به گزارش صراط به نقل از اعتماد انلاین ، دختر نوجوانی که به دلیل نخوردن آب و غذا و دوری از وطن به شدت لاغر شده بود، پس از درگیری با مادرش به طرز غمانگیزی جان باخت و پدر و مادر او به اتهام قتل و کودکآزاری، در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفتند.
مرگ تلخ دختر ۱۱ ساله یک سال قبل به پلیس گزارش شد. از بیمارستان با بازپرس کشیک تماس گرفته و اعلام کردند دختری نوجوان به نام نازنین که آثار کبودی و خراش روی بدنش مشهود و به شدت لاغر است، جان سپرده است. بازپرس دستور داد جسد دختر به پزشکی قانونی منتقل شود. پدر و مادر نازنین مورد بازجویی قرار گرفتند. پدر او گفت: من نمیدانم چه اتفاقی برای نازنین افتاده است. وقتی او را بیهوش در اتاق پیدا کردم، با اورژانس تماس گرفتم.
مادر نازنین هم مدعی شد دخترش به خاطر نخوردن آب و غذا جان سپرده است. او گفت: من و شوهرم چند سال قبل از افغانستان به ایران آمدیم. وقتی در افغانستان زندگی میکردیم با برادرشوهرهایم در یک خانه بودیم. نازنین هم در این سالها به خانواده پدریاش خیلی عادت کرده بود و آنجا را دوست داشت. وقتی ما به ایران آمدیم، نازنین در افغانستان ماند تا اینکه یک سال و نیم قبل او را هم به ایران آوردیم تا دور هم زندگی کنیم. نازنین اصلاً زندگی در ایران را دوست نداشت و میگفت میخواهد پیش عموهایش برود اما من اجازه نمیدادم. به همین دلیل او اعتصاب غذا کرد و دیگر لب به آب و غذا نزد. او قبلاً هم این کار را میکرد. سعی کردم به او آب قند بدهم اما نخورد. روز حادثه وقتی از اتاق بیرون آمدم و موضوع را به پدرش گفتم، پدرش به اتاق رفت و گفت نازنین از حال رفته و با اورژانس تماس گرفت.
این در حالی بود که کمیسیون پنجنفره پزشکی قانونی اعلام کرد نازنین به دلیل سوءتغذیه به شدت لاغر شده و از یک نوجوان ۱۱ ساله کوچکتر است. همچنین آثار جراحت روی بدن او نشان میدهد او به شدت مورد ضرب و جرح قرار گرفته و شکنجه شده است. دلیل اصلی مرگ نیز فشار بر عناصر حیاتی گردن است.
در این میان، پدر نازنین مدعی شد اصلاً متوجه درگیری مادر و دختر نشده است. با این حال کیفرخواست علیه هر دو نفر صادر و مادر نازنین به جرم قتل عمدی و پدر نازنین به جرم سهلانگاری در نگهداری از دخترش به دادگاه معرفی شدند.
پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی کیفرخواست علیه این زوج خوانده شد. سپس پدر نازنین به عنوان ولی دم گفت از همسرش شکایتی ندارد و گذشت میکند.
وقتی نوبت به مادر نازنین رسید، او اتهام را رد کرد و گفت: نازنین دختر لجبازی بود. وقتی که در افغانستان بودیم، او از اعتصاب غذا برای رسیدن به خواستههایش استفاده میکرد و هر وقت کاری را که میخواست انجام نمیدادیم، آب و غذا نمیخورد تا به خواستهاش برسد. وقتی به ایران آمد از وضعیتش راضی نبود. میگفت دوست دارد دوباره به افغانستان برود و آنجا زندگی کند. ما برای اینکه زندگی بهتری برای دخترمان درست کنیم به ایران آمده بودیم اما او نه غذا میخورد و نه مدرسه میرفت. روز حادثه من که دیدم حالش خیلی بد است سعی کردم به زور به او آب قند بدهم تا از حال نرود. قبول دارم دخترم را زدم، چون خیلی عصبیام میکرد و گاهی کنترلم را از دست میدادم اما او را خفه نکردم. قصدم کمک به دخترم بود. فقط میخواستم به او آب قند بدهم، دیدم حالش بد شد. پدرش را صدا کردم و پدرش هم اورژانس را خبر کرد.
وقتی نوبت به پدر نازنین رسید، او اتهام سهلانگاری در مراقبت از فرزندش را رد کرد و گفت: زنم نازنین را خیلی دوست داشت، به همین خاطر هم چند بار که قهر کرده بود دوباره آشتی کرد و برگشت. آخرین بار از من خواست دیگر در کارهای خانه و رابطهاش با نازنین دخالت نکنم، به همین دلیل اصلاً دخالت نمیکردم و در جریان نبودم که بچه غذا نخورده است. اطمینان دارم زنم به عمد این کار را نکرده است. من حتی از اینکه زنم نازنین را کتک زده، خبر نداشتم و فکر میکردم به خاطر لاغری زیاد بدن دخترم کبود است. وقتی زنم من را صدا کرد و گفت نازنین از حال رفته متوجه شدم بچه نفس نمیکشد و با اورژانس تماس گرفتم که متاسفانه کار از کار گذشته بود.
بعد از پایان جلسه دادگاه، قضات برای تصمیمگیری درباره این زوج وارد شور شدند.