شیر با طعم تریاك
قاچاقچیانی كه برای رسیدن به اهداف شومشان نزدیك به 70كیلوگرم تریاك را در پاكتهای شیر پاستوریزه جاسازی كرده بودند توسط ماموران پلیس مبارزه با مواد مخدر استان اصفهان شناسایی و دستگیر شدند.
سرهنگ حسین رضایی رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر فرماندهی انتظامی استان اصفهان با اعلام این مطلب اظهار داشت: درپی كنترل و نظارت محسوس و نامحسوس برعبور ومرورخودروها در محورهای مواصلاتی استان، ماموران پلیس به یك دستگاه كامیون مخصوص حمل محصولات لبنی مشكوك وآنرا متوقف كردند.
وی افزود: در بازرسی از خودروی یاد شده ماموران مقدار 67 كیلو گرم مواد مخدر از نوع تریاك را كه به طرز ماهرانهای در پاكتهای شیر پاستوریزه جاسازی شده بود كشف و ضبط كردند.
این مقام مسئول تصریح كرد: در تحقیقات تكمیلی در خصوص این پرونده مشخص شد قاچاقچیان با ماشین حمل فراوردههای لبنی یكی از برندهای معروف ،در پوشش حمل شیر به استانهای جنوبی كشورسفر میكردند ودر بازگشت مواد مخدر را در پاكتهای شیر مرجوعی جاسازی واقدام به قاچاق موادمخدر میكردند كه با كنترل هوشمندانه ماموران پلیس شناسایی و دستگیر شدند.
سرهنگ رضایی در پایان با بیان اینكه در این رابطه یك قاچاقچی دستگیرو خودروی مذكور نیر توقیف و به پاركینگ منتقل شد خاطر نشان كرد: متهم به همراه پرونده جهت سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضایی شدند.
................................................................
فردی که جعل اسناد دولتی را شغل خانوادگی خودعنوان کرده و با استفاده از مهرهای جعلی متعدد به صورت حرفهای اقدام به جعل و فروش اسناد و مدارك دولتی میكرد از سوی ماموران پلیس كرج دستگیر شد.
سرهنگ خیرخواهان فرمانده انتظامی شهرستان کرج در تشریح این خبر اظهار داشت: در پی دریافت گزارشهایی مبنی بر فعالیت گسترده فردی در جعل اسناد دولتی و مدارك هویتی، گذرنامه و كارت پایان خدمت بررسی موضوع در دستور كار اکیپی از ماموران مجرب كلانتری 33 اهری قرار گرفت.
وی افزود: در تحقیقات پلیسی ماموران مشخص شد، فردی به نام «مجید-ص» در حوالی جاده ملارد با دایرکردن مکانی به همین منظور و شناسایی افراد متقاضی اسناد و مدارك دولتی، با استفاده از مهرها و مدارك جعلی، اقدام به تهیه كارت پایان خدمت، گذرنامه، گواهینامه، مدارك دانشگاهی و ... کرده و آنها را با مبالغ بسیار هنگفتی به مشتریان خود میفروشد.
سرهنگ خیرخواهان ادامه داد: ماموران با توجه به اطلاعات دریافتی، پس از شناسایی آدرس متهم و تحت نظر قرار دادن آن مکان با هماهنگی مقام قضایی پس از اطمینان از حضور وی در مخفیگاهش، طی یك عملیات غافلگیرانه وارد مکان مورد نظر شده و متهم را دستگیر كردند.
فرمانده انتظامی کرج افزود: ماموران پس از دستگیری جاعل حرفهای در بازرسی از منزل مورد نظر دو عدد كیس كامپیوتر حاوی اسلاید مهرهای دولتی، اسناد، گواهینامه، مدارك دانشگاهی، گذرنامه، دو دستگاه پرینتر، تعداد زیادی كاغذ مخصوص چاپ مدارك، تعداد 60 قطعه انواع مهر جعلی مربوط به ادارات و سازمانهای مختلف به همراه مهر سفارتخانهها و ادارات گمرك كشورهای مختلف و دادسراها، 19عدد گواهینامه بینالمللی خام ،20عدد كارت ملی، 20 عدد شناسنامه، 42 عدد گذرنامه، عكس افراد مختلف، 170 قطعه عكس مهرهای ادارهها و سازمانهای آماده جهت حك، تعداد 12عدد كارت پایان خدمت و مقادیر زیادی مدارك، اسناد و نمایههای مختلف كشف و ضبط شد.
سرهنگ خیرخواهان در ادامه اظهار داشت: در بازجوییهای ماموران انتظامی، مشخص شد که متهم دستگیر شده بنام «مجید-ص» از مجرمان طایفه فیوج بوده و با فریب دادن افراد بهویژه جوانان در قبال دریافت هزینههای سنگین، اسناد و مدارك جعلی را در اختیار آنها قرار میداده است.
فرمانده انتظامی شهرستان كرج افزود: متهم دستگیر شده در ادامه اعترافاتش اقرار کرد که سابقه جعل اسناد به صورت فامیلی داشته و جعل اسناد مدارك دولتی به نوعی برای آنها شغل خانوادگی به شمار میرود بهطوریكه سال گذشته خواهر متهم به جرم جعل و کلاهبرداری از سوی ماموران دستگیر شده و همسر او نیز به همین جرم در زندان بسر میبرد.
گفتنی است، جاعل حرفهای اسناد دولتی به همراه پرونده متشكله جهت سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضایی شد.
................................................................
چهارشنبه 21 تیرماه سالجاری در تماسی با اورژانس اجتماعی 123 یك مورد كودك آزاری در اصفهان گزارش شد و زهرا - ك كه به گفته همسایهها توسط مادر معتاد خود مورد آزار قرار گرفته بود با حكم مداخله مددكاری اجتماعی روانه بیمارستان شد.
زهرا- ك، سه ساله، نخستین كودكی است كه پرونده كودك آزاری او در روزهای گرم تابستان اصفهان مورد توجه رسانهها قرار گرفته است.
این كودك كه به لحاظ جسمی به شدت آسیب دیده است، پس از انتقال به بیمارستان دایی خود را عامل اصلی آزارها معرفی میكند.
مددكار اجتماعی این كودك در خصوص وضعیت جسمی زهرا گفت: آثارگازگرفتگی، بریدگی و پارگی روی بدن این کودک دیده میشود.
سمیه محمدی افزود: عفونتهای بسیار شدیدی زیر بغل این کودک مشاهده میشود و همچنین گزارشی از احتمال تجاوز به كودك ارائه و برای بررسی به پزشكی قانونی ارسال شده است.
این مددکار اجتماعی گفت: مادر زهرا معتاد به مواد مخدر است و به همین دلیل فرزند خود را مورد آزار جسمی قرار داده است. محمدی ادامه داد: زهرای سه ساله به دور از پدر و دركنار مادر زندگی میكند و اگرچه كودك، دایی خود را عامل اصلی آزارها میداند اما گزارشاتی وجود دارد كه مادر را عامل كودك آزاری معرفی میكند.
همچنین دادستان عمومی و انقلاب اصفهان گفت: پروندهای در دادگستری اصفهان برای این حادثه تشکیل شده، اما عامل اصلی كودك آزاری تاكنون مشخص نشده است.
محمدرضا حبیبی با تاکید بر اینکه بحث تجاوز به این کودک تکذیب شده است، افزود: بر اساس شواهد و قرائن موجود در پرونده، كودك قبل از اینكه تحت آزار قرار گیرد تصادف كرده اما تاكنون مشخص نشده كه كدام جراحت در اثر تصادف و كدام یك ناشی از كودك آزاری است.
وی ادامه داد: متاسفانه مادر این کودک معتاد به مواد مخدر و هم اكنون به علت اعتیاد و قصور در انجام خدمات درمانی بعد از تصادف کودک تحت تعقیب قرار دارد. وی با بیان اینكه کودک آزاریهای گزارش شده نسبت به جمعیت کلانشهر اصفهان بسیاركم است، ادامه داد: کودک آزاری در قانون عنوان مجرمانه دارد و مجازاتی نیز برای آن تعیین شده است.
سال گذشته آلما رجاییفرد، عضو انجمن حمایت از کودکان بدسرپرست در گفتوگویی منطقه اصفهان، موارد کودک آزاری را با افزایش آمار طلاق مرتبط اعلام کرده بود.
وی نزدیک شدن به خانوادههایی که کودکان در آنها نیاز به کمک دارند بسیار دشوار دانست و گفت که باید در برقراری ارتباط با اینگونه خانوادهها دقت كرد چراكه ممكن است کودک به دلیل رفتار مشاور یا اعضای انجمن در معرض خطر قرار گیرد.
این كارشناس حقوق به افزایش اعتیاد مادران در سالهای اخیر اشاره و تصریح کرد که علاوه بر این بسیاری از موارد کودک آزاری در میان مهاجران دیده میشود و مهاجرت والدین دراین پروندهها مشکل ساز است.
رجایی فرد اضافه کرد که گاهی با پروندههایی روبهرو هستیم که تنها پدر و مادر و فرزندان در اصفهان ساکن هستند و دسترسی به سایر اقوام ممکن نیست برای مثال در بهارستان موارد بسیاری کودک آزاری گزارش میشود که بیشتر موارد را مهاجرین تشکیل میدهند و سایر بستگان مثل پدر و مادر بزرگ که میتوانند به حمایت از کودک کمک کنند در دسترس نیستند.
وی با بیان اینکه گاهی افرادی که موارد کودک آزاری را گزارش میدهند با تهدید روبهرو میشوند، افزود: تا زمانی که پای پلیس و شهادت در دادگاه، مطرح نباشد گزارشدهندگان همکاری میکنند، اما به محض مراجعه مراجع قضایی یا حضور برای شهادت در دادگاه، افراد گفتههای خود را انکار میکنند.
رجایی فرد در گفتوگوی خود با اشاره به اینکه اهرمهای قانونی برای حمایت از کودک کافی نیست یا حداقل اهرمهای قانونی در پروندههایی که از طریق انجمن در مراجع قضایی پیگیری شده تاثیر مطلوبی در بر نداشته است، گفت که اقدامات قضایی در بیشتر موارد به یک تعهد ختم شده و پس از آن دسترسی به خانوادهها بسیار سخت یا حتی غیرممکن میشود.
سرقت اینترنتی دختر دانشجو
دختر دانشجویی که از طریق اینترنت 23 میلیون ریال از حساب دوستش سرقت کرده بود، از سوی مامورانپلیس فتای استان سمنان شناسایی و دستگیر شد.
رئیس پلیس فتای (فضای تولید و تبادل اطلاعات) استان سمنان در تشریح جزییات این خبر گفت: پس از دریافت پروندهای در خصوص شکایت دختری مبنی بر برداشت غیرقانونی از حساب شخصی وی از طریق اینترنت، پیگیری موضوع در دستور کار ماموران پلیس فتا قرار گرفت.
سرگرد سید علی میراحمدی افزود: پس از انجام تحقیقات و پیگیریهای گسترده، رد پای بهجامانده از متهم در برداشت وجه، مورد بررسی فنی عوامل پلیس فتا قرار گرفت.
وی تصریح کرد: بررسی همین سرنخ منجر به شناسایی متهم پرونده از سوی ماموران شد که دختری دانشجو و دوست قدیمی مالباخته بود.
میراحمدی اظهار داشت: متهم با جلب اعتماد مالباخته، کارت اعتباری وی و رمز ورود آن را به دست آورده و در چند مورد مبلغی معادل 23 میلیون ریال را به طور غیرقانونی از حساب مورد نظر برداشت کرده بود.
رئیس پلیس فتای استان سمنان در پایان با اعلام آمادگی این پلیس برای رسیدگی به این گونه موارد، تاکید کرد: شهروندان برای پیشگیری از بروز جرائمی این چنینی از دراختیار گذاشتن کارتهای اعتباری خود و رمز ورودی آن به دیگران به شدت پرهیز کنند .
................................................................
كلاهبرداری پیامكی
رئیس پلیس فضای تولید وتبادل اطلاعات استان کرمانشاه از دستگیری كلاهبردار پیامكی خبرداد كه توسط قربانی شناسایی شد.
سرهنگ زحمتکش درتشریح این خبر گفت: فردی سودجو که با ارسال پیامک سعی داشت کلاهبرداری كند، توسط یکی از شهروندان این استان به دلیل آگاهی از هشدارهای پلیس فتا به این پلیس معرفی شد.
وی افزود: فردی که با ارسال پیامک با متن «در قرعهکشی صورت گرفته شده شماره تلفن همراه شما برنده جایزه یکصد هزار تومانی کالا و تجهیزات الکترونیکی و 150 دقیقه مکالمه رایگان از یکی از شرکتهای ارتباطی شده است که جهت دریافت اقلام با شماره تلفن اعلامی تماس بگیرید» به یکی از شهروندان این استان قصد داشت مبلغی را برای دریافت جایزه از این شهروند دریافت كند که به دلیل اقدامات پیشگیرانه قبلی پلیس و اطلاعرسانی در رابطه با کلاهبرداریهای این حوزه این شخص مراتب را بهعوامل پلیس گزارش كرد.
زحمتكش گفت: در بررسیها مشخص شد، شرکتی ثبتشده با ارسال پیامکهایی در سطح استان اقدام به کلاهبرداری میكند که با تلاشهای تیم پلیس فتا محل شرکت مشخص شد و دو فردی که در این زمینه فعالیت میكردند، شناسایی و دستگیر شدند.
وی در پایان اعلام كرد: توجه و دقت نظر شهروندان به هشدارهای پلیس فتا همواره بهترین راهکار در مقابله با آسیبها و تهدیدات موجود در فضای مجازی است.
................................................................قتل زن شيشهاي به دست شوهر
حالا بعد از گذشت يك سال از تشكيل اين پرونده پدر نيوشا با شكايت اوليايدم در جايگاه متهم ايستاده است.
روشن، نماينده دادستان تهران كه كيفرخواست عليه متهم را در دادگاه خواند، ميگويد: با توجه به محتويات پرونده، شكيب متهم پرونده، همسرش را با ضرب و جرح به قتل رسانده است.
او در مورد جزئيات اين پرونده ميگويد: آنطور كه پليس گزارش داده، نيوشا دختر نوجوان اين خانواده با ماموران تماس گرفته و مدعي ميشود كه مادرش در خانه به قتل رسيده است. وقتي ماموران به آدرسي كه اين دختر داده بود مراجعه ميكنند، متوجه ميشوند زن جواني كه آثار جراحت فراواني روي بدنش مشاهده ميشد در اتاقي رها شده و چند ساعت از زمان مرگ او ميگذرد.
جسد به پزشكي قانوني منتقل ميشود و بلافاصله ماموران تحقيقات خود را آغاز ميكنند. دختر نوجوان انگشت اتهام را به سمت پدرش ميگيرد و ميگويد چون با مادرش درگيري داشته بنابراين احتمال اينكه او دست به قتل زده باشد زياد است. ماموران بعد از چند روز، شكيب مرد متهم را بازداشت ميكنند و اين مرد در بازجوييها به قتل اعتراف ميكند.
نماينده دادستان تهران ادامه ميدهد: شكيب در بازجوييها اعتراف كرد كه از مدتها قبل با همسرش درگيري داشته و آن روز هم بهخاطر اعتياد همسرش به شيشه، با او درگير شده و او را به قتل رسانده است.
او اعتراف كرد ابتدا با جسمي سخت چند ضربه به سرش زده و بعد هم بشدت اين زن را كتك زده و به قتل رسانده است.
نماينده دادستان تهران در مورد اينكه شاهدي بر اين قتل وجود داشته يا نه، ميگويد: هيچ شاهدي وجود ندارد.
متهم با همسرش در خانه تنها بوده و دخترشان هم به خاطر درگيري اين دو نفر در خانه نميماند و بيشتر وقتش را در خانه مادربزرگش ميگذراند بنابراين كسي شاهد اين قتل نبوده اما متهم در مراحل مختلف تحقيقات به قتل اعتراف كرده و جزئيات را هم توضيح داده است.
اعترافات متهم بهطور كامل با واقعيت منطبق است. بنابراين من بهعنوان نماينده دادستان ميخواهم با توجه به درخواستي كه اوليايدم كردهاند براي متهم مجازات تعيين شود.از نظر دادسرا اين مرد مجرم است.
زنم خودزني كرد
شكيب كه حدود 45 سال دارد، ميگويد اتهامش را قبول ندارد و احتمال اينكه همسرش خودزني كرده باشد، وجود دارد.
چرا همسرت را كشتي؟
من او را نكشتم و فقط كتكش زدم.
اما تو اعتراف كردي كه او را كشتي؟
در دادسرا اعتراف كردم اما اعترافاتم را قبول ندارم.
چرا با زنت دعوا كردي؟
ما هميشه درگير ميشديم. او معتاد بود و حاضر هم نبود اعتيادش را ترك كند.
دخترت گفته هردوي شما اعتياد داشتيد.
قبول ندارم.من معتاد نبودم و فقط تفريحي گاهي مواد ميكشيدم. اما زنم به شدت معتاد بود و تقريبا هميشه مواد ميكشيد.
همسرت به چه چيزي اعتياد داشت؟
به شيشه.
چطور معتاد شد؟
دوستي داشت كه من از او خوشم نميآمد اما همسرم با او در ارتباط بود و ميگفت آدم خوبي است. بعد از مدتي هم از طريق همان زن، معتاد شد.
گفتي معتاد نبودي، پس چرا با همسرت مواد مصرف ميكردي؟
تفريحي اينكار را ميكردم. من معتاد نبودم. همسرم ميگفت خوب است من هم گاهي كه حالم خوب نبود با او مواد ميكشيدم اما معتاد نبودم.
تلاش كردي كاري كني كه همسرت ترك كند؟
او حاضر نبود ترك كند. ميگفت دوست دارد همينطور زندگي كند. من هم كه ديگر كاري از دستم بر نميآمد، گفتم هر طور دوست داري اما اگر ميخواهي به اين راه ادامه دهي بايد از هم جدا شويم.
واكنش همسرت چه بود؟
قبول نميكرد و ميگفت نميرود و در همين خانه ميماند. ميگفت بهخاطر نيوشا ميماند اما من ميدانم اگر او دخترمان را دوست داشت اينكار را نميكرد.
شما خيلي دعوا ميكرديد؟
بله تقريبا هميشه با هم دعوا داشتيم.
آن روز چرا درگير شديد؟
به خاطر كارهايي كه همسرم ميكرد. از وقتي به او پول نميدادم كه مواد بخرد از جيبم دزدي ميكرد. وقتي فهميدم و جلويش را گرفتم كمكم وسايل خانه را ميفروخت.زنم حاضر بود براي مواد هركاري بكند.
آن روز هم چيزي از خانه كم شده بود؟
چند شب قبل چيزي از خانه برداشته و فروخته بود.من هم با او دعوا كردم. دعواي ما ادامه داشت تا اينكه روز حادثه من او را زدم.
چرا همسرت را زدي؟
چون مواد ميكشيد و من را عصبي ميكرد. او با پليس تماس گرفته و گفته بود كه از خانه دزدي شده است. ماموران آمدند تا وضعيت خانه را بررسي كنند. زنم به آنها گفت كه من از كيفش 1500 تومان پول برداشتم. آنها از شنيدن اين حرف تعجب كردند. من كيف پولم را باز كردم و به ماموران نشان دادم. در كيفم چند تروال چك بود. به آنها گفتم چه نيازي هست كه من پول او را بردارم. آنها هم به ما پيشنهاد كردند با هم آشتي كنيم و من را بازداشت نكردند. بعد از آن ديگر من با همسرم هيچ كاري نداشتم.
تو در بازجوييها گفتهاي كه همسرت را با ضربه جسمي سنگين زدهاي. اين را قبول داري؟
بله من با ليوان چند ضربه به سر همسرم زدم اما آسيب جدي به او وارد نشد. البته اين اتفاق قبل از اين بود كه پليس بيايد. بعد از اينكه پليس آمد ديگر با هم دعوا نكرديم.
بعد از اينكه آشتي كرديد چه اتفاقي افتاد؟
همسرم به حمام رفت و شيشه كشيد و بعد هم به اتاق خواب رفت و خوابيد. من هم از خانه بيرون رفتم و تا 24 ساعت برنگشتم.
روي بدن همسرت آثار جراحت وجود دارد و پزشكيقانوني هم گفته علت اصلي مرگ ضربات كشندهاي است كه بر اثر ضرب و جرح بر بدن او وارد شده. اگر تو او را نزدي پس چه كسي اينكار را كرده است؟
نميدانم. اما من اينكار را نكردم. شايد خودزني كرده باشد.
مگر ميشود فردي اينطوري خود زني كند. ضمن اينكه پزشكي قانوني اعلام كرده آثار جراحت به 24 ساعت قبل از پيدا شدن جسد برميگردد و اين درست زماني است كه تو در خانه بودي.
قبول ندارم. من زنم را نكشتم.
قاتل بايد قصاص شود
پدر و مادر مقتول ميگويند، حتي اگر فرزندشان معتاد بوده شوهرش حق كشتن او را نداشته و بايد قصاص شود. آنها حاضر به دادن رضايت نيستند، اما نيوشا دختر مقتول رضايت داده است.
او ميگويد: پدرم تنها كسي است كه من در زندگي دارم. مادرم را از دست دادم و نميخواهم بيشتر از اين تنها شوم.
او ميگويد: آنها هميشه دعوا داشتند، هر دو معتاد بودند و مرا اذيت ميكردند اما دوستشان داشتم و ميخواستم كنارم باشند.
چند روز قبل از مرگ مادرم هم وقتي ديدم دعوا ميكنند طبق معمول به خانه مادربزرگم رفتم. هر وقت پدر و مادرم دعوا ميكردند من پيش مادربزرگم ميرفتم تا شاهد درگيري آنها نباشم. روز حادثه به خانه تلفن كردم، كسي گوشي را برنداشت. فكر كردم كسي در خانه نيست براي اينكه وسايلم را بردارم به خانه رفتم. ديدم در باز است و بعد هم جسد مادرم را پيدا كردم.
نيوشا كه صحنه دردناكي را ديده است، ميگويد: تا پايان عمرم آن صحنه را فراموش نميكنم. خيلي بد بود. مادرم را در حاليكه ديگر جان نداشت و بشدت كتك خورده بود ديدم و هر شب خواب آن صحنه را ميبينم. خيلي نگرانم و نميدانم بايد چه كنم تا اين تلخي از يادم برود. آنها سرنوشت مرا با كارهايشان خراب كردند و من ديگر آيندهاي ندارم. حالا پدرم تنها كسي است كه من دوستش دارم و برايم مانده و نميخواهم او را از دست بدهم.
................................................................
تبهکاریهای نیم میلیاردی 5 مرد خونسرد
مرد تبهکار در قالب باند سازمان یافتهای، به سرقت دسته چکهای طعمههایشان پرداخته و به کلاهبرداری نیم میلیاردی دست زدند.
پلیس تهران در هر قدم تحقیقاتی با شاخه تازهای از جرایم این باند روبهرو شد و توانست با عملیات خزندهای گردانندگان خونسرد شبکه سرقت و کلاهبرداری را دستگیر کند.
روز 18 دیماه سال 90 مردی به نام «مسعود» پا در کلانتری 119 مهرآباد گذاشته و شکایتی مبنی بر سرقت مدارك و دستهچك از داخل خودرویش به پلیس اعلام میکند.
همزمان با بررسیهای پلیسی برای دستگیری دزدان داخل خودرو «مسعود» روز 5 بهمنماه از طریق بانک متوجه شد که یک برگ چک به ارزش 5 میلیون تومان بهخاطر همخوانی نداشتن امضا برگشت شده است.
وقتی «مسعود» به بانک رفت مشخص شد دزد داخل خودرو با دسته چک سرقتی اقدام به خرید یک دستگاه فتوکپی کرده است. با در جریان قرار گرفتن پلیس از استفاده چک سرقتی، پرونده به دستور بازپرس شعبه 3 دادسرای هاشمی تهران در اختیار کارآگاهان پایگاه 5 پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
کارآگاهان در تحقیقات اولیه از فروشنده دستگاه پی بردند که در ازای گرفتن یک برگ چک دستگاه فتوکپی به شرکتی در خیابان سبلان فرستاده شده که با برگشت خوردن چک خودش به همان ساختمان رفته و متوجه شده که هیچکس جوان خریدار را نمیشناسد. این فروشنده که با دزد چهره به چهره شده بود با دیدن تصاویر تبهکاران در آلبوم مجرمین قدیمی یکی از آنان به نام مهدی را شناسایی کرد.
هنوز مهدی دستگیر نشده بود که مرد دیگری با مراجعه به پلیس، مأموران را در جریان کلاهبرداری میلیونی قرار داد. مالباخته در اظهاراتش به پلیس گفت: مدتی پیش مردی با مراجعه به مغازهام و پرداخت چند برگ چک به ارزش 30 میلیون تومان محمولههای نئوپان و امدیاف خرید، همه این بار را به نشانیای در خیابان سبلان ارسال کردم، اما وقتی برای نقد کردن یکی از چکها به بانک رفتم متوجه شدم که امضای چک همخوانی ندارد و کارمند بانک گفت که چک دزدی است.
با ادعاهای این مرد، پلیس پی به شگرد دزد زیرک برد و در چند تیم عملیاتی مخفیگاه «مهدی» را زیر نظر گرفت تا این که روز 20 اردیبهشتماه سال جاری این دزد در خانه خواهرش دستگیر شد.
«مهدی» 31 ساله بعد از دستگیری خیلی زود به کلاهبرداری 314 میلیون تومانی اعتراف کرد.
در بررسیهای پلیس از «مهدی» مشخص شد وی در یک شبکه کلاهبرداری با استفاده از چکهای دزدی فعالیت داشته و همدستان زیادی نیز دارد.
کارآگاهان با راهنماییهای مهدی، یک تبهکار 50ساله به نام «مهدی» را دستگیر کردند و در بررسی از مخفیگاهش 25 برگ چک سرقتی و اسناد و مدارک جعلی به دست آمد. «محمد» درباره چکها و اسناد به دست آمده در خانهاش به پلیس گفت: با در دست داشتن چکهای دزدی و پیدا کردن طعمههایمان برای خرید به تولیدیها و فروشگاهها مراجعه میکردیم و پس از خرید اجناس و دادن چکهای سرقتی با تهیه فاکتور جدید و با مهرهای جعلی اقدام به فروش اجناس میکردیم.
با دستگیری «محمد» یکی دیگر از همدستان آنان که «علی» نام دارد و 28 ساله است روز 28اردیبهشتماه در مغازهاش واقع در غرب تهران دستگیر شد.
کارآگاهان در هر قدم با اعضای جدیدی از باند روبهرو شدند و در حالی که مجید و حسن را تحت تعقیب گرفته بودند متوجه شدند «حسن» با به ثبت رساندن شرکت کاغذی به نام «کیمیا مهر ایرسا» در منطقه جاجرود با گرفتن یک دسته چک 50 برگی اقدام به کلاهبرداری و خرید اجناس با چکهای بلامحل کرده و در سراسر تهران و شهرهای لاهیجان، مشهد و رفسنجان کلاهبرداری کرده است. حسن روز 30 اردیبهشتماه در مخفیگاهش دستگیر شد.
این تبهکار 42 ساله در اعترافاتش گفت: مدتی پیش شروع به کلاهبرداری با چکهای سرقتی کردیم و حتی به دامادمان که از مشهد به تهران آمده بود هم رحم نکردم و دسته چکی که همراهش بود را دزدیدم و چند محموله را با دستهچکهای وی خریدم.
کارآگاهان که مجید را نیز تحت تعقیب داشتند پیبردند وی بخاطر کیفقاپی در بازداشتگاه کلانتری 119 مهرآباد است. با انتقال مجید 36 ساله به پلیس آگاهی پایتخت مأموران پیبردند که مجید با سرقت کیف مردانه از عقب خودرو پژویی که پشت چراغ قرمز توقف کرده بود با به دست آوردن 5 دستهچک اقدام به خرج چکها کرده است. با اطلاعات به دست آمده، پلیس پیبرد که این باند کلاهبرداری و سرقت با شناسایی طعمههایشان در بانک اقدام به دزدی دستچک کرده و برای خریداری محمولههای بزرگ پوشاک و برنج طعمههایشان را از طریق آگهی روزنامه شناسایی و پس از قرار ملاقات در زمان تحویل اجناس برای رضایت گرفتن فروشندگان در ازای پرداخت چک اجناس را با قیمت گرانتری میخریدند.
بنابراین گزارش احتمال میرود که افراد دیگری نیز در این باند فعالیت داشته باشند.
تحقیقات پلیس ادامه دارد و با به دست آمدن شماری از چکهای خرج شده در بازار و شکایتها از این باند مشخص شد این باند نزدیک به 400 میلیون تومان کلاهبرداری کرده است که احتمال افزایش مالباختهها و چکهای برگشتی در پرونده این باند وجود دارد.
خونسردی سر تیم باند
مهدی 31 ساله که با خونسردی حرف میزند و خود را سوخته این باند میداند دلیل زندانی شدنش را اشتباه خود میداند.
به چه جرمی دستگیر شدی؟
سرقت چک و کلاهبرداری اما من بیخبر بودم.
بیخبر بودی؟
بله، من به عنوان بازاریاب با این باند آشنا شدم و فکر نمیکردم چکهایی که محمد به من میدهد دزدی است.
تو که سابقهداری؟
من یک بار بخاطر کیفقاپی دستگیر شدم که شاکی آمد و گفت وی نبوده و یک ساعت بیشتر در بازداشت نبودم.
محمد را میشناختی؟
بعد از این که در کار قبلیام شکست خوردم در قهوهخانه نشسته بودم با محمد که چهرهای فریبنده داشت آشنا شدم و وقتی در مورد کارش با من صحبت کرد تصمیم گرفتم به عنوان بازاریابش مشغول کار شوم.
چرا اجناس خریداری شده در خانه تو بود؟
من در خانه خودم کار میکردم و وقتی مشتریان را پیدا میکردم با هماهنگی محمد به منزلشان میرفتم و بعد از خریداری اجناس چک محمد را تحویل میدادم و جنسها را به خانه میبردم تا این که برای آنها مشتری پیدا کنم.
چرا در خانه؟
پسر زرنگی هستم و چون خواهرم برای یک شرکت دولتی در خانه بازاریابی میکند و موفق است فکر میکردم مانند وی میتوانم موفق باشم.
چرا فرار کردی؟
من فرار نکردم. وقتی متوجه شدم چکهای خرج شده سرقتی است و فروشندگان فقط مرا دیده بودند به دنبال من بودند و هرچه با محمد تماس میگرفتم جوابم را نمیداد و به دنبال محمد بودم.
قبول داری کلاهبرداری کردی؟
من مهره سوخته این باند بودم و اطلاعی نداشتم اما من 314 میلیون تومان جنسهای مختلف خریدم که آنها را قبول دارم ولی باز هم میگویم؛ به خاطر سادگی و اعتمادم وارد این بازی شدم و همه شاکیان فقط مرا دیدهاند و محمد مرا طعمه قرار داده بود.
................................................................
حوادث برای 4چهره معروف
محيط كار سالها بيمارم كرد
رزيتا غفاري متولد 1351 اولين بار سال 72 با بازي در مجموعه «در پناه تو» به عرصه بازيگري وارد شد و پس از آن با بازي در مجموعه «در قلب من» خاطرهاي به ياد ماندني از خود به جا گذاشت.
از ديگر كارهاي او ميتوان شوكران، ملاصدرا، آوازخوان، تبريز در مه، سي امين روز و روزهاي زيبا را نام برد. در كارنامه كاري اين بازيگر ساخت انيميشن نيز به چشم ميخورد.
يكي از به يادماندنيترين بازيهاي او در مجموعه «شب آفتابي» در نقش ليلا شكل گرفت. حادثهاي كه برايمان تعريف ميكند نيز مربوط به همين مجموعه است:

من در اين مجموعه نقش يك دختر زنداني را بازي ميكردم. محيطي كه در آن فيلمبرداري ميكرديم پر از گرد و خاك و بسيار آلوده بود.
به خاطر همين آلودگي و سرماي هوا به نوعي بيماري ريوي مبتلا شدم. آنقدر شدت بيماري زياد بود كه هر شب بعد از فيلمبرداري من را به بيمارستان ميبردند.
در طول روز هم بايد سه نوبت آمپول تزريق ميكردم. گاهي به خاطر همين تزريقها دستم خونريزي ميكرد و در ضبط كار مشكل ايجاد ميشد.
قاسم جعفري، كارگردان آن مجموعه و شهرام عبدلي و ساير همكارانم بشدت نگران وضعيت من بودند، اما چون قرار بود سريال ماه رمضان پخش شود و فرصتي براي متوقف كردن كار نداشتيم بايد با همه مشكلات ادامه ميداديم.
پس از تمام شدن آن پروژه تا چند سال دوره درمانم ادامه داشت، ولي حالا به لطف خدا مشكل برطرف شده و ريههايم مثل روز اول خوب خوب است.
تصادف در صحنه تعقيب و گريز
اشكان خطيبي بازيگر سينما و تلويزيون متولد سال 1357و دانشآموخته رشته نمايش است.
او را ماه رمضان دو سال قبل با سريال در مسير زايندهرود و نيز برنامههاي متنوع ديگر نمايشي به خاطر داريم.
خطيبي در حال حاضر در برنامه پر مخاطب گپ كه از شبكه تلويزيوني آيفيلم روي آنتن ميرود به همراه رامبد جوان به گفتوگو با هنرمندان ميپردازد.
حادثهاي كه اشكان خطيبي نقل ميكند مربوط به سه سال پيش و حضور در يك فيلم تلويزيوني به كارگرداني منوچهر هادي است.
خطيبي در اين باره ميگويد: هنگام بازي در تله فيلم «بيسلاح» به كارگرداني منوچهر هادي، قرار بود صحنه تعقيب و گريز اين فيلم با حضور من و حسين ياريار در حالي كه سوار بر موتور هستيم در يكي از اتوبانها فيلمبرداري شود اما هنگام تصويربرداري اين بخش، نتوانستم موتورسيكلتي كه سوار بر آن بودم كنترل كنم در نتيجه با يك خودرو تصادف كردم.
خطيبي اضافه ميکند در جريان اين حادثه، موتورسيكلت بشدت آسيب ديد و تصويربرداري متوقف شد و من را به بيمارستان منتقل كردند و مدتي تحت درمان قرار گرفتم اما خوشبختانه آسيب جدي نديدم و بعد از مدتي دوباره به كار در اين فيلم تلويزيوني برگشتم.
پوست پايم كنده شد
مارال فرجاد، فرزند بزرگ جليل فرجاد متولد 1361 است و از همان دوران كودكي به پشتوانه پدر وارد دنياي تئاتر و بازيگري شده است.
از فيلمها و مجموعههاي او ميتوان «ماه عسل»، «پسران آجري»، «شام عروسي»، «روح مهربان» و «حلقه سبز» را نام برد.

وي در حال حاضر مشغول بازي در سريال «همه بچههاي ما» به كارگرداني تاجبخش فناييان و تلهفيلم «آقاي عزيز» است كه حادثهاي براي او در همين فيلم تلويزيوني رخ داده است: چند روز قبل در يك سكانس قرار بود من تا زانو داخل حوض بيفتم و عكسي را از داخل آن بردارم. يك بار براي امتحان اين كار را كردم.
پايم كمي درد گرفت، اما پيش خودم گفتم فوقش دو سه برداشت ميگيرند و كار تمام ميشود، اما از شانس بد من آن سكانس را پانزده شانزده برداشت تكرار كردند. بعد كه كار موفقيتآميز تمام شد حس كردم پاهايم بيحس شده. وقتي نگاه كردم متوجه شدم تمام پوست پاي راستم كنده شده و پاي چپم هم كاملا كبود است.
كارگردان بيشتر از همه مضطرب شده بود و عوامل تهيه لباس هم نگران بودند و از اينكه نگفته بودم تا برايم تكه پارچه يا ملحفهاي بياورند گلايه ميكردند. تا دو سه روز پادرد شديد داشتم.
اگرچه جلوي دوربين مجبور بودم به زور پاهايم را بكشم و صاف راه بروم، اما در حالت عادي حتي راه رفتن هم برايم سخت بود.
هرچند كار به بيمارستان نكشيد، اما واقعا دردناك بود. البته از اين موارد هنگام فيلمبرداري زياد اتفاق ميافتد، اما متاسفانه من حافظه خوبي براي خاطره نگه داشتن ندارم و اين يكي هم چون خيلي جديد بود يادم مانده است.
به ماشين من و همسرم زدند و فرار كردند
شهرام لاسمي سال 1343 متولد شده و كار هنري خود را از تئاتر تلويزيوني «روياهاي احتكارالسلطان» آغاز كرد و بعد از بازي در چند تلهتئاتر، براي بازي در برنامه روتين خردسالان «بازي ـ شادي ـ تماشا» به گروه كودك و نوجوان شبكه 2 دعوت شد.
از همانجا بود كه شخصيت قلقلي توسط تهيهكننده و كارگردان آن شكل گرفت.
شهرام لاسمي هنوز هم با عنوان قلقلي مشهور است و تاكنون در برنامههاي تلويزيوني حرف نزده است!

حادثهاي كه او نقل ميكند، يک حادثه رانندگي است كه در برخورد با يك اتومبيل ديگر براي او و همسرش رخ داده است؛ لاسمي دراينباره ميگويد: بعضيها خيلي بد رانندگي ميكنند و وقتي از فرعي بيرون ميآيند، توقف نميكنند که اين مساله مشکلات زيادي را ايجاد ميکند.
چنين حادثهاي براي من هم اتفاق افتاد. يكبار در حال رانندگي بودم كه يك ماشين از فرعي به خيابان اصلي پيچيد، دو جوان، در آن ماشين پرايد بودند. آنها با سرعت زيادي به اتومبيل من و همسرم زدند و چون ميدانستند مقصر هستند فرار كردند!
خوشبختانه من و همسرم در اين حادثه آسيب جدي نديدم اما ماشينمان خسارت زيادي ديد و چون راننده، فرار كرده بود، نتوانستيم از او خسارت بگيريم. اين حادثه، درست پيش از عيد امسال اتفاق افتاد و حسابي مرا افسرده كرد.