به گزارش صراط به نقل از فرهیختگان در یک بازه زمانی بسیار کوتاه، کشور از نظر امنیتی، اجتماعی و سیاسی دستخوش تحولات پربسامدی شده که برای پایدار شدن در هر یک از آنها به خودی خود زمان زیادی لازم بود اما ناگزیر پس از عملیات موفق و افتخارآمیز وعده صادق، با رخداد بسیار تلخ و مصیبتبار از دست دادن و فقدان رئیسجمهور، انتخاباتی زودهنگام حاصل شد و حالا رقبای سیاسی برای راه یافتن به خیابان پاستور رقابت میکنند. مجادلات و منازعات مابین جریانها و گروههای سیاسی بهخصوص در نقاطی که درجه حرارت سیاست در کشور بالا میگیرد گریزناپذیر و تا حدی هم قابل قبول است.
روزهای انتخاباتی یکی از همان نقاطی است که تب سیاست رو به فزونی یافته و پشتبند آن منازعات سیاسی هم قوت میگیرد اما نباید از یک موضوع مهم غفلت کرد که فرآیند انتخابات یک فرآیند لحظهای است و برای این فرآیند لحظهای نباید از سرمایههایی که برای کسب آنها تلاشهای مضاعفی شده، خرج کرد. این دقیقا همان چیزی است که از سوی برخی جریانهای سیاسی نادیده گرفته میشود. کاش میشد برای این سرمایهها که پایههای نظام حکمرانی کشور بر آن استوار شده خط قرمزی تعریف کرد که گروهها و جریانهای سیاسی برای انگیزههای کسب قدرتشان به این حیطه دستدرازی نکنند. اما پارامترهایی که نباید خرج سیاست، احزاب و افراد شود کدام است؟ از نظر نگارنده همه آن لوازمی که «سرمایه اجتماعی» را میسازد، یکی از همان میراثی است که نباید دستاویز کسب قدرت شوند.
شاید از همین منظر بود که در آستانه انتخابات چهاردهم ریاستجمهوری خانواده قهرمان ملی ایران در بیانیهای بهدرستی گروهها و جریانها و نامزدهای انتخابات را از خرج کردن از نام او پرهیز داد. در این بیانیه تاکید شده بود: «چنانچه نامزدها، طرفداران و علاقهمندان آنان قصد دارند در این رقابت از عزیزمان سخن بگویند، توجه خود را معطوف به تبیین اندیشه، اصول و مبانی مکتب ایشان کنند و از بیان سخنان نادرست، پرهیز نمایند. او سرمایهای ملی و فراجناحی است؛ مردم نیز ایشان را با این ویژگی میشناسند و انتظار دارند در رقابتهای انتخاباتی، این مهم ملاحظه و رعایت شود.»
یادمان نمیرود بدرقه باشکوه و حماسی دیماه 98 در اندک زمانی پس از روزهای پرالتهاب آبانماه سال 98 رخ داد و آن تشییع تاریخی چگونه به افزایش سرمایه اجتماعی کمکرسانی کرد. در سطحی دیگر و از زاویهای دیگر همین موضوع را میتوان درخصوص رئیسجمهور فقید دید. آیتالله ابراهیم رئیسی میراثی از خود برجای گذاشت که مصادره آن از سوی برخی افراد و جریانهای سیاسی اوج بیاخلاقی است.
به نوشته ابتدای این متن باز میگردم: «کاش میشد خط قرمزی کشید تا از این میراث نمادین و گفتمانی صیانت کرد؛» چراکه حاجآقای رئیسی نیز به افزایش و ارتقای سطح سرمایه اجتماعی ایران کمک کرد. یادمان نمیرود که تشییع پیکر ایشان و همراهان او در شرایطی به شکلی باشکوه برگزار شد که مردم با وجود مشکلات و گلایهها از وضعیت نهچندان مطلوب جاری و برخی ناکارآمدیها در سالهای اخیر که شاهد مثال آن مشارکت نهچندان مطلوب و بالا در انتخابات چندی پیش مجلس است، به بدرقه ایشان به خیابانها آمدند. دقیقا از همین منظر سرمایه اجتماعی تعبیرات و تعاریف رهبر انقلاب اسلامی پیرامون شخصیت آیتالله رئیسی قابل تحلیل است.
رهبر انقلاب اسلامی مصیبت و خلأ فقدان رئیسجمهور را از این جهت برای کشور سنگین دانستند که به اعتراف همگان «او مرد کار و عمل و خدمت و صفا و صداقت بود. برای خدمت شب و روز نمیشناخت. رئیسی عزیز در خدمتگزاری به کشور و ملت نصاب جدیدی ایجاد کرد که با وجود تلاش خدمتگزاران قبلی، تاکنون در این حد و حجم و کیفیت و با این صداقت و پر کاری نبوده است.»
به تعبیر رهبر معظم انقلاب کرامت و عزت و حرمت قائل شدن برای مردم و میدان دادن به آنها از ویژگیهای ممتاز رئیسجمهور فقید بود تا جایی که او حتی با کسانی که به او بدی و اهانت کرده بودند با کرامت برخورد میکرد و پاسخ تند و زشت و عصبی به آنها نمیداد.
همه این تعابیر و تعاریف اهمیت صیانت از این سرمایه نمادین را واگویه میکند. اما در انتخابات پیشرو بعضا دیده میشود افرادی که اتفاقا در گذشته بهنوعی در رقابت با آقای رئیسی بودند، تلاش میکنند خود را ادامهدهنده و جایگزین او بازنمایی کنند. اساسا کاراکترهایی که «سرمایهساز اجتماعی» هستند و در موقعیت اجتماعی وسیعی ظهور میکنند، معمولا مجموعهای از تجربهها، گفتارها، کنشها، رفتارها، شمایلها و... هستند که موجودیت تقریبا منحصربهفردی دارند. این موجودیت قابل تقلیل و تحویل یا انتقال کامل به افراد دیگر، حداقل با نشان دادن عکس همراهی و ملازمی و هزینه کردن از او نیست. افراد اگر هم میخواهند نشان دهند اینهمانی شخصیت او هستند باید آن ویژگیهای شخصیتی مثل خستگیناپذیری، مردمی بودن، اخلاقمدار بودن را از خود نشان دهند که در پی آن مردم به این نتیجه برسند. حالا این روزها وقتی برخی کنشهای انتخاباتی را میبینیم بیشتر دلمان برای رئیسی عزیز میسوزد.
تخریب میراث رئیسی سه وجه مهم دارد.
اول اینکه: با فرآیندها و روندها و افرادی در انتخابات روبهرو هستیم که تلاش میکنند حال که او در ظاهر میان ما نیست یک به یک اتفاقات مثبت دولتش را از آن خود کنند، این رویکرد آنقدر ناجوانمردانه و غیراخلاقی است که نیاز به شرح و توضیح بیشتر ندارد، این مدل مصادره پژوهشگران را یاد چند چهره سیاسی میاندازد که داستان انقلاب اسلامی را بهگونهای روایت میکردند که گویی امام راحل هر تصمیم درستی گرفته است پای مشورت آنها در میان بوده، بعدها البته نقل خاطرات دو نفره از امام هم به سوابق آنها اضافه شد. خاطراتی که نه قابل تایید بود نه تکذیب.
دوم: کار مصادرهگران جدید از جهتی از افرادی که تلاش داشتند امام را مصادره کنند هم غیراخلاقیتر است، این اوج ریاکاری است که نقاط مثبت دولت رئیسی را مصادره کنیم اما به نقاط منفی بتازیم، آن هم نقاط منفیای که افرادی که در قاب عکسهای دبشمان حضور دارند، در آنها نقش محوری داشتهاند.
سوم: متاسفانه آنها که باید این روزها از میراث آیتالله رئیسی دفاع کنند زبان در کام کشیدهاند، عدهای مشغول نامهنگاریاند و عدهای در حال ستادبازی، این انتخابات میگذرد اما یادمان باشد این میراث عزیز پرواز اردیبهشت مثل میراث قهرمان عروج کرده دی 98 باید حفظ شود.