به گزارش پایگاه خبری صراط به نقل از فرهیختگان، بهطور طبیعی در سالی که انتخابات مجلس برگزار میشود موضوع سیاست باید چه باشد؟ احتمالا ورود گروههای سیاسی به عرصه گفتگو با افکار عمومی، طرح زمین بازی انتخابات از سوی کنشگران و بالاخره معنایابی هر کنش در این زمین. ولی ما با چه چیزی روبهرو هستیم؟ ساختارهای سیاسی جریانها مثل ماشین ازکارافتادهای در یک گوشه تعمیرگاه است که خاک از سر و رویش میریزد، هیچ گفتار سیاسی بهعنوان رنگبندی انتخابات پیشرو به میدان نیامده و اکتهای سیاسی موجود نیز به جای اینکه از سوی کنشگران حزبی و فعالان سیاسی شناسنامهدار باشد از سوی صاحبان قدرت است. این وضعیت البته محصول خاموش کردن موتور سیاست رسمی و فعال کردن جریانهای غیررسمی به جای آنهاست. وقتی میدان انتخابات به جای رقابت ایدهها به کارزار لیستهای دستساز تبدیل شد دیدن وضعیت فعلی قابل حدس بود. از وزیری که از تجربه احزاب دولتساخته درس نمیگیرد و فرصت کار در دولت را پای خونرسانی به شریانهای جریان شبهسیاسی و شب انتخاباتی هدر میدهد، تا مجلسی که نقدها را با زره «مجلس انقلابی» به بیراهه میبرد. بهارستان، اما همچنان برای بازسازی حکمرانی موضوعیت دارد و اگر سیاستگذاران بخواهند میتوان از فرصت انتخابات اسفند برای ورود ماشین حکمرانی به مسیر تحول بهره برد. چگونه؟
۱- برگزاری انتخابات با تمام معنا
به هر ترتیب قانون جدید انتخابات مجلس به نحوی به زمان کنونی رسید که یکی از بهترین ایدههای آن یعنی تناسبی شدن در شهرهای بزرگ در آن نیست، ولی فرآیند پیشثبتنام کاندیداها در موقعیتی که به انتخاباتی با حضور پررنگ جریانها و گروههای مختلف نیاز است اجرایی شد. آمارهای ثبتنام چندده هزار نفری از ثبتنام در مرحله اول کاندیداتوری انتخابات از همین جهت فاقد ارزش است. چه اینکه مثل تجربههای قبلی درصد بالای این افراد در رقابت و ایجاد فضای سیاسی واقعی نقشی ندارند.
مگر نه اینکه موضوعیت اساسی انتخابات تزریق خون جدید به رگهای حیاتی حکمرانی است؟ اصل برگزاری انتخابات آنچنانکه در گفتار رسمی و عمومی رهبر انقلاب روشن شد باید صحنه «رقابت» سیاسی جریانها باشد تا با «مشارکت» بدنه اجتماعی اولا خواست عمومی در نحوه اداره کشور نقشآفرینی کند، دوما این مشارکت عمومی فضایی جدید برای ایران در عرصه جهانی بسازد و سوما گفتمانهای موجود در عرصه اجتماعی از جهت وزن بدنه تعیینتکلیف شوند. نتیجه نهایی اگر از این مسیر با تمام لوازم قانونی مثل عبور کاندیداها از فیلتر شورای نگهبان، توجه مجریان به اجرای کامل قانون و پایبندی نفرات پیروز و شکستخورده به نتایج به دست بیاید تحکیمکننده قدرت ملی ماست.
از این جهت آنچه از منظر حکمرانی برای رسانه اهمیت دارد اصل برگزاری کامل رخداد انتخابات است و باور به اینکه انتخابات عمقبخشی به رابطه حاکمیت و ملت و کلید بهبود اوضاع است. برای روشن شدن موضوع کافی است به تمرکز اپوزیسیون و رسانههای فارسیزبان ضدایران توجه کنیم. اصل رقابت انتخاباتی جدی در اسفند ۱۴۰۲ برای آنها حکم «سیانور» را دارد و برای ایران «اکسیر حیات» است.
۲- خطر مجلس دولتساخته؛ ضد عقل و مصلحت
دولت در نیمه راه است و چالشهای بزرگی پیشرو دارد. استراتژی دولت مستقر تا آنجا که قابل فهم است تمرکز بر سیاست همسایگی است؛ در کنترل تورم از برگ سیاست خارجی استفاده میکند و برخلاف برخی تحلیلهای هوایی، زمین مذاکره را حفظ کرده. از مبادله زندانیان سیاسی بنایی برای توافق تاکتیکی هستهای ساخته و از نیاز چین به آرامش منطقه، میزی برای توافق با سعودی. اما غول تورم به این راحتی رام نمیشود. دولت برای ساختن کارنامهای قابل دفاع در ۱۴۰۴ به اندازهای که تاکنون وقت گذرانده، وقت دارد. تحولات اجتماعی در پاییز ۱۴۰۱ هم واقعیتی روی میز است. حالا آیا عاقلانه است فرد یا جریانی درون دولت به نوعی وارد انتخابات شوند که فرصتهای موجود را پای رقابت انتخاباتی بگذارد؟ آن هم مجلسی که حداقل در مهمترین پروژههای دولت همراه بوده و در عرصه عمومی یککاسه محسوب میشود. کنشهای انتخاباتی بعضی حلقههای خاص و شناختهشده درون دولت که گویا با مفهوم ملی جایگاه دولت در ساختار سیاسی آشنایی ندارند، برای دولت سیزدهم منفی است؛ حلقهای که متوجه نیست با کندن خندق دور دولت مزیتهای آن را محدود و چالشهای پیشرو را سختتر خواهد کرد. حالا این جریان با همان کت و شلوار مقام دولتی کنش انتخاباتی هم دارد. نقشآفرینی وزیری در جریانهای سیاسی شب انتخاباتی که با هدف سهمخواهی در «چند بهعلاوه چند» شکل میگیرد، ظلم در حق ملت است. جامعه در انتظار تحول واقعی و روی زمین است. مسکن که یکی از اساسیترین و شاید ابرچالش کشور است، چندین برابر آن صندلیهای احتمالی مجلس ارزش دارد. چهبسا اگر وزیری در ماموریت وزارتخانه موفق شود، نیازی به «رفیق» در بهارستان ندارد. کارنامهاش جای ۲۰ نماینده مجلس حرف میزند. حتی برای رایزنی و نقشآفرینی به نظرسنجیهایی نیاز نداریم که ۴۱ درصد از ۱۴۲ درصد رای داشته باشد. مخاطب این کارها را فعل سیاسی در انتخابات میفهمد نه چیز دیگری.
۳- چالش مجلس و دولت؛ تعمیق سیاست آبکی
مگر میشود با چالش مجلس و دولت رقابت انتخاباتی ساخت؟ بامزهترین تحول در شرایط پیشثبتنام انتخابات مجلس یقهگیری مجلس و دولت بود. اول اینکه این «موشک جواب موشک» که در توییتر و... راه افتاده بیشتر از آنکه به معنایابی انتخابات کمک کند، تهی بودن عرصه سیاست از مغز سیاسی را نشان میدهد. دوما مجلس و دولت قابل تفکیک نیستند؛ در ذهنیت اجتماعی رئیس این دو قوه و درنهایت ساختار سیاسی موجود «یکدست» است و کنشهای اخیر طنزآمیز است. سوما مجلس نمیتواند خود را مصون از نقد بداند؛ چهآنکه مجلس دوازدهم اگر بخواهد اشکالات مجلس یازدهم را نداشته باشد باید از نقد آن شروع کند. اساسا مجلس باید بتواند از مزیتهای خودش در عرصه عمومی دفاع کند تا بماند.
۴- پارلمان ایده میخواهد (بدون ماسک وارد شوید)
مریضی مزمن سیاست در ایران، ورود کنشگران با ماسک منتقد وضع موجود به انتخابات است. تمام آنچه بازتابدهنده سیاستمداران در عرصه اجتماعی است، «نه» به یک موجود «برساخته رسانهای» است. مشکل اول این است که آیا این «نه به فلان» جزئی از واقعیت است یا خیر؟ مشکل دوم اینکه هیچ جریان سیاسی با ایدهای ایجابی و مشخص پا به میدان نمیگذارد. برای همین است که ترکیب لیستها بیشتر از آنکه مشخصکننده نظر و ایده سیاسی آنها باشد، آینه زد و بندهای پشتصحنه است. نه ایدهای برای صندلی نمایندگی مجلس مشخص میشود نه نظرگاهی برای یک کل موجود. اکثریت و اقلیت بیمعنا و فقط بنا به اقتضائات سیاسی شکل میگیرد. در روز آخر پیشثبتنام کاندیداها هم چهرههایی نزدیک به حسن روحانی و علی لاریجانی و برخی اصلاحطلبان به عرصه وارد شدند. برخی نیز با طراحی رسانهای از قبل و با کمک اشتباه یک رسانه رقیب کارناوال «تکذیب انتخاباتی» راه انداختند. باید پرسید کل ماجرا چه ارتباطی با واقعیتهای اجتماعی افکار عمومی دارد؟ هیچ! اگر جریانهای سیاسی شاخص ایدهای داشته باشند و به جای «جوکر»ها با چهرههای کاملا جدید از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند، میتوانند مجلسی متفاوت بسازند. تجربههای سیاسی چهار دهه اخیر نشان داده هیچ نشدنی در انتخابات وجود ندارد. اما آنچه در عرصه سیاسی وجود ندارد و نشانهای برای خلق آن نیست، تعیینتکلیف گروههای سیاسی با طرح مشخص برای عبور از چالشهای کشور است. ظرفیت مجلس و قانونگذاری مشخص است. توان و سرمایه کشور هم روشن است. این بار بعید است خیالبافی سیاسیون در انتخابات «مشارکتآفرین» باشد و همانقدر که همراهی شورای نگهبان در ایجاد فضای رقابت موثر است، عمل کنشگران هم موثر است. چه آنهایی که مجلس همراهتر با دولت میخواهند، چه آنهایی که مجلس همراهتر با رئیس فعلی، چه آنهایی که مجلس متفاوت با هر دوی آنها.