سرآهنگ، در سال 1302 خورشیدی در خانوادهای در کابل به دنیا آمد که نسل در نسل همگی اهل موسیقی بودند.
پدر او استاد "غلام حسین خان" از بزرگترین آهنگسازان و آواز خوانهای افغانستان در زمان "امان الله خان"، "نادر خان" و "ظاهر خان" به شمار میرفت.
پدر بزرگ پدر و مادری استاد سرآهنگ از هنرمندان هند بودند که در زمان "امیر شیرعلی خان" از آن کشور به افغانستان آمدند و در کوچه "خواجه خردک خرابات" شهر کابل مسکن گزیدند.
اولین استادِ سرآهنگ که وی سالیان زیادی پیش او شاگردی کرد، پدرش غلام حسین خان بود.
استاد سرآهنگ سپس عازم هند شد و به مدت 15 سال پای شاگردی "عاشق علی خان" که از اساتید و پایهگذاران مکتب "پتیاله" بود، نشست.
استاد سرآهنگ در بازگشت به افغانستان، سبک و روش استاد خود، عاشق علی خان را ادامه داد.
با آغاز به کار مجدد "رادیو کابل" در سال 1320 خورشیدی، سرآهنگ از نخستین هنرمندان موسیقی بود که صدایش از این رادیو شنیده شد.
همکاری او با رادیو کابل تا سالهای آخر عمر او ادامه داشت و در برنامههای مختلف رادیویی، گاهی به آموزش موسیقی نیز میپرداخت.
لقب استادی
در سال 1322 خورشیدی، از طرف وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان و با تأیید استادان موسیقی آن دوران لقب "استادی" به سرآهنگ اعطا شد.
در همین سال، استاد سرآهنگ در اولین جشنواره بین المللی موسیقی در کابل شرکت کرد و موفق به کسب مدال طلا از این جشنواره شد.
این استاد موسیقی افغانستان در طول سالهای فعالیت هنری خود القاب مهمی چون، "سر تاج موسیقی"، پروفیسور"، "دکتر"،"ماستر" و "کوه بلند موسیقی" را از مراکز علمی و دانشگاههای هند دریافت کرد.
سرآهنگ و شعر بیدل
اکثر شعرهای که سرآهنگ در آهنگهای خود استفاده کرده، اشعار "میرزا عبدالقار بیدل دهلوی" است.
با وجود آن که استاد سرآهنگ در سالهای آغازین کار هنری خود آشنایی چندانی با بیدل نداشت اما زمانی که با اشعار این شاعر سبک هندی آشنایی پیدا کرد، از اردتمندان او شد.
سرآهنگ درخصوص آشناییاش با اشعار بیدل، در مصاحبه با رادیو کابل گفت که از طریق "عبدالحمید" مشهور به "قندیآغا" از بیدل شناسان معروف، با اشعار حضرت "ابوالمعالی"(بیدل) آشنا شد.
"محمد کاظم کاظمی" از شاعران افغانستان که با شعر بیدل نیز آشنایی دارد، در این خصوص میگوید: از سرآهنگ میتوان به عنوان یک بیدل شناس نام برد و کاربرد عبارت "بیدل شناس" در مورد استاد سرآهنگ، سخنی گزاف نیست، هرچند میدانیم این لقب سنگینی است و به همگان نمیزیبد.
به گفته کاظمی، طبیعی است که یک خواننده فقط شعری را انتخاب کند که حدّاقل قادر به دریافت معنی آن باشد، حالا با یک مرور در شعرهایی که استاد از بیدل انتخاب کرده و خوانده، میتوان دریافت که بر معنی آنها وقوف داشته و همین وقوف بر معنی این گونه شعرها، خود کاری است صعب که از عهده بسیاری استادان دانشگاه هم بر نمیآید.
فارسی خوانی سرآهنگ
استاد سرآهنگ از محدود آواز خوانهای افغانستان است که اکثریت شعرهای را که خوانده است به زبان فارسی است.
کاظمی که آثار استاد سرآهنگ را از زاویه شعر بررسی کرده است، میگوید: نخستین تمایز عمده استاد سرآهنگ، فارسی خوانی اوست، من فقط دو آهنگ پشتو از او شنیدهام که آنها را هم برای تفنن و در مجالس خواندهاست.
به گفته این شاعر افغان، استاد سرآهنگ، 2 یا 3 آهنگ هم به زبان اردو و یا فارسی و اردو (شیروشکر) دارد.
از دیگر ویژگیهای سرآهنگ خوانش صحیح و با کمتر غلط خواندن شعر به ویژه اشعار بیدل است که بسیاری در روخوانی آن، با مشکل دچار میشوند.
کاظمی، به این باور است، حتی در مواردی اتفاق افتاده که در دیوان بیدل اشتباه در ضبط شعر وجود داشته اما استاد سرآهنگ هنگام خواندن، آن را تصحیح کردهاست.
به گفته این شاعر افغان، این تصحیح یا بر اثر راهنمایی قندیآغا بوده و یا استاد به نسخهای غیر از دیوان چاپ کابل دسترسی داشته، یا خود او به مدد شناخت خویش این اشتباهات را تشخیص میداده، مثلاً در دیوان چاپ کابل، مقطع یکی از غزلها چنین آمده است:
«بیدل به معبد عشق پروای طاقتم نیست»
«چندان که میتپد دل، من سبحه میشمارم»
و استاد سرآهنگ این را «پروای طاعتم نیست» میخواند که همین درست است.
یا در جایی دیگر، آمده که «تعجیل طفلخویان مشق خطاست بیدل»
«لغزش به پیش دارد اشک از دو دیده رفتن»
به گفته کاظمی، «دو دیده» اشتباه است و «دویده» درست است و استاد هم این صورت دوم را میخواند.
سرآهنگ آواز خوان کلاسیک
بدون شک سرآهنگ یکی از بهترین کلاسیک خوانها افغانستان بود.
او نه تنها در افغانستان بلکه در تمام شبه قاره هند هنرمند کم نظیری بود.
"صدیق قیام" کارشناس موسیقی افغانستان و نویسنده کتاب "از صدا تا آهنگ" به این باور است که بعد از استاد "قاسم" یکی دیگر از استادان موسیقی افغانستان، دومین کسی که خیلی در موسیقی افغانستان برازنده شد، سرآهنگ بود.
به گفته قیام، استاد سرآهنگ نه تنها در افغانستان بلکه در هندوستان، قابل قدر بود و من خودم در 3 کنسرت ایشان در هند بودم واقعاً استاد سرآهنگ جایگاه خاصی در موسیقی کلاسیک هند داشت.
موسیقی در افغانستان از نگاه سرآهنگ
در افغانستان کمتر هنرمندی بود که موسیقی را به شکل علمی آن دنبال کرده باشد، بلکه اکثر هنرمندان این رشته بطور آماتور و تفننی موسیقی را پیگیری میکردند و از علم و تئوریهای موسیقی آگاهی چندانی نداشتند.
استاد سرآهنگ در همان دوران به خوبی متوجه این موضوع شده بود که موسیقی در افغانستان از لحاظ علمی پیشرفت نکرده است.
استاد سرآهنگ یک موقعی اظهار داشت: موسیقی در کشور ما ذوقی پیشرفت کرده و نه علمی، بنابر این اساس درستی ندارد.
سرآهنگ در مورد جوانانی که در زمان او به موسیقی روی آورده بودند میگفت: جوانانی که تازه روی کار آمدهاند راه گم کردهاند و نمیدانند که چه بخوانند و چه بنوازند، اینها گاهی به موسیقی هندی خوی میگیرند و گاهی به موسیقی اروپایی روی میآورند و زمانی هم دست به دامان موسیقی ایرانی میزنند.
تالیفات و آثار سرآهنگ
از سرآهنگ چند اثر نوشتاری بر جای مانده است که مهم ترین آنها "قانون طرب" و "موسیقی راگها" است. وی در این دو اثر پیرامون تاریخ راگهای موسیقی و راگهای که خودش ساخته است معلومات داده است.
در حال حاضر حدود 400 آهنگ صوتی و چند آهنگ تصویری هم از استاد سرآهنگ در آرشیو رادیو تلویزیون افغانستان موجود است.
"الطاف حسین" تنها فرزند هنرمند استاد سرآهنگ است که به سبک پدرش میخواند و در حال حاضر در خارج از افغانستان به سر میبرد.
او چند سال قبل در اولین یادواره بیدل در تهران، مهمان دولت جمهوری اسلامی ایران بود و در این مراسم برنامه اجرا کرد.
به تازگی در چاپ جدید کتاب "سرگذشت موسیقی معاصر افغانستان" که در سال 1390 خورشیدی در تهران منتشر شده است، تصاویری منتشر نشده و یا کمتر دیده شده از این استاد موسیقی افغانستان، انتشار یافته است.