مهر: نشست "بررسی تحولات سوریه" در مرکز بین المللی مطالعات صلح در دفتر تهران با دبیری دکتر "سید حمزه همامی" برگزار شد. در این نشست آقایان دکتر "محمد ایرانی" سفیر سابق ایران در اردن، دکتر "سید سلمان صفوی" رئیس مرکز مطالعات صلح و "کامران کرمی" کارشناس این مرکز به ارائه مقالات خود پرداختند.
"کامران کرمی" کارشناس مرکز بین المللی مطالعات نخستین سخنران این نشست بود که مقاله خود با عنوان "بازیگری عربستان در تحولات سوریه؛ تغییر نظم جدید منطقه ای" را ارائه کرد.
وی گفت : رویکرد اصلی عربستان سعودی در خصوص تحولات منطقه ای، حفظ سیاست وضع موجود است. عربستان از زمان به قدرت رسیدن ملک عبدالعزیز آل سعود و تبدیل شدن به یک کشور، همواره نوعی سیاست محافظه کارانه مبنی بر پرهیز از تقابل و انعطاف پذیری در سیاستهای منطقهای را میان عربها دنبال کرده است.
موج تحولات بهار عربی، محیط پیرامونی عربستان را در محاصره دگرگونیهایی قرار داد که برآیند آن سقوط مصر متحد کلیدی این کشور و بحران در حوزه های پیرامونی چون بحرین و یمن بود.
کامران کرمی
هدف عربستان سعودی از سیاست حفظ وضع موجود، متعادل کردن پدیدههای تندرو انقلابی و جلوگیری از سرایت آنها به داخل کشور بوده است. اما موج تحولات بهار عربی، محیط پیرامونی عربستان را در محاصره دگرگونیهایی قرار داد که برآیند آن سقوط مصر متحد کلیدی عربستان در محور اعتدال عربی، بحران در حوزه های پیرامونی چون بحرین و یمن، تقابل با افکار تحول خواهانه و موج دموکراسی خواهی در منطقه و شکل گیری چالش و بحران های پراکنده در بعد داخلی بود که تأثیراتی را بر جایگاه عربستان به عنوان بازیگری مهم بر جای گذاشت.
بنابراین با این وضعیت، تحولات سوریه فرصت مغتنمی بود تا عربستان برای برون رفت از چالشهای موجود در رویکردی عربی- غربی تلاش کند تا تغییر رژیم را در سوریه به پیش ببرد که با توجه به ابعاد و اهمیت منطقه ای و استراتژیک سوریه و نوع روابط دولت بشار اسد و به خصوص جایگاه آن در محور مقاومت قابل تحلیل است.
در واقع عربستان سعودی پس از تحولات بهار عربی در مقابل موج تحولات جهان عرب قرار گرفت و درصدد است تا نظم و گفتمان جدید را که در تضاد با اهداف سیاست خارجی این کشور است، مدیریت کند. از این رو تحولات سوریه فرصت مناسبی را برای تغییر این نظم در اختیار عربستان قرار داده است.
از سوی دیگر عربستان از زمان روی کارآمدن بشار اسد نگاه مساعدی به تحولات سوریه نداشته است، چرا که سوریه مستقلانه تر از سیاست های عربی عمل کرده است و عربستان از زمان مرگ حافظ اسد با این قضیه درگیر بوده است. در این جا ابتدا باید اهداف سیاست خارجی عربستان و رویکردهای منطقه ای این کشور، جایگاه و اهمیت سوریه در سیاستهای منطقه ای عربستان و در پایان اهداف عربستان از ایفای نقش فعال در تحولات سوریه و تلاش برای تغییر نظم و گفتمان جدید منطقه ای مورد تحلیل قرار گیرد.
در ادامه این نشست دکتر "محمد ایرانی" سفیر سابق ایران در اردن در مقاله ای با عنوان " نقش بازیگران منطقه ای وبین المللی دربحران سوریه" به ارائه مطالب خود پرداخت و گفت: به دلیل تأثیر تحولات سوریه بر مسائل منطقه ای وبه دلیل جایگاه ونقش سوریه در مهمترین قضایای منطقه و بالاخره به دلیل موقعیت استراتژیک این کشور در منطقه خاورمیانه، امروز بازیگران منطقه ای و بین المللی یکی از متغیرهای اساسی در تحولات سوریه به شمار می روند.
امروز میدان سوریه عرصه رویارویی بازیگران متعددی است. بازیگران این پرونده آن قدر واضح هستند که نیازی به معرفی آنها نیست درعین حال برای شناخت رویکرد آنان ومیزان نفوذ ونهایتا اهداف متفاوت آنان در این ماجرا ناگزیر به بررسی نقش و تحلیل رفتار این بازیگران هستیم. دراین رابطه توجه به موارد زیر راهگشاست:
1- با توجه به درآمیختگی ابعاد داخلی و خارجی بحران سوریه، موضوع بازیگران داخلی و خارجی این تحولات نیز موضوعی به هم پیوسته و درهم تنیده بوده به طوری که رفتار آنان به گونه انتزاعی و مجزا قابل تبیین و تحلیل نیست. مثال آن شکل گیری و فعالیت شورای ملی مخالفان دولت سوریه در استانبول و تعامل مستقیم آن با ترکیه است و یا همکاری و تعامل دولت دمشق با بخشی از بازیگران و نهادهای خارجی.
2- طولانی شدن بحران سوریه، بازیگران متعددی را به تدریج وارد این عرصه کرده است. تاکنون هیچ پرونده منطقه ای تا این حد طرفهای مختلف بین المللی را درگیر نکرده است حتی پرونده منازعات اعراب واسرائیل ومذاکرات سازش. دراین عرصه بازیگران ونقش آفرینان اصلی به لحاظ ساختاری به سه دسته تقسیم می شوند. بازیگران دولتی، سازمان های بین المللی وسازمانهای غیر دولتی.
3- بحران سوریه، منطقه را وارد دسته بندی نوینی کرده است به طورمثال چین و روسیه و ایران و عراق و تا حدودی لبنان وبرخی سازمان های غیر دولتی در یک جبهه در مقابل دولتهای غربی، ترکیه، بخشی از اعراب مثل عربستان سعودی و قطر وبرخی سازمان های غیر دولتی هم چون جریان اخوان المسلمین صف آرایی کرده اند درحالی که برخی از این طرفها درگذشته نه چندان دور در جبهه مقابل قرار داشتند، اما در بحران سوریه به باز تعریف منافع راهبردی خود پرداخته اند.
4- پیچیدگی پرونده سوریه بسیاری از طرفها را دچار تعارض و پارادوکس کرده است. برخی از این تعارضات پنهان است وبرخی آشکار. هم در جبهه حامیان دولت سوریه این چالشهای درونی وجود دارد وهم در جبهه مقابل ومخالفان دولت سوریه. اخوان المسلمین وجنبش حماس در بحث مقاومت، جمهوری اسلامی در بحث حمایت از جهان اسلام یا رهبران سوریه، فرانسه در بحث حمایت از اقلیتهای مسیحی منطقه، ترکیه ورژیم صهیونیستی در نگاه امنیتی به اوضاع سوریه و آینده مبهم آن همه با چالش درونی روبرو هستند.
5- ماهیت مواضع بازیگران خارجی درپرونده سوریه متفاوت از یکدیگر است. به عبارت روشن تر این بازیگران براساس منافع خود در سه سطح "همکاری، رقابت، وتقابل " با موضوع سوریه در تعامل هستند. بنابراین بروز اختلاف حتی در درون یک جبهه نیز اجتناب ناپذیرو قابل مشاهده است. برخی ازاین اختلافات ناشی از رویدادهای کهنه و دیرینه بوده و با هدف نوعی انتقام گیری درذهن صاحبان آن دنبال می شود. برخی دیگر در پی ارتقاء منزلت وجایگاه استراتژیک منطقه ای است همچنانکه بخشی نیز متأثر از فشارهای منطقه ای وبین المللی بوده و البته برخی در پی تغییر معادلات راهبردی منطقه هستند. مصادیق تعریف فوق در بررسی بیشتر جزئیات بحث قابل ارائه است.
در بخش دیگری از نشست بررسی تحولات سوریه کارشناسان به بررسی اهداف عربستان در نقش آفرینی فعال و دامن زدن به اختلافات داخلی این کشور و اشتباهات غرب در مسئله سوریه پرداختند.
در ادامه نشست "بررسی تحولات سوریه" که از سوی مرکز مطالعات بین المللی صلح لندن برگزار شد، دکتر "محمد ایرانی" سفیر سابق ایران در اردن افزود: تبیین رفتار بازیگران خارجی مؤثر در بحران سوریه در سایه اهداف مورد نظر آنان موضوع اصلی بحث است. نقش ایالات متحده امریکا وروسیه دراین میان از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.غرب تمایل خود را برای مداخله نظامی در سوریه پنهان نکرده است. فعلاً فقط روسیه و چین آن را مهار میکنند.
دیدگاه نظریه پردازان روسی در مراکز تحقیقات استراتژیک این کشور بر آن است که واشنگتن در سوریه و منطقه تمام ابزارهای لازم اعم از تجهیزات سخت افزاری وسلاح ویا ابزارهای نرم افزاری چون رسانه و جنگ روانی را به کار گرفته است . آنجا که حکومت قادر است فعالیت خرابکاران را دفع کند آمریکا و ناتو اسلحه خود را از غلاف بیرون کشیده و به مسلح کردن شبه نظامیان محلی و مزدوران مشغول میشوند. دراین میان سناتورهای امریکائی در تلاش برای تطمیع روسیه هستند.
سوالی که در این جا مطرح است این است که عواقب این روند برای روسیه چگونه خواهد بود؟ همراه با از دست دادن سوریه، بزرگ ترین و تنها متحد باقی مانده آن در جهان عرب، روسیه تمام منطقه را از دست می دهد. مقاومت فلسطین و لبنان از بخش اصلی حمایت از خود محروم و بطور نهایی اقمار ایالات متحده در منطقه حکمفرما میشوند. دوام آوردن در این شرایط برای ایران خیلی دشوار خواهد بود. اما سوریه و ایران در واقع سنگرهایخط مقدم جبهه جنوبی روسیه هستند.
طی سالهای اخیر قطب های جدید قدرت در خاورمیانه سر برآورده اند. ترکیه و عربستان ازآن جمله اند. این دو مشترکا درپیساقط کردن دولت بشار اسد در سوریه هستند اما در عین حالمنافع متضاد زیادی دارند که مانع از هماهنگی و یا اتحاد آنها در موضوع سوریه خواهد شد. هدف دیگرعربستان از فروپاشی نظام اسد در سوریه تضعیف قدرت منطقه ای و نفوذ ایران در خاورمیانه است تا توازن قدرت را به سود خود تغییر دهد. تحولات دهه اخیر دردو حوزه عربی لبنان وعراق که به سود جمهوری اسلامی دنبال می شود برای حاکمان سعودی قابل تحمل نیست. آن ها دراین رابطه از ابزار اتحادیه عرب برای برخورد با سوریه بهره می گیرند.
راه کارهای بین المللی جدید برای یافتن راه حل هایی دربحران سوریه از جمله فعال شدن کوفی عنان وارائه دوطرح وی که فضای حمایتی مناسبی را در دو جبهه متقابل به خود اختصاص داده نیز مورد بحث وقابل ارزیابی است. گرچه هنوز اظهار نظر در نتایج تلاش های بین المللی عنان زود است اما بروزنشانه های تقابل دوجبهه بین المللی موافق و مخالف موضوع سوریه بویژه دربحث بقای بشار اسد قابل کتمان نیست.
دکتر "سید سلمان صفوی" رئیس مرکز بین المللی مطالعات صلح نیز با ارائه مقاله ای با عنوان " هدف ایران است در بحران سوریه" به ارائه نقطه نظرات خود در این رابطه پرداخت و اظهار داشت: در بحران سوریه صرفا با یک جنبش مردمی یا اسلامی مستقل علیه حکومت اسد روبرو نیستیم بلکه ریشه های بحران منبعث ازاوج گیری منازعه بالانس قدرت بین محور مقاومت و بلوک غرب تاثیر بهار عربی و جنبش بیداری اسلامی است.
بازیگران خارجی این بحران عبارتند از غرب(آمریکا، انگلیس، فرانسه، اسرائیل و ترکیه) و ارتجاع عرب(قطر، سعودی، اردن) و در این بین هدف غرب و ارتجاع عرب تضعیف ایران و جنبش مقاومت علیه غرب و صهیونیسم در خاورمیانه است. از این رو در صورت سقوط اسد، حزب الله لبنان و ایران هدفهای بعدی غرب هستند.
در عین حال بازیگران داخلی بحران سوریه اخوان المسلمین سلفی ها و سکولارهای وابسته به غرب هستند. نگرانی از دستیابی سلاحهای شمیایی و میکروبی بدست تروریستها در صورت سقوط اسد بخشی از معضل غرب است، لذا عملیات شناسایی و کنترل نیروهای ویژه غرب برای شناسایی اماکن سلاحهای خاص، کنترل، مصادره و انهدام آنها مدتی است که در اراضی سوریه شروع شده است.
روسیه قدرتمندترین حامی سوریه در بحران کنونی است. سوریه آخرین پایگاه نفوذ روسیه در خاورمیانه است که اگر آنرا از دست بدهد باعث تثبیت نفوذ نیمه انحصاری بلوک غرب در خاورمیانه خواهد شد.
اشتباه استراتژیک غرب در بحران سوریه همچون اشتباه تجربه افغانستان دوره اشغال شوروی است که غربیها مجاهدین را برای بیرون کردن شوروی تجهیز کردند اما روی کار آمدن طالبان و پدیده القاعده و جنگ کنونی افغانستان حاصل آن شد. اشتباه دوم غرب آن است که فکر می کند که سکولارها در سوریه به حکومت می رسند در حالیکه بخاطر فضای سوریه و جنبش فعالی که در آنجا پدید آمده است امکان به قدرت رسیدن سکولارها ضعیف است.
با توجه به اینکه ریشه همه مخالفتهای غرب و ارتجاع عربی با حکومت اسد بخاطر حضور فعال حکومت او در محور مقاومت به رهبری ایران است، ایران باید با قدرت از حکومت آقای بشار اسد به صورت همه جانبه حمایت کند و در عین حال اصلاحات سیاسی و اقتصادی در ساختار حکومت سوریه را پی گیری کند و مخالفین غیر وابسته به غرب را دعوت به شرکت در ساختار قدرت سوریه جدید و همکاری با اسد کند.
"کامران کرمی" کارشناس مرکز بین المللی مطالعات نخستین سخنران این نشست بود که مقاله خود با عنوان "بازیگری عربستان در تحولات سوریه؛ تغییر نظم جدید منطقه ای" را ارائه کرد.
وی گفت : رویکرد اصلی عربستان سعودی در خصوص تحولات منطقه ای، حفظ سیاست وضع موجود است. عربستان از زمان به قدرت رسیدن ملک عبدالعزیز آل سعود و تبدیل شدن به یک کشور، همواره نوعی سیاست محافظه کارانه مبنی بر پرهیز از تقابل و انعطاف پذیری در سیاستهای منطقهای را میان عربها دنبال کرده است.
موج تحولات بهار عربی، محیط پیرامونی عربستان را در محاصره دگرگونیهایی قرار داد که برآیند آن سقوط مصر متحد کلیدی این کشور و بحران در حوزه های پیرامونی چون بحرین و یمن بود.
کامران کرمی
هدف عربستان سعودی از سیاست حفظ وضع موجود، متعادل کردن پدیدههای تندرو انقلابی و جلوگیری از سرایت آنها به داخل کشور بوده است. اما موج تحولات بهار عربی، محیط پیرامونی عربستان را در محاصره دگرگونیهایی قرار داد که برآیند آن سقوط مصر متحد کلیدی عربستان در محور اعتدال عربی، بحران در حوزه های پیرامونی چون بحرین و یمن، تقابل با افکار تحول خواهانه و موج دموکراسی خواهی در منطقه و شکل گیری چالش و بحران های پراکنده در بعد داخلی بود که تأثیراتی را بر جایگاه عربستان به عنوان بازیگری مهم بر جای گذاشت.
بنابراین با این وضعیت، تحولات سوریه فرصت مغتنمی بود تا عربستان برای برون رفت از چالشهای موجود در رویکردی عربی- غربی تلاش کند تا تغییر رژیم را در سوریه به پیش ببرد که با توجه به ابعاد و اهمیت منطقه ای و استراتژیک سوریه و نوع روابط دولت بشار اسد و به خصوص جایگاه آن در محور مقاومت قابل تحلیل است.
در واقع عربستان سعودی پس از تحولات بهار عربی در مقابل موج تحولات جهان عرب قرار گرفت و درصدد است تا نظم و گفتمان جدید را که در تضاد با اهداف سیاست خارجی این کشور است، مدیریت کند. از این رو تحولات سوریه فرصت مناسبی را برای تغییر این نظم در اختیار عربستان قرار داده است.
از سوی دیگر عربستان از زمان روی کارآمدن بشار اسد نگاه مساعدی به تحولات سوریه نداشته است، چرا که سوریه مستقلانه تر از سیاست های عربی عمل کرده است و عربستان از زمان مرگ حافظ اسد با این قضیه درگیر بوده است. در این جا ابتدا باید اهداف سیاست خارجی عربستان و رویکردهای منطقه ای این کشور، جایگاه و اهمیت سوریه در سیاستهای منطقه ای عربستان و در پایان اهداف عربستان از ایفای نقش فعال در تحولات سوریه و تلاش برای تغییر نظم و گفتمان جدید منطقه ای مورد تحلیل قرار گیرد.
در ادامه این نشست دکتر "محمد ایرانی" سفیر سابق ایران در اردن در مقاله ای با عنوان " نقش بازیگران منطقه ای وبین المللی دربحران سوریه" به ارائه مطالب خود پرداخت و گفت: به دلیل تأثیر تحولات سوریه بر مسائل منطقه ای وبه دلیل جایگاه ونقش سوریه در مهمترین قضایای منطقه و بالاخره به دلیل موقعیت استراتژیک این کشور در منطقه خاورمیانه، امروز بازیگران منطقه ای و بین المللی یکی از متغیرهای اساسی در تحولات سوریه به شمار می روند.
امروز میدان سوریه عرصه رویارویی بازیگران متعددی است. بازیگران این پرونده آن قدر واضح هستند که نیازی به معرفی آنها نیست درعین حال برای شناخت رویکرد آنان ومیزان نفوذ ونهایتا اهداف متفاوت آنان در این ماجرا ناگزیر به بررسی نقش و تحلیل رفتار این بازیگران هستیم. دراین رابطه توجه به موارد زیر راهگشاست:
1- با توجه به درآمیختگی ابعاد داخلی و خارجی بحران سوریه، موضوع بازیگران داخلی و خارجی این تحولات نیز موضوعی به هم پیوسته و درهم تنیده بوده به طوری که رفتار آنان به گونه انتزاعی و مجزا قابل تبیین و تحلیل نیست. مثال آن شکل گیری و فعالیت شورای ملی مخالفان دولت سوریه در استانبول و تعامل مستقیم آن با ترکیه است و یا همکاری و تعامل دولت دمشق با بخشی از بازیگران و نهادهای خارجی.
2- طولانی شدن بحران سوریه، بازیگران متعددی را به تدریج وارد این عرصه کرده است. تاکنون هیچ پرونده منطقه ای تا این حد طرفهای مختلف بین المللی را درگیر نکرده است حتی پرونده منازعات اعراب واسرائیل ومذاکرات سازش. دراین عرصه بازیگران ونقش آفرینان اصلی به لحاظ ساختاری به سه دسته تقسیم می شوند. بازیگران دولتی، سازمان های بین المللی وسازمانهای غیر دولتی.
3- بحران سوریه، منطقه را وارد دسته بندی نوینی کرده است به طورمثال چین و روسیه و ایران و عراق و تا حدودی لبنان وبرخی سازمان های غیر دولتی در یک جبهه در مقابل دولتهای غربی، ترکیه، بخشی از اعراب مثل عربستان سعودی و قطر وبرخی سازمان های غیر دولتی هم چون جریان اخوان المسلمین صف آرایی کرده اند درحالی که برخی از این طرفها درگذشته نه چندان دور در جبهه مقابل قرار داشتند، اما در بحران سوریه به باز تعریف منافع راهبردی خود پرداخته اند.
4- پیچیدگی پرونده سوریه بسیاری از طرفها را دچار تعارض و پارادوکس کرده است. برخی از این تعارضات پنهان است وبرخی آشکار. هم در جبهه حامیان دولت سوریه این چالشهای درونی وجود دارد وهم در جبهه مقابل ومخالفان دولت سوریه. اخوان المسلمین وجنبش حماس در بحث مقاومت، جمهوری اسلامی در بحث حمایت از جهان اسلام یا رهبران سوریه، فرانسه در بحث حمایت از اقلیتهای مسیحی منطقه، ترکیه ورژیم صهیونیستی در نگاه امنیتی به اوضاع سوریه و آینده مبهم آن همه با چالش درونی روبرو هستند.
5- ماهیت مواضع بازیگران خارجی درپرونده سوریه متفاوت از یکدیگر است. به عبارت روشن تر این بازیگران براساس منافع خود در سه سطح "همکاری، رقابت، وتقابل " با موضوع سوریه در تعامل هستند. بنابراین بروز اختلاف حتی در درون یک جبهه نیز اجتناب ناپذیرو قابل مشاهده است. برخی ازاین اختلافات ناشی از رویدادهای کهنه و دیرینه بوده و با هدف نوعی انتقام گیری درذهن صاحبان آن دنبال می شود. برخی دیگر در پی ارتقاء منزلت وجایگاه استراتژیک منطقه ای است همچنانکه بخشی نیز متأثر از فشارهای منطقه ای وبین المللی بوده و البته برخی در پی تغییر معادلات راهبردی منطقه هستند. مصادیق تعریف فوق در بررسی بیشتر جزئیات بحث قابل ارائه است.
در بخش دیگری از نشست بررسی تحولات سوریه کارشناسان به بررسی اهداف عربستان در نقش آفرینی فعال و دامن زدن به اختلافات داخلی این کشور و اشتباهات غرب در مسئله سوریه پرداختند.
در ادامه نشست "بررسی تحولات سوریه" که از سوی مرکز مطالعات بین المللی صلح لندن برگزار شد، دکتر "محمد ایرانی" سفیر سابق ایران در اردن افزود: تبیین رفتار بازیگران خارجی مؤثر در بحران سوریه در سایه اهداف مورد نظر آنان موضوع اصلی بحث است. نقش ایالات متحده امریکا وروسیه دراین میان از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.غرب تمایل خود را برای مداخله نظامی در سوریه پنهان نکرده است. فعلاً فقط روسیه و چین آن را مهار میکنند.
دیدگاه نظریه پردازان روسی در مراکز تحقیقات استراتژیک این کشور بر آن است که واشنگتن در سوریه و منطقه تمام ابزارهای لازم اعم از تجهیزات سخت افزاری وسلاح ویا ابزارهای نرم افزاری چون رسانه و جنگ روانی را به کار گرفته است . آنجا که حکومت قادر است فعالیت خرابکاران را دفع کند آمریکا و ناتو اسلحه خود را از غلاف بیرون کشیده و به مسلح کردن شبه نظامیان محلی و مزدوران مشغول میشوند. دراین میان سناتورهای امریکائی در تلاش برای تطمیع روسیه هستند.
سوالی که در این جا مطرح است این است که عواقب این روند برای روسیه چگونه خواهد بود؟ همراه با از دست دادن سوریه، بزرگ ترین و تنها متحد باقی مانده آن در جهان عرب، روسیه تمام منطقه را از دست می دهد. مقاومت فلسطین و لبنان از بخش اصلی حمایت از خود محروم و بطور نهایی اقمار ایالات متحده در منطقه حکمفرما میشوند. دوام آوردن در این شرایط برای ایران خیلی دشوار خواهد بود. اما سوریه و ایران در واقع سنگرهایخط مقدم جبهه جنوبی روسیه هستند.
طی سالهای اخیر قطب های جدید قدرت در خاورمیانه سر برآورده اند. ترکیه و عربستان ازآن جمله اند. این دو مشترکا درپیساقط کردن دولت بشار اسد در سوریه هستند اما در عین حالمنافع متضاد زیادی دارند که مانع از هماهنگی و یا اتحاد آنها در موضوع سوریه خواهد شد. هدف دیگرعربستان از فروپاشی نظام اسد در سوریه تضعیف قدرت منطقه ای و نفوذ ایران در خاورمیانه است تا توازن قدرت را به سود خود تغییر دهد. تحولات دهه اخیر دردو حوزه عربی لبنان وعراق که به سود جمهوری اسلامی دنبال می شود برای حاکمان سعودی قابل تحمل نیست. آن ها دراین رابطه از ابزار اتحادیه عرب برای برخورد با سوریه بهره می گیرند.
راه کارهای بین المللی جدید برای یافتن راه حل هایی دربحران سوریه از جمله فعال شدن کوفی عنان وارائه دوطرح وی که فضای حمایتی مناسبی را در دو جبهه متقابل به خود اختصاص داده نیز مورد بحث وقابل ارزیابی است. گرچه هنوز اظهار نظر در نتایج تلاش های بین المللی عنان زود است اما بروزنشانه های تقابل دوجبهه بین المللی موافق و مخالف موضوع سوریه بویژه دربحث بقای بشار اسد قابل کتمان نیست.
دکتر "سید سلمان صفوی" رئیس مرکز بین المللی مطالعات صلح نیز با ارائه مقاله ای با عنوان " هدف ایران است در بحران سوریه" به ارائه نقطه نظرات خود در این رابطه پرداخت و اظهار داشت: در بحران سوریه صرفا با یک جنبش مردمی یا اسلامی مستقل علیه حکومت اسد روبرو نیستیم بلکه ریشه های بحران منبعث ازاوج گیری منازعه بالانس قدرت بین محور مقاومت و بلوک غرب تاثیر بهار عربی و جنبش بیداری اسلامی است.
بازیگران خارجی این بحران عبارتند از غرب(آمریکا، انگلیس، فرانسه، اسرائیل و ترکیه) و ارتجاع عرب(قطر، سعودی، اردن) و در این بین هدف غرب و ارتجاع عرب تضعیف ایران و جنبش مقاومت علیه غرب و صهیونیسم در خاورمیانه است. از این رو در صورت سقوط اسد، حزب الله لبنان و ایران هدفهای بعدی غرب هستند.
در عین حال بازیگران داخلی بحران سوریه اخوان المسلمین سلفی ها و سکولارهای وابسته به غرب هستند. نگرانی از دستیابی سلاحهای شمیایی و میکروبی بدست تروریستها در صورت سقوط اسد بخشی از معضل غرب است، لذا عملیات شناسایی و کنترل نیروهای ویژه غرب برای شناسایی اماکن سلاحهای خاص، کنترل، مصادره و انهدام آنها مدتی است که در اراضی سوریه شروع شده است.
روسیه قدرتمندترین حامی سوریه در بحران کنونی است. سوریه آخرین پایگاه نفوذ روسیه در خاورمیانه است که اگر آنرا از دست بدهد باعث تثبیت نفوذ نیمه انحصاری بلوک غرب در خاورمیانه خواهد شد.
اشتباه استراتژیک غرب در بحران سوریه همچون اشتباه تجربه افغانستان دوره اشغال شوروی است که غربیها مجاهدین را برای بیرون کردن شوروی تجهیز کردند اما روی کار آمدن طالبان و پدیده القاعده و جنگ کنونی افغانستان حاصل آن شد. اشتباه دوم غرب آن است که فکر می کند که سکولارها در سوریه به حکومت می رسند در حالیکه بخاطر فضای سوریه و جنبش فعالی که در آنجا پدید آمده است امکان به قدرت رسیدن سکولارها ضعیف است.
با توجه به اینکه ریشه همه مخالفتهای غرب و ارتجاع عربی با حکومت اسد بخاطر حضور فعال حکومت او در محور مقاومت به رهبری ایران است، ایران باید با قدرت از حکومت آقای بشار اسد به صورت همه جانبه حمایت کند و در عین حال اصلاحات سیاسی و اقتصادی در ساختار حکومت سوریه را پی گیری کند و مخالفین غیر وابسته به غرب را دعوت به شرکت در ساختار قدرت سوریه جدید و همکاری با اسد کند.