وعده به مردم فرانسه را فراموش كن! با هم آمديم و با هم برمي گرديم.
در پي تاكيد رئيس جمهور جديد فرانسه مبني بر تخليه خاك افغانستان از نظاميان فرانسوي تا پايان سال ميلادي جاري، آمريكا پيغام داده كه فرانسه بايد تا سال 2014 در افغانستان بماند.
روزنامه فيگارو كه در انتخابات اخير رياست جمهوري فرانسه از ساركوزي حمايت مي كرد، در مصاحبه اي از قول جيم تاوسند معاون وزارت دفاع آمريكا نوشت: «متحدين بايد با هم از افغانستان خارج شوند. فرانسوا اولاند وعده خروج از افغانستان تا پايان امسال را در زمان تبليغات و مبارزات انتخاباتي داده است اما الان او بايد با وعده هايش در زمين واقعي مواجه شود. پيغامي كه اميدوارم اجلاس شيكاگو داشته باشد اين است ما با هم وارد شديم و با هم خارج ميشويم من فكر مي كنم رئيس جمهور اولاند در مورد نيروهاي جنگي صحبت كرده است و نه تمامي نيروها اوست كه بايد تصميم بگيرد اما او بايد بر روي اين موضوع كه فرانسه قرار است چه نقشي در ناتو بازي كند بيشتر فكر كند.»
باراك اوباما در نشست اخير خود در شيكاگو گفته است: هنوز كارهاي زيادي باقي مانده كه بايد در افغانستان انجام دهيم و چالش هاي بزرگي در انتظار ماست. سران ناتو بايد منابع شان را كنار هم بگذارند. ما روزهاي سختي پيش رو داريم.
اولاند روزجمعه اعلام كرد طبق وعده اي كه به مردم در انتخابات داده، 3500 نظامي فرانسوي را تا پايان سال 2012 از خاك افغانستان خارج مي كند. وي مجددا در نشست ناتو بر اين تصميم خود تاكيد كرد.
ساركوزي كه از پيروزي در انتخابات و بازگشت به رياست جمهوري فرانسه بازماند، متحد تندرو آمريكا به شمار مي رفت و در خوش خدمتي به آمريكا از برخي جهات حتي از دولت انگليس هم جلو زده بود!
به گزارش دويچه وله نتايج يك نظرسنجي در ماه گذشته نشان مي دهد 84 درصد مردم فرانسه خواستار خروج نيروهاي نظامي اين كشور از افغانستان هستند.
علاوه بر فرانسه، سران چند كشور ديگر اروپايي عضو ناتو تحت فشار افكار عمومي كشورهاي خود براي تسريع در خروج از افغانستان هستند.
فيس بوك در آفسايد! مردم تونس فقط اسلامگرايان را مي شناسند
خبرنگار لائيك راديو زمانه نوشت: در تونس پارچه اي بزرگ در يك ميدان نصب شده مبني بر اينكه «ثروت ما سنت ماست» اما دوست مترجم همراه من مي گويد «اين فاجعه است». حالا كه بن علي رفته چه اتفاقي افتاده؟ اسلامگراها همه جا هستند. در همه جا نفوذ كرده اند. در دولت، دادگاه ها، مجلس، رسانه ها، همه جا. مسجدها شده اند مغز متفكر كشور. حرف هاي آنها، مردم را جمع مي كند اما در عوض روشنفكران عملاً هيچ كاري انجام نمي دهند و زبان مردم را نمي فهمند.
آسيه اميني از قول يك هم مسلك خود به نام فريدا العياري نوشت: تونس ده ميليون نفر جمعيت دارد اما چند نفر آنها در فيس بوك هستند و به مسائلي كه تو مي گويي مي پردازند؟ مشكل همين است، ممكن است تابوشكني توجه شما را جلب كند ولي اين مسئله مردم نيست. واقعيت تونس را بايد در جامعه ببينيم نه در فيس بوك.
يادآور مي شود پخش يك فيلم تهيه شده از سوي اپوزيسيون جمهوري اسلامي توسط يك شبكه تونسي، باعث خشم و اعتراض شديد مردم مسلمان تونس و محاكمه رئيس اين شبكه شد.
در آغاز انقلاب مردم مسلمان تونس و مصر، رسانه هاي غربي و دنباله هاي آنها در محافل اپوزيسيون جمهوري اسلامي سعي مي كردند چنين القا كنند كه اين انقلاب ها فيس بوكي و تويتري است و ارتباطي به اسلامگرايي ملت ها ندارد.
ناقوس مرگ جدايي دين از سياست را ايران به صدا درآورده است
وبسايت بي بي سي در تحليلي، با اشاره به اينكه ماركسيست ها دين را افيون توده ها مي خواندند و همين نظر از سوي جريان هاي مخالف دين ترويج شد، نوشت: تحليل هاي سنتي مبتني بر نظريه مدرنيزاسيون پيش بيني مي كردند با مدرنيزه شدن جوامع نقش دين در زندگي اجتماعي و سياسي كاهش مي يابد و در نهايت از امر مقدس اثري جز در حيطه خصوصي باقي نماند. جامعه مدرن اروپايي از اواخر قرون وسطا براساس تفكيك روزافزون زندگي اجتماعي شكل گرفت تا چند دهه قبل به نظر مي رسيد كه خاستگاه جامعه غربي مدرن در رهايي از دين و تفكيك امر مقدس خصوصي (ديني) و امر سكولار عمومي (عرفي) است ولي ستاره بخت نظريه سكولاريزاسيون كه در دهه 1960 رونق داشت در دهه 1980 افول كرد. از جمله رويدادهايي كه ناقوس مرگ اين نظريه را به صدا درآورد مي توان به انقلاب ايران، و پيدايش جنبش اكثريت اخلاقي در آمريكا اشاره كرد.
نويسنده تحليل مي افزايد: جامعه شناسان كلاسيك بر اين باور بودند كه دين بر اثر فرايند مدرنيزاسيون از ميان مي رود يا به حاشيه رانده مي شود؛ اما امروز بيشتر پژوهشگران علوم اجتماعي تصديق مي كنند كه با پيشروي مدرنيته دين نه از ميان رفته، نه به عرصه خصوصي محدود مانده و نه نفوذ اجتماعي خود را كاملاً از دست داده است. نظريه پردازاني همچون هابرماس از ظهور عصر پساسكولار سخن مي گويند و به واكاوي نقش مضمر دين در نهادهاي غربي، از جمله نظام حقوقي آن، و در ايجاد و تقويت حس شهود اخلاقي، شهروندي و همبستگي مدني مي پردازند.
بي بي سي مي نويسد: در دنياي مدرن نه فقط شكل هاي سنتي باورها و كنش هاي ديني باقي مانده بلكه صورت هاي جديدي از اديان كهن و اديان نوين هم سر برآورده اند. امر مقدس از ميان نرفته، تنها به صورت هاي ديگري تغيير شكل داده است. پذيرش اين واقعيت و نقد آن نخستين گام در جهت فهم اهميت امر مقدس در زندگي اجتماعي انسان است.
تحليلگر بي بي سي با اشاره به تناقض ادعاي ماركسيست ها عليه دين و سپس انفعال آنها در مقابل موج انقلاب اسلامي نوشت: گروه هاي چپ، كه سوداي مبارزه با امپرياليسم در سر داشتند در آغوش اسلام سياسي افتادند و سر بر آستان آيت الله خميني نهادند بي آن كه به ناسازگاري اسلام سياسي و پروژه رهايي ماركسيستي بيانديشند.
بي بي سي در پايان نتيجه گرفته كه دين، نظامي به هم پيوسته از معاني، اسطوره ها، شعائر، نمادها، ارزش ها و انتظارات اجتماعي روزمره است كه به زندگي گروهي از مردم معنا مي بخشد و حس تعلق به يك گروه مرجع را در آنها برمي انگيزد. در ايران كنوني دين چنان پيوند نزديكي با فرهنگ، اخلاق و سياست دارد كه يگانه راه برون رفت از مغاك هولناك فعلي و درمان پيكر رنجور اين جامعه، نقد دين و خوانش هاي ديني هژمونيك آن است. شايد بتوان عبارت ماركس را چنين بازنويسي كرد كه نقد دين پني سيلين توده هاست(!)
احتمالاً در راستاي همين نقدها!! هم بود كه دولت انگليس سلمان رشدي را براي هتاكي عليه اسلام روانه ميدان كرد. بي بي سي در ماجراي هتاكي اخير يك خواننده مبتذل مقيم آلمان عليه مقدسات اسلامي نيز از اين خواننده جانبداري كرد.
شايان ذكر است انگليسي ها در طول سده اخير دو پروژه را به موازات هم پيش برده اند. اول هتاكي علني عليه دين و ستيزه جويي با آن كه در قالب رفتار مغول وار رژيم پهلوي به ويژه رضاخان عليه مقدسات اسلامي متبلور شده. و دوم، ترويج گروهك هاي دست ساز، قلابي و انحرافي از بهائيت و وهابيت گرفته تا انجمن حجتيه، گروهك هاي موسوم به ملي- مذهبي، شبه روشنفكران ديني (به اصطلاح رفورميست) و بالاخره نفاق مذهبي شبه اصلاح طلبان كه به طور متمايز طي دهه گذشته علي الخصوص پس از فتنه 88 مورد تأكيد قرار گرفت و حتي صداي اعتراض محافل ضدانقلاب قديمي را درآورد. تشكيل حلقه لندن با حضور كساني چون سروش، كديور، عبدالعلي بازرگان، مهاجراني و گنجي، يكي از شاهكارهاي ناكام بي بي سي در پني سيلين سازي بود كه عملاً فتنه سبز را فلج كرد! به نحوي كه محافل ضدانقلاب اين حلقه را به خاطر خرابكاري هايشان هو كردند.
جوابيه سازمان ميراث فرهنگي و پاسخ كيهان
جناب آقاي حسين شريعتمداري
مديرمسئول محترم روزنامه وزين كيهان
باسلام؛
احتراما، خواهشمند است دستور فرمائيد پاسخ ارسالي به مطلب «جنگ زرگري در عرصه سياسي و ائتلاف در عرصه فرهنگي»، كه در قالب خبر ويژه در تاريخ 27/2/91 انتشار يافته را براي تنوير افكار عمومي، منتشر نمايند.
1- در ستون اخبار ويژه، نويسنده محترم به دليل عدم اطلاع از ماهيت يك خبرگزاري كه به نام «ميراث فرهنگي» و با نشاني «WWW.CHN.ir» فعاليت مي كند، آن را يك خبرگزاري دولتي و وابسته به سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري معرفي و چنين وانمود كرده است كه خبرگزاري فوق، ديدگاه و عملكرد سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري را انعكاس مي دهد، درحالي كه اين خبرگزاري هيچ نوع وابستگي به لحاظ حقيقي و حقوقي، به اين سازمان ندارد و بالعكس با اندكي تامل در اخبار، مطالب و تحليل هاي مندرج در آن به سادگي نگاه غيرمنصفانه اين رسانه در قبال سياست هاي دولت و سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري قابل درك مي باشد. بنابراين موضوع مطروحه مبتني بر ارتباط سايت مذكور با سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري در تمامي ابعاد تكذيب مي گردد.
2- متوليان خبرگزاري موسوم به ميراث فرهنگي «CHN.ir» با استفاده از رانت در دولت هشتم، نام كلام [كلان] و فراملي «ميراث فرهنگي» را به ناحق به انحصار خود در آورده اند درحالي كه سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري از گذشته نيز مدعي حذف عنوان «ميراث فرهنگي» از نام اين سايت بوده است و صدالبته متاسفيم از اينكه براساس اشاره نويسنده خبر مذكور، آن خبرگزاري با يدك كشيدن نام «ميراث فرهنگي» منبع خبري سايت هاي بيگانه و معاند شده است.
3- نظر به اينكه سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري به دور از هياهوي سياسي به دنبال خدمت و انجام وظايف تخصصي خود مي باشد، اين خبر در شرايط فعلي، خسارت هايي را بر اين سازمان وارد كرده و اميدواريم با توجه به تاكيد رهبر فرزانه و حكيم انقلاب اسلامي مبني بر همدلي و همكاري، مديران محترم روزنامه كيهان ما را در ادامه خدمتگزاري ياري نمايند.
بنابراين تقاضا دارد به استناد مفاد ماده 23 قانون مطبوعات و تبصره هاي ذيل آن، جوابيه سازمان درنخستين شماره آتي آن روزنامه در همان صفحه و ستون چاپ گردد.
مسعود شريفي
سرپرست اداره كل روابط عمومي و امور فرهنگي
كيهان
1- سازمان ميراث فرهنگي در جوابيه خود آورده است كه «خبرگزاري ميراث فرهنگي» با استفاده از رانت دولت هشتم نام فراملي ميراث فرهنگي را به انحصار خود درآورده است و تحت اين نام و دامنه اينترنتي CHN.ir فعاليت مي كند، ولي در حال حاضر ارتباطي با سازمان تحت رياست معاون رئيس جمهور ندارد! كه در اين باره بايد گفت: CHN سال هاست كه رسما از عنوان «خبرگزاري» در شناسنامه و اخبار خود استفاده مي كند و اسناد و شواهد وابستگي ارگانيك آن به سازمان ميراث فرهنگي - از بدو تاسيس- نيز موجود است؛ و تا امروز نيز عليرغم فعاليت هاي فاسد و مشكوك «خبرگزاري ميراث فرهنگي» هيچ نشانه اي كه حاكي از شكايت و يا تكذيب دولت نسبت به ارتباط ارگانيك اين خبرگزاري با سازمان ميراث فرهنگي باشد، وجود نداشته و ديده نمي شود. ضمن اينكه در جوابيه مذكور نيز به سابقه وابستگي اين خبرگزاري از بدو تاسيس به دولت تصريح شده.
2- وقتي يك سايت، تحت نام «خبرگزاري» و تحت دامنه ir فعاليت مي كند و علي الدوام از رانت خبري ارتباط دولت در حوزه فعاليتش بهره مي گيرد و برحسب سوابق موجود و اسناد آشكار اصلي ترين پايگاه اطلاع رساني حلقه انحرافي دولت است، چگونه مسئولان اين سازمان دولتي خيلي راحت ارتباط با اين سايت را «در تمامي ابعاد» تكذيب مي كنند؟! فرض بر اينكه اين ادعا صحت داشته باشد، آيا اين عذر بدتر از گناه نيست كه متوليان سازمان ميراث فرهنگي اجازه داده اند كه يك سايت فراگير از اعتبار «دولت» خرج كند و با استفاده از نام يك سازمان دولتي به پايگاه يك جرياني نفوذي تبديل شود؟ در صورت صحت ادعاي ميراث فرهنگي، چرا معاونت رئيس جمهور در اين خصوص اقدام فوري نكرده است و چرا معاونت مطبوعاتي كه يكي از متوليان امور خبرگزاري ها و سايت هاي اينترنتي است، در برابر استفاده «غيرقانوني» يك جريان مشكوك از عنوان «خبرگزاري» آن هم با انتساب مشهود به يك سازمان دولتي سكوت كرده است و دست كم، اقدام به تعطيلي يا فيلتر شدن آن نكرده است؟
3- به نظر مي رسد اكنون كه مسئولان دولتي قصد دارند تا هرگونه ارتباط خود با اين «خبرگزاري» را تكذيب كنند و نيز در بند 2 جوابيه سازمان ميراث فرهنگي، صريحا تخلفات اين خبرگزاري را نيز به عنوان «منبع خبري سايت هاي بيگانه و معاند» پذيرفته و از آنها اعلام برائت كرده است، لازم است تا معاونت مطبوعاتي وزارت ارشاد و دستگاه هاي ذيصلاح براي پيشگيري از تداوم اين سوءاستفاده دست به اقدامي فوري زده و درباره آن اطلاع رساني كنند؛ خصوصا اينكه اكنون «سازمان ميراث فرهنگي» انتساب اين خبرگزاري به دولت را باعث بروز «خسارت هايي بر اين سازمان» مي داند. مسئولان «سازمان ميراث فرهنگي» در جوابيه خود از روزنامه كيهان خواسته اند تا آنان را «در ادامه خدمتگذاري» خود ياري كند كه در اين باره، اطلاع رساني به موقع كيهان از جمله همين همكاري بوده است ضمن آن كه انتظار مي رود مسئولان «سازمان ميراث فرهنگي» نيز در برابر نام و آبروي به تاراج رفته ميراث فرهنگي [براساس مدعيات مطرح در اين جوابيه] به پيگيري حقوق بيت المال و بازگرداندن «خبرگزاري ميراث فرهنگي» به دولت اقدام نمايند.