به گزارش سرویس وبلاگ صراط ؛ رویا روستا در وبلاگ شمس پرنده نوشته است :
یکی از تجهیزاتی که در دوره معاصر نداشتنش افت داره و یه جورایی سبب حذف عنوان شهروندی میشه - نداشتن گوشی موبایله ......... بله دهکده جهانی خیلی کوچیکه ولی یه جورایی هم فاصله ها خیلی زیاده ....... همه باید یه گوشی موبایل داشته باشند تا دوای درد دوری ها کنند. برای من یه پارادکس طنز آمیزه که مثلاً دو تا دوست برای تبریک اعیاد و یا تولد به هم اس م اس میدند - ولی نمی تونند گوشی تلفن رو وردارند و به هم زنگ بزنند و یه چند دقیقه ایی با همدیگه ارتباط کلامی داشته باشند و یا جایی قرار بذارند و همدیگه رو ببینند........ بگذریم ، مطلبی که میخواستم بگم این بود که این روزا سازندگان موبایل هم که مدام به دنبال نوآوری در عرصه پر شتاب رقابت های جهانی این پدیده قرار دارند - خیلی زیاد از لفظ موبایلهای هوشمند استفاده می کنند موبایلهای هوشمند - سیستم های اندروید با قابلیت Open Source برای برنامه نویسی و برنامه دادن و .......
مثلاً یه موبایلی که خیلی ها منتظرش بودند که به بازار بیاد موبایل Galaxy S3 سامسونگ بود که از توانایی ها و هوشمندی های پر جاذبه اش اینه که می تونه رد نگاه صاحب موبایل رو بگیره و تا وقتی که صاحبش به صفحه موبایل زل زده خاموش نمیشه و به حالت sleep نمیره و ......
مطلب جالب اینه که این توانایی ها در واقع بیانگر جذابیت هوش مصنوعی و یا ایجاد ارتباط با جهان خارج به صورت غیر مکانیکی و از طریق تله پاتی و یا اقسامی از تله پاتی برای آدماست . آدما می خوان که مرزهای جدا کننده آگاهی خودشونو با جهان خارج بشکنند - و یگانگی آگاهی خودشونو با آگاهی فراگیری که در فضای پیرامونشون هست - تجربه کنند. می خوان وقتی تو فکرشون کاری رو میخوان بکنند - اون کار در دنیای بیرون انجام بگیره و نسل بعد موبایلها شاید به گرفتن شماره نیازی نداشته باشه (البته فعلاْ هم می توان با بردن نام طرف مقابل بدون نیاز به شماره گرفتن - ارتباط را برقرار کرد ) و نسل بعد کتابها شاید نیازی به نوشتن نداشته باشند و نسل بعد تلفن ها شاید نیازی به انتقال صوت نداشته باشند و ..........امروز داشتم مطلبی می خوندم که برخی دوربین های دیجیتال جدید حتی می تونند تفاوت لبخند واقعی را با لبخند دروغین تشخیص بدند و وقتی یکی لبخندش ساختگی باشه ، عکس لبخند نمی گیرند.......
فرو ریختن مرزهای شخصی کمی دلهره آوره .......ولی این دنیا وجود داره ....... ما خیلی از اوقات احساسات طرف مقابل رو بدون اینکه حرفی بزنه با نگاه کردن به چشماش می تونیم درک کنیم و یا بعضی اوقات موقع صحبت کردن با کسی از لحن صداش متوجه می شیم که منویات واقعی اش چیزی نیست که به زبون میاره ........ این مرزها در دنیای احساس واقعاً وجود ندارن - تنها در دنیای آداب و تربیت اجتماعی و زندگی واقعییه که هر کس خود شو جزیره ایی غیر قابل نفوذ می پنداره وگرنه قطرات آگاهی و احساس ما درون اقیانوسی شناوره که با سایر قطرات مرز و تفکیکی نداره.......
این متن رو امروز از یه سایتی می خوندم که یک نفر تجربه اش رو از درک نیروانا توضیح می داد و تو این متن گفته که برای درک و آگاهی از چیزی فقط کافی بود که به اون موضوع توجه کنم فقط یک توجه ساده ..... همین و بس . ( The act of attention makes the contact ) و این دقیقاً چیزیه که بشر امروز با تکنولوژی دنبالشه ....... یعنی فقط یک توجه ذهنی و سپس انجام کار ....... و جالبه که حکمت کهن و علم جدید هر دو تا شون به دنبال یه چیز مشابه اند : بهره گیری از هوش یا ذهن و یا آگاهی برای دریافت چیزی یا انجام کاری یا ایچاد ارتباط .
It seems to me also that I am in constant contact with all outside me. This is probably a way of putting the fact that I am conscious on the plane of Universal consciousness, on which time and space are non-existent. An act of consciousness — and I contact whatever I desire to contact. It is not a question of going anywhere, of projection, but rather of tuning, and not even of tuning, but rather of attending. The act of attention makes the contact