اما «بازنده» هیچ شباهتی به یک سریال ایرانی ندارد. از نقشآفرینیِ بازیگرانش و ادا و اطوارِ کارآگاهش گرفته تا تیتراژ و بقیه موارد همه را با خودش به یک سریالِ بازسازیشده و یا نعل به نعل شده خارجی نزدیک میکند. (البته برخی از رسانهها به تیتراژ خارجی سریال نقد وارد کردند.)
البته دستاندرکارانش اعلام کردند: سریال «بازنده» اقتباسی از یک رمان جنایی و معمایی به نام «زن همسایه» نوشته شاری لاپنا است که روایتی دلهرهآور دارد و امین حسینپور تلاش کرده است استخوان و اسکلت اثر خود را بر پایه این رمان که از آثار برگزیده سال 2016 است؛ بنا کند.
البته همانطور که عنوان فرعیِ «تقریباً هر کاری از آدمها برمیآید» که روی جلد کتاب «زن همسایه» نقش بسته است، نوید یک داستان هیجانانگیز و جنایی را به خواننده میدهد، هر هفته گرهی بر گرههای داستانیِ «بازنده» اضافه میشود و مخاطب را با خودش همراه میکند.
داستانِ «بازنده» هم همچون کتابِ «زن همسایه» که از آن اقتباس کرده، از یک مهمانی تولد شروع میشود؛ آنه و مارکو به خانه همسایه دیوار به دیوارشان رفتهاند و به نوبت به نوزاد شش ماهه خود که در خانه گذاشتهاند سر میزنند. اما هنگامی که پس از نیمهشب به خانه بازمیگردند، با درِ باز خانه و تخت خالی بچه مواجه میشوند: کودکشان ربوده شده است. پلیس وارد میشود و به بازرسی خانه و بازجویی از والدین و همسایهها میپردازد.
ماجرای سریال «بازنده» هم با ورود یک زوج جوان با بازی سارا بهرامی و صابر ابر به خانهای قدیمی به سبک خانههای کلاسیک اروپا شروع میشود؛ برخی اعتقاد دارند فضایی که مرموز بودن آن یادآور فیلم «بچه رزماری» به کارگردانی رومن پولانسکی است. ورود زن همسایه و شکلگیری ارتباطی صمیمی بین او و این زوج، شباهت مذکور را بیش از بیش تداعی میکند.
اما تنها قدرت و قوتِ «بازنده» در اجرای درستِ معمایی بودنش است. چرا که ژانرِ برخی سریالها معمایی اعلام میشود و در اتمسفرِ آن معما بودن جایگاهی ندارد.
این فضایی معمایی در سریال تلویزیونی «هشت پا» هم وجود دارد که احمد معظمی آن را ساخته است. او پیش از این «بازپرس» را روی آنتن داشت. شاید از همه مهمتر، کارآگاهِ داستان باشد که سعید چنگیزیان برای اولین بار این نقش را تجربه میکند و بدون کپی و ادا و اطوار درآوردن، یک کارآگاه متفاوت را بازی میکند. این خودش نکته مهمی است.
با دیدنِ سیداحمد نجفی که نقش پدرِ کارآگاهِ داستان را بازی میکند. یادِ کارآگاه علوی میافتیم اما کارگردان تلاش کرده او را از این فضا دور کند.
ساخت سریالهای پلیسی و اکشن لازمه تلویزیون است و باید بیشتر خود را در این فضا ببیند. داستانها و اتفاقات جدید؛ همانطور که پیش از این مهدی فخیمزاده پرچمدار این عرصه بود. «خواب و بیدار»، «حس سوم»، «بیصدا فریاد کن» و آثار دیگر شاه محمدی و برخی کارگردانان دیگر همچون «کلانتر»، «میکائیل»، «گاندو» و خیلی از آثار دیگر هنوز هم مخاطب را سر شوق میآورند.
مخاطبِ امروز همانطور که در تعداد بینندههای سایتهای دانلود فیلمها و سریالها و شبکه نمایشخانگی میتوان به وضوح مشاهده کرد استقبال کمنظیری که نسبت به ژانر جنایی، معمایی و پلیسی وجود دارد.
احمد معظمی با «هشت پا» این شبها در شبکه یک سیما، پروندههای معمایی را پیش میبرد که چند شبِ دیگر این 20 قسمت سریال به پایان خواهد رسید. نویسنده فیلمنامه و دکوپاژهای کارگردان طوری پیش میرود که فضایِ سریال آن شکل و شمایلِ پیچیده را به خوبی به نمایش میگذارد. یعنی خیلی راحت مخاطب نمیتواند گرهگشایی کند و باید منتظر بماند تا اتفاقات فینالِ کار را به نظاره بنشیند. این اتفاق خوبی است.
بسیاری از سریالها را در همان قسمتهای ابتدایی میتوان حدس زد و بقیه کار هم خیلی جذابیتِ ادامه تماشا ندارد. اما این اتفاق در «هشت پا» نیفتاده و مخاطبان آن را قسمت به قسمت دنبال میکنند. حتی پربیننده شدن این سریال در تلوبیون هم گواه بر این نکته است.
ساخت مجموعههایی از دغدغه نسل امروزی و واسطه قرار دادن رسانه میان متولیان و مخاطبان بویژه نسل جوان به زبان روایتی میتواند ابعاد و زوایای بیشتری از مشکلات را آشکار سازد. در این راستا، سریال «هشتپا»، نشاندهنده یک معضل جدی مربوط به تولید و مصرف مواد مخدر در جامعه و پیامدهای جسمی، روانی و اجتماعی آن است که در ژانر پلیسی با موضوع مبارزه با مواد مخدر با بازی هنرمندانی چون سعید چنگیزیان، محمد صادقی، نادر سلیمانی، علی اوسیوند، هلیا امامی و احمد نجفی از شبکه یک سیما مهمان خانههای ایرانیها شده است.
سعید چنگیزیان، بازیگر «زخمکاری» در این سریال در نقش کیانفر یک کارآگاه حرفهای و کاربلد ظاهر میشود تا راز قتل مردی ثروتمند را کشف کند. در حین تجسس، کیانفر به متهم اصلی پرونده یعنی سعید با بازی رضا اکبرپور میرسد و وقایع عجیب و هیجان انگیزی در ادامه رخ میدهد.
چنگیزیان در سریال «هشتپا»، گریم متفاوتی دارد و شاید بینندگان این مجموعه، در نگاه اول، چهره او را تشخیص ندهند. چنگیزیان که سابقه درخشانی در تئاتر دارد، در تلویزیون نیز در سریال «گیلدخت»، ساخته مجید اسماعیلی در نقش آصف میرزا یک شاهزاده قجری توانست نقش قابل قبولی ایفا کند. در سریال برادرجان که ماه رمضان 1398 از شبکه سه سیما پخش شد، نیز چنگیزیان، نقش «ستار بوستان» را ایفا کرد.
یکی دیگر از بازیگران خوشنام این سریال، محمود صادقی است که در سال 1381 در سریال «خواب وبیدار» در نقش سروان مرتضی حسینی، یک مجموعه پلیسی بازی کرد. صادقی در «مختارنامه» در نقش عبدالله بن مطیع و در ولایت عشق در نقش مأمون عباسی توانست نقشهای ماندگاری را رقم بزند.
سریال هشت پا، سریالی پرشخصیت و پربازیگر است و کارگردان در انتخاب بازیگرها و بازیگردانی آنها دقت و وسواس به خرج داده است. داستان هشت پا، از سه اصل تعلیق غافلگیری و معما در داستان با موضوعی جذاب برخوردار است و بر همین اساس پیش بینی میشود مخاطبان را جذب و با خود همراه کند. استفاده از جلوههای ویژه در برخی از صحنهها نیز این مجموعه را به سمت واقعگرایی بیشتر سوق داده است.
بنابراین میان «هشت پا» و «بازنده» این شباهت وجود دارد که هر دو به دنبال حفظ شاکله معمایی بودنشان هستند و از بازیگران خوبی استفاده کردهاند. اما یکی سعی میکند ایرانی بماند و یکی دیگر از ایرانی بودن گریزان است.