به گزارش صراط به نقل ازفراز: انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری جریانهای سیاسی را به تکاپو انداخته است. گمانهزنیها درباره گزینههای احتمالی افزایش پیدا کرده و شبکههای اجتماعی تحت تاثیر فضای انتخابات قرار گرفته است. مصطفی فقیهی فعال سیاسی و روزنامهنگار چهرهها و رویکرد جریانهای مطرح در انتخابات پیشرو را بررسی میکند. در ادامه مشروح این گفتگو را میخوانید.
اخیراً بحثهای انتخاباتی در میان نیروهای اصولگرا و ارزشی بسیار داغ شده است. به نظرتان علی رغم تمام ابهامات آنها احتمالاً با چه آرایشی در انتخابات پیش رو حضور مییابند، شانس ائتلاف پایداری، نیروهای منتسب به سعید جلیلی و قالیبافیها چقدر است؟
میتوان گفت رویای ریاستجمهوریِ قالیباف از ادوار پیشین، جدیتر و نزدیکتر به تحقق است، اما حدس من این است که قالیباف، نمیتواند سنگر مجلس را رها کند و آن را به طیف پایداری و نیروهای غیرقابل اعتمادش بسپارد که با اولیات «قواعد بازی» ناآشنا هستند؛ لذا بعید میدانم قالیباف کاندیدای ریاستجمهوری شود.
در درون جبههی انقلاب، کاندیداتوری سعید جلیلی مسلم به نظر میآید و از آنجا که طیف قدرتمند حامی رییسجمهور فقید، خاستگاه اولیهشان، «جلیلی» است، طرح برخی گزینههای دیگر مثل فتاح به جای جلیلی را عملیات رسانهایِ فریب میدانم.
اما دعواهای تند میان طیفهای تندروی انقلابیون، ائتلاف این گروهها با یکدیگر را نزدیک به محال نشان میدهد؛ مگر آنکه گزینه یا گزینههای میانه رو یا اصلاحطلب، آنقدری جدی شود که از سطوح بالاتر، حکم شود که ائتلاف صورت گیرد؛ چندان که در سال ۹۶ و ۱۴۰۰ به گونهای دیگر، این اتفاق افتاد و گزینههای دیگر برای جلوگیری از تقسیم آراء به سود مرحوم رییسی کنارهگیری کردند.
آیا طیف اعتدالی و اصلاحات شانسی دارند، امکان تایید صلاحیت کاندیداهای رای آور آنها وجود دارد؟ یا در بر همان پاشنه ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ میچرخد؟
اگرچه تغییری در رفتار شورای نگهبان یا ساختار سیاسی در برابر اصلاحطلبان و اعتدالیون، ایجاد نشده و منطقاً گزینههای اصلی آنها که حمایت تشکیلات سیاسی خود را دارند، تایید صلاحیت نخواهد شد، اما باید دید تصمیمسازان و تصمیمگیران تحلیلشان از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا چیست؟ اگر رییس جمهور شدن ترامپ را قطعی بدانند، احتمال اندکی وجود دارد که شورای نگهبان، گزینههای اصلی جریان اعتدال و اصلاحات را تایید کنند؛ گزینههایی مثل جواد ظریف. در عین حال این احتمال را ضعیف میدانم و فرض را بر همان جنس ردصلاحیتهای سال ۹۸، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ میگذارم که در این صورت، احتمالاً یک یا دو گزینهی «میانهروهای کمخطر» تایید صلاحیت خواهند شد که البته مثل تجربهی سال ۱۴۰۰، احتمال حمایت تشکیلاتی جبههی اصلاحات از آنها اندک خواهد بود.
با توجه به یاس عمومی از کارکرد انتخابات اولترا استصوابی آیا جامعه رای اصلاحات در انتخابات پیش رو حضور خواهند یافت؟
با توجه به یاس از کارکرد انتخابات و مواجهاتِ استصوابی، نسل z و جامعه تحت تأثیر این نسل، هیچ توجهی و کوچکترین ارادتی به ارزشها و رویکردهای سنتی جبههی اصلاحات و اعتدالیون نخواهند داشت. مگر آنکه این جریانها به اصلیترین مطالباتشان توجه حدی نشان دهند؛ و ناگفته هم پیداست که ۳ مسئلهی تحریمهای اقتصادی، حجاب و برخوردها در این زمینه و همینطور موضوع اینترنت آزاد، فیلترینگ و کسبوکارهای مجازی، دغدغهی اساسی و اصلی جریان اکثریت خاکستری را شکل میدهد که برای هر جریان سیاسی یا کاندیدایی، به مثابهی نزدیک شدن به صندلی ریاستجمهوری خواهد بود.
به نظرتان بلند پروازی سیاسی برخی اعضای فعلی کابینه در سپهر سیاسی محلی از اعراب خواهد داشت؟
بلندپروازیهای برخی چهرههای دولتی مثل منصوری و برخی دیگر که پلههای ترقی را صد تا یکی طی کردند، اساساً محلی از اعراب ندارد و ارزش پرداختن نیز ندارد.
چهرههای ملی مانند روحانی، خاتمی، حسن خمینی، لاریجانی در چه شرایطی حاضر به حضور پرشور در انتخابات میشوند؟
در شرایطی که گزینههای اصلی جبهه اصلاحات و اعتدال تایید شوند. در غیر این صورت، تجربهی سه انتخابات گذشتهی ۹۸ و ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ تکرار خواهد شد. موقعیت احمدی نژادیها را چگونه ارزیابی میفرمایید؟ عرض کردم که از آنجا که تغییری در رفتار ساختار سیاسی ایجاد نشده، تایید صلاحیت هر چهرهای که قبلا هم ردصلاحیت شدهاند، محال است. بر همین اساس، صلاحیت احمدینژاد هم کما فیالسابق تایید نخواهد شد. من حتی این ادعای برخی که مرتبا تکرار میکنند که لاریجانی تایید خواهد شد را قبول ندارم. هزینه ردصلاحیت لاریجانی در سال ۱۴۰۰ پرداخت شده؛ پس چه دلیلی دارد که مجدداً به او میدان دهند و تاییدش کنند؟