به گزارش صراط نیوز به نقل از رویداد، در دو، سه سال گذشته انتظار میرفت با اقدامات کادرفنی و بازیکنان و مدیریت فدراسیون تلاشهایی برای پر کردن فاصله انجام شود، اما آنها نه تنها اقدام مثبتی نکردند که حتی بر این فاصله افزودند.
تیم ملی ایران به جام جهانی ۲۰۲۶ صعود کرد. در شرایط عادی انتظار میرفت اول از همه روز صعود احتمالی استادیوم آزادی مملو از جمعیت شود و بعد از صعود هم خیابانها پر بشود از هلهله و شادی مردم مثل دورههای قبل. اما هم بخش قابل توجهی از استادیوم در یک روز کاملا تعطیل خالی بود هم بعد از بازی پرنده در خیابانها پر نمیزد. در شبکههای اجتماعی هم موضوع صعود تیم ملی به جام جهانی ترند نشد. تک و توک پستها و استوریهایی دیده شد، اما نه آنقدر که بگوییم موفقیت یوزها وایرال شده. حتی اظهارات سرمربی تیم ملی و بازیکنان به اضافه جو دادنهای گزارشگر مسابقه و پیامهای تبریک سیاسیون هم تاثیری نداشت. در کل همه چیز خیلی سوت و کور بود. در ادامه بخشی از دلایل این شرایط را میشماریم.
صعود از همان اول مسجل بود!
۴۸ تیمی شدن جام جهانی و افزایش سهمیه آسیا به هشت و نیم تیم و همگروهی ایران با تیمهای ازبکستان، قطر، امارات، کره شمالی و قرقیزستان مسیر همواری برای صعود ملی پوشان به جام جهانی ۲۰۲۶ فراهم کرد. از همان نخستین روزهای آغاز مرحله انتخابی جام جهانی برخلاف سرمربی و بازیکنان تیم ملی همه کارشناسان و هواداران متفق القول معتقد بودند صعود نکردن از این گروه سختتر از صعود کردن است!
در نهایت هم تیم ایران طبق پیش بینیها با بردهای متوالی مقابل تیمهایی که در رده بندی فیفا فاصله معناداری با فوتبال ما دارند صعودی آسان به جام جهانی تجربه کرد. برخی معتقدند آسان شدن صعود از حساسیت موضوع کاسته است؛ در مقایسه با گذشته که تنها چهار تیم از آسیا به جام جهانی میرفتند و صعود یک دستاورد بسیار بزرگ به نظر میرسید. کاهش هیجان و طبیعی بودن صعود میتواند یکی از دلایل واکنش ضعیف مردم به اتفاق فوتبالی دوشنبه شب باشد.
فساد، ناکارآمدی و حلقه بسته قدرت در فوتبال
در چند سال گذشته بیشترین کلیدواژهای که کنار فوتبال شنیده شده «فساد» است. اکثر مردم به صورت شهودی بر این باورند که عدهای فوتبال را در چنگ خود گرفته و از آن ارتزاق میکنند.
البته در یک سال گذشته اسنادی هم رو شد از جمله پرونده بزرگ فساد در فوتبال که از استان کرمان شروع شد و پای خیلی از دانه درشتها در فدراسیون را وسط کشید. این پرونده گرچه مثل همه پروندههای حوزه فوتبال به سرانجام نرسید، اما ثابت کرد آنچه مردم سالها به عنوان پشت پرده میشنیدند واقعیت داشته است. انتخابات فدراسیون فوتبال که با حذف رقبا و به صورت تک قطبی برگزار شد تا بار دیگر فردی که به ناکارآمدی و اهمال مخصوصا در پرونده ویلموتس مشهور شده بر سر کار بماند دید مردم را نسبت به فوتبال بیشتر از گذشته منفی کرد. همه اینها را میتوان در یک جمله خلاصه کرد: مردم دیگر حس خوبی به فوتبال و مجموعه مدیریتی آن ندارند.
زخم ۱۴۰۱ هنوز باز است
از شبی که تیم ملی ایران در ایام اعتراضات ۱۴۰۱ به آمریکا در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر باخت و بخشی از مردم به خیابان ریختند و شادی کردند شکافی بین تیم ملی و مردم ایجاد شد که هنوز پر نشده است. در دو، سه سال گذشته انتظار میرفت با اقدامات کادرفنی و بازیکنان و مدیریت فدراسیون تلاشهایی برای پر کردن فاصله انجام شود، اما آنها نه تنها اقدام مثبتی نکردند که حتی بر این فاصله افزودند.
از بحث واردات ماشینهای چند ده میلیاردی بگیرید تا خود بزرگ بینی برخی افراد در تیم ملی همه و همه از جمله دلایل بیشتر شدن این شکاف بودهاند. در واقع بخشی از مردم حس کردند بازیکنان تیم ملی در بزنگاه پشت شان را خالی کردند. حس کردند بازیکنان تیم ملی بیشتر به فکر منافع خودشان هستند تا ملت. هوادارانی که تا آن روز در هر شرایطی از تیم ملی حمایت کرده بودند و به نوعی این مجموعه را خط قرمز خود میپنداشتند کم کم پراکنده شدند. دوگانه تیم ملی/ تیم حکومت از همان جا شکل گرفت. این دیدگاه فارغ از درست یا غلط بودن کار را به جایی رساند که استادیومها در بازیهای تیم ملی خالی و خالیتر شد. آنقدر که در روز صعود تیم ملی به جام جهانی تنها یک تنها یک سوم استادیوم آزادی پر شد.
دلار ۱۰۰ هزار تومانی و غم نان!
اما شاید مهمترین دلیل عدم واکنش پر شور مردم به نتایج تیم ملی اوضاع نابسامان کشور مخصوصا در حوزه اقتصاد باشد. مردمی که هر روز به خاطر افزایش قیمت دلار و سکه فقیرتر از گذشته میشوند و مورد هجوم اخبار منفی از تحریم و احتمال جنگ تا دعواهای سیاسی داخلی قرار دارند فرصتی برای لذت بردن از فوتبال، مخصوصا تیم ملی پیدا نمیکنند. فوتبال مسکنی است که در سالهای گذشته هنگامی که درد هنوز به عصب نرسیده بود تاثیر داشت، اما امروز زورش نمیرسد. در سالهای گذشته جمله کلیشهای «فوتبال تنها دلخوشی مردم است» مصداق داشت، اما این روزها چنین نیست.
البته اشتیاق مردم به فوتبال باشگاهی مخصوصا نتایج استقلال و پرسپولیس و حتی تراکتور و سپاهان و سایر تیمهای پرطرفدار در همین یک سال گذشته نشان میدهد تنها نمیتوان مشکلات اقتصادی را دلیل دوری مردم از تیم ملی دانست. در همین سه ماهه زمستان ۱۴۰۳ شاهد بودیم در دو بازی استقلال و پرسولیس مقابل النصر بیش از ۷۰ هزار نفر به استادیوم رفتند و چند هزار نفر هم بیرون ورزشگاه ماندند. همین مورد ثابت میکند که موارد دیگری که مطرح شد نظیر وقایع چند سال گذشته و رفتار برخی اعضای تیم ملی و فدراسیون فوتبال هم تکههایی از پازل بی تفاوتی مردم نسبت به نتایج یوزها بودهاند.