به گزارش صراط به نقل از فارس، سردار مجتبی عسگری، مدیر مؤسسه حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سپاه محمدرسولالله (ص) تهران بزرگ است. وی قبل و بعد از انقلاب از جوانان فعال انقلابی بوده است.
سردار عسگری خاطراتی را از دوره ریاست جمهوری بنیصدر، پیامی که برای بنیصدر فرستاده بود و موضع حاج احمد متوسلیان درباره بنیصدر روایت میکند.
* عدم توجه دولت موقت و بنیصدر به آیندهنگری امام(ره)
بسیج در 5 آذر 1358 به فرمان امام خمینی(ره) تشکیل شد، در حالی که جنگی علیه ایران شروع نشده بود. امام تأکید داشتند مسئولان، بسیج مردمی را به میدان بیاورند و آنها را مسلح کنند؛ دولت موقت بازرگان و سپس بنیصدر، گوش به حرف حضرت امام(ره) ندادند و مخالفت کردند. در حالی که اگر این امر امام اطلاعت میشد، هیچ وقت صدام جرأت حمله به ایران را پیدا نمیکرد. چون صدام، فرد نظامی بود و قدرت بسیج را هم میدانست.
* میرحسین موسوی مانند بنیصدر قبل از انتخابات ناشناخته بود
اواخر سال 58 که قرار بود بنیصدر رئیس جمهور شود، خیلی از خط و خطوطها مشخص نبود؛ مانند فتنه 88 که کسی ابتدا نمیدانست میرحسین موسوی، عامل اسرائیل است اما وقتی وارد گود شد، همه دیدند و فهمیدند که موسوی با آن موسوی زمان انقلاب بسیار متفاوت شده است.
*دعوا با بنیصدر به خاطر موضعگیریاش علیه امام
بنیصدر در ابتدا از امام طرفداری میکرد و در مباحث و مناظرهها شرکت داشت؛ آن ایام بحث داغ جلوی دانشگاه تهران، مباحث مربوط به اندیشههای اسلامی و کمونیستی بود. او با بابک زهرایی برنامه مناظره میگذاشت. خلاصه بنیصدر با این کارها خودش را به امام چسباند و ما میگفتیم او یار امام است. بنیصدر رئیس جمهور شد. وقتی احساس قدرت کرد، آرام آرام شروع به موضع گرفتن علیه امام کرد و دعوای ما وقتی با بنیصدر شروع شد که او علیه امام موضع گرفت.
* حاج احمد میگفت «نمیدانید این بنیصدر چه جانوری است»
افرادی مثل احمد متوسلیان که بینش سیاسی بالایی داشتند، خوب این موضوع را درک کرده بودند؛ حاج احمد یک ماه بعد از آغاز ریاست جمهوری بنیصدر، گفت: «چون بنیصدر رئیس جمهور است نمیشود پیش همه این حرفها را زد اما بگویم که این، آدم خائنی است؛ او آدمی نیست که بتواند کشتی انقلاب را جلو ببرد و به مشکل برمیخورد» من آن زمان طرفدار بنیصدر بودم و دلیل آوردم که «برادر احمد، این طور نیست...» و شروع کردم به شمردن کارهای بنیصدر. اما حاجاحمد گفت: «بنیصدر ظاهر فریبی کرده؛ شما در کردستان بودید و خیلی درگیر کار با بنیصدر نبودید. نمیدانید این آدم چه جانوری است».
دایره مطالعات حاج احمد خیلی وسیع بود؛ او در سال 58 کتابهای اصول فلسفه و روش رئالیسم آیتالله طباطبایی و شهید مطهری را میخواند و به ما درس میداد. حاج احمد میگفت: «کسی که این همه سال در فرانسه درس خوانده نمیتواند بیاید رئیس جمهور این مملکت شود» او گاهی صحبتهایش را استناد میکرد که یک جا این حرف زده و جایی دیگر حرف دیگری زده و چون با امام مخالف است، من با او مخالفم.
* نفهمی بنیصدر در سقوط خرمشهر
در روزهای اول جنگ، مدافعان خرمشهر حدود 500 نفر بودند؛ اگر این نیروها 5 هزار نفر بودند، عراقیها کجا میتوانستند تا مرکز شهر بیایند؛ تازه با همان 500 نفر، سقوط خرمشهر 43 روز طول کشید. به نظر من این اتفاقات به کوتاه فکری، نفهمی و تکبر بنیصدر بر میگردد. در واقع علت پیشروی دشمن داخل خاک ایران، یک مقدار به دولت موقت و مقداری هم به تکبر بنیصدر مربوط میشود.
* اگر مُلای تاریخ اسلام هستی، چرا به حرف امام گوش نکردی؟
بنیصدر ادعا میکرد که در بحث تاریخ اسلام خیلی میداند؛ در ماجرای فتنه بنیصدر، یکبار بنده در تهران با یکی از افراد دفتر بنیصدر دیداری داشتم و به او گفتم «از قول من به بنیصدر بگویید، اگر او این سؤالات من جواب بدهد و مرا روشن کند، من هر چند نفر پاسدار در مریوان است، را زیر دست وی میآورم. یکی از سوالاتم این اسنت که آقای بنیصدر میگوید من ملای تاریخ اسلام هستم. اگر او واقعاً ملای تاریخ اسلام است و صاحبنظر، باید بداند که در تاریخ هر جا که ما گوش به حرف بزرگترمان نکردیم، از همان جا ضربه خوردیم. پیامبر(ص) رحلت میکردند که فرمودند: قلم و دوات بیاورید تا وصیت خود را بنویسم؛ گفتند پیامبر بیمار است ...و خودمان میدانیم؛ کسی به حرف ایشان گوش نکرد و همین گوش نکردن باعث شد که تا امروز مسلمانان مشکلات زیادی را متحمل شوند. دوم اینکه در جنگ صفین حضرت علی(ع) هر چقدر فریاد زدند و راه حق را نشان دادند، کسی گوش نکرد و امروز میبینیم که چه بلایی سر شیعیان آوردند. حالا آقای بنیصدر، تو که ادعا میکنی ملای تاریخ اسلام هستی، چرا به حرف امام گوش نکردی؟ چرا بسیج را وسط میدان نیاوردی؟ چرا بسیج را مسلح نکردی؟».