به گزارش صراط ، روزنامه مردم سالاری در سرمقاله خود به قلم « میرزا بابا مطهرینژاد » آورده است.،بزرگی گفته است: بهترین راه پیشبینی آینده، ساختن آن است و زنده یاد دکتر علی شریعتی جملهای دارد که فوقالعاده است؛ او میگوید: نباید به کوتاهترین راه اندیشید، بلکه باید به درستترین راه فکر کرد. اصلاحطلبان درون نظام، یعنی اصلاحطلبانی که به نظام، قانون اساسی وتداوم عزتمند نظام و تحقق کامل قانون اساسی میاندیشند و جبهههای دیگر اصلاحطلب و شخصیتهای مستقل و منفرد اصلاحطلب با شرایط ذکر شده باید اولا به ساختن آینده فکر کنند و درستترین راه را برای برون رفت از شرایط پیش آمده برای خود و کشور انتخاب کنند. دستیابی به این مهم مستلزم داشتن راهبردی هدفمند و نظامگراست، کلید نجات و تحقق خواستههای به حق انتخاب راهبردی اجماعی است. اختلاف و افتراق موجود در بین اصولگرایان، برای اصلاحطلبان یک فرصت و فقدان راهبردی اجماعی و تکروی و تفرق تهدیدهای فراروی آنها است. در سیاست حضور، مبارزه است و انزوا و قهر، تسلیم شرایط شدن است و قطعا نباید به آن فکر کرد.
یک راهبرد موثر باید 3 ویژگی را دارا باشد:
1- سازگاری با چشمانداز، ساختار، فرآیندها و محیط.
2- قابلیت دستیابی در محدوده زمانی معین و توجه به منابع مالی، انسانی و فیزیکی.
3- تمایز، راهبرد اصلاحطلبان باید هم مرز مشخصی با گروههای رقیب به ویژه اصولگرایان و دولت داشته باشد و هم تمایز خود را با گروهها و افراد خارج از نظام شفاف نماید.
بدیهی است این ویژگیها در دنیای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تعاریف خاص خود را خواهند داشت و آنچه که مورد نظر نگارنده است در حوزه سیاسی است، حوزهای که به توزیع قدرت بین آحاد جامعه و گروهها و احزاب و جبههها منتهی شود. در روشهای تحلیل، 3 روش برخورد با مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را ذکر میکنند:
1- روش برخورد شرایطی که شرایط را بزرگ میکند، به طوری که شرایط ارزشآفرین میشوند و ارزشهای آرمانی به فراموشی سپرده میشوند.
2- روش برخورد ذهنی که ذهنیتهای فردی یا گروهی را عمده میکند و شرایط را نادیده میگیرد و به جای آرمانگرایی،آرمانطلبی را بر میگزیند.
3- روش برخورد اصولی که شرایط را به همان اندازه که هست مورد توجه قرار میدهد نه کمتر که ذهنی شود و نه بیشتر که شرایطی شود و به اصول ثابتی که در اینجا اصل نظام و پایبندی به قانون اساسی است، اتکا دارد.
ممکن است در گروههای اصلاحطلب شرایطی مطلق یا ذهنی مطلق نداشته باشیم ولی به میزانی که شرایط را بزرگتر از آنچه که واقعیت دارد بزرگ کنیم و یا ذهنیتهای فردی و گروهی و ایدهآلهایی را ملاک قرار داده و شرایط را نادیده بگیریم به برخورد شرایطی یا ایده آلیستی گرفتار میآییم. در رویدادهای پیش رو، یعنی انتخابات یازدهم ریاست جمهوری و انتخابات شوراهای اسلامی، راهبردی به ساختن آینده برای اصلاح طلبان کمک کند و درستترین رل هم باشد چیست؟ بر هر اصلاحطلبی چه در قالب تشکلهای اصلاحطلب و چه در قالب افراد و اشخاص اصلاحطلب لازم است به دنبال پاسخ این سوال بر آید و پاسخ همفکران خود را بشنود تا نوعی از اجماع شکل گیرد. از اشتباهات گذشته باید درس عبرت گرفت. فقدان یک راهبرد اجماعی در انتخابات ریاست جمهوری نهم (سال 1384) یک آسیب جدی بود برای اصلاحات و اصلاحطلبان و کشور که نباید تکرار شود. پاسخ همه احزاب، گروهها و افراد اصلاحطلب به سوال فوقالذکر را نعمت بدانیم و با علاقه بررسی کنیم، اگر با اصول اصلاحطلبی مغایر نیست و ما هم پاسخ بهتری برای پاسخ به سوال نداریم آن را بپذیریم یا تکمیل کنیم یا اصلاح کنیم و به عنوان یک راهبرد همسو شویم و همراه. طرح «مجمع نخبگان اصلاحطلب سراسر کشور» یا طرح «مناسک» که توسط حزب مردم سالاری به عنوان یک راهبرد در انتخابات یازدهم ارایه شده است تلاشی است از این نوع و پاسخی است بر این پرسش که: راهبرد اصلاحطلبان در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری چیست؟ محورهای اصلی این طرح راهبردی که به اصلاحطلبان عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و به سایر اصلاحطلبان عرضه شده است عبارتند از:
1- سکوت در برابر انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به صلاح جریان اصلاحات نیست.
2- حمایت از کاندیدایی اصولگرا شایسته اصلاحطلبان نیست.
3- در صورت نامزدی افرادی مثل خاتمی که اجماع اصولگرایان بر آنها هست، نیازی به طرح مناسک نیست و همگی از این نامزد حمایت خواهیم کرد.
4- در صورتی که بند 3 محقق نشود، مجمع نخبگان اصلاحطلب سراسر کشور تصمیم گیرنده نهایی در سکوت یا معرفی نامزدی واحد خواهد بود.
رسیدن به یک راهبرد برای اصلاحطلبان یک انتخاب است به یک اتفاق، اگر دیگران هم راهبردی دارند ارایه کنند تا حداکثر قبل از مهر 91به یک راهبرد انتخابی دست یابیم و در دام شرایط و ذهنیت ها گرفتار
محسن رضایی لیاقت ریاست جمهوری را با توجه گفتمان اقتصادی که مطرح کرده دارد