به گزارش صراط به نقل از آفتابنیوز سحر دولتشاهی اولینبار سال ۱۳۸۵ در سریال «کتابخانه هدهد» به کارگردانی مرضیه برومند بازی کرد و پس از آن در سریالهای دیگری مثل «توطئه فامیلی»، «نابرده رنج»، «مسافران» و … هم حضور پیدا کرد.
با بازی در فصل سوم «قلب یخی» به شبکه نمایش خانگی راه پیدا کرد و بعد از آن حضورش را در این عرصه ادامه داد. همه سریالهای دولتشاهی آثار موفقی نبودند، اما این اواخر توانسته است در شبکه نمایش خانگی به امضای مشخصی برسد. به بهانه رونمایی از بازی او در سریال «داریوش» به کارگردانی هادی حجازیفر، مروری داریم بر مهمترین نقشهایی که در سریالها ایفا کرده است.
سحر دولتشاهی از قسمت چهارم سریال «داریوش» وارد داستان شد.
در قسمت چهارم سریال «داریوش» به کارگردانی هادی حجازیفر، از بازی سحر دولتشاهی در نقش ساقی رونمایی شد. ماجرا از این قرار است که داریوش با همراهی وحید یک صحنه قاپزنی نمایشی ترتیب میدهند و گوشی ساقی را میدزدند. داریوش مثل یک قهرمان جلو میپرد و گوشی را میگیرد و چاقو میخورد.
از اینجاست که پای ساقی به زندگی او باز میشود؛ دختری تنها که از همسرش جدا شده و پدرش را هم از دست داده. از حمایت داریوش خوشحال است و میخواهد با او وارد رابطه شود. هنوز درباره نقش ساقی و دلیل نقشهای که داریوش برای او کشیده چیز زیادی نمیدانیم، اما در همین نقطه میتوانیم ساقی را دختری ساده و در پی جلب توجه بشناسیم.
دولتشاهی از همان نقطه شروع تلاش کرده تا روی تنهاییهای دختر تمرکز کند و احساس خوشایندی که از حمایت داریوش میگیرد را به درستی منتقل کند. او خودش را به داریوش نزدیک میکند، از تنهاییها و اندوه مرگ پدرش میگوید تا حس همدردی او را برانگیزد. در اولین قسمت حضورش در سریال، توانسته بار عاطفی جالبی ایجاد کند و حالا باید در ادامه ببینیم به کجا خواهد رسید.
سحر دولتشاهی در سریال «افعی تهران» نقشی جذاب از یک روانشناس را ارائه داد.
سحر دولتشاهی در سریال «افعی تهران» به کارگردانی سامان مقدم، در نقش تراپیست، متفاوتتر از قبل ظاهر شد و چالش مهمی با این نقش داشت. دولتشاهی سعی کرده بود کلیشههای رایج را در رابطه با تراپیستها بشکند و با توجه به ویژگیهای سریال، در قالب یک تراپیست متفاوت به میدان بیاید.
این تفاوتها و شاید حتی گذشتن از خطوط قرمز این حرفه، با اینکه با انتقادهای زیادی روبهرو شد، اما کاری کرد تا شخصیت آرمان بیانی، رفته رفته هم به لحاظ احساسی و هم طرز نگاه به زندگی با تغییرات زیادی روبهرو شود.
دولتشاهی در جایگاه رونشناس، خطاهایی انجام داده بود و از یک مشکل بزرگ رنج میبرد و این باعث میشد برای پر کردن این خلاء بیشتر به آرمان نزدیک شود و نهایتا هم تنها کسی بود که او را از مهلکه نجات داد. دولتشاهی سعی کرده بود شمایلی از یک تراپیست جدی، اما در عینحال تنها و درگیر احساسات به نمایش بگذارد.
«میخواهم زنده بمانم» یکی از بهترین بازیهای دولتشاهی در عرصه سریالهای خانگی است.
در سریال «میخواهم زنده بمانم»، سحر دولتشاهی با ایفای نقش هما حقی، امضای جدیدی در بازیگریاش به ثبت رساند. او در این سریال نقش دختر جوان دهه شصتی را ایفا کرد که میان عشق به پدر و معشوق گیر افتاده و باید دست به انتخاب بزند.
او در ابتدای سریال نقش دختری پرشور و هیجان و عاشق را ایفا میکرد که دغدغهای جز خوشحال کردن پدر نداشت. جنس بازی هما به مرور زمان تغییر میکرد. بعد از دستگیری پدر، به درماندگی و استیصال میرسید و نهایتا بعد از اینکه به ازدواج با شایگان با بازی حامد بهداد رضایت میداد تمام آن شور و احساس به به سردی و خشمی دائمی میانجامید.
دولتشاهی در هر سه موقعیت، موفق شد التهابهای روحی این شخصیت را کاملا دقیق به نمایش بگذارد. او حالت صورت، نوع نگاه و حتی لحن حرف زدنش را به خوبی با شرایط مختلف شخصیت هماهنگ کرده بود.
نکته قابلتوجه اینکه سن سحر دولتشاهی بیشتر از این بود که بخواهیم او را به عنوان یک دختر هجده سالهی دهه شصتی بپذیریم، اما او با قدرت بازیگریاش کاری کرد که در ابتدای سریال یک ذره هم این تضاد را حس نکنیم.
سحر دولتشاهی در سریال «قورباغه» نقشی کوتاه، اما تاثیر گذار داشت.
دولتشاهی یکی از بهترین بازیهایش را در سریال «قورباغه» به نمایش گذاشت. او در نقش یک دکتر آزمایشگاه به نام فرانک بازی میکرد که از دوران دانشگاه به رامین، با بازی صابر ابر علاقهمند بوده، اما رامین هیچوقت او را جدی نمیگرفته و فقط وقتی کارش به او گیر میکرده سراغش میرفته است.
دولتشاهی در این نقش، با وجود اینکه پیگیر و پرتلاش به نظر میرسید، اما در واقعیت دختری ساده و عاشق بود که دلش میخواهد ازدواج کند و زندگی آرامی داشته باشد، اما وقتی میدید رامین توجهی به او ندارد عصبی میشد و مدام سعی میکرد از او انتقام بگیرد البته به جایی هم نمیرسید. در طول این سریال، بارها بروز احساسات مختلفی را از دولتشاهی شاهد بودیم.
میدیدیم که مدام به او ابراز علاقه میکرد و وقتی به جایی نمیرسید دعوا راه میانداخت و میرفت و دوباره برمیگشت. نهایتا به خاطر او تیر میخورد، اما بالاخره متوجه میشد که رامین هم به او علاقه داشته است.
«ساخت ایران ۲» تنها سریال کمدی سحردولتشاهی در شبکه خانگی است.
به نظر میرسد بازی در سریال «ساخت ایران ۲» به کارگردانی برزو نیکنژاد، برای سحر دولتشاهی بیشتر حکم یک زنگ تفریح را داشت. نقش بیتا نه پیچش خاصی داشت و نه ایفای آن تبحر زیادی میطلبید.
خود سریال هم اثر درجه یکی به حساب نمیآمد. شاید هرکس دیگری جز سحر دولتشاهی هم میتوانست خیلی راحت آن را بازی کند. بازی دولتشاهی در این سریال ساده بود و صرفا به گفتن دیالوگها محدود میشد.
این درحالی است که پیش از بازی در سریال «ساخت ایران ۲»، او را با نقشهای متنوعتری در سایر آثار سینماییاش دیده بودیم. بیتا دختری بود که از کودکی همراه غلامحسین با بازی امین حیایی بزرگ شده و همیشه تحت حمایت او بوده و غلامحسین همیشه تلاش کرده او را خوشحال کند. غلامحسین به بیتا علاقهمند بود و تلاش میکند هرطور شده توجه او را به خودش جلب کند.
سحر دولتشاهی در دومین تجربه حضور خود در شبکه خانگی جلوی دوربین سام قریبیان در سریال «عالیجناب» رفت.
سحر دولتشاهی در سریال «عالیجناب» به کارگردانی سام قریبیان، نقش ژان (ژانت آناهیتا نورتبرگ)، یک تروریست را به عهده داشت. ماجرای سریال دربارهی پیکار انتخاباتی دو نامزد ریاست جمهوری بود.
دکتر احمد ملک، به عنوان رئیس جمهور منتخب ایران انتخاب میشد. او در تلاش بود معاهدهای مهم را امضا کند، اما این معاهده موافقان و مخالفان زیادی داشت. قبل از برگزاری اجلاس، تهدیدات علیه خانواده او، امنیت ملی را به خطر میانداخت. دکتر ملک باید بین حفظ امنیت خانواده و امضای معاهده یکی را انتخاب میکرد.
در این بین ژان، یکی از مهمترین تهدیدها به حساب میآمد و از این جهت میتوان آن را یکی از نقشهای مهم کارنامه دولتشاهی به حساب آورد که البته آورده چندانی برایش نداشت. نکته قابل توجه دربارهی «عالیجناب» این بود که با وجود بازیگرانی نظیر سحر دولتشاهی، سعید آقاخانی، امیر آقایی، حسین پاکدل، حسین یاری، پرویز پورحسینی، آزاده صمدی، بابک حمیدیان و … موفق به جلب توجه مخاطبان نشد. این سریال شش قسمتی خیلی بیسروصدا توزیع شد و هیج وقت هم تصمیمی برای ساخت ادامه آن گرفته نشد.
سریال «نابرده رنج» تا به اینجا آخرین سریال تلویزیونی سحر دولتشاهی محسوب میشود.
در سریال «نابرده رنج» به کارگردانی علیرضا بذرافشان، سحر دولتشاهی نقش دختری به نام مرضیه را بازی میکرد. از آنجایی که سریال بیشتر در میدان جنگ اتفاق میافتاد و فضایی مردانه داشت، حضور مرضیه چندان پررنگ نبود، اما شخصیتی تاثیرگذار داشت و بخشی از ماجراها به واسطهی حضور او در داستان پیش میرفت.
ماجرای اصلی از این قرار بود که دو دوست خلافکار به نامهای اسد و عماد، به دنبال پیدا کردن یک گنج خانوادگی، خیلی اتفاقی سر از مناطق جنگی در میآوردند و بدون اینکه خودشان بخواهند در جبهه به عنوان رزمنده معرفی میشدند.
مرضیه خواهر اسد بود و در ادامه سریال، وقتی کارآگاه جوانی به اسم جابر مامور میشد تا دنبال اسد بگردد و او را دستگیر کند، به مرضیه علاقهمند میشد. ماجرای عاشقانه میان مرضیه و جابر بخشی از جذابیت سریال را رقم میزد. دولتشاهی در این سریال دختری ساده و مهربان، اما در عینحال پرتلاش به نظر میرسید.
سحر دولتشاهی با بازی در سریال «مسافران» در نقش یک آدم فضایی به شهرت زیادی رسید.
سحر دولتشاهی در سریال «مسافران» به کارگردانی رامبد جوان نقش سرهنگ ناهید را بازی کرد؛ یکی از چهار موجود فضایی که در کالبد انسانی به زمین آمده بودند و در خانهی فرید زندگی میکردند.
آنها در هر قسمت با شگفتی جدیدی در رابطه با زندگی آدمهای زمینی روبهرو میشدند و گزارشی به فضا (کنفدراسیون راه شیری) میفرستادند. ناهید سردستهی تیم بود و با رفتار تهاجی و محکمش اجازهی خطا به کسی نمیداد و با همین جدیتش موقعیتهای کمدی زیادی را رقم میزد.
در طول سریال به واسطهی زندگی کنار زمینیها کمکم خلقیاتش را تغییر میکرد و بعضی جاها نمیتوانس جلوی احساساتش را بگیرد. جالب اینجا بود از آنجایی که آنها هیچ تصوری از رابطهی مادر و فرزندی نداشتند در این سریال ناهید به عنوان مادر خانواده معرفی شده بود. دولتشاهی پیش از بازی در «مسافران»، نقش کوتاهی در قسمتهای پایانی سریال «کتابخانه هدهد» بازی کرد، اما «مسافران» اولین سریالی بود که دولتشاهی در آن نقشی پررنگ داشت.