به گزارش صراط به نقل از جهان امروز ، مرزهایی که برای ارض موعود در تورات مشخّص گردیده است و اینکه این مرزها کدام سرزمینها و کشورهای عصر حاضر را در بر میگیرد، بسیار قابل تأمّل و حائز اهمّیت است. در این باره نقشهای که بیش از همه مورد قبول واقع گریده و وسعت سرزمینی آن را مشخّص میسازد، توسط اسرائیل شاهاک در کتاب «تاریخ و دین یهود و سنگینی سه هزار ساله» چنین توضیح داده میشود:
ارض موعود بر روی گسترۀ هفت کشور واقع شده در حدّ فاصل نیل تا فرات، از دشتهای «تورس»۱ تا کرانههای حوزۀ رود «مراد» (عجزمندی) واقع در شمال شرقی «ترکیه» و در جنوب از خطّ «عقبه» تا «بصره» ترسیم شده است. چشم پوشی از آن به هیچ وجه ممکن نیست. این یک پیمان است و تا تحقّق آن(تلاشها) ادامه خواهد یافت. (تئودور هرتزل)
البته سردمداران اسرائیل فراخور تحولات جهانی و به مرور زمان مرزها و کشورهای مشمول اسرائیل بزرگ را تغییر داده اند!
مناخیم بگین در رابطه با حدود و گسترۀ سرزمینی ارض موعود اعلام داشته بودکه دولت اسرائیل همان گونه که در تورات پیشبینی شده است، شامل عراق، سوریه، ترکیه، عربستان سعودی، مصر، سودان، لبنان، اردن وکویت است؛ امّا کسی که مسئلۀ اسرائیل بزرگ را به عرصۀ بین المللی کشاند اظهارات حافظ اسد، رئیس جمهور فقید سوریه در سال ۱۹۸۵ م. بود. وی ادّعا نمود که موشه دایان، وزیر دفاع اسرائیل در سال ۱۹۶۷ م. پس از اشغال تپّههای «جولان» و به هنگام بازدید از منطقه (خطاب به سربازان رژیم صهیونیستی)گفته بود: نسلهای گذشته، اسرائیل را به مرزهای ۱۹۴۸ م. رسانید؛ ما نیز مرزها (ی اسرائیل) را به مرزهای سال ۱۹۶۷ م. رسانیدیم شما نیز اسرائیل بزرگ را که گسترهای از نیل تا فرات است، محقّق خواهید ساختروزنامهنگار عراقی نیز گفتههای یاد شده را با کمی تفاوت چنین نقل کرده بود: دایان گفته بود که ما قدس را گفتیم و حال، هدف ما یثرب و بابل است. روزنامه نگاران دیگری نیز به نقل از مناحیم بگین، نخست وزیر بعدی رژیم صهیونیستی نقل نموده بودندکه گفته بود: همان گونه که در انجیل پیشبینی شده است، دولت اسرائیل کشورهای عراق، سوریه، ترکیه، عربستان سعودی، مصر، سودان، لبنان، اردن وکویت را در بر میگیرددر سال ۱۹۹۸ م. نیز قذافی مرزهای اسرائیل بزرگ را از اقیانوس «هند» تا «تنگۀ هرمز» و از «تنگۀ جبل الطّارق» تا دریای «مدیترانه» توسعه داد! او بعدها اسرائیل بزرگ را گسترۀ سرزمینیای عنوان نمود که مرکز آن «قاهره» بوده و از«پاکستان» تا اسپانیا و از ترکیه تا «یمن» امتداد داشت. به این ترتیب تحقّق اسرائیل بزرگ، تمامی کشورهای اسلامی را از روی زمین محو میکرددرسال ۱۹۹۱ م. یک روزنامۀ کویتی از اشغال کویت توسط عراق به عنوان بخشی از پروژۀ اسرائیل نام برد
ضمیمه شدن بخشهایی از سرزمین ایران در قلمرو ارض موعود!
در سال ۱۹۸۵ م. ایران نیز که هیچ گونه ارتباطی با موضوع ارض موعود نداشت در موضوع وارد گردید؛ به این ترتیب که در یکی از چاپهای کتاب «پروتکلهای صهیون»، نقشهای با عنوان «رؤیای صهیونیسم» انتشار یافت. در این نقشه مصر، بخشهایی از سرزمین عربستان سعودی تا شهر مدینه، سوریه، عراق، کویت، مناطق نفت خیز ایران وجنوب شرقی ترکیه در حالی نشان داده شده بودند که اسرائیلیان در آنها اسکان داده شده بودند.۱۵این اقدام با توجّه به ظهور انقلاب اسلامی در ایران و برپایی نظام اسلامی میتوانست نوعی تهدید از جانب امپریالیسم صهیونیستی علیه نظام نوپای اسلامی ایران تلقّی شود؛ در عین حالی که نشانگر اهمّیت این مناطق که از شمال غربی کشور تا جنوب غربی آن امتداد داشت و دارای اهمّیت اقتصادی، تاریخی، اعتقادی و فرهنگی برای مطامع توسعهطلبانۀ ائتلاف صلیبی صهیونی بود، به حساب میآمد. بدین ترتیب ارض موعود توراتی از مرزهای تعیین شده برای آن در عهد عتیق فراتر رفته و به پروژۀ جهانخوارانه با ابعادی بسیار گسترده تبدیل شده بود. ابعاد سرزمین دولت یهودی که در سال ۱۸۹۰ م. توسط تئودور هرتزل مطرح شده بود، از مرزهای توراتی ارض موعود فراتر رفته و فلسطین، بین النّهرین، آفریقای شرقی، شبه جزیرۀ سینا، «آرژانتین» و حتّی سرزمین «سیبری» را نیز در بر میگرفت!
اسرائیل بزرگ و طرح خاورمیانۀ بزرگکاندالیزا رایس، وزیر خارجۀ پیشین آمریکا در سپتامبر سال ۲۰۰۳ م. گفت: ما، نقشۀ ۲۲ کشور مسلمان را تغییر خواهیم داد! طرح اسرائیل بزرگ رفته رفته ابعاد جدیدتری یافته است؛ به طوری که مرزهای آن با مرزهای تعریف شده برای خاورمیانۀ بزرگ بسیار بر هم منطبق است! مرزهای اسرائیل بزرگ دیگر هیچ تناسبی با مرزهای ارض موعود تورات نداشته و از چارچوب ایمانی خارج گردیده و به طرح و برنامهای توسعهطلبانه در راستای سیطرهطلبیای جهانی تبدیل گردیده است. دولت کشور مورد نظر صهیونیسم سیاسی اکنون به دولتِ جهانیِ جریانِ صهیونیسمِ کابالائیستی تغییر ماهیّت داده است. به طوری که مدّعیان اسرائیل بزرگ با ابعاد جهانی با داعیهداران ارض موعود توراتی کاملاً متغایر با یکدیگرند. به راستی چه اتّفاقی در شرف افتادن است؟آیا میان تحوّلات جاری که در گسترۀ سرزمینی تعریف شده برای خاورمیانۀ بزرگ و طرح دولت جهانی مورد نظر کانون سیطرۀ جهانی صهیونیسم کابالائیستی، نسبتی وجود دارد؟طرح خاورمیانۀ بزرگ در اصل چیزی متفاوت از طرح صلح و امنیّت پذیرفته شده توسط «کنگرۀ دجّالی شیطانی» آمریکا در سال ۱۹۵۷ م. که در خاورمیانه به «دکترین آیزنهاور» شناخته میشود، نیست. پروژۀ خاورمیانۀ بزرگ همان طرح توسعهیافتۀ خاورمیانه است که کشورهای شمال آفریقا نیز به آن افزوده شده است. مرزهای خاورمیانۀ بزرگ در غرب «مراکش» و «موریتانی»، در شرق آسیای مرکزی و «مغولستان»، در شمال «قفقاز» و ترکیه و در جنوب از کشورهای عربی جنوب خلیج فارس تا سومالی را در بر میگیرد.