش نمانده است. همه عوامل و طبیعتاً خود من از این موضوع بسیار ناراحت بودیم و پیگیری‌مان هم فایده‌ای نداشت. در اوج ناامیدی کار را که آماده اجرا بود به حوزه هنری تهران پیشنهاد کردم تا لااقل بتوانم از عهده مخارج و زحماتی که بازیگران و عوامل طی حدود ۲ ماه کشیده بودند برآیم.

«پسر یزید» با شلوار جین دیده شد/ جایزه در گرو «دادگاه کرباسچی»!

کارگردان «دود کعبه» افزود: بعد از بازبینی، توانستیم نمایش «دود کعبه» را در آبان و آذر سال ۱۳۸۱ در سالن حوزه هنری روی صحنه ببریم. چون قبلاً متن را برای شرکت در جشنواره فجر هم ارسال کرده بودم، متن در آنجا هم پذیرفته شده بود، اما آن زمان قانونی بود کاری که قبلاٌ اجرا شده را برای جشنواره نمی‌پذیرفتند اما با این شرط که نمایش را مثل نمایش عمومی بازبینی کنند اگر مناسب بود در جشنواره شرکت دهند. کار بازبینی شد. متن هم به عنوان یکی از متون برگزیده آن سال جشنواره برگزیده شد.

شاپوری یادآور شد: روز هشتم جشنواره بیست و یکم تئاتر فجر، نمایش «دود کعبه» اجرا شد. دوستانی که آن روزها کار کرده‌اند حتماً به یاد دارند همه عناصر نمایش مثل سالن اجرا، لباس و دکور در کارگاه‌های تالار وحدت و تئاتر شهر، در لحظات آخر روی صحنه رفتن نمایش آماده می‌شد. نمایش ما که می‌خواست اجرا شود لباس‌های بازیگران برای اجرا آماده نبود. حدود یک ساعت منتظر رسیدن لباس‌هایی که برای اجرای جدید طراحی کرده بودیم ماندیم اما چون دیگر حوصله داوران سر رفته بود، اصرار کردند زودتر اجرا کنیم. ما به اجبار اجرا را آغاز کردیم. کاری تاریخی آن هم درباره صدر اسلام روی صحنه رفت در حالی که اشخاص نمایش لباس‌های امروزی (لباس‌های خود بازیگران) را بر تن داشتند و مثلاً بازیگر نقش معاویه دوم با شلوار جین و بارانی روی صحنه بود. بعد از جشنواره چون ماه محرم می‌رسید بلافاصله «دود کعبه» را در اسفند ۱۳۸۱ در سالن چهارسوی تئاتر شهر اجرا کردیم.

این نویسنده و کارگردان تئاتر درباره بازخوردهایی که اجرای نمایش «دود کعبه» از سوی منتقدان و مخاطبان داشت، اظهار کرد: نمایشنامه و اجرا از همان روزهای اول مورد توجه بود، چنانکه حتی نقدهایی که بعضی منتقدان نوشتند دلگرمم کرد. که البته بیشترین نظرهای مثبت درباره متن نمایشی و بعد اجرا بود. باید اشاره کنم به دلیل توفیق نسبی کار، بعداً این نمایشنامه را به فیلمنامه تبدیل کردم. قرار بود تله فیلمی بر اساس آن بسازم که نشد و به ناچار فیلمنامه را به بنیاد سینمایی فارابی واگذار کردم.

«پسر یزید» با شلوار جین دیده شد/ جایزه در گرو «دادگاه کرباسچی»!

وی ادامه داد: ۲ خاطره جالب از اجرای این کار در جشنواره و اجرای عمومی در خاطرم هست؛ اول اینکه در ایام جشنواره چون همه اجراها را ظاهراً آقایان و بازرسانی از دیگر ارگان‌ها هم می‌بینند یکی از دوستان شورای نظارت می‌گفت، مسئولان تاًکید کرده‌اند که این آقایان را حتماً به دیدن «دود کعبه» راهنمایی کنند تا جشنواره را موجه نشان دهند چون ظاهراً نمایش دیگری به موضوع دین یا تاریخ دین نپرداخته بود. دوم اینکه درزمان اجرای عمومی یک روز بعد از پایان اجرا در سالن چهارسو، یک آقایی که چفیه‌ای هم بر شانه داشت سراغ من را گرفته بود که چون به نزدشان رفتم گفتند سئوالی دارم. من هم خوشحال بودم از اینکه که لااقل برای تماشاگری توانستیم پرسش ایجاد کنیم، پرسید «آقای کارگردان چرا من در زمان دیدن اجرای شما گریه نکردم؟» ظاهراً چون ماه محرم بود و فقط هم اجرای ما روی صحنه بود این آقا که فکر می‌کنم به‌صورت گروهی برای دیدن نمایش دعوت شده بودند انتظار داشتند که اجرای ما مجلس عزاداری یا چیزی شبیه آن باشد، که به ایشان عرض کردم «من تئاتر کار می‌کنم و وظیفه‌ام درست و هنرمندانه روی صحنه بردن یک متن نمایشی است. اگر شما می‌خواهید گریه کنید باید تشریف ببرید تکایا و حسینیه‌ها که آقایانی خیلی بهتر از منِ تئاتری می‌توانند دلِ سوخته شما را به عزا و هوای شهیدان کربلا مهمان کنند.»

شاپوری درباره ویژگی‌های نمایش «دود کعبه» از دیدگاه خود، تأکید کرد: ویژگی مهم این اجرا این بود که ظاهراً به دلیل موفق بودن نمایش «دود کعبه»، من به عنوان نویسنده و کارگردانی مذهبی شناخته شوم. (هر چند در حیطه سینما هم به همین عنوان شناخته می‌شدم)، و بعد از این اجرا بود که خواسته یا ناخواسته به سمتی کشیده شدم که بیشتر نمایش‌هایی که اجرا کردم محتوایی دینی، البته درآمیخته با مضامین دیگر روی صحنه ببرم. با این تذکر که در تمام کارهای بعدی سعی کردم هیچوقت پای بند هیچ کلیشه اجرایی، بخصوص اجراهایی که فقط ظاهری مذهبی دارند نشوم.

این کارگردان تئاتر در پایان سخنان خود درباره اینکه آیا قصد بازتولید نمایش «دود کعبه» را دارد یا نه، تصریح کرد: حقیقتش جواب دادن به این سؤال کمی برایم دشوار است. چون هر چند سال‌های زیادی است که از فضای تئاتر کشور دورافتاده‌ام اما می‌دانم اولاً باید بتوانی به لحاظ مالی پشتوانه‌ای داشته باشی. چون ظاهراً این دوره اداره تئاتر کشور مثل سابق نیست که به چند میلیارد تومانی که فقط هزینه برگزاری جشنواره فجر بود، در طی سال هم بتوان سالن‌های نمایشی را پر از اجرای نمایش نگه داشت. من هم که از همان اول عقل معاش و توان کسب پول نداشتم پس نمی‌توانم با کارهایی که مد نظرم برای اجرا هست، گیشه‌ای پر پول ولو برای تأمین هزینه نمایش و دستمزد بازیگران و عوامل داشته باشم. ثانیاً چون بحث قدرت همچنان دغدغه فکری‌ام هم هست دلم می‌خواهد دوباره آن را روی صحنه ببرم. مثل «مکبث» که کهنه نمی‌شود و هر دوره تاریخی، در گوشه‌ای از جهان نو می‌شود. ثالثاً دلم برای صحنه تئاتر تنگ شده، برای تمرین نمایش، سر و کله زدن با بازیگران و عوامل، و آن جمله شعاری که همه شنیده‌ایم: «دلم برای خوردن خاک صحنه تنگ شده.»