به گزارش سرویس وبلاگ صراط، نویسنده وبلاگ سه الف در آخرین به روز رسانی وبلاگ خود نوشته است:
به یاد دارم در سال 1378 و در اوج تنش های سیاسی تحمیلی به جامعه، سخنانی از حضرت آقا در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی پخش شد که آقا ضمن گلایه از رمان های چاپ شده در آن دوران فرمودند: "بنده هميشه اهل رمان خواندن بودم؛ امروز هم با رمان بىارتباط نيستم و از دنياى رمان خبر دارم كه چه خبر است." بعدها هم اشارات متعددی از تسلط ایشان به عرصه ی ادبی کشور خواندم تا جایی که ایشان در دیدار سینماگران خود را متخصص حرفه ای حوزه ی ادبیات و رمان دانستند.
برایم جای سوال داشت که چطور شخصیتی با شاءن، مقام و دلمشغله ی ایشان می تواند خود را با کتاب های ساده و عوام پسندی چون رمان راضی کند؟!
برای یافتن پاسخ، سخنان بسیاری از ایشان خواندم. ایشان در جایی می فرمایند:
"ادبيات در حقيقت رابط ميراث فرهنگى يك كشور از نسلى به نسل ديگر است . . . ادبيات مثل آن ژنهاى انتقال خصوصيات است كه اصلاً وراثت و نسل را اينها حفظ مىكنند. ادبيات است كه اتصال يك ملت را به گذشتهى خودش، و فرزندى را به پدر نسلى خودش، ايجاد و حفظ و ثبت مىكند . . . ادبيات، فقط يك سرگرمى و يك امر تشريفاتى و زايدهيى در زندگى نيست؛"
از این دست سخنان بسیار در کلام ایشان یافت می شود که به اهمیت جایگاه ادبیات اشاره دارد. رمان ها فقط یک داستان مفرح یا سرگرمی نیستند تاریخ یک و هویت یک ملت اند که با خواندن آنها می توان با فرهنگ و روابط انسانی حاکم بر آن جامعه آشنا شد. می توان با تجربیات تاریخی و سیر تطور و تحول اندیشه و آداب و سنن ملل آشنا شد.
برای کتاب خوانی و ایجاد عادت به مطالعه از رمان ها شروع کنید هر چند بنا به فرموده حضرت آقا نباید در ساده خوانی متوقف ماند. به تعبیر ایشان:
بعضى از ذهن ها اهل كتابند؛ منتها كتاب آسان، كتابى كه احتياج به فكر كردن نداشته باشد. عيبى ندارد، اين هم كتاب خواندن است، نفى نميكنيم؛ اما بهتر از اين شيوهى كتابخوانى، اين است كه انسان در مجموعهى كتابخوانىِ خود بتواند بياميزد كتاب آسان را - فرض كنيد رمان را، خاطره را، كتابهاى تاريخى آسان را - با كتابهائى كه احتياج دارد به فكر كردن، مطالعه كردن؛ اين نوع كتابها را بايد وارد مقولهى كتابخوانى كرد. ذهن را عادت بدهيم به اين كه اهل تأمل باشد، اهل تدقيق باشد؛ ذهن كار كند، در مواجههى با كتاب فعاليت كند؛ اين احتياج دارد به راهنمائى
پ.ن.م: بنا دارم اگر عمری بود و فرصت مهیا شد به معرفی چهار رمانی که تازه به پایان رسانده ام بپردازم. رمان های "۱۹۸۴" نوشته ی جورج اورول، "مارتین ایدن" نوشته ی جک لندن، "مهاجران" نوشته ی هاوارد فاست و "خوشه های خشم" نوشته ی جان اشتاین بک بپردازم.
پ.ن.م۲: کتاب های خوانده شده تان را به دیگران معرفی کنید.