به گزارش صراط نیوز، مسئله سفر استیو ویتکاف، رئیس هیئت مذاکرات یکی از مواردیست که جسته و گریخته در فضای رسانه و شبکههای اجتماعی و البته برخی تحلیلها مطرح میشود. ۲۰ فروردین ماه امسال بود که واشنگتن پست به نقل از مقامات آمریکایی گزارش داد اگر دعوتی از سوی ایران برای حضور استیون ویتکاف نماینده ترامپ در امور خاورمیانه برای حضور در تهران صورت بگیرد، این سفر انجام خواهد شد. حتی چندی پیش، ابوالفضل ظهرهوند عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس و سفیر پیشین ایران در ایتالیا و افغانستان درباره تاثیرات مثبت این سفر صحبت کرده بود. ظهرهوند گفت: «به نظر من اگر استیو ویتکاف نماینده ترامپ در مذاکرات قصد داشته باشد که تصویری درست از ظرفیتها و پتانسیل ایران را به آمریکا منعکس کند حضورش در ایران مانعی ندارد. چرا که ما مانند یمن و لیبی و دیگر کشورها نیستیم که آمریکا بخواهد از هر موضعی با ما برخورد کند. جمهوری اسلامی ایران از هر نظر با این کشورها متفاوت است و حضور او در ایران میتواند تحلیلها و گزارشات غلطی که در خصوص ایران و توانمندیهای کشورمان که از سوی دشمنان و رژیم صهیونیستی به ترامپ داده شده است را از بین ببرد و تصویر ایران واقعی را به او (ترامپ) منعکس کند.»
موضوع سفر ویتکاف به تهران را میتوان از چند زاویه مورد تحلیل و بررسی قرار داد. از جمله این که چه فواید یا معایبی دارد؛ و البته باید این نکته را مورد توجه قرار داد که پرونده پیچیده روابط ایران و آمریکا در شرایطی نیست که صرفاً با سفر یک سیاستمدار آمریکایی تحول چشمگیری در آن اتفاق بیافتد، اما این سفر فرضی خالی از فایده نیست.
دریافت تصویر بیواسطه از ایران
اگر چه طی سالهای گذشته همواره هیئتهای سیاسی عالی ایران در سطح رئیسجمهور برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک سفر کردهاند، اما در تمام این سالها هیچ مقام آمریکایی چه از دولت و چه کنگره آمریکا در ایران حضور نداشته است. تنها مقام آمریکایی که میدانیم طی این سالها به ایران آمده، رابرت مک فارلین مشاور امنیت ملی دونالد ریگان بود که سفر او نیز علاوه بر ایجاد یک بحران سیاسی در آمریکا و مسائلی در ایران، مربوط به سال ۱۳۶۵ است. تماس مستقیم و ارتباط دیپلماتیک میان ایران و آمریکا از سال ۱۳۵۸ تا امروز قطع است. گفتوگو میان مقامات و دیپلماتهای دو طرف نیز موضوعی و موردی بوده؛ بنابراین توجه به این نکته ضروری است که آمریکاییها تصویری از ایران ندارند.
در حال حاضر که دو کشور تلاش میکنند که فضای اعتمادسازی فراهم شود، سفر ویتکاف به عنوان چهره نزدیک به ترامپ از لحاظ سیاسی و شخصی، میتواند به درک متقابل دو طرف کمک کند. از نگاهی دیگر، دریافت یک تصویر بیواسطه از واقعیتهای ایران، برای طرف مقابل که نماینده رئیسجمهور آمریکاست، مفید خواهد بود.
مکمل مذاکرات
سفر ویتکاف به ایران و ملاقاتهای موثر با مقامات ارشد کشور، در صورتی که روند مذاکره میان دو کشور همچنان مثبت پیش برود، میتواند مکمل این روند دیپلماتیک باشد. نه این که بخشی از مذاکرات باشد یا آنها برای مذاکره به تهران بیایند. برگزاری مذاکرات غیرمستقیم در تهران – غیر از این که نمیدانیم قابلیت تحقق دارد یا نه – میتواند از سمت مخالفان داخلی و خارجی روند دیپلماتیک برای تحقیر طرف آمریکایی و فضاسازیهای مورد نظرشان استفاده شود که در چنین شرایطی مضر است.
سوءاستفاده طرف آمریکایی
مذاکرات فعلی ایران و آمریکا طی چند هفته گذشته، به دور از هیجانات سیاسی و جنجالهای رسانهای پیگیری شده است. طرف ایرانی تلاش زیادی میکند که اجازه استفاده تبلیغاتی طرف مقابل از این روند را ندهد. هیئت ایرانی و آمریکایی در این چند هفته دو جلسه مذاکره غیرمستقیم داشتند و فقط یک بار در پایان جلسه اول که در مسقط برگزار شد با یکدیگر برای دقایقی روبهرو شدند. هیچ تصویری از آن برخورد منتشر نشده چرا که در چنین شرایطی که هنوز این روند جوان است و مقصد مشخص نیست، امکان بهرهبرداری رسانهای و سیاسی طرف مقابل از چنین برخوردهایی مد نظر قرار میگیرد. در این شرایط، حتی اگر روی کاغذ و در عرصه تحلیل سفری از سوی مقام آمریکایی انجام شود، بر اساس قواعد این مسائل لحاظ میشود.
اما این ملاحظات نمیتواند تنها معیار تصمیمگیری باشد. چرا که اگر انجام این سفر و رایزنی ویتکاف با مقامات ارشد کشور تاثیری بر تامین منافع و امنیت ملی داشته باشد، رخداد آن بر جوانب دیگرش که میتواند تحت کنترل باشد، ارجحیت دارد.