به گزارش صراط به نقل از جام جم رفتار سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران؛ عنوان نوشتار مبسوطی است که چکیدهای رسا از آن تقدیم میشود. در این فرازها میتوان بهروشنی دریافت چرا روابط آمریکا و کشورمان اینگونه پیچیده و آشتیناپذیر شده و کینه عمیق این کشور با نظام مردمی ایران از کجاها آب میخورد.
دلایل آشتیجویان و طرفداران مذاکره ورابطه نیز درادامه، طرح ونقد شده وافقی نیز گشوده شده که سویههای رفتاری استکبار سلطهجوی آمریکا با دیگر کشورهای همگرا و همسو با سیاستهایش را بازنگری کرده ومخاطب را به این نتیجه منطقی میرساند که مذاکره و رابطه، بهمثابه خودزنی کامل و مرگ آرمانها، اهداف و مطالبات تاریخی مردم ایران است؛ به همین روشنی!
پیشینه ارتباطات
روابط ایران و آمریکا از سال۱۲۶۵ شمسی با فعالیتشان در حوزه فرهنگی بهویژه آموزش و تاسیس مدرسه [غیرانتفاعی]در کشورمان آغاز شد. انقلاب مشروطه تجلی خشم مردم از استبداد داخلی و استعمارگران انگلیس و روسیه بود که نفوذ این دو قدرت را عامل فقر و عقبماندگی کشور میدانستند؛ لذا حضور یک قدرت سوم را به عنوان عامل بازدارنده دوقدرت دیگر در عرصه روابط خارجی ضروری میپنداشتند و بر این اساس، دولت و مجلس دوم مشروطه از مستشاران آمریکایی برای تنظیم امور مالی کمک خواست. مورگان شوستر با هیاتی در ۱۹۲۰، اختیارات وسیعی از مجلس گرفت و امور مالی نیز گمرکات ایران را سامان بخشید، اما با مخالفت روس و انگلیس پس از هشت ماه از ایران رفت. هرچند دوران مشروطیت، روابط ایران و آمریکا به حوزه اقتصاد نیز رسید. از این رهگذر در ایران، نگاه خوشبینانهای نسبت به آمریکاشکلگرفت. درفضای برآمده ازجنگ جهانی دوم، علیرغم اشغال کشورتوسط آمریکا، بهرهگیری از مستشاران آمریکایی افزون شد. پس از اعلام دکترین ترومن، ایران قراردادهای خرید نظامی با آمریکا منعقد کرد و برپایه اصل چهارم ترومن، کمک نظامی به ایران برای مبارزه با کمونیسم بالا گرفت.
ایرانِ زیر سلطه برمیخیزد!
سرانجام، نقاب امپریالیسم آمریکا در ملی شدن نفت با انجام کودتا افتاد. این چرخش راهبردی آمریکا به خاطر خطر چیرگی کمونیست در ایران، دسترسی غرب به ذخایر غنی نفت ایران و هماهنگی انگلیس با آمریکا، همچنین سیاست بدون انعطاف خود مصدق بود. به گفته آگاهان، کودتا زخم مزمنی بر جای گذاشت که ۲۵ سال از آن خون میچکید و سرانجام با انقلاب ۱۹۷۸ [۱۳۵۷]رابطه ایران و آمریکا تیره شد (جیمز ویل). کودتای ۲۸ امرداد، ایران را سلطهپذیر و در خدمت آمریکا و ابزاری در مقابل کمونیسم، مصرفکننده کالاهای آمریکا و تامینکننده منافع ملی ینگهدنیا کرد بیاینکه به ملت ایران سودی برسد. اهمیت ویژه ژئوپلیتیکی ایران برای آمریکا روشن بود به اضافه تحتنظر داشتن رقیب شمالی، یعنی شوروی از گستره پهناور کشورمان و ممانعت از دستیابی شوروی به خلیجفارس و اقیانوس هند. ایران علاوهبر کمک به اسرائیل، منبع مطمئن نفت برای آمریکا بود. با نخست وزیری علم۱۳۴۱ تا۱۳۴۲ رضایت خاطر آمریکاییها با تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید شاه فراهم شد، اما واکنش شدید مردم و روحانیت، بعدها قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ را رقم زد. با فشار شاه به کابینه حسنعلی منصور؛ مجلس سنا امرداد ۱۳۴۳ لایحه کاپیتولاسیون را تصویب کرد و امام خمینی در آبانماه ۱۳۴۳ فریاد سر داد ... مجلس به پیشنهاد دولت، سند بردگی ملت ایران را امضا و اقرار کرد «ایران مستعمره است». این رویداد هرچند به تبعید امام به ترکیه منجرشد، اما در ادامه با قتل حسنعلی منصور توسط فداییان اسلام و سوءقصد نافرجام به جان شاه در کاخ مرمر، پیامد بلندمدتی داشت، یعنی طوفان بهمن ۱۳۵۷ که رژیم پهلوی را سرنگون کرد.