به گزارش صراط به نقل ازتسنیم ، این رسانه عبری زبان در این رابطه نوشت: هفته پیش رجب طیب اردوغان در اظهار نظری اعلام کرد، فقط او و ولادیمیر پوتین در میان رهبران باقی ماندهاند.
به اعتقاد این رسانه، غرور اردوغان نشات گرفته از تحولاتی است که در سوریه رخ داده و وی در آن نقش آفرینی کرده است، ترکیه تنها قدرت منطقهای بود که به طور کامل از هیئت تحریر الشام، گروه اسلامگرایی که بشار اسد را سرنگون کرد، حمایت کرد، همین امر باعث شد تا ابراهیم کالین رئیس سرویس اطلاعات ترکیه تنها چند روز بعد از سقوط دمشق به پایتخت سوریه سفر کند.
در بخش دیگری از این گزارش آمده است، با توجه به هم پیمانی که ترکیه با گروههای اسلامگرا مانند هیئت تحریر الشام و اخوان المسلمین دارد، اسرائیل و کشورهای شیخ نشین خلیج فارس آن را برای خود یک تهدید تلقی میکنند.
در همین راستا، اسرائیل فورا دست به کار شد و توانمندیهای نظامی هوایی و دریایی سوریه را منهدم و مناطقی از خاک جولان را که در سال 1967 از آن عقب نشینی کرده بود را مجددا به تصرف خود در آورد.
گرچه اسرائیل این اقدامات را به شکل محتاطانهای انجام میدهد اما نتانیاهو هم مانند اردوغان جاه طلب است و میخواهد که از فرصتهای به دست آمده کمال بهره برداری را داشته باشد.
نتانیاهو هم هفته جاری اعلام کرد: یک حادثه ساختاری رخ داده است، زلزلهای که از یکصد سال پیش از زمان توافقنامه سایکس پیکو به وقوع نپیوسته بود و در سایه هرج و مرج به وجود آمده در خاورمیانه هواداران سرزمین اسرائیل (از نیل تا فرات) آن را فرصت مناسبی برای تغییر مرزهای منطقه میدانند.
در حال حاضر شهرک نشینان که جایگاه بسیار خوبی در دولت ائتلافی نتانیاهو دارند، به اسرائیل برای بازگرداندن مهاجران شهرک نشین به نوار غزه و اسکان آنها در این منطقه فشار وارد میکنند، دولت ترامپ هم چراغ سبز لازم برای الحاق بخشهایی از کرانه باختری را رسما به اسرائیل میدهد، در حالی که زمینه تبدیل شدن اشغال موقت خاک سوریه به یک امر دائمی هم وجود دارد.
در بخش دیگری از این گزارش آمده است، با این وجود، شانس نتانیاهو برای آنکه نامش به عنوان یک رهبر موفق در تاریخ ثبت شود بسیار ناچیز است و همچنان تبعات حملات 7 اکتبر که حماس انجام داده دامن وی را گرفته است، در حالی که شخصیت نه چندان محبوبی در داخل و خارج پیدا کرده و دادگاههای فسادش هم در اسرائیل در حال برگزاری است.
همانند اردوغان، نتانیاهو هم خود را یک ناجی بی رحم سیاسی تصور میکند، هر یک از آنها چند دههای است که در قدرت حضور دارد و خود را مرد سرنوشت تصور میکند.
با این حال رؤیاهای آنها برای سلطه منطقهای از نقاط ضعف مشابهی رنج میبرند، اسرائیل و ترکیه دو قدرت غیر عربی در منطقهای با اکثریت عربی هستند، جهان عرب هیچ تمایلی برای شکلگیری یک امپراتوری جدید عثمانی ندارد، اسرائیل هم همچنان یک ساختار ناهمگون در خاورمیانه باقی مانده است، امری که در بسیاری از موارد تا سطح منفوریت هم پیش میرود.
پایههای اقتصادی ترکیه و اسرائیل هم به شدت ضعیف هستند، به نحوی که هرگز به آنها این اجازه را نخواهد داد که بتوانند به جاه طلبی خود برای قبضه کردن منطقهای برسند، اقتصاد ترکیه از تورم رنج برده و اسرائیل هم به رغم قدرت فنآوری و نظامیاش از لحاظ سرزمینی کوچ و جمعیت آن هم 10 میلیون نفر است.
در این راستا احتمال آن وجود دارد که رقابت اردوغان و نتانیاهو در جاه طلبیهای خود در سوریه به یک تقابل تبدیل شود.
سوریه حتی در خطر تبدیل شدن به صحنه درگیری قدرتهای منطقهای را هم بر سر خود احساس میکند زیرا عربستان سعودی و کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس هم منافعی را در این کشور دارند که آنها را به چالش میکشد.
معاریو در پایان هم نوشت: گرچه اسرائیل و ترکیه ارتشهای قوی دارند اما عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی، از قدرت مالی برخوردار هستند، هر نوع گامی که ریاض تصمیم به برداشتن آن در خاورمیانه بگیرد به طور حتم بنیادی تر از رفتارهای اردوغان و نتانیاهو خواهد بود.