اين روزها زمزمه هايي مبني بر موافقت مشروط ايران با حضور بازرسان آژانس در مجتمع نظامي پارچين به گوش مي رسد و اين سؤال را به ذهن متبادر مي كند كه آيا زياده خواهي هاي 1+5 با دسترسي و بازرسي از پارچين پايان مي يابد و موضوعي كه امروز به عنوان اصلي ترين خواسته آژانس و 1+5 مطرح مي شود پس از انجام بازرسي به يكي از چندين خواسته اصلي آنها تبديل نمي شود؟ آيا ايران بعد از بازرسي بازرسان آژانس از پارچين با جدولي از خواسته هاي زياده خواهانه تر و غيرمنطقي تر طرف غربي مذاكرات مواجه نخواهد شد؟
پاسخ روشن است. واهمه آن مي رود كه مبادا با صدور اجازه بازرسي ولو به صورت مشروط از مجتمع پارچين موضوعي كه روزي سقف خواسته هاي طرف غربي مذاكرات بود به كف خواسته هاي آنها تبديل گردد.
البته با مروري بر تاريخ تعاملات ايران با دنياي غرب پيش بيني اين موضوع خيلي كار مشكلي نمي نمايد. تاريخ اروپا مشحون از خيانت به ايران است و از اين رو نبايد تجربه ساليان گذشته را فراموش كرد. تجربه لبخند تيم مذاكره كننده ايران به سه وزير خارجه اروپايي در مذاكرات بحث برانگيز سعدآباد و به دنبال آن كوتاه آمدن ايران از حق خود كه حتي منجر به تعليق تحقيقات هسته اي كشورمان شد. فراموش نكنيم كه آن لبخندهاي رمانتيك در مذاكرات مذكور مربوط به قرن هاي گذشته نيست، بلكه متعلق به دوره اصلاحات است. نبايد از خاطر برد كه غربي ها به هيچ وجه به فضايي همكاري جويانه و برابر نمي انديشند و منطق آنها همواره همان منطق تشديد تحريم ها و فشار مي باشد.
اين را به راحتي مي توان از موازي سازي مباحثي همچون حقوق بشر، تروريسم، و حقوق زنان با فعاليت هاي هسته اي ايران و اعمال فشارهاي سياسي با اين حربه ها به موازات اعمال فشارهاي سياسي به ايران به علت فعاليت هاي هسته اي از جانب غرب مشاهده كرد كه حكايت از آن دارد كه غربي ها همواره بر همان مدار زورگويانه و زياده خواهانه و منطق نخ نما شده فشار و تحريم مي چرخند.
از سويي ديگر اقتصاد بحران زده كشورهاي اروپايي آنها را در تنگنايي سياسي قرار داده است كه در اين ميان اعطاي هرگونه امتيازي از جانب ايران چه از طريق اجازه بازرسي مشروط از مجتمع نظامي پارچين و چه از طريق موافقت با تعليق غني سازي 20درصدي همان برگ برنده اي است كه غرب تا حدودي به مدد تبليغات رسانه اي خود براي خروج از اين تنگنا به آن احتياج دارد. از اين رو پاي فشردن بر اصول و پايداري در مطالبه حق ايران و عدم اعطاي هرگونه امتيازي همچون اجازه بازرسي از پارچين توقع چندان گزافي نيست.
با توجه به مواضعي كه در اين چند سال از آژانس و 1+5 ديده ايم و همين طور با مروري بر تاريخ استعمار اين استعمارگران ساده انگاري خواهد بود چنانچه تصور شود با دادن امتيازاتي از اين دست مي توان به انتظار اقدامي مطلوب نشست. البته شايد در ميان سياستمداران داخلي باشند برخي ها كه به خيال همراهي كاخ سفيد و جلب نظر رئيس جمهور آمريكا به ويژه در موضوع تحريم ها، ايران را به كوتاه آمدن از حقوقش در اين مذاكرات سوق مي دهند. درحالي كه با علم به ساختار قدرت در آمريكا و ميزان اختيارات رئيس جمهور اين كشور و تسلط لابي صهيونيست ها بر تصميم گيري هاي سنا و كاخ سفيد، اين تصور خيلي ساده انگارانه به نظر مي رسد.
اميد است اين بار نيز وقتي كه پاي منافع ملي و دفاع از حقوق اين ملت آزاده و شهيدپرور به ميان مي آيد دست اندركاران مسائل هسته اي كشورمان فارغ از هرگونه جنجال سازي طرف غربي و رسانه هاي وابسته به آنها كه در روزهاي اخير با نگاهي ويژه و حساب شده به مجتمع نظامي پارچين، سخت به دنبال تهديد جلوه دادن توان نظامي ايران و غير صلح آميز معرفي كردن برنامه هسته اي ايران هستند تا از اين طريق بتوانند در مذاكرات آتي دست بالا را داشته باشند، شجاعانه و فارغ از هرگونه حق تساهلي بر مواضع كشورمان پاي فشاري نمايند و از خاطر نبرند كه دستيابي به اين موقعيت رفيع علمي در فن آوري هسته اي به قيمت خون دانشمندان شهيد هسته اي كشورمان ميسر گرديده است. كه شايد هرگز جاي خالي آن اساتيد شهيد علي الخصوص استاد عزيز شهيد دكتر علي محمدي پر نشود. اما اميدوارم و شاهدم كه شاگردان اين دانشمندان راه پرافتخار اساتيد شهيدشان را مي پيمايند.