پیشکسوت والیبال ایران ادامه داد: پائز در حالی سرمربی ایران شد که جزو 50 مربی برتر دنیا هم نبود و ملیپوشان ما مربیانی بزرگی مثل ولاسکو، آلکنو، کولاکوویچ و کواچ را دیده بودند. علاوه بر این، او زمان کوتاهی برای حضور و پیاده کردن تفکراتش در تیم ملی داشت. اطلاعات او در مورد والیبال ایران بر اساس آمار مربیان قبلی یا فیلمهای ارسالی حاصل شده بود و پائز، هرگز بازیکنانش را از نزدیک و در حالت فشار و استرس بازی ندیده بود.
دامغانی گفت: در شرایطی که برخی بازیکنان جوان تیم ملی، تجربه حضور در مسابقاتی مثل لیگ ملتها را نداشتند، توقع از تیم ایران بالا نبود و چون احتمال کسب سهمیه المپیک نیز وجود نداشت، انتظار زیادی برای پیروزیهای متعدد نمیرفت. اما عملکرد تیم ایران در هفته نخست، اصلا خوب نبود و حتی از حیثیت والیبال ایران، دفاع نشد. پیمان اکبری در نهایت، هدایت تیم ویران شده ایران را بر عهده گرفت و توانست در هفته پایانی، 2 پیروزی کسب کند.
ملیپوش پیشین والیبال ایران تصریح کرد: در تمام تیمهای دنیا، پس از رسیدن به قله و کسب عناوین متعدد، تغییر نسل اتفاق میافتد و فدراسیون آن کشور، پیشبینیهای لازم را هم انجام میدهد. برای مثال، صربستان (یوگسلاوی سابق) پس از قهرمانی در المپیک 2000 سیدنی به المپیک 2004 آتن نرسید. باخت ایران به ترکیه اما در لیگ ملتهای والیبال اصلا جای توجیه ندارد.
او افزود: با این حال معتقدم نباید همه چیز را تخریب کرد چون توانایی تکرار افتخارات گذشته وجود دارد به شرطی که به جوانها، میدان و زمان بدهیم. مربی خوب، بازیکنان قدرتمند و مدیریت کارآمد، اضلاع مثلث موفقیت در والیبال هستند. پائز، مربی خوب و بزرگی نبود و بازیکنان، خود را بالاتر از او میدانستند؛ در نتیجه او را قبول نکردند. والیبال ایران، نیاز به یک مربی بزرگ دارد.
مربی فصل گذشته تیم گلگهر اضافه کرد: من از ادبیات پائز هم تعجب کردم. او در لحظات حساس و در حالی که تیمش باخته بود، پخته حرف نمیزد. صحبتهای سرمربی میتواند تیم را متحول یا تخریب کند. ولاسکو وقتی حرف میزد، همه گوش به فرمان و متمرکز روی کلماتش بودند.
رضا دامغانی اظهار داشت: وقتی امیر غفور و شهرام محمودی از تیم ملی خداحافظی کردند، بازیکنی مثل امین اسماعیلنژاد ظهور کرد ولی باید قبول کرد، پاسورهایی که جانشین سعید معروف شدند از نظر فنی و مدیریتی با او فاصله زیادی دارند. معروف، عصای دست سرمربی بود، همه از او حرفشنوی داشتند و یک فرمانده کامل بود که کسی شبیه او نیست. معروف، پل ارتباطی بین فدراسیون، سرمربی و بازیکنان بود. ای کاش، سن و سال او بالا نمیرفت!
او در پایان به دوران حرفهای مربیگیری خود اشاره کرد: 3 سال طلایی را در تیم گلگهر گذراندم و در پایان سال سوم، دوستانه به همکاری خود پایان دادیم. پیشنهادهایی دارم که مشغول بررسی آنها هستم.