مدیرمسئول - علی غفاریان | با مشخص شدن نتایج شمارش آراء چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، مسعود پزشکیان و سعید جلیلی به مرحله دوم راه یافتند و جمعه هفته آینده، ۱۵ تیرماه ۱۴۰۳، پیروز این کارزار راهیِ پاستور خواهد شد.
محمدباقر قالی باف، کاندیدای همیشگیِ انتخابات ریاست جمهوری و رئیس پیشین و کنونیِ مجلس شورای اسلامی، با آنهمه کبکبه و دبدبه و حمایت و ارتباط و لابی و قدرتنمایی، در بین ۴ نامزد نهایی انتخابات، سوم میشود.
این اتفاق به هیچوجه سطحی و پیشِ پا افتاده نیست که بتوان صرفاً با مقصّر خواندن فردی چون سعید جلیلی و یا ستاد انتخاباتی وی، آن را تفسیر، تأویل و توجیه کرد، بلکه مسئله خطیر و ریشهداری است که به خوبی بیانگر بلوغ و فرهیختگیِ سیاسیِ مردم ایران است که با دقّت، حساسیّت و آگاهیِ تمام، تحوّلات پیرامونی خود را بررسی میکنند و در بزنگاههای خطیری چون انتخابات ۸ تیرماه ۱۴۰۳، با آراء معنادار خود، تلنگری به برخی از حکمرانانِ مدّعی میزنند و نشان میدهند که به سادگی، فریبِ بازیهای رسانهای و مافیایی و نیز تزویر و عوامفریبیِ آنها را نمیخورند.
اینجانب با کمال تأثر، علیرغم تکلیف و رسالت رسانهای خود در تبیین حقایق، در آستانه انتخاب سرنوشتساز و تعیینکننده ریاستجمهوری ۱۴۰۳، محکوم و مجبور به سکوت شدم. در ادامه این سکوتِ قهری، در آن سوی میدان، برخی از اهالی رسانه راهیِ زندان شدند تا شاید زنجیره نقد و انتقاد دلسوزانه نسبت به قالی باف متوقف شود و ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دهند تا رئیس مجلس دوازدهم راهیِ پاستور شود، اما شگفتآور آنکه این عوامل حتی نتوانستند او را به دور دوم بکشانند.
اینک که مردم بصیر و فهیمِ ایران اسلامی، به لطف لایزال الهی، با درک درست شرایط، حقّ و باطل را به این روشنی و زیبایی از هم تشخیص دادهاند، دیگر چه حاجت به واگویه کردن گلایهها و مرارتهای گذشته؟!
البته از حق نباید گذشت که شکست قالی باف در انتخابات ۸ تیرماه ۱۴۰۳، علیرغم تلاشهای گسترده او و اطرافیانش در تشکیل لیستهای بلندبالایی از حامیانِ حکومتی و غیرحکومتی، انتشارِ تصاویر و تبلیغات برخی از منبریها، مدّاحان و چهرههای شاخص و نهایتاً فشار و چانهزنیِ رفاقتیِ تعدادی از ردهبالاها، نه تنها خوشحال کننده نیست، بلکه بسیار تأثر برانگیز است.
حال سؤال مهم این است که چگونه و بر اساس کدام حجّت شرعی و دلیل عقلانی، برخی از شخصیتهای کشوری و لشگری، فرماندهان نهاد مقدّس و مردمیِ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سخنرانان و علمای تراز و مدّاحانی که اعتبارشان را از اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام گرفتهاند، آبرو و وجاهتِ خود را صرفِ قالی باف کردهاند؟! کارگزاری که هم خود، هم خانواده و هم اطرافیانش تا حدّ زیادی برای ایرانیان به ویژه مردم پایتخت شناخته شدهاند و ناظر به این آگاهی و شناخت جمعی، او دیگر نمیتواند تصویری که از خود در میان افکار عمومی بر جای گذاشته است، بازسازی و اصلاح نماید؟!
در روزهای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری، علاوه بر این چهرههای شاخص، بیاخلاقانِ سینهچاکی نیز عرض اندام نمودند که از فرطِ غوطهوری در تراولهای بادآورده، به امام امّت نیز رحم نکردند و در ساعات میانیِ ۸ تیرماه ۱۴۰۳، با دستاویز قرار دادنِ یک تصویرِ مخدوش و جعلیِ منتسب به برگه رأی رهبر حکیم انقلاب (حفظه الله)، اخلاق و انسانیّت را هزینه کردند و وقاحت را تمام!
هرچند این اقدامِ وقیح و خلاف قانون با واکنش سریع عضو محترم دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای (مدّظلّهالعالی) مواجه شد، اما سؤال اساسی این است حال که این چهره شکستخورده و تضعیف شده از میدان رقابت کنار رفته و آینده سیاسیِ وی نیز در هالهای از ابهام است، آیا وقتِ آن نرسیده که یکبار برای همیشه نهادهای امنیتی و نظارتیِ کشور تکلیف مافیا و پدرخوانده را مشخص کنند؟!
حسود عقده ..........
خاک تو سرت