عصرایران ؛ جعفر محمدی - صبح امروز 4 متجاوز به عنف ، در تهران
به دار مجازات آویخته شدند. یکی از مجرمان مرد جوانی بود که سه سال قبل یک شب در
حوالی میدان آزادی یک دختر دانشجو را با تهدید چاقو وحشیانه مورد تجاوز قرار داده
بود اما به دلیل باقی ماندن تلفن همراهش در صحنه وقوع جرم مأموران پلیس موفق شدند
او را دستگیر کنند.
در پرونده دیگر فردی در تیرماه سال 87 خود را به عنوان یکی از دوستان شوهر یک زن معرفی کرده و به بهانه دادن یک بسته از سوی شوهرش به او در خانهاش تجاوز کرده است.
همچنین در پرونده سوم مرد جوانی در پوشش مسافربر اقدام به سوار کردن زنان جوان کرده و سپس با تغییر مسیر در محلی خلوت به آنها تجاوز کرده است. جبار سینگ یا همان احسان متهم دیگری است که در سال 85 پسر جوان 17 سالهای را مورد تجاوز قرار داده و از اشرار سابقه دار بوده است.
در پرونده دیگر فردی در تیرماه سال 87 خود را به عنوان یکی از دوستان شوهر یک زن معرفی کرده و به بهانه دادن یک بسته از سوی شوهرش به او در خانهاش تجاوز کرده است.
همچنین در پرونده سوم مرد جوانی در پوشش مسافربر اقدام به سوار کردن زنان جوان کرده و سپس با تغییر مسیر در محلی خلوت به آنها تجاوز کرده است. جبار سینگ یا همان احسان متهم دیگری است که در سال 85 پسر جوان 17 سالهای را مورد تجاوز قرار داده و از اشرار سابقه دار بوده است.
در این که این افراد
باید مجازات می شدند تردیدی نیست ، چه آن که عدم برخورد جدی با کسانی که متعرض
ناموس مردم می شوند ، موجب گسترش ناامنی در جامعه می شود و از این رو ، اصل دستگیری
مجرمان توسط نیروی انتظامی و مجازاتشان به حکم قوه قضاییه ، جای قدردانی دارد.
با این حال ، از کنار نکاتی چند نمی توان به راحتی گذشت:
1 - درست است که این افراد قطعاً و بلاشک مجرم هستند و قربانیانی مظلوم داشته اند ، اما از دیدگاهی عمیق تر ، خود اینان نیز قربانی اند (البته این سخن به معنای مظلوم نمایی نسبت به این متجاوزان نیست و بحث فراتر از چند فرد خاص است.)
همیشه در هر جامعه ای افرادی وجود دارند به که برغم برخورداری از امکانات مادی و معنوی ، دست به جرم می زنند و از این رو ، وجود سارقانی که تمکن مالی هم دارند یا وجود متجاوزان به عنفی که دارای همسر هستند ، دور از ذهن نیست. اما گذشته از این واقعیت غیرفراگیر ، آنچه عمومیت دارد این است که بخش عمده ای از مجرمان ، محصولات ناخودآگاه جامعه و کاستی های آن هستند.
نقل است که روزی جوانی را به اتهام "خودارضایی" نزد حضرت علی علیه السلام آوردند ، امام دستور دادند برای تنبیه وی ، با ترکه ای چند ضربه بر دستان او بزنند و سپس از محل بیت المال ، هزینه ازدواج او را بپردازند تا دیگر نیازی به این کارها نداشته باشد.
در واقع ، مشی حکومتی امام علی علیه السلام ، صرفاً بر برخورد و تنبیه استوار نبود بلکه ناظر به رفع نیازهای مردم بود کما این که وقتی پیرمردی را دیدند که گدایی می کند ، فرمودند: او جوانی اش را برای جامعه کار کرده و باید در این سن و سال از بیت المال مستمری بگیرد (حقوق بازنشستگی)... و چنین هم شد.
واقعیت این است که بسیاری از بزهکارانی که دست در جیب مردم می کنند یا مرتکب جرائم جنسی می شوند ، "نیازهای پاسخ داده نشده" دارند و این، وظیفه حکومت است که با کارآمدی ، اوضاع اقتصادی و اجتماعی را به سمت تأمین نیازهای مادی و معنوی مردم مدیریت کند و از جمله پاسخی در خور و غیرشعاری به نیاز مفرط جنسی جامعه جوان ایرانی بدهد.
البته این بدان معنا نیست که هر کس نیاز جنسی داشته باشد ، لابد دست به جرم جنسی می زند؛ ولی باید توجه داشت که میزان رواداری افراد متفاوت است و بسترهای ناسالم اجتماعی ، زمینه ساز جرائمی مانند آنچه در سطور آغازین گذشت ، می شوند.
2 - ابتدا این بخش از گزارش خبرگزاری مهر درباره اعدام های امروز را بخوانید:
« ساعت 4 بامداد است و باران شدیدی در حال بارش است. خیابانهای منتهی به چهار راه میثم واقع در خیابان شهید محلاتی تهران پر از خودروهای پلیس است و مردم از محله های اطراف برای دیدن مراسم اعدام خود را به محل اجرای حکم می رسانند.
هر چه به محل اجرای حکم نزدیکتر می شویم تراکم جمعیت بیشتر می شود. جوانان و نوجوانان بیشترین تماشاچیان مراسم اعدام را تشکیل می دهند. از یکی از اهالی محل سوال کردم آیا می دانید چه کسانی امروز اعدام می شوند گفت: از شب گذشته که داربستهایی را نصب کردند و پلاکاردی بزرگ که روی آن نوشته شده بود مراسم اعدام چهار متجاوز به عنف و اراذل و اوباش نصب شد این خبر مثل بمب در محل پیچید و همه برای هم پیامک می زدند.
وی افزود: من خانه ام درست مقابل جایگاه مراسم اعدام است و به جرات می توانم بگویم بیش از صد نفر از ساعت 10 شب در این مکان تجمع کرده اند و همینطور که می بینید الان ساعت 4 صبح است و حدود سه هزار نفر جمعیت آمده است. »
در این باره چند نکته قابل تأمل است:
الف - این سؤالی است که جامعه شناسان باید با دغدغه و نگرانی به آن پاسخ دهند: دلیل این همه اشتیاق عمومی برای دیدن صحنه اعدام در جامعه ما چیست؟ این اولین بار نیست که مردم - چه در تهران و چه در شهرستان ها - چنان با ذوق و شوق به سوی مراسم اعدام می شتابند که گویا قرار است در آنجا پول و سکه بین شان توزیع کنند!
با این حال ، از کنار نکاتی چند نمی توان به راحتی گذشت:
1 - درست است که این افراد قطعاً و بلاشک مجرم هستند و قربانیانی مظلوم داشته اند ، اما از دیدگاهی عمیق تر ، خود اینان نیز قربانی اند (البته این سخن به معنای مظلوم نمایی نسبت به این متجاوزان نیست و بحث فراتر از چند فرد خاص است.)
همیشه در هر جامعه ای افرادی وجود دارند به که برغم برخورداری از امکانات مادی و معنوی ، دست به جرم می زنند و از این رو ، وجود سارقانی که تمکن مالی هم دارند یا وجود متجاوزان به عنفی که دارای همسر هستند ، دور از ذهن نیست. اما گذشته از این واقعیت غیرفراگیر ، آنچه عمومیت دارد این است که بخش عمده ای از مجرمان ، محصولات ناخودآگاه جامعه و کاستی های آن هستند.
نقل است که روزی جوانی را به اتهام "خودارضایی" نزد حضرت علی علیه السلام آوردند ، امام دستور دادند برای تنبیه وی ، با ترکه ای چند ضربه بر دستان او بزنند و سپس از محل بیت المال ، هزینه ازدواج او را بپردازند تا دیگر نیازی به این کارها نداشته باشد.
در واقع ، مشی حکومتی امام علی علیه السلام ، صرفاً بر برخورد و تنبیه استوار نبود بلکه ناظر به رفع نیازهای مردم بود کما این که وقتی پیرمردی را دیدند که گدایی می کند ، فرمودند: او جوانی اش را برای جامعه کار کرده و باید در این سن و سال از بیت المال مستمری بگیرد (حقوق بازنشستگی)... و چنین هم شد.
واقعیت این است که بسیاری از بزهکارانی که دست در جیب مردم می کنند یا مرتکب جرائم جنسی می شوند ، "نیازهای پاسخ داده نشده" دارند و این، وظیفه حکومت است که با کارآمدی ، اوضاع اقتصادی و اجتماعی را به سمت تأمین نیازهای مادی و معنوی مردم مدیریت کند و از جمله پاسخی در خور و غیرشعاری به نیاز مفرط جنسی جامعه جوان ایرانی بدهد.
البته این بدان معنا نیست که هر کس نیاز جنسی داشته باشد ، لابد دست به جرم جنسی می زند؛ ولی باید توجه داشت که میزان رواداری افراد متفاوت است و بسترهای ناسالم اجتماعی ، زمینه ساز جرائمی مانند آنچه در سطور آغازین گذشت ، می شوند.
2 - ابتدا این بخش از گزارش خبرگزاری مهر درباره اعدام های امروز را بخوانید:
« ساعت 4 بامداد است و باران شدیدی در حال بارش است. خیابانهای منتهی به چهار راه میثم واقع در خیابان شهید محلاتی تهران پر از خودروهای پلیس است و مردم از محله های اطراف برای دیدن مراسم اعدام خود را به محل اجرای حکم می رسانند.
هر چه به محل اجرای حکم نزدیکتر می شویم تراکم جمعیت بیشتر می شود. جوانان و نوجوانان بیشترین تماشاچیان مراسم اعدام را تشکیل می دهند. از یکی از اهالی محل سوال کردم آیا می دانید چه کسانی امروز اعدام می شوند گفت: از شب گذشته که داربستهایی را نصب کردند و پلاکاردی بزرگ که روی آن نوشته شده بود مراسم اعدام چهار متجاوز به عنف و اراذل و اوباش نصب شد این خبر مثل بمب در محل پیچید و همه برای هم پیامک می زدند.
وی افزود: من خانه ام درست مقابل جایگاه مراسم اعدام است و به جرات می توانم بگویم بیش از صد نفر از ساعت 10 شب در این مکان تجمع کرده اند و همینطور که می بینید الان ساعت 4 صبح است و حدود سه هزار نفر جمعیت آمده است. »
در این باره چند نکته قابل تأمل است:
الف - این سؤالی است که جامعه شناسان باید با دغدغه و نگرانی به آن پاسخ دهند: دلیل این همه اشتیاق عمومی برای دیدن صحنه اعدام در جامعه ما چیست؟ این اولین بار نیست که مردم - چه در تهران و چه در شهرستان ها - چنان با ذوق و شوق به سوی مراسم اعدام می شتابند که گویا قرار است در آنجا پول و سکه بین شان توزیع کنند!
واقعاً دیدن مرگ چند نفر مجرم ، این قدر جذابیت دارد که مردم از نیمه های شب یا در ساعت 4 بامداد زیر بارش باران هم که شده ، از خواب و استراحشان می زنند و ساعت ها سر پا می مانند تا به تماشای جان کندن چند نفر مجرم بپردازند و فیلم و عکس بگیرند؟! خیلی ها هم هم برای این که حتی یک لحظه از این "مستند" را از دست ندهند ، از در و دیوار و تیر برق بالا می روند.
بررسی چرایی این "اشتیاق" در کنار مؤلفه هایی مانند عصبی بودن درصد قابل ملاحظه ای از مردم و افزایش خشونت ورزی در جامعه می تواند نتایج هشدار آمیزی به همراه داشته باشد.
به نظر نمی رسد در یک جامعه سالم ، این همه اشتیاق وصف ناپذیر برای دیدن صحنه اعدام وجود داشته باشد.
ب - هم اکنون در همه دنیا و از جمله در ایران رایج است که اگر فیلمی دارای صحنه های خشونت بار باشد ، در ابتدای فیلم به خانواده ها هشدار داده می شود که این اثر برای افراد زیر 13 سال یا زیر 16 سال مناسب نیست زیرا دیدن صحنه های خشن در روحیه کودکان و نوجوانان ، آثار روحی منفی فراوانی دارد و می تواند به ترسو و یا برعکس به خشن شدن آنها بینجامد.
وقتی در خصوص فیلم ها چنین تمهیداتی وجود دارد ، باید به طریق اولی در خصوص صحنه های زنده و واقعی نیز این ملاحظات جدی گرفته شود.
واقعاً چه معنایی دارد پدری دختر 5 ساله یا پسر نوجوانش را با خود به مراسم اعدام ببرد و در راه هم از دستفروشان برایشان بستنی بخرد و آنها را وادار به تماشای لحظات رقت انگیز و دردناک دست و پا زدن اعدامی ها بر فراز چوبه دار بنماید؟!
اگر قرار است بنا به مصالحی ، برخی اعدام ها در ملأ عام صورت گیرد ، باید به خانواده ها درباره عواقب روحی دیدن چنین صحنه هایی توسط کودکان و نوجوانان هشدار داده شود.
به علاوه اگر پدر و مادری از سر نادانی یا وظیفه نشناسی فرزندان خود را به این قبیل مراسم ببرند ، پلیس باید موظف شود که آنها را از محل اجرای حکم دور کند چه آن که این کودکان گناهی نکرده اند که بابت آن گناه ، زجر تماشای صحنه های مرگ را ببینند و تا آخر عمر با این صحنه ها - که فراموش هم نمی شوند - درگیر باشند.
حراست از فرزندان ایران ، وظیفه ای مهم تر از اعدام مجرمان است.
چون شما خشک مغزتر از این حرفایید.
مجرم به هر حال باید اعدام شود اما برای جلوگیری از ایجاد چنین جرایمی باید اقدام به فرهنگ سازی نمود. نه آنکه مجرمان را چون که خودشان مقصر نبوده وجامعه مقصر است مجازات نکنیم.
ممنون میشم اگه خبر رو اصلاح کنید.