سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۶ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۱:۳۴
آرش فهیم

سینما و لزوم بازگشت به منشور تجدید عهد هنر

کد خبر : ۶۶۵۶۴
به گزارش سرویس وبلاگ صراط آرش فهیم در وبلاگ کارگری در روزنامه نوشت:

راهی به رهایی

سال هاست که سینمای ما با چالش هاي متنوع و پرشماری مواجه است؛ تولید انواع فیلم های مسئله دار –از سیاه نما گرفته تا خیانت نما- کمبود مخاطب و عدم استقبال مردم از اکثر قریب به اتفاق فیلم ها، ماجرای بیهوده و فرساینده بحث درباره لزوم نظارت و ممیزی، فیلم های توقيفی و رفع توقيفی، مافيای اکران، دخالت غیرمستقیم دولت های خارجی با حمایت از برخی فیلم ها و فیلمسازان، خانه سینما ، مدیریت سرگردان و سرگردانی مدیریتی، ستاره های اخلاق ستیز، جشنواره های بی هویت و ... موانعی بر سر راه حرکت رو به جلو و ترقی هنر هفتم در این سرزمین هستند. مشکلاتی که گویی هرچه می گذرند، بیشتر و پیچیده تر می شوند.
با این حال ، گرفتاری های موجود در هنر هفتم کشورمان قابل حل هستند و همین «واقعیت» است که نشان امید را بر سینمای ایران تثبیت کرده است. کافی است سرگذشت سینمایمان دائم مرور و تحلیل کنیم تا سرنوشت بهتری را برای آن رقم بزنیم. سینمایی که روزگاری مسیری رو به نابودی و نابود کردن را در پیش گرفته بود. اما دیدیم که پس از رستاخیز ملت ایران و در دوره ای که قاب نقره ای تنها اندکی از تابش نور روح خدا بهره برد، چگونه ساختار و محتوایش صیقل خورد و از عنصری مطرود و منفور به پدیده ای محبوب و محجوب تبدیل شد. اتفاقا از همان زمانی که سینما از این نور فاصله گرفت، باز هم تاریکی به سراغش آمد.
برعکس سال های اول انقلاب که سینما به خاطر همراه شدن با آرمان های امام خمینی(ره) و مردم پیرو ایشان توانست خودی نشان دهد و سروری کند، در 15 سال اخیر به دلیل دور شدن از شاخص های متعالی انقلاب دچار ضعف و رخوت شد. این اتفاقات ، واقعیاتی هستند که می توان با درس گرفتن از آن ها ، امروز و آینده سینمای کشورمان را نیز پیش ببریم.
با بهره از همین تجربیات می توان بر خیلی از بحران ها و چالش های پیش روی سینما به مبارزه پرداخت. اما جای بسترها، استراتژی و چشم انداز عملیاتی که هم به نیروهای فعال در این عرصه و هم تلاش های مدیریتی، وحدت و انسجام ببخشد و به ثمر برساندشان خالی است. بدون شک، تنها نرم افزاری که قابلیت تحقق آرمان های بلندپروازانه ما را در عرصه سینما دارد، دیدگاه های فرهنگی و هنری امام راحل است. این یک شعار یا تجلیل بی پشتوانه نیست؛ امام خمینی درعین حال که یک فقیه آگاه به زمانه و زمان آینده و همچنین رهبر سیاسی بزرگترین تحول اجتماعی تاریخ معاصر بود، یک نویسنده و شاعر شاخص نیز محسوب می شد و به رموز و خصایص عرصه ذوق و هنر تسلط داشت. به خاطر همین ویژگی جامع الشرایط حضرت امام، نظریات ایشان نیز قابل اتکاتر و عملیاتی تر است.
تجلی این حقیقت را نیز می توان در پيام صريح و شورانگيز امام راحل به هنرمندان در سال 67 دید؛ پیامی كه بايد آن را مانيفست هنر رهايي بخش دانست، راه روشني که محدود به زمان و مکان خاصی نیست و در هر موقعیتی، مسیر هنرمندان را به هدف کوتاه تر می کند. متنی كه خودش يك اثر هنري محسوب می شود و بهترین الگو و راه برای رسیدن به هنر و سینمای مطلوب یک جامعه انقلابی و اسلامی است. به همین دلیل نیز شهید آوینی به عنوان شاگرد اول مکتب هنری امام خمینی(ره) این پیام کوتاه و گویا را منشور تجدید عهد هنر نامید.
با بازخواني اين متن، مي توان نگاه آينده نگر امام درباره شرايط جديد اجتماعي پس از جنگ در ايران و وظيفه هنر در قبال اين شرايط را ديد. چه اين كه پس از اتمام جنگ تحميلي - كه مدتي پس از آن نيز داغ بي تسلاي رحلت امام بر ايران سايه افكند- تهاجم دشمن از عرصه سخت و نظامي به حوزه نرم و فرهنگي تغيير يافت. اما به جز عرصه تقابل خارجي، جبهه ديگري نيز در داخل پيش روي مردم گشوده شد؛ امام خميني (ره) از اين جبهه نوين داخلي به عنوان جنگ فقر و غنا ياد كردند. همچنانكه در پيام قطعنامه و به مناسبت پايان جنگ فرمودند: «امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعفاف و استكبار، جنگ پابرهنه ها و مرفهين بي درد شروع شده است...» (1) و پيام امام به هنرمندان نيز در راستاي مقابله با شبيخون فرهنگي غرب و جنگ فقر و غنا در داخل بود. به طوري كه در بخشي از اين مانيفست تصريح شده است: «هنري زيبا و پاك است كه كوبنده سرمايه داري مدرن و كمونيسم خون آشام و نابودكننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومايگي، اسلام مرفهين بي درد و در يك كلمه اسلام آمريكايي باشد.»
هنر در مكتب امام، نه زينتي در كاخ اشراف و نه افيوني در دست روشنفكران ضدمردمي و برج عاج نشين است. هنر در اين مكتب، به شدت مردمي و كاربردي است. هنري كه توهم و تسكين درد نيست، بلكه واقعيتي است كه براي درمان دردهاي انسان خلق مي شود. امام در ادامه پيام خود به هنرمندان تأكيد كرده اند: «هنر در مدرسه عشق، نشان دهنده نقاط كور و مبهم معضلات اجتماعي، اقتصادي، سياسي و نظامي است. هنر در عرفان اسلامي ترسيم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسم تلخ كامي گرسنگان مغضوب قدرت و پول است. هنر در جايگاه واقعي خود تصوير زالوصفتاني است كه از مكيدن خون فرهنگ اصيل اسلامي، فرهنگ عدالت و صفا لذت مي برند.»
يكي ديگر از آرمان هاي حضرت امام در زمينه هنر، حضور جهاني و بين المللي آن است. در اين چارچوب، هنر مكلف است كه در عرصه جهاني نيز حضوري فعال و حق طلبانه داشته باشد. امام در بخش ديگري از پيام تاريخي خود به هنرمندان فرموده اند: «تنها به هنري بايد پرداخت كه راه ستيز با جهان خواران شرق و غرب و در رأس آنان آمريكا و شوروي {سابق} را بياموزد. هنرمندان ما تنها زماني مي توانند بي دغدغه كوله بار مسئوليت و امانت شان را زمين بگذارند كه مطمئن باشند مردم شان بدون اتكا به غير، تنها و تنها در چارچوب مكتب شان به حيات جاويدان رسيده اند و هنرمندان ما در جبهه هاي دفاع مقدس مان اين گونه بودند، تا به ملأ اعلا شتافتند و براي خدا و عزت و سعادت مردم شان جنگيدند و در راه پيروزي اسلام عزيز، تمام مدعيان هنر بي درد را رسوا نمودند.»
گفتارها و نوشتارهاي امام، شاخص آزادي سينما از اين گرفتاري هستند. اگر به آن بازگشتيم، مي توانيم انتظار تحول در اين عرصه را داشته باشيم، در غير اين صورت، گرفتاري ادامه دارد.