جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۳۰ مهر ۱۴۰۲ - ۲۲:۴۶

سومین سالگرد درگذشت شجریان

سومین سالگرد درگذشت شجریان
قطب‌الدین صادقی معتقد است که ربنای شجریان در دل و جانِ هر انسانی با هر دین و مذهبی می‌نشیند.
کد خبر : ۶۳۷۹۰۲

به گزارش پایگاه خبری صراط به نقل از تسنیم، مراسم بزرگداشت سومین سال درگذشت محمدرضا شجریان امروز یکشنبه 30 مهر 1402 در سالن شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

این مراسم به همت خانه موسیقی و خانه هنرمندان ایران برگزار شد. سه سخنران در این مراسم به بیان نکاتی درباره زنده‌یاد محمدرضا شجریان پرداختند که در ادامه متن صحبت‌های هر کدام از آنها را می‌خوانید:

ربنای شجریان مصداق سخن شوپنهاور است

قطب‌الدین صادقی - کارگردان، نمایش‌نامه‌نویس و استاد دانشگاه:

فرهنگ ایران به جز ادبیات کلاسیک چهار پرچم حیرات انگیز دارد که موسیقی، نمایش و فرش و معماری هستند.

یکی از مفاخر موسیقی شجریان است. شوپنهاور می‌گوید که در هنرها همه می‌کوشند تا به موسیقی برسند. برای من مصداق این سخن شوپنهاور همین ربنای شجریان است؛ صرف نظر از اینکه شیعه، سنی، یهودی یا مسیحی باشی؛ این نوا در دل و جان شما می‌نشیند.

شجریان تبحری ویژه بر فرهنگ عمومی ایران داشت؛ از فرهنگ مذهبی تا ادبیات.

ادراکش بر فرهنگ، موسیقی و اشعاری که می‌خواند بییار ویژه بود.

تسلط فنی شجریان در موسیقی نکته دیگری است؛ احاطه بر دستگاه‌های موسیقی و تحریرهای گوناگونی که داشت دست او را در بیان خواسته‌هایش باز می‌کرد.

نکته دیگر احساس است‌. ادراک و تکنیک به تنهایی کافی نیست. احساسی عجیب در وجود شجریان بود که در تمام ملودی‌ها و تحریرهایی که اجرا کرده قابل مشاهده و بر مخاطب تاثیرگذار است.

آنچه باعث میشد این غنای هنری و فرهنگیِ شجریان تاثیر گذار باشد این بود که شجریان سرد و گرم روزگار را چشیده بود. اگر این سرد و گرمِ روزگار را نچشیده باشید نمی‌توانید در بازآفرینی هنری، آن احساس را بروز دهید.

این ویژگی‌ها باعث شد که شجریان جایگاه بزرگی برای خودش بسازد.

البته که تنها تسلط و ادراک و احساس نبود که او را متمایز می‌کرد؛ افزون بر همه اینها تشخصِ شجریان هم زبانزد بود. شجریان به همراه کسانی مانند لطفی و علیزاده و دیگران موجی راه انداختند و موسیقی ایرانی را از حالت بزمی و مجلسی خارج کردند و بُعد اجتماعی به آن دادند‌ و شور و خروشی داشتند که بسیار کارساز بود.

وارد کردن موسیقی ایرانی به عرصه اجتماعی کار بزرگی بود.

شخصیت اجتماعی شجریان سه بار سه نمود پیدا کرد که برای همه درس شد؛ یک بار در دوره‌ی قبل از انقلاب که به رادیو و تلویزیونِ آن زمان به دلیل کثرت ابتذال، نه گفت!

یک بار پس از انقلاب که برخی می‌خواستند موسیقی را به نفع احزاب و در مسیرِ اهداف آنها بیاندازند، که باز هم شجریان ایستاد و به آنها هم نه گفت!

بار سوم زمانی بود که رو در روی رادیو تلویزیون کنونی ایستاد و اجازه نداد صدایش را پخش کنند.

این شهامتی که سه بار ایستاد و نه گفت نشان از تفکر نظام‌مند او بود. موضع‌گیری‌های به موقع او برای موسیقی جایگاه بزرگی ایجاد کرد.

در جشن هنر سال 52 برای نخستین بار ایشان را دیدم و تا زمانی که درگذشت گاهی او را می‌دیدم. او مراقبت بزرگی در زندگیش داشت. یادم هست که رایزن فرهنگی فرانسه ما را دعوت کرده بود. شجریان هم در آن مجلس حضور داشت. گرم صحبت شده بودیم و یادم هست که از او می‌پرسیدم که چرا با لطفی باز هم همکاری کردی که گفت لطفی هنوز از همه موزیسین‌تر است.

وسط صحبت از‌من خواست به بالکن برویم، گفتم چرا اینجا آمدیم. گفت چون چند نفر در سالن داشتند سیگار می‌کشیدند. این یعنی هنرمند مراقبت می‌کند.

اولین وظیفه هنرمند پاسداری از تنی است که مرکز سلامت و پاکی است.

در اصفهان کنسرت دده بود و در برگشت شخص سفیر فرانسه ایشان را دعوت کرد و در مقابل همه شروع به ستایش او کرد. بعد شجریان جواب داد و این رفت و برگشت را من ترجمه کردم. فروتنی و خاکساری این مرد از سر بزرگی واقعا درس آموز بود.

شجریان اصالت فرهنگی داشت. شجریان توانایی فنی داشت. او به سهم خودش در دو دوره بحرانی به موسیقی جایگاه رفیعی ببخشد که کار هر کسی نبود.
به روحش درود می‌فرستم.

شجریان از مطرب استاد ساخت

یونس شکرخواه - استاد دانشگاه و معروف به پدر روزنامه نگاری آنلاین ایران:

قریب به سه دهه دوستی با استاد شجریان داشتم. یکی از بزرگترین اتفاقاتی که توسط شجریان رقم خورد کشیدگی دامن موسیقی از عرصه فقط شنیدن به سمت دیداری بود.

شجریان موضوع را از سطح حس وارد حوزه هنر کرد. بزرگانی مانند افلاطون و ارسطو، موسیقی را طبیعی می‌دیدند. شجریان بارها گفته که موضوع فقط مهارت نیست. به نظرم رخداد حقیقت است. موضوع فقط سواد نیست بلکه پدیده‌ای درونی شده است.

شجریان تاکید شدید روی تقدم معنا به فرم داشت. از روان‌شناس، عکاس و گرافیست تا جامعه‌شناس و روانشناس در میان دوستان شجریان بودند. او ارتباط موسیقی و خوشنویسی را به خوبی می‌دانست.
آویختگی در حروف را بسیار تاکید داشت، اصرار داشت که در جاهایی نباید تاکید کرد.

شجریان رعایت مخاطب داشت. ساندچک‌های او بسیار دقیق بود. حتی صندلی‌های ردیف آخر هم می‌نشست و صدا را در آنجا هم چک می‌کرد.

شجریان فرامتن را خوب می‌شناخت و خوب درک می‌کرد. همین درک او باعث میشد که موقعیت‌ها را به مقصد تبدیل کند. او به مقصد رسید. او می‌دانست راه سختی دارد و توانست از مطرب، استاد بسازد.

قدرت و ثروت دست از سر بشر برنمی‌دارد

غلامحسین امیرخانی استاد خوشنویسی:

قدرت و ثروت دست از سر جامعه بشری برنمی‌دارد و بشر نمی‌تواند از امکانات امروزی به خوبی استفاده کند و از هنر و فرهنگ به خوبی بهرمند شود.

بنده در این موقعیت بیش از پیش متوجه شدم که ما در همه عرصه‌ها صاحب گنجینه‌هایی هستیم که اگر فرصت به آنها داده شود، قله‌های جهانی را فتح می‌کنند.

در گذشته هم قله‌هایی مانند حافظ و سعدی و مولوی را داشته‌ایم.

به خودم اجازه نمی‌دهم که درباره موسیقیِ شجریان صحبت کنم. قدر خودمان را بیشتر باید بدانیم. از این بابت خودمان هم مسئولیت داریم. پیشنهاد می‌کنم که خانه هنرمندان منتظر بهانه نباشد، 365 روز ما به قدری پربار است که هر روزش را می‌توان به یک موضوع هنری اختصاص داد. کدام کشور در عرصه‌های فرهنگ و هنر غنی‌تر از ماست؟ باید جوری سرمایه‌گذاری کنیم که هر روز نشستی درباره این اتفاقات داشته باشیم.

در پایان این برنامه از سردیس محمدرضا شجریان اثری از مریم نجفی رونمایی شد.