به گزارش صراط به نقل از جماران، حدود یک هفته از برگزاری چهل و سومین جشنواره فیلم فجر گذشته اما بحثها و حاشیهها درباره داوری بخش مسابقه همچنان ادامه دارد. از فردای همان شب اختتامیه برخی داوران بیان کردند که قرار است یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار و در آنجا به پرسشها پاسخ داده شود که این اتفاق تاکنون رخ نداده و یکی از اعضای هیأت داوری هم در روزهای گذشته اظهارنظرهای مختلفی در گفتگو با چند رسانه انجام داده است.
ایسنا نوشت؛ در این راستا کمال تبریزی یکی از اعضاء هیات داوری برای پاسخ به پرسشهایی درباره چگونگی داوری فیلمها در جشنواره فجر امسال به خبرگزاری ایسنا آمد و صریح و بیتعارف درباره بعضی حاشیهها و شایعهها صحبت کرد که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
چند روز از جشنواره فیلم فجر سپری شده و اظهارنظرها درباره داوری همچنان ادامه دارد. البته گفته میشد قرار است هیأت داوران یک نشست خبری داشته باشد که به نظر میرسد منتفی شده است!
بله، این نشست خبری لغو شد. در این مدت بعضی از اعضای هیأت داوران برای اظهارنظر تحت فشار بودند و قرار بود کسی هم صحبت نکند تا اولا تب و تاب جشنواره و حاشیههای آن کم شود و بعد با عبور از اظهارنظرها در یک نشست خبری درباره داوری صحبت کنیم؛ اما انگار از آقای درستکار - با توجه به سابقه رسانهایشان - انتظار میرفت که حتما اظهارنظر کند و ایشان مصاحبههایی داشتند و نکاتی را مطرح کردند که طبق تاکید خودشان بر مبنای دیدگاههای شخصی بوده است؛ بنابراین من هم قبل از اینکه وارد صحبتهای اصلی داوری شوم، تاکید میکنم در این گفتوگو صرفاً نظرات شخصی خود را به عنوان یک عضو هیأت داوران جشنواره بیان میکنم که لزوماً به معنی نظر بقیه داوران نیست اما به این معنا هم نیست که آنها در مخالفت کامل با صحبتهای من باشند.
به نظر میرسد داوری جشنواره امسال را باید یکی از پرحاشیهترین داوریهای تاریخ جشنواره دانست. البته شما در دو بخش داور بودید؛ یکی در بخش مسابقه سینمای ایران (سودای سیمرغ) و دیگری هم در بخش تبلیغات. چه شد که شما در هر دو بخش داوری کردید؟ آیا افراد دیگری نبودند که تنوعی هم در ترکیب هیأت داوری وجود داشته باشد؟
برای پاسخ به این سوال باید کمی به عقب برگردم؛ یعنی به زمان انتخابات ریاست جمهوری. در آن مقطع خیلی از اطرافیان من در انتخابات شرکت نکردند ولی من احساس میکردم که باید حتما شرکت کنیم تا بتوانیم تا جای ممکن تغییر و تحولی را به وجود آوریم. بعد از انتخاب آقای پزشکیان و بعد از آن تمنا و تمایلی که در اکثریت مردم برای تغییر در موقعیت کشور به وجود آمد، یک احساس درونی داشتم که اگر فرصتی پیش آمد باید از آن استفاده کنم چون اگر استفاده نکنیم ممکن است در آینده پشیمان شویم. من معتقدم با وجود آنکه آییننامهها و قوانین هم جای خود را دارند، اما درست شدن امور به آدمها بستگی دارد و اگر آنها درست عمل نکنند، میتوانند از روی همه قوانین عبور کنند. درواقع نباید فکر کرد اگر یک قانون خوب نوشتیم همه چیز درست میشود چون آن کسی که قانون را اجرا میکند بسیار تعیینکننده است. این باور من در شورای پروانه نمایش فعلی صدق میکند چون ما از همان آییننامه دوران قبلی استفاده میکنیم و با همان دستورالعمل، امکان نمایش برخی فیلمهای توقیفی فراهم شد. حتی نمایش ها بخش ویژه جشنواره فجر هم بخاطر حضور افراد فعلی در شورای پروانه نمایش بود و اگر افراد قدیمی بودند باز هم آن فیلمها در آرشیو میماندند. پس خیلی مهم است افرادی که میتوانند در این سینما کاری انجام بدهند، آستین بالا بزنند.
در مورد داوری هم من برهمین مبنا همکاری کردم و پذیرفتم. البته به نظرم بخش تبلیغات جشنواره باید مراسم جداگانهای داشته باشد چون فرم عکاسی، طراحی پوستر و ساخت تیزر در سینما آن هم با وجود هوش مصنوعی تغییر کرده و مدل قضاوت و داوری آنها دیگر دِمُده شده است. باید حضور عکس و تیزر و تبلیغات در سینما شکل و فرایند دیگری پیدا کند. در بخش مسابقه اصلی هم مسئولیت داوری را پذیرفتم چون این اولین دوره جشنواره پس از یکسری اتفاقهای ناگوار (به زعم من) است که منجر به افول جشنواره شده بود. به نظرم این احساس به وجود آمده بود که میتوان جشنوارهای را برگزار کرد که شبیه دورههایقدیمی آن باشد؛ ضمن آنکه تلاش آقای شاهسواری در پذیرش این همراهی موثر بود و فکر میکنم خیلیهای دیگر هم این حس را داشتند که کمک کنیم تا جشنوارهای برگزار شود که آن شور و اشتیاق و تمایل به دیدن فیلمها و صحبت کردن درباره آنها زنده شود. در این بین، بخش ویژه جشنواره اتفاقی خوب و تعیینکننده بود.
ولی همین بخش ویژه بخاطر نمایش ندادن فیلم «قاتل و وحشی» به امتیازی منفی بدل شد.
متاسفانه این مسئله یک دلیل بیرونی داشت و فشار از بیرون به جشنواره و سازمان سینمایی باعث شد امکان پخش «قاتل و وحشی» فراهم نشود. امیدوارم با رایزنیهای بعدی بالاخره این فیلم نمایش داده شود و امید هم دارم که این اتفاق بیفتد. در این مسیر باید آییننامهها را تغییر دهیم تا در حوزه جشنواره فضا بازتر شود. تقاضای آقای نعمتالله (کارگردان) این بود که فقط در یک سئانس محدود فیلم «قاتل و وحشی» نمایش داده شود و واقعا نمایش آن بلااشکال بود اما بخاطر یکسری حرکتها این اتفاق نیفتاد و مانع ایجاد شد اما الان همه فکر میکنند که ای کاش فیلم را پخش کرده بودند چون هیچ اتفاقی نمیافتاد؛ همانطور که «پیر پسر» و «غریزه» را هم دیدیم و با وجود نگرانیهایی که برای اکران «پیر پسر» وجود داشت، خوشبختانه دیدیم که همه با هر نوع تفکری از فیلم تعریف کردند.
در این موارد همه چیز بر مبنای سلیقه است، مثل داوری، چون نهایتاً قضاوت شما درباره یک فیلم تحتتأثیر سلیقه شما و حتی آن لحظه و موقعیتی است که در یک گروه چند نفره فیلمی را تماشا میکنید. البته بعضی دوستان درباره داوری جشنواره امسال میگفتند هر هیأت داوری دیگری بود باز هم کم و بیش همین جایزهها داده میشد در حالی که من معتقدم اصلاً و ابداً اینطور نبود و اگر گروه دیگری داور بودند حتماً نتایج تغییر میکرد. نامزدها و جوایز جشنواره چهل و سوم فیلم فجر مختص این ترکیب داوری است و لاغیر. این اتفاق فقط برای امسال هم نیست. برای خود من در سالهای گذشته پیش آمده که فکر میکردم بعضی فیلمهای برنده شده، اصلا در حد و اندازه سیمرغ گرفتن نبودند.
روز ۱۰ بهمن همزمان با نشست خبری آقای شاهسواری (دبیر جشنواره) اعلام شد که هیأت داوران از هشت صبح همان روز جلسه داوری را آغاز کرده است. آن روز شرط و شروطی برای داوری مطرح نشد و آیا غیبت بهرام رادان مسئلهای برای داوران ایجاد نکرد؟
من تجارب داوری زیادی در جشنوارههای داخلی و خارجی داشتم و به جرأت میگویم اولین بار بود با دبیری روبرو شدم که اصلاً در داوری دخالت نکرد و حضور افراد دیگر در جلسات بجز گاهی یکی دو نفر، بسیار محدود بود. آقای شاهسواری همان ابتدا گفتند که قصدی برای نظر دادن در رأی داورها ندارند اما اطلاعاتی را درباره بعضی فیلمها از مرحله انتخاب تا حاشیههای احتمالی در اختیار ما گذاشتند. اولین بحث ما در جلسه هیأت داوران در روز نخست همین مسائل بود و اینکه چطور به فیلمها امتیاز دهیم. برای هیأت داوران دفترچه بسیار زیبایی طراحی شده بود که تمام فیلمها با جزئیات و مشخصات در آن قید شده بود و ما هم بعد از آنکه درباره نحوه امتیازبندی به نتیجه رسیدیم، دیدن فیلم ها را شروع کردیم.
البته این را هم اشاره کنم که در بخش انتخاب داوران دو نکته قابل تأمل وجود داشت؛ اول اینکه آقای شاهسواری وقتی با هر کدام از کسانی که میخواست به آنها پیشنهاد داوری بدهد، تماس میگرفت، نمیگفت که داوران دیگر چه کسانی هستند. در همان تماس اول این طبیعی بود که ما بپرسیم چه افراد دیگری داور هستند ولی ایشان اصلاً نام کسی را نمیبرد و میگفت اگر جوابت مثبت است، اسامی دیگر را میگویم چون دوست داشت در مسیر نهایی شدن ترکیبی که برای داوری انتخاب کرده بود، مانعی ایجاد نشود؛ این اتفاق از نظر من جالب بود. اما نکته قابل توجه دیگر این بود که ما رئیس هیأت داوران نداشتیم در حالی که این کار در اغلب جشنوارهها مرسوم است و امتیاز رئیس هیأت داوران در این است که رأی او ضریب پیدا میکند. متاسفانه جشنواره فجر معمولاً رئیس هیأت داوران ندارد در صورتی که میتواند داشته باشد و کسی که پیشکسوت است به عنوان رئیس هیأت داوران انتخاب شود.
درباره انتخاب بهرام رادان هم باید بگویم که روز اول به ما گفتند نامبرده فردا به جمع داوری ملحق میشود ولی فردای آن روز یک نامه از طرف ایشان در جلسه خوانده شد که گفته بود به داوری نمیرسد. خیلی هم تلاش کردیم جایگزینی برای او در نظر بگیریم ولی واقعیت این است که تا بخواهید رایزنی کنید و دل کسی را به دست بیاورید که جایگزین دیگری شود زمان زیادی میگذشت و نفر بعدی اصلاً نمیتوانست همه فیلمها را ببیند و با بقیه همراه شود، بنابراین از خیر آن گذشتیم. البته بهرام رادان احتمالا میتوانست بعد از چهار یا پنج روز به ما برسد ولی خیلی دیر میشد چون خود ما هم با مکافات توانستیم دیدن این همه فیلم را به موقع تمام کنیم. اصلاً یکی از معضلات جشنواره فیلم فجر همین است که تماشای فیلمها توسط داورها دیر آغاز میشود و آنها روزانه مجبورند سه یا چهار فیلم ببینند که این تعداد، برای تحلیل دقیق فیلمها خوب نیست. گاهی یک فیلم را میبینی و دیگر نباید بعد از آن برای چندساعت فیلمی را تماشا کنی تا تاثیر خود را بر شما بگذارد ولی برای ما پیش میآمد که هنوز در حس و حال فیلم قبلی بودیم و بعد از یک صحبت ۱۰ تا ۱۵ دقیقهای مجبور بودیم فیلم بعدی را شروع کنیم. این روند خودش به تنهایی آسیب زننده است اما چارهای هم نیست. از قدیم همینطور بوده. کلاً جشنواره فیلم فجر یک جشنواره شتر گاو پلنگ است که هم جایزه زیاد دارد و هم فیلم؛ بنابراین تعریف مأموریت آن از منظر هر کدام از هیأت داوران میتواند متفاوت باشد. جشنواره فجر مثل یک جشن است و اگر مثل جشن خانه سینما بود که آثار اکران شده، داوری میشدند ارزیابی بهتری از فیلمها صورت میگرفت ولی اینکه هفت نفر بنشینند، تعداد زیادی فیلم اکران نشده را با جزئیات خیلی دقیق ببینند تا در بخشهای مختلف آن ها را بررسی و قضاوت کنند، کاری سخت، عجیب، غریب و حتی غیرمنصفانه است. در این بین نباید فراموش کرد که مدل داوری به مدل فیلمها هم برمیگردد چون اگر یک فیلم شاخص داشته باشیم همه جوایز را میتوان به یک فیلم داد. در یک دوره هم ممکن است بدون داشتن یک فیلم شاخص، چند فیلم وجود داشته که هر کدام دارای نقطه قوت منحصر به خود باشد. در این شرایط اینکه همیشه فرض کنیم بهترین فیلم جشنواره، باید چند جایزه بگیرد منطقی نیست. نکته مهم دیگر که کسی به آن دقت نمیکند این است که در جشنواره فیلم فجر عنوان "بهترین فیلم" در واقع اشاره به "بهترین تهیهکننده" می کند یعنی جایزه به بهترین تهیهکننده تعلق می گیرد که در بازار آشفته فعلی سینما سراغ ساختن چه موضوعی رفته است.
هیأت داوری ۶ نفره کار را سخت نمیکرد؟
در این مورد مشکلی نداشتیم چون مهمتر این بود که اعضای هیأت داوران چقدر در نظرات شخصی تعصب نداشته باشند، با یکدیگر همراه باشند و حرف همدیگر را بشنوند. من قبلاً تجربه داشتم که در جشنوارهای یکی از اعضای هیأت داوری بر سر رأی خود برای یک فیلم چنان ایستادگی و دعوا میکرد که حتی بعد از رأیگیری وقتی گزینه مورد نظرش انتخاب نمیشد، قهر میکرد و جلسه را ترک میکرد.
مثل شما که میگویند قهر کردید؟
(با خنده)، نه آن موضوع چیز دیگری بود. در مجموع معتقدم اگر قرار باشد دعوایی اتفاق بیفتد، فرقی نمیکند که تعداد داوران زوج باشد یا فرد. خوشبختانه ما هیچ مشکلی نداشتیم هرچند پیش میآمد که آراء دو، سه فیلم برابر (سه به سه) می شد ولی با هم صحبت میکردیم، ابعاد مختلف را از منظر افراد مورد بحث قرار می دادیم یا حتی آینده سینما را در نظر میگرفتیم و یکدیگر را قانع میکردیم.
بعد از پایان اختتامیه اظهارنظرهای مختلفی درباره رأیهای هیأت داوران مطرح شد و نوع قضاوت با برخی دورههای دیگر مقایسه میشد. برخی معتقدند که این هیأت داوری جسارت انتخاب نداشته است. آیا واقعاً جسارتی در میان داوران وجود نداشت یا اینکه کیفیت فیلمها کار را به جایی رساند که جوایز بین همه تقسیم شود؟
برای پاسخ به این سوال یک پیشبینی دارم اما پیش از گفتن آن چند نکته را اشاره میکنم. اول اینکه فیلم «سونسوز» که آن را در روزهای اول داوری دیدیم بسیار دلنشین بود و همه نسبت به آن حس خوبی داشتیم. شاید اگر وارد جزئیات فیلم شویم به لحاظ حرفهای نکاتی قابل بحث باشد اما به طور کلی فیلم یک ترکیب درست و روان داشت. این فیلم فقط در بخش کارگردانی کاندیدا شد چون در این بخش قدرت کافی داشت و مثلا در بخش فیلمنامه به نظرم بداهه نقش پررنگتری را ایفا میکرد. (تاکید میکنم این نظر شخصی من است) ولی با این حال جایزه ویژه هیأت داوران را گرفت که جایزه کمی هم نیست و جزء جوایز مهم جشنوارهها محسوب میشود. این فیلم حس درستی به ما منتقل کرد و داوران متفقالقول بودند که این جایزه ویژه را برای «سونسوز» در نظر بگیریم، اما مجموعِ تاثیری که فیلمهای دیگر روی داورها گذاشتند به این شکل نبود، پس طبیعی است به سمتی نرویم که همه جوایز یا اغلب جوایز مهم را به یک فیلم بدهیم در حالی که با قاطعیت میگویم اگر «پیر پسر» وارد بخش مسابقه شده بود با همین هیأت داوری تمام جوایز مهم شامل جایزه کارگردانی، جایزههای بازیگری، تدوین، فیلمبرداری و طراحی صحنه همه متعلق به «پیر پسر» بود. بنابراین نباید گفت که هیأت داوری جسارت نداشت بلکه باید گفت فیلمی وجود نداشت که داورها بخواهند جسارت نشان دهند واغلب جایزه های مهم را به یک فیلم بدهند. در «پیرپسر» حسن پورشیرازی به شکلی بازی کرده که نه قبل از آن چنین توانایی از خود نشان داده و نه ممکن است بعد از آن برایش تکرار شود. من روزی که فیلم را دیدم به او زنگ زدم و گفتم واقعاً چطور چنین نقشی را بازی کردی؟ چون اگر از نزدیک با او آشنا باشید میدانید که او بسیار آدم دلرحم، مهربان و تودلبرویی است که در این فیلم به یک «هیولا» تبدیل شده است. عدم حضور فیلمهایی مثل «بی سروصدا» و «پیر پسر» یک بیعدالتی بود که هر دو به خاطر ممیزی شورای پروانه نمایش در سالهای گذشته یا حتی دوره جدید به رقابت جشنواره نرسیدند. فیلمهای «پیر پسر» و «بیسر و صدا» میتوانستند به بخش مسابقه بیایند و جزء انتخابهای هیأت انتخاب بودند اما هر دو بخاطر مسائل قبلی که داشتند، نتوانستند در جشنواره امسال حضور داشته باشند.
شما «پیرپسر» را به واسطه عضویت در شورای پروانه نمایش دیدید؟ بقیه اعضای هیأت داوران هم آن را تماشا کردن د؟
بله، من قبل از جشنواره فیلم را دیده بودم ولی هیأت داوری هم از سر کنجکاوی درخواست تماشای فیلم را مطرح کردند که این امکان برایشان هم فراهم شد.
آیا «پیرپسر» الان که در جشنواره نمایش داده شد، راحتتر مجوز اکران عمومی میگیرد؟
امیدوارم که همینطور باشد. متاسفانه یک مشکل بزرگ این است که قوانین را مینویسیم و براساس آن جلو میرویم ولی عدم ارتباط و تعامل مشکلاتی را به وجود میآورد مثل جدل این فیلم با وزارت ارشاد که ظاهرا بابت شرکت در جشنوارههای خارجی بود. به نظرم وجود و ماهیت سازمان سینمایی بخاطر فیلمسازان است و اگر فیلمسازی وجود نداشته باشد نیازی به سازمان هم نخواهیم داشت!. بنابراین باید با فیلمسازان تعامل کرد نه اینکه امر کنیم یا دستوراتی به آنان دهیم. در گفتوگو میتوان به جای حذف کردن و آسیب زدن به یک پلان راههای دیگری پیدا کرد. من معتقدم اگر با فیلمسازان صحبت کنیم، بسیاری از مشکلات حل میشود چون در گفتگو درک متقابل حاصل خواهد شد. این نکته بسیار اهمیت دارد چون لاجرم باید مدل های قدیمی و کهنه را کنار گذاشت.
نکته دیگری را هم میخواهم درباره همین بخش ویژه به سازمان سینمایی و دبیر آینده جشنواره توصیه کنم، حالا که بخش ویژه در جشنواره ایجاد شده بهتر است آن را حفظ کنیم. ممکن است گفته شود که معلوم نیست سال آینده فیلمهایی داشته باشیم که شرایط نمایش در این بخش را داشته باشند یا نه، ولی به نظرم میتوانیم این بخش را حفظ کنیم تا فیلمهای فیلمسازانی که تسلط آنها بر سینما بر همه محرز شده و در سالهای گذشته هم سیمرغ گرفتهاند با تمایل خودشان آثارشان در بخش ویژه نمایش داده شود. باید راه را برای جوانترها باز کرد. این صرفا یک پیشنهاد است چون مثلاً فیلمسازی مثل آقای حاتمیکیا ثابت کرده که کارگردان قدرتمندی است و میتواند سرانجام یک فیلم را به حد کمال خود برساند. معلوم است که اگر او فیلم های بعدی را بسازد همیشه نامزد میشود ولی جشنواره میتواند متعلق به نسل بعدی باشد که زبان و بیان تازه ای را در سینما آغاز کردهاند، مثل اکتای براهنی با «پیرپسر» یا فیلمهایی مثل «بچه مردم» و «شمال از جنوب غربی» که سازندگانشان تجربههای جدید را به کار گرفتهاند. من میخواستم در مراسم اختتامیه نکتهای را بگویم که بخاطر طولانی شدن اعطای جوایز فرصت نشد. میخواستم بگویم، اساتید سینما باید حواس خود را جمع کنند که این موج جدید در سینما آغاز شده و عنقریب از همه ما عبور خواهد کرد. لحن و زبان سینما در حال تغییر است، مدل شخصیت پردازی در حال تغییر است و اگر ما در همان الگویهای قدیمی بمانیم قطعا از نسل بعدی شکست میخوریم.به نظرم جشنواره فیلم فجر باید جشنواره کشف استعداد برای سینمای ایران باشد گرچه همه از بزرگ و کوچک سودای سیمرغ دارند و تلاش میکنند که جایزه بگیرند. بازیگرانی مثل شهاب حسینی بازی درجه یکی دارند و هنرشان در داخل و خارج ایران دیده شده است، در توانمندی مریلا زارعی و دیگران شکی نیست. گاهی فکر میکنم یک انجمن درجه یکهای سینما داشته باشیم که شامل هنرمندان بلامنازع سینما باشد و از این پس آثار آنان در جشنواره قضاوت نشوند و میدان فجر اختصاصا به جوانترها سپرده شود.
آیا این رویکرد از طرف شما در جلسههای داوری مطرح شد و در نتایج اثرگذار بود؟
نه، اینطور نبود که چنین مسئلهای را مطرح کرده باشم. آنچه توضیح دادم یک پیشنهاد برای آینده بود. قضاوت ما برخلاف برخی اظهارنظرها بر این مبنا نبود که برای احترام به یک فیلمساز، جایزه بهترین فیلم را به او بدهیم و بقیه جوایز را به فیلمهای دیگر. فیلمی که جایزه بهترین تهیه کننده را گرفت (زیبا صدایم کن) واقعا از نظر هیئت داوری بهترین بود. ما بر اساس نامزدها جایزه دادیم و آنهایی که در میان نامزدها نبودند اصلاً امتیاز نگرفتند. در بعضی بخشها تعداد نامزدها هم بیشتر بود چون نمیشد آنها را نادیده گرفت؛ مثل بازیگر نقش اصلی فیلم «اسفند» در نقش شهید هاشمی که از نظر هیئت داوری در مقایسه با دیگر فیلم مشابه (اشک هور) خیلی خوب و متفاوت بود. در فیلم «۱۹۶۸» هم امیر نوروزی بازی اثرگذار و تعیین کننده داشت، یا لیندا کیانی با وجود نقش کوتاهش به خوبی از عهده آن برآمده بود. در بخش بازیگری مکمل هم میرسعید مولویان در «ناتور دشت» مورد توجه داوران قرار گرفته بود و به نظرم او می تواند از کشفهای آینده سینما باشد.
حالا که اسم بازیگران آمد، آیا با تعریفهایی که از توانمندی مریلا زارعی یا شهاب حسینی کردید، واقعاً بازی آنها رأی نیاورد؟
به نظرم کاری که فریبا نادری در فیلم «شوهر ستاره» انجام داده، استثنایی بود. من اصلاً ایشان را نمیشناختم و فقط شنیدم که در چند سریال بازی کردهاند ولی فیلم با کاری که او در ایفای نقش کرده، پیش میرفت. جذابیت فیلم هم همین نقش است و اینکه چقدر فیلمنامه آن در مدلی که برای این شخصیت نگاشته شده، خوب بود. البته این جا کارگردان هم تعیین کننده است ولی توانایی بازیگر هم درخشان به نظر میرسد. در توانمندی شهاب حسینی که هیچ شکی وجود ندارد و بارها این توانایی به اثبات رسیده است. بازی امین حیایی در «غریزه» و «زیبا صدایم کن» درجه یک بوداما در کنار این دو، مصطفی زمانی تا به حال در این قامت دیده نشده بود. او همان کاری را در فیلم «شمال از جنوب غربی» کرد که فریبا نادری در «شوهر ستاره» انجام داد. زمانی درک درستی از نقش داشت و جایزه بخاطر تلاشی که کرده بود به او تعلق گرفت.
به نظر میرسد در هیأت داوری نوعی توازن برای رأی نهایی وجود داشته تا هم آثار پیشکسوتان سینما جایزه بگیرند و هم جوانترها!
نه واقعاً چنین تفکیکی در داوری نداشتیم. ما تقریبا تا آخرین روز سر تمام جایزهها اختلاف نظر و بحث داشتیم ولی سعی کردیم آراء را تجمیع کنیم و به اقناء برسیم. به نظرم این هیأت داوری واقعاً عالی بود که با وجود اختلافنظرها، پس از بحث و گفتوگو ، نتیجه رأی گیری هر چه بود از طرف همه پذیرفته میشد. باید اعتراف کنم که در میان اعضاء انتظار نداشتم که آقای ضرغامی اینقدر خوب همراهی کند. او به دور از اینکه فیلمها توسط چه ارگان یا نهادی تولید شدهاند، همه چیز را از منظر اجتماعی، جامعه و حتی کشوری نگاه میکرد ولی در رشته تخصصی نظر خود را موکول به نظر فرد متخصص هیأت داوری میکرد.
ماجرای دعوا و قهر شما از هیأت داوری چه بود؟ آیا همین موضوع باعث شد که تاریخ اعلام نامزدها برای بار دوم تغییر کند؟
(با خنده) من نه اهل قهر هستم و نه دعوا، اما اصل ماجرا بخاطر یک ترس و نگرانی بود و اگر بخواهم راحت بگویم، واقعیت این است که برای من حسی به وجود آمد که انگار جلسات هیأت داوری شُنود میشوند و امکان درز اطلاعات وجود دارد. این حس باعث شد اعلام نامزدها برای احتیاط، زودتر اعلام نشود که برای فیلمهای روز آخر هم بهتر بود. بعد از آن ما شرایطی را ایجاد کردیم که در رأیگیری برای تعیین نامزدها خیلی متکی به صدا نباشیم و بیشتر با ایما و اشاره کار را پیش بردیم. من نگران شدم که نکند آراء، نظرات و بحثهای ما مخفی نماند. من هیچ جلسهای را ترک نکردم ولی نگرانی خودم را مطرح کردم و جالب بود که همان هم به شکل دعوا به بیرون درز کرد، البته اعتراض من باعث شد سختگیری بیشتر و ورود افراد به جلسه داوری محدودتر شود. در جشنوارههای مهم دنیا ، داورها را قرنطینه میکنند تا همه چیز محرمانه بماند. ما هم در جلسه نهایی تلفنهای همراه را بیرون گذاشتیم!
جالب است که برای فیلمهای که در روز آخر در برج میلاد به نمایش درآمد، اتفاقهای جالبی رخ داد و فیلمی که چندان مورد پسند سینمای رسانه نبود، در رشتههای متعددی نامزد جایزه شد.
داوری واقعا سلیقه است. هر داور با همه مشخصات، علائق و سلایقی که دارد تصمیم میگیرد. از نظر من که عضو این هیأت داوری بودم جایزهها به بهترین شکل اهدا شدند. البته اگر فیلم «پیر پسر» در جشنواره بود اصرار میکردم که تمام جوایز اصلی به آن فیلم داده شود. به هرحال این نظر ماست و اگر داوران تغییر کنند همه نامزدها و جوایز امکان تغییر خواهند داشت. در هر صورت اگر بعضیها خود را جای سازندگان «غریزه» و «پیر پسر» بگذارند که موانع متعدد باعث شد در دایره قضاوت قرار نگیرند، دیگر جایی برای بحث عدالت باقی نمیماند، همانطور که مصطفی زمانی به درستی گفت که اگر حسن پورشیرازی بود جایزه به هیچ کدام از ما نمیرسید.
نظر هیأت داوران درباره فیلمهای کمدی جشنواره چه بود؟
این تحلیل شخصی من است که میگویم، متاسفانه آنقدر فیلمهای کمدی سال های اخیر بیآبرو شدهاند و خودشان حیثیت خودشان را به باد دادهاند که دیگر از طرف مردم هم تمایلی به دیدن فیلمهای کمدی در جشنواره دیده نمیشود، طوری که وقتی بحث فیلم کمدی میشود این تصور به وجود میآید که با اثری فاقد ارزشهای هنری و صرفا برای سرگرمی مواجهیم. البته رضا عطاران در فیلم «صددام» به نظر من بسیار بینقص بازی کرده در حالی که یک کمدی دیگر از حضور بازیگرش آسیب دیده بود. با این حال کمدیها آنقدر دم دستی شدهاند که دیگر نمیتوانند مخاطب را جذب ویژگی های واجد ارزش کنند و حتی در آراء مردمی هم رتبهای کسب نمیکنند!.
داوری و جمعبندی نهایی چه روزی انجام شد؟
حدود ظهر روز ۲۲ بهمنماه جلسه نهایی را شروع کردیم و با توجه به اعتراض قبلی من، رأیگیری را مخفی و در سکوت انجام دادیم. به نظرم روش خوبی هم بود. بعد از گفتگوی مفصل در مورد نامزدهای هر بخش، اسامی کاندیداها را شمارهبندی میکردیم و هر یک از داوران با اشاره عدد مورد نظر خود را اعلام می کرد!واقعا تلاش کردیم تا آرای داوری مخفی بماند و در نتیجه شاهد بودیم که اغلب سینماگران در مراسم اختتامیه حضور داشتند.
فکر نمیکنید اگر هیأت داوران بیانیه میداد حاشیههای کمتری به وجود میآمد؟
معمولاً هیأت داوران بیانیه نمیدهند و بهترین راه همین است که کنفرانس مطبوعاتی گذاشته شود. ما باید چهره جشنواره را عوض کنیم و درستتر این بود که یک روز پس از اختتامیه یک کنفرانس مطبوعاتی با حضور داوران برگزار میشد چون هیچ مسئله مخفی نداریم، با کسی هم دعوا نداریم. معتقدم جشنواره دیگر برای نسل بعد از ماست. و باید منتظر شاهکارهای متفاوت و درخشان از نسل آینده سینمای ایران باشیم.