چهارشنبه ۰۳ بهمن ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۳ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۱
قابل توجه آمریکوفیل های وفاق باز

دوباره دیوانه! | با آمریکای ترامپ چگونه باید طی کرد؟

دوباره دیوانه! | با آمریکای ترامپ چگونه باید طی کرد؟
جالب اینجاست که غرب پرستان داخلی، حتی پس از پشت سر گذاشتن تجربه عبرت آموز خروج یکجانبه آمریکا از توافق برجام، باز هم سخن از رایزنی با رییس جمهور دیوانه ایالات متحده به میان می آورند و خواهان توافق مجدد با مجنونی به اسم ترامپ هستند که حتی به متحدین و همسایگان خود نیز رحم نمی کند!
کد خبر : ۶۸۷۳۰۶

به گزارش سرویس سیاسی صراط نیوز دونالد ترامپ در اولین روز کاری خود در کاخ سفید، ۲۰۰ فرمان اجرایی صادر کرد که ۷۸ مورد آن، لغو ۷۸ فرمان اجرایی دولت جو بایدن بود!

خروج از معاهده اقلیمی پاریس، خروج از سازمان بهداشت جهانی، پایان حق شهروندی مادرزادی، توقف استخدام در دولت فدرال، اعمال تعرفه ۲۵ درصدی بر کانادا و مکزیک، تغییر نام خلیج مکزیک و کوه دنالی، عفو عمومی شورشیان حمله ور به کنگره در ۶ ژانویه ۲۰۲۱، لغو دورکاری، اعلام حالت اضطراری سوخت، لغو تحریم علیه شهرک نشینان اسرائیلی، تعلیق تمامی کمک های مالی خارجی دولت امریکا به مدت 90 روز و... تنها بخشی از فرمان های صادره از طرف ترامپ در اولین روز از دور دوم ریاست جمهوری اش بود.

اما به راستی با چنین رییس جمهوری چگونه باید مواجهه کرد؟ شرط عقل است که از لاقیدان احتراز نمود. کسانی که به هیچ چارچوب و خط قرمزی پایبند نیستند، خطر بالقوه محسوب می‌ شوند؛ چون هر لحظه ممکن است حرکتی خارق‌ العاده و ایذایی انجام دهند و فرصت واکنش را از طرف مقابل دریغ کنند. مصداق بارز این غیرقابل پیش‌بینی بودن در جهان امروزی همین دونالد ترامپ هست که وجنات و سکناتش، جهانی را انگشت به دهان کرده است!

اصولاً یانکی جماعت به هیچ چیز پایبند نیست و اگر هم پایبند باشد، تا زمانی بر عهد و پیمان خواهد ماند که منافعش تأمین شود، در غیر این صورت فارغ از هرگونه اخلاقیات، زیر میز می‌زند و زمین و زمان را به هم می‌ریزد. این عدم پایبندی اما از خوی تربیتی آمریکایی‌ ها نشأت می‌گیرد؛ چون «بی‌تفاوتی»، «نسبی‌گرایی» و در یک کلام «بی‌قیدی» از اصول لایتغیر تربیت‌ یافتگان مکتب لیبرال دموکراسی محسوب می‌شود و تنها «منفعت‌گرایی» و «خودخواهی» است که برای این عده حائز اصالت است.

در واقع همین روحیه نسبی‌گرایی آمریکایی است که شکاکیتی همه‌گیر را موجب می‌شود؛ شکی که هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد و تمامی ارکان و اصول را زیر سؤال می‌برد. تناقض آنجایی خودنمایی می‌کند که نسبی‌گرایی - که مولود سیستم تربیتی لیبرال دموکراسی است - خود «دموکراسی» را هم منکر می‌ شود و علیه آن برمی خیزد! مثلاً ترامپی که خود به شکل ظاهرا دموکراتیک زمامدار امور می‌شود، تیشه را برمی‌ دارد و با تصویب قانون منع صدور ویزا برای چند کشور یا دیوارکشی در مرزهای جنوبی، ریشه‌ های «جهان وطنی» یا «جهان بدون مرز» - که خود یکی از آرمان‌ های متعالی لیبرال دموکراسی‌ است - را می‌ زند!

جالب اینجاست که غرب پرستان داخلی، حتی پس از پشت سر گذاشتن تجربه عبرت آموز خروج یکجانبه آمریکا از توافق برجام، باز هم سخن از رایزنی با رییس جمهور دیوانه ایالات متحده به میان می آورند و خواهان توافق مجدد با مجنونی به اسم ترامپ هستند که حتی به متحدین و همسایگان خود نیز رحم نمی کند!

دست و پا زدن آمریکوفیل های حاضر در دولت وفاق بازان برای مذاکره (بخوانید معامله!) با کسی که دستور قتل شهید قاسم سلیمانی را شخصا صادر کرد، گواه این حقیقت است که نه تنها ایشان با عزت ملی کاملا بیگانه اند بلکه در خیانتی آشکار، دست دوستی و مفاهمه با ترامپی دراز می کنند که دوست و دشمن به دیوانه و غیرقابل پیش بینی بودنش اقرار دارند!