جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۳ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۲
رسانه معروف آمریکایی تاکید کرد:

گزارش دیلی بیست از آمریکا در برابر هوش راهبردی آیت‌الله خامنه‌ای

گزارش دیلی بیست از آمریکا در برابر هوش راهبردی آیت‌الله خامنه‌ای
یک رسانه معروف آمریکایی ضمن بررسی شطرنج پیچیده ژئوپولیتیک در خاورمیانه تاکید کرد: بخش عمده‌ای از موفقیت چشمگیر سیاست خارجی ایران، از هوش راهبردی آیت‌الله خامنه‌ای و مشاوران کلیدی او ناشی می‌شود. رهبر ایران توانایی عجیبی در ترکیب ‌ستیزه‌جویی و احتیاط دارد.
کد خبر : ۶۵۱۱۹۵

به گزارش صراط به نقل از کیهان، «دیلی بیست» در تحلیلی به قلم جیمز وارن می‌نویسد: بزرگ‌ترین مشکل آمریکا این است که راهبرد ایران در منطقه خاورمیانه به ویژه در ۲ دهه گذشته، کار می‌کند و از راهبرد آمریکا بسیار موفق‌تر است. جنگ اسرائیل و حماس به طور اساسی مسیر سیاست خاورمیانه را تغییر داده و سطحی از نوسانات را به تحولاتی که در دهه‌های گذشته دیده نشده بود تزریق کرده است. این درگیری نه تنها مرحله جدیدی از درگیری یک قرنی بین یهودیان و فلسطینیان است، بلکه فصلی دیگر از جنگ سایه ۴۵ ساله ایران علیه ایالات متحده و اسرائیل است.

در طول دوره طولانی جنگ سایه، اهداف تهران و راهبرد آن برای دستیابی به آنها به طور قابل توجهی سازگار بوده است. اهداف اصلی سیاست خارجی این کشور از زمان تشکیل جمهوری اسلامی در سال ۱۹۷۹ این بوده که ایالات متحده را مجبور به خروج از منطقه کرده و از رسمیت اسرائیل باز دارد.

«سوزان ملونی» محقق مؤسسه «بروکینگز»، خاطرنشان می‌کند که آیت‌الله خامنه‌ای در طی دهه‌های گذشته هیچ‌گاه در تضاد شدید خود با اسرائیل و ایالات متحده ایجاد تزلزل نکرده است. او و اطرافیانش عمیقا معتقد به بداخلاقی، طمع و شرارت آمریکا هستند. آنها به عنوان بخشی از پیروزی نهائی جهان اسلام بر چیزی که آنها آن را یک غرب رو به زوال و یک موجودیت صهیونیستی نامشروع می‌دانند، انتظار نابودی اسرائیل را می‌کشند. روش تهران برای دستیابی به این اهداف، یک راهبرد منحصر به فرد جنگ طولانی مدت و فرسایشی است که بسیج سیاسی، دیپلماسی و جنگ اطلاعاتی را با عملیات نظامی تهاجمی که توسط مجموعه عظیمی از نیروهای نیابتی انجام می‌شود، تحت عنوان «محور مقاومت» ترکیب می‌کند. بیش از ۱۲ گروه مسلح در سوریه، یمن، عراق و لبنان یک شبکه آزاد متشکل از بیش از ۱۵۰ هزار جنگجوی «نیابتی» را تشکیل می‌دهند که تعهد مشترکی برای به چالش کشیدن هژمونی آمریکا در منطقه دارند. آنها از تاکتیک‌های جنگی نامنظم استفاده می‌کنند. حماس در نوار غزه یکی از اعضای اصلی شبکه‌ای است که در اوایل دهه ۱۹۸۰ در لبنان با حزب‌الله آغاز شد و به کتائب حزب‌الله در عراق و حوثی‌ها در یمن و غیره گسترش یافت.

راهبرد ایران به ویژه از زمان آغاز «جنگ آمریکا علیه تروریسم» به طور قابل توجهی مؤثر بوده است. از آن زمان، تهران نشان داده است که از نظر راهبردی، بسیار ماهرتر از واشنگتن است. این موفقیت در هیچ کجا به اندازه عراق قابل لمس نیست، جایی که شبه نظامیان تحت حمایت ایران با اندازه و مهارت‌های مختلف به ایالات متحده کمک کردند تا تقریبا تمام نیروهای خود را تا سال ۲۰۱۱ خارج کند. امروز، سیاست و شخصیت‌های سیاسی عراقی بسیار بیشتر تحت تاثیر جناح‌های سیاسی طرفدار ایران است و بدون تردید، ایران بزرگ‌ترین سود راهبردی را از جنگ عراق برده است.
اگرچه دولت ایالات متحده از سال ۱۹۹۵ ده‌ها و ده‌ها تحریم علیه نیروهای نیابتی ایران در سراسر منطقه اعمال کرده، اما امروزه این شبکه نسبت به سال‌های اولیه جنگ عراق از نظر مالی بهتر و توانایی نظامی بسیار بیشتری دارد.

موفقیت چشمگیر حمله غافلگیرانه ۷ اکتبر حماس این واقعیت را به طرز چشمگیری نشان می‌دهد. مقامات و رسانه‌های ایران از این حمله غافلگیرانه به اسرائیل خوشحال شده و این انتظار را دارند که حمله حماس، منجر به نابودی اسرائیل شود. جنگ اسرائیل و حماس موقعیت ژئوپلیتیکی ایران را تقویت کرده‌، زیرا این درگیری، فشار بین‌المللی گسترده‌ای را بر اسرائیل وارد کرده تا کشور فلسطینی غیرنظامی را به عنوان تنها راه‌حل مناسب برای مشکلات کنونی بپذیرد. ظهور جنگ به تلاش‌های تحت رهبری ایالات متحده برای تضمین یک اتحاد رسمی طولانی مدت بین اسرائیل و عربستان پایان داد. این جنگ یک شکست راهبردی برای واشنگتن است، زیرا اکنون باید منابع نظامی و دیپلماتیکی را که امیدوار است برای مقابله با چین در حال رشد در اقیانوس هند و اقیانوس آرام استفاده کند، به خاورمیانه منحرف کند. برنامه تهران این است که شبکه نیابتی آن حملاتی را به نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه و دریای سرخ انجام می‌دهد تا اسرائیل و آمریکا را برای آتش‌بس در غزه تحت فشار قرار دهد.

تهران همچنان بر هدف اصلی خود برای ایجاد مشکل و هرج و مرج برای ناکام گذاشتن تلاش آمریکا برای شکل دادن به امور ژئوپلیتیک منطقه تمرکز می‌کند. تهران توانسته است بارها از این نیروها استفاده کند و به این دلیل که گروه‌ها تصمیمات عملیاتی خود را می‌گیرند، از انتقام جدی فرار کند.

در حقیقت، راهبرد ایران در برابر منافع ایالات متحده شباهت زیادی به راهبرد جنگ طولانی دارد که هم به «ویتکنگ‌ها» و هم به طالبان خدمت می‌کرد: سرعت عملیات‌ها را پایین نگه دارید، جنگ سیاسی گسترده و جامع را برای داشتن دست بالا در جنگ روایت‌ها انجام دهید و درگیری را در درون یک حباب روی درجه جوش کم و در چند جبهه به طور همزمان، نگه دارید.

بخش عمده‌ای از موفقیت قابل توجه سیاست خارجی ایران به وضوح ناشی از هوش راهبردی آیت‌الله خامنه‌ای و مشاوران کلیدی او است. به گفته دو محقق برجسته سیاست خارجی ایران، رهبر ایران «توانایی عجیبی در آمیختن‌ستیزه‌جویی و احتیاط دارد... او وقتی می‌خواهد انقلاب اسلامی را فراتر از مرزهای خود به پیش ببرد، نقاط ضعف و قوت میهن خود را درک می‌کند. متاسفانه، نمی‌توان همین را برای تصمیم‌گیرندگان برجسته سیاست خارجی آمریکا در مورد خاورمیانه گفت. در واقع، مشکلات پایدار واشنگتن در منطقه، اتکای بیش از حد به نیروی نظامی و ناتوانی در ادغام عملیات نظامی با پیام و راهبرد سیاسی واقعی بوده است.