از وفاق پزشکیان تا وفاق جبهه اصلاحات خانم آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات به تازگی در اظهاراتی گفته است: "وفاق ملی به معنی تبدیل دولت به شرکت سهامی خاص و ممانعت از تحقق خواست مردم نیست. نام این جاده یک طرفه هرچه هست وفاق نیست. " به گزارش جماران، او میافزاید: مکرر گفتهایم؛ مقدمه هر نوع وفاقی رسیدن به درک مشترک از مسائل و بحران های امروز ایران و توافق روی راه حل هاست. لازمه این اتفاق مبارک نیز گفتگوی ملی است.[۱] *جالب است که حتی همین فهم ساده هم بین برخی بزرگان جریان چپ وجود ندارد که وفاق خود مقدمه است نه هدف. و فهم ضروری بعد هم آنکه هدف وفاق کارآمدی است. به این معنی که سنجه وفاق در بهبود زندگی اقتصادی مردم متبلور خواهد شد نه در مقولات سیاسی. لکن همین دو گزاره ساده گویا دچار ثقالت شدید هستند زیرا شاهد مقاومتی عجیب بین برخی بزرگان چپ برای فهمیدن آنها هستیم. جالب اینجاست که میبینیم این برخی از خانمها و آقایان، مقولاتی را در پس و پیش وفاق (که گفتمان منتخب دکتر پزشکیان است) مطرح میکنند که اولا هیچ ربطی به وفاق ندارد و ثانیا اثری از مصالح ملی و مطالبات مردم هم در آنها دیده نمیشود. مثلا همه میدانیم که اولویت اصلی فعلی در کشور برای حکومت و مردم مسئله اقتصاد است. اما در گفتمان اینان پیرامون وفاق نه تنها هیچ اثری از اقتصاد نیست و بلکه به جای آن مقولاتی مثل فیلترینگ، مطالبات زنان و مسئله حصر بعنوان اولویت فعلی مردم مطرح میشود! بغرنج بودن ماجرا اما در اینجا تمام نمیشود. کسانی از اینان حتی تحقق وعده بهبود مشکلات اقتصادی را هم منوط به تحقق مطالبات سیاستبازانه خود میدانند. کما اینکه عباس عبدی به تازگی گفته است: "معتقدم که اگر مساله فیلترینگ، زنان، روابط خارجی، گزینشها، صدا و سیما و... بهبود نیابد، هیچ اتفاق مثبتی نه تنها رخ نمیدهد، بلکه وفاق با جامعه شکست قطعی میخورد و هنگامی که چنین شد، وفاق درون ساختاری نیز با سرعت به قهقرا خواهد رفت و اصولا فرصتی برای حل مسائل اقتصادی و ناترازیهای آن نخواهد رسید. "[۲] لازم به یادآوری است که خانم آذر منصوری، چندی قبل در اظهارات دیگری پیرامون وفاق ملی اینطور گفته بود که وفاق ملی بدون مقولاتی مثل فکّ حصر، یک پروژه ناکام خواهد بود! [۳] *** صندوق توسعه ملی و مدیرانی که بیشتر از جیبشان خرج میکنند مهدی غضنفری، رئیس صندوق توسعه ملی، طی یادداشتی در شبکه اجتماعی ایکس به تقاضاهای متعدد دستگاههای دولتی برای تأمین کسری بودجه و حل مشکلات مالی از منابع این صندوق واکنش نشان داد. به گزارش ایلنا، متن توییت غضنفری به این شرح است: - وزیر محترم اقتصاد، محل تأمین کمبود بودجه را از منابع صندوق توسعه ملی میداند. - رئیس محترم سازمان بورس، محل تأمین کمبود توان مالی صندوق تثبیت بازار سرمایه را از منابع صندوق توسعه ملی میداند. - وزرای محترم نفت و نیرو هم انتظار دارند منابع صندوق توسعه ملی برای رفع ناترازی انرژی صرف شود. - وزرای کشاورزی و صمت و گردشگری و معاونت فناوری هم به حق، سهمی طلب میکنند. شاید همه اینها و دیگر دستگاهها درست میگویند ولی: ۱. درخواستهای تأمین بودجه، اصولاً در تعارض با مأموریتهای صندوق است. ۲. عدم بازپرداخت مطالبات معوق صندوق توسعه ملی، در زمره رفتارهای حرفهای نبوده و منجر به امهال و اهمال میشود. راستی این نهال نوپای غرس شده برای ثمردهی به نسل آتی، حال بیهیچ تغذیهای آن هم در منطقه داغ کویر و زیر تیغِ تیزِ شاخه-آویزانان و صفِ طویلِ سبدِ میوه-چینان، تا چه روزی امکان حیات و مانایی دارد؟ [۴] *در اقتفای دغدغه به حق غضنفری باید بیان کرد که رسالت صندوق توسعه ملی هنگامی به ثمر مینشیند که یک فهم فراگیر بینا دستگاهی و بینا بخشی در قبال آن شکل گیرد. بدین قرار که اکثریت مدیران ارشد کشور خاصهّ در قوه مجریه بر اساس یک فهم مشترک از رسالت این صندوق؛ خود را مقیّد به تحقق اهداف و پربارتر شدن آن بدانند. تعیّن این ارزش مدیریتی نیز آنجا دیده خواهد شد که یکی از نمراتی که دولت در انتهای ۴ سال پیش رو در کارنامه خود بعنوان رزومه منظور میکند؛ میزان غنیتر کردن ریالی صندوق توسعه و افزایش درآمدهای آن باشد. مسئله دیگر که دولت همواره باید به آن اهتمام داشته باشد؛ بازپرداخت دیون و اقساط صندوق توسعه است. در واقع دولت باید به این بازپرداخت وامهای صندوق توسعه به چشم خدمت به نسلهای آینده نگاه کند نه اینکه آنرا وزر و وبال بودجهای خود تلقی کند. در اینجا بیان یک نکته هم ضروری به نظر میرسد و آن اینکه انتظار است مدیران دولت جدید در بحث ایجاد منابع مالی برای پروژههایشان؛ به درآمد دستگاه خود یا بودجههای در دسترس دولتی اکتفا کنند و اگر به میزان بیشتری هم نیاز دارند؛ آن نیاز بیشتر را با ابداعات مدیریتی رفع و رجوع کنند. متأسفانه عارضهای در قوه مجریه ما بروز کرده است که برای پیشبرد طرح و برنامههای دولت؛ به جای اکتفا به مقرری موجود به مقولاتی مثل افزایش مالیات، درآمدهای طرح مولدسازی و یا منابع صندوق توسعه ملی چشم میدوزند که این کار جدای از آنکه در ابعادی نشان از بیهنری است؛ سبب بروز بیماریهای بزرگی از قبیل کسری بودجه، تورم و نارضایتی عمومی میشود. عارضهای که امیدواریم در دولت آقای پزشکیان درمان شود. "اقتصادی عمل کردن" و "پا را از گلیم خویش درازتر نکردن" در کنار شکلگیری فهم مشترک در ذهن مدیران برای پربارسازی صندوق توسعه ملی؛ از راههای رفع عارضه پیشگفته هستند. *** چرا اسرائیل برای همه ایرانیها خطرناک است؟ سعید حجاریان، تئوریسین اصلاحطلب به تازگی طی یادداشتی با عنوان "سیمای ژانوسی مقاومت" که در وبسایت مشق نو منتشر شد به ارائه نگاهی آیینهوار (منعکسکننده صحنه) نسبت به رخدادهای اخیر محور مقاومت و ارائه برخی راهبردها پرداخته است. حجاریان در این یادداشت نیمنگاهی هم به فضای داخلی جامعه ایران و چیستی نگاه به آرمان فلسطین و محور مقاومت میاندازد و اینطور مدعی میشود که: اکنون آرمان فلسطین بهدلیل مخالفت با سیاستهای رسمی میرود که تا حدی رنگ ببازد. فیالواقع، پرسش از نسبت ایران و فلسطین کنار گذاشته شده و جای خود را به تخطئه و وارونهنمایی داده است. البته، شاید روند لائیسته به ظرف سیاست سرریز کرده و عبور تدریجی از دین، به آرمانزدایی از سیاست انجامیده است اما بیم آن میرود آرمانزدایی از سیاست، به عبور از بدیهیات انسانی و اخلاقی و چشم بستن بر جنایات کشیده شود. حجاریان پس از طرح این جملات که معنای ریاضی آنها ابتلای جامعه ایرانی به سکولاریزم وعبور تدریجی از دین و در نتیجه آرمانزدایی از سیاست است؛ در خطوط پایانی یادداشت خود به نوشتهای منقول از "سعاد العامری" یک شهروند فلسطینی اشاره میکند و مینویسد: "این نوشته را با یک نقل قول فلسطینی به پایان میبرم. «بیتالمقدس فقط مال ماست؟ اصلاً بگذار مال آنها باشد. بگذار همهاش را مال خود کنند. عربهای سال ۱۹۴۸ را ببین، فروختند و ساختند. حالا اوضاع امروزشان را نگاه کن. زندگی خوبی دارند. وضعشان از یهودیها هم بهتر است. همهچیز دارند: خانه، پول، کار، تفریح، ماشین، زن…» (سعاد العامری، ص ۱۰۴) شاید، این جملات برشی غلوآمیز و حتی نگاهی مصرفگرایانه را به ذهن ما متبادر کند اما هر چه هست، گمان میکنم به عموم جوامع آرمانزداییشده و دور مانده از مسیر توسعه قابل تعمیم باشد."[۵] *جمع جبری و عبارت سیگمای اظهارات حجاریان در دو فراز یاد شده اینست که ایران اسلامی از آنجا که امروز –به زعم حجاریان- مبتلای آرمانزدایی شده؛ پس اکثریت مردم و جوانان نیز مثل سعاد العامری بیآرمان شدهاند و فهمشان از زندگی منوط به خانه و پول و ماشین و... شده است و در نتیجه مقاومت برایشان مفهومی ندارد! کما اینکه میبینیم حجاریان پس از نقل نوشته آن شهروند فلسطینی اینطور مینویسد که گمان میکنم این جملات به عموم جوامع آرمانزداییشده(مثل ایران) و دور مانده از مسیر توسعه قابل تعمیم باشد. پس از درک صحیح از معادله ترسیمی حجاریان و رهیافت او البته باید به واقعیت و پاسخ حقیقی ماجرا نیز نگاه کنیم تا به قضاوت درست برسیم. حجاریان معادله ترسیمیاش را به نحو صحیحی حل نکرده است... چه اینکه در فرمول او شاهد حذف یک مؤلفه کلیدی یعنی "خطر اسرائیل برای امنیت و اقتصاد و هویت و دین" هستیم. کأنه در معادله حجاریان؛ آرمان فلسطین و مقاومت یک امر عارضی و فانتزی برای ایرانیهاست که اگر حوصله داشتند و اقتصاد و معیشتشان برقرار بود آنگاه باید به این مسئله هم بپردازند! این در حالی است که مقاومت و قدس جدای از مفهوم آرمان و اعتقاد؛ برای ما یک مسئله زیرساختی در حوزه امنیت برای افراد، برای اقتصاد، برای دین و برای هویت نیز هست. به این معنی که حمایت حکومت و مردم ایران از مقاومت و آرمان قدس، پس از الزام ایدئولوژیک البته به معنی ممانعت از نموّ ناامنی فیزیکی و در ادامه حفاظت از دین و دنیای ایرانی است. ایده صهیونیزم هرگز یک ایده درونگرا یا صرفا ارضمحور نیست. آنها به صهیونیزه کردن تمام جهان با تزویر یا با سرنیزه میاندیشند و تجربه چند دهه حیات منحوسشان نیز همین حقیقت را اثبات میکند. کدام کژی و نجاست جهانی در زمینههای مختلف انسانی، زیستمحیطی، اعتقادی، هنری و... را سراغ داریم که ردّ پایی از صهیونیستها در آن نباشد؟ همین سؤال ساده و پاسخ مشخص آن نشان میدهد که نمیتوان با مطالباتی مثل خانه و ماشین و زن به استقبال این مسئله رفت زیرا صهیونیزم قصد دارد تمام این مقولات را مال خود کند و از انسانها برده بسازد. آنها مشتی یهودی رانده از وطن نیستند که فقط چند شهرک را برای خود بخواهند! صهیونیستها در تجربه ماسبق لبنان، در تجربه غزه و در تجربه کمک به تکفیریهای سوریه نشان دادند که مثل هیولای همهچیزخوار هستند و آرمان یهودی برای آنها یک تابلوی مضحک بیشتر نیست. آنها متجاوز به خاک و ناموس و هویت هستند و در این تجاوزگری با هر ظالمی شبیه به خودشان نیز همسفره میشوند. اکنون آیا میشود در مقابل این غده سرطانی بدخیم؛ با مطالبه ماشین و خانه مواجه شد!؟ پر واضح آنکه حتی او که دنبال خانه و ماشین و پول نیز هست و کاری به آرمان ندارد هم باید در مقابل صهیونیستها اسلحه بردارد. در قبال آرمان فلسطین باید بپذیریم که با یکی از زایا ترین ایدئولوژیهای اسلامی مواجه هستیم که دین و دنیا و امنیت و هویت انسانها را حفظ میکند و نسلهای متمادی فارغ از میزان انطباق با مفاهیم دینی اما با آن همراه خواهند بود. آنکه امنیت میخواهد راهش در مبارزه با اسرائیل است. آنکه پول و ماشینی متعلق به خود و بدون ارباب میخواهد باید مبارز راه محو صهیونیزم باشد. و آنکه دین و هویت خویش را میجوید و سر بردگی ندارد باید با سرسلسله دزدان دین و هویت یعنی صهیونیستها به مقاتله برخیزد. آرمانهای انقلاب اسلامی ریشه در واقعیتهای زندگیِ دینمحور مردم ایران دارد آقای حجاریان!
چرا اسرائیل برای همه ایرانیها خطرناک است؟
چشم دوختن برخی مدیران رده بالای دولت به اندوختههای بینانسلی "صندوق توسعه ملی" در حالی است که برای پیشبرد پروژههای دولتی باید تا آنجا که میشود به درآمدهای در دسترس و بودجههای مقرر اکتفا کرد.