روزنامه شرق نوشت: آیا قصد خاصی در میان بوده که دولت به دست خود کاری کند که این صدا شنیده نشود؟ کل کشور بلافاصله بعد از امضای این قرارداد به آغوش تعطیلات دوهفتهای نوروز رفت. اما در محافل کارشناسی انتخاب آن تاریخ هنوز محل سؤال بود.
مثلا مراسم افتتاح پروژههای ارتباطی وزارت ارتباطات، همزمان با روز ارتباطات بوده، یا انعقاد قراردادهای بزرگ بخش ترانزیت معمولا مقارن هفته حملونقل است، یا تجلیل از خبرنگاران همزمان با روز خبرنگار انجام میشود. این تقارن البته برای صنعت نفت اندکی تفاوت دارد؛ چراکه بهترین مناسبت مرتبط با این صنعت، دقیقا مقارن روزی است که هیچکس توجهی به چیزی جز نوروز ندارد. از سوی دیگر، طبق یک رسم نانوشته، دولتها تلاش میکنند در بازه زمانی نوروز، روی اعصاب مردم راه نروند. اکنون سؤال این است که استفاده از مناسبت 29 اسفند تا چه اندازه میتواند برای امضای بزرگترین قرارداد نفتی دولت سیزدهم توجیه داشته باشد؟
میدان آزادگان بزرگترین میدان نفتی مشترک کشور (و دهمین میدان نفتی بزرگ جهان) است. این میدان از سوی دیگر با کشور عراق مشترک است. طرف عراقی در سکوت خبری موفق شده شرکتهای بزرگ و صاحب فناوری و سرمایه را پای کار توسعه این میدان بیاورد و با تمام قوا در حال مکیدن شیره جان میدان است.
تأخیر در بهرهبرداری به معنای این است که هزینه تولید نفت از این میدان، هر روز بیشتر و بیشتر میشود؛ چراکه رقیب ما در آن سوی مرز موفق شده لایههای راحتتر نفتی را با هزینه نسبتا پایینتری برداشت کند و هر روز که میگذرد، تولید نفت از میدان سختتر و گرانتر میشود. با این اوصاف شاید انتخاب امضای آن قرارداد در تاریخ مذکور، نوعی توجیه نمادین این مسئله باشد که حتی یک روز تعلل یا کوتاهی در بهرهبرداری از میدان بههیچوجه جایز نیست. ضرر افزایش هزینه تولید و استخراج نفت، متوجه همه مردم کشور است.
آیا این دو نماد را میتوان جایگزین حقایق کرد؛ بهویژه در هنگامی که تجربه عملی امکانپذیر نیست؟
نمادها همچنین چندظرفیتی هستند؛ یعنی میتوانند معنای متعدد و همزمان خود را نشان دهند. در جهان نمادها، هیچ چیز بسته نیست و هیچ کنشی جدا از دیگری نیست. همه چیزها در یک نظام یکپارچه و همساز مستقر هستند. صورت هر نماد باید جنبه عینی و محسوس داشته باشد (در اینجا کنش امضای قرارداد) و از سوی دیگر باید وجه چندمعنایی و امکان تأویلپذیری گوناگون ذاتی هم داشته باشد.
نماد باید وجوهی از ابهام هم داشته باشد (چنانکه درباره تاریخ امضای این قرارداد به آن اشاره شد) و دیگر آنکه قابلیت برقرارکنندگی رابطه بین یک نظام جزئی و کلی را هم داشته باشد. این ویژگی نیز احرازپذیر است.
رابطه ما با دنیا را نمیتوان فقط یک رابطه مکانیکی دانست. ما در ذهن مسئولان و برگزارکنندگان این مراسم نبودهایم، اما میدانیم نمادها ارزش و معنای جدیدی به یک شیء یا یک کنش (مثل امضای همین قرارداد) میدهند، بدون اینکه ارزش واقعی آن را از بین ببرند.