به گزارش سرویس وبلاگ صراط، نویسنده وبلاگ اهل بیت در آخرین مطلب وبلاگش نوشت:
بلاغت نبـوی و فصاحت علـویگونهی خودش را بـروز داد و فرمود: سینه ما صندوق علم خدا و ظرفِ فهم و حکمت آن است. ما در زمین حجت خدائیم برای بلاد و عباد او.[1] مثل پدرش آیاتی از آیات خدا بود. فاضله بود. پدرش أمین الله و خودش أمینة الله بود. شیر خوردهی دامان حضرت صدیقهکبری فاطمهزهرا ـسلاماللهعلیهاـ و پروردهی مکتب یعسوبُالمؤمنیـن(فرماندهوامیر مؤمنین) مولیالموحـدین علی ـعلیهالسلامـ بود که سُلالة الولایةیعنی عصاره ولایت بر القابش افزوده شد.میان بنی هاشم و زنان، عقیله بود. فهمیدهای بدون آموزگار و عالمهای بدون معلم بود.
میان آلعلی ـعلیهم السلامـ عابده بود که برادرش به او گفت مرا در نماز شبت فراموش نکن خواهـر.[2] مثل مادرش باکیـه(گریان)، مظلومة وحیـدة و قرینة النوائب یعنی همدم ناگواریها بود. نائبة الزهراء بود که توانست حامی و پیرو ولی زمان خودش باشد. مثل مادرش که اولیـن مدافع ولایت بود سرسپار امر برادرش حسین ـ علیهالسلام ـ بود. خلاصه آنکه زینبکبری ـسلاماللهعلیهاـ صدیقةصغری بود.
چه علقهای میان این خواهر و برادر بود که آتشی از غم برادر از قلب خواهر داغدیده شعله کشید و با سوز دل خطاب به ابنمرجانة(ابنزیاد) ملعون گفت: به جان خودم قسم که تو بزرگ و سالار مرا کشتی، شاخه مرا قطع نمودی، ریشه مرا ازبیخ و بن درآوردی![3] زینب ـ سلاماللهعلیها ـ بندگی را از پدرش آموخته. در برابر این همه مصیبت که مصیبةً ما أعظمها و أعظم رزیّتها فی الإسلام و فی جمیع السماوات و الأرض بود فرمود: جز زیبایی چیزی ندیدم.[4] ( مصیبتی از مصیبت شما آلمحمد ـ ص ـ در روز عاشورا در اسلام و بلکه در تمام آسمانها و زمین بزرگتر نبود ـ زیارت عاشورا)
بی دلیل نیست به او میگوینـد أمالمصائب. زینب دختر همان مادریست که فرمود: مصیبتهایی که بر من وارد شد که اگر بر روز روشن وارد میشد؛روز روشن به شب تاریک تبدیل میشد.[5]