به گزارش صراط به نقل از تسنیم طی روزهای اخیر، بعضاً مواضعی از سوی رسانههای غربی منتشر میشود که مضمون آن، تغییر ماهیت اروپای امروز و وحشت آن نسبت به سرکارآمدن ترامپ در کاخ سفید است. اگرچه بخش دوم این تحلیل یعنی تقابل ترامپ با ساختار و ماهیت اروپای واحد بر هیچکس پوشیده نیست، اما قطعاً نباید مواضع سلبی اتخاذ شده از سوی مقامات آلمانی، فرانسوی و انگلیسی در تقابل با سیاستهای امنیتی و تعرفهای ترامپ را مترادف با تغییر ماهیت، استراتژی و حتی رفتار و تاکتیک اروپاییان در نظام بینالملل قلمداد کرد.
مقامات اروپایی در مواضع اخیر خود از بیتوجهی ترامپ نسبت به الگوهای همکاری در دو سوی آتلانتیک (خصوصاً در قبال جنگ روسیه) گلایهمند هستند. حتی امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه در مواضعی تکراری که بارها شاهد آن بودهایم، خواستار بازتعریف اروپای امروز بر مبنای استقلال از آمریکا شده است.
با این حال، نباید فریب مواضع اخیر مقامات اروپایی را خورد! بهعنوان مثال، تجربه ده سال اخیر به وضوح نشان داده است که اروپا نهتنها عزمی برای مهار سیاستهای ضدایرانی آمریکا و حتی عهدشکنیهای مسجل واشنگتن در قبال یک سند بینالمللی (برجام) ندارد، بلکه خود را ملزم به استمرار بازی راهبردی -تاکتیکی خود در زمین کاخ سفید میداند. هرگونه مذاکره و رایزنی دیپلماتیکی میان تهران و بازیگران اروپایی باید بر اساس چنین ملاحظهای صورت گیرد.
در چنین وضعیتی، محاسبه تهدیدات و فرصتهای مذاکره با اروپا باید با نوعی واقعبینی و ریزبینی توأمان همراه شود؛ بهنظر میرسد حداقل در رویکرد سیاسی کسانی که سخن از "تغییر ماهیت اروپا" به مثابه بازیگری مستقل از آمریکا به میان میآورند، نسبت به این موضوع تفکیک و تمایز واقعبینانهای وجود ندارد. البته امیدواریم پس از اثبات یک دهه بدعهدی مطلق غرب (آمریکا -اروپا) در قبال توافق هستهای و حمایت آشکار آنها از براندازی نظام جمهوری اسلامی و تشدید تحریمها بر پیکره اقتصادی ایران، دولت کنونی نیز با گارد بستهتر، محتاطانهتر و از آن مهمتر، واقعبینانهتری در رایزنیهای دیپلماتیک متعارف با اروپاییان حضور پیدا کند.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در برهه حساس و سرنوشتساز کنونی، مجالی برای آزمون خطا و محاسبات نادرست راهبردی و حتی تاکتیکی به ما نمیدهد. اصرار تروییکای اروپایی بر استراتژی مهار حداکثری ایران در جریان مذاکرات اخیر ژنو، نشان میدهد که ما با بازیگرانی مستقل و عادی در حوزه روابط بین الملل سروکار نداریم. تاکید میشود که وحشت اروپاییان از سرکارآمدن ترامپ، اگرچه نباید در تنظیم تاکتیکهای ما مغفول باقی بماند، اما نباید مترادف با غیریتسازی آنها و واشنگتن تلقی شود.
در صورت لحاظ نمودن این قاعده مهم، قطعاً قدرت مانور بیشتری در میادین دیپلماتیک و سیاسی و اعلام مواضع صریح خود در هرگونه رایزنی دوجانبه و چندجانبهای با این بازیگران غیرمستقل خواهیم داشت.