به گزارش صراط به نقل از فارس، مهدیه تهران در ماه
مبارک رمضان امسال، بعد از مناجات دلنشین مهدی سماواتی، میزبان سخنرانی
حجتالاسلام علیرضا پناهیان است. این استاد حوزه و دانشگاه هر شب ساعت 11
با موضوع «اصول تزکیه- طرحی نو و جامع در بیان قواعد کلیدی رشد معنوی و
اخلاق اسلامی» در این مکان مقدس سخنرانی میکند. گزیدهای از مطالب ارائه
شده در چهارمین جلسه با موضوع «اصول تزکیه» را در ادامه میخوانید:
* شاید دلیل اینکه ما آنطور که باید، آدمهای خوبی نمیشویم و رشد نمیکنیم این باشد که برنامه روشنی برای تزکیه نداریم. جوانان ما خوب و سالم و باصفا هستند اما از آنجا که خوب به تعلیم و تربیت آنها پرداخته نشده، رشد معنوی خوبی ندارند. تقصیر ما مبلغین و نظام آموزش و پرورش است که جوانان ما بعد از 12 سال تحصیل «برنامه روشنی برای تزکیه» ندارند.
* گاهی از اوقات ما از اصول و امهات تزکیه خبر نداریم ولی مدام بر اموری اخلاقی که جنبه فرعی دارند تاکید میکنیم، و آنها را تکرار میکنیم در حالی که میبینیم تاثیر چندانی ندارند.
* البته چون نفس مستعد است و دین فطری است بیبرنامه هم تذکر بدهیم و بشنویم تاثیراتی دارد اما این ما را و نظام فرهنگی و تعلیم و تربیتی ما را از داشتن یک برنامه حساب شده در امر رشد معنوی یعنی تزکیه بینیاز نمیکند.
* فرآیند تزکیه (بنا بر طرحی که بنده تقدیم میکنم و ممکن است طرحهای بهتری هم وجود داشته باشد) هفت قدم مقدماتی دارد که اولین آنها «بیقراری» است. منظور از این بیقراری حداقل معنای آن است یعنی همینکه بیقرار رسیدن به یک وضعِ بهتر هم باشیم، و لو ندانیم آن وضع بهتر چیست. اوج این بیقراری، بیقرار ملاقات پروردگار بودن است، که انشاءالله به مرور به آن هم برسیم.
* البته بیقراری برای رسیدن به وضعیت بهتر در ابعاد گوناگون قابل تصور است. مانند اینکه چرا نباید نسبت به اوضاعِ کنونی جهان بیقرار باشیم؟ چرا ما نباید بیقرار رفع ظلم و ستم از عالم باشیم؟ چرا نباید از اینکه چند کشورِ مستکبر در دنیا به زور در امور کشورهای دیگر دخالت میکنند و قتل و غارت میکنند، ناراحت و بیتاب باشیم؟ چرا نباید بیقرار ظهور مولای خودمان باشیم تا جهان را از این وضعیت نجات دهد؟ بیقراری برای فرج علامت آدمیت است.
* بیقراری انسان از یک سو ناشی از سلامت دل و فطرت خداجوی انسان است و از سوی دیگر ناشی از عقل انسان است. عقلی که همیشه او را به سوی وضعیتی بهتر سوق میدهد. عقلی که همیشه از انسان میپرسد: «آیا این بهترین وضعیتی است که میتوانی داشته باشی؟!»
* اگر کسی به داشتن وضعیت بهتر فکر نکرد و به وضعیت فعلی خود راضی شد، نشانه نقصان و فساد عقل اوست. امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «راضی بودن تو از خودت، به خاطر فساد عقل توست؛ رِضَاکَ عَنْ نَفْسِکَ مِنْ فَسَادِ عَقْلِک» (غررالحکم/ص388/ح29)
* اولین منزل تزکیه این است که انسان عقلش را به کار بیاندازد و به دنیای بیارزش و به وضعیت فعلیِ خودش راضی نشود. احساس کند برای وضعیت بهتری باید تلاش کند.
* معلوم است برای کسی که عقل و دل سالمی دارد وقتی بیقراری شروع شود دیگر به چیزی جز خدا و اولیاءالله راضی نخواهد شد. به شرط اینکه قدمهای بعدی را درست برداریم. ولی در این مرحله چیزی که مهم است این است که بیقراری خود را به فراموشی نسپاریم یا انکار نکنیم. و به غفلت و سرگرمیهای بیهوده زندگی خود را نگذرانیم.
* شاید دلیل اینکه ما آنطور که باید، آدمهای خوبی نمیشویم و رشد نمیکنیم این باشد که برنامه روشنی برای تزکیه نداریم. جوانان ما خوب و سالم و باصفا هستند اما از آنجا که خوب به تعلیم و تربیت آنها پرداخته نشده، رشد معنوی خوبی ندارند. تقصیر ما مبلغین و نظام آموزش و پرورش است که جوانان ما بعد از 12 سال تحصیل «برنامه روشنی برای تزکیه» ندارند.
* گاهی از اوقات ما از اصول و امهات تزکیه خبر نداریم ولی مدام بر اموری اخلاقی که جنبه فرعی دارند تاکید میکنیم، و آنها را تکرار میکنیم در حالی که میبینیم تاثیر چندانی ندارند.
* البته چون نفس مستعد است و دین فطری است بیبرنامه هم تذکر بدهیم و بشنویم تاثیراتی دارد اما این ما را و نظام فرهنگی و تعلیم و تربیتی ما را از داشتن یک برنامه حساب شده در امر رشد معنوی یعنی تزکیه بینیاز نمیکند.
* فرآیند تزکیه (بنا بر طرحی که بنده تقدیم میکنم و ممکن است طرحهای بهتری هم وجود داشته باشد) هفت قدم مقدماتی دارد که اولین آنها «بیقراری» است. منظور از این بیقراری حداقل معنای آن است یعنی همینکه بیقرار رسیدن به یک وضعِ بهتر هم باشیم، و لو ندانیم آن وضع بهتر چیست. اوج این بیقراری، بیقرار ملاقات پروردگار بودن است، که انشاءالله به مرور به آن هم برسیم.
* البته بیقراری برای رسیدن به وضعیت بهتر در ابعاد گوناگون قابل تصور است. مانند اینکه چرا نباید نسبت به اوضاعِ کنونی جهان بیقرار باشیم؟ چرا ما نباید بیقرار رفع ظلم و ستم از عالم باشیم؟ چرا نباید از اینکه چند کشورِ مستکبر در دنیا به زور در امور کشورهای دیگر دخالت میکنند و قتل و غارت میکنند، ناراحت و بیتاب باشیم؟ چرا نباید بیقرار ظهور مولای خودمان باشیم تا جهان را از این وضعیت نجات دهد؟ بیقراری برای فرج علامت آدمیت است.
* بیقراری انسان از یک سو ناشی از سلامت دل و فطرت خداجوی انسان است و از سوی دیگر ناشی از عقل انسان است. عقلی که همیشه او را به سوی وضعیتی بهتر سوق میدهد. عقلی که همیشه از انسان میپرسد: «آیا این بهترین وضعیتی است که میتوانی داشته باشی؟!»
* اگر کسی به داشتن وضعیت بهتر فکر نکرد و به وضعیت فعلی خود راضی شد، نشانه نقصان و فساد عقل اوست. امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «راضی بودن تو از خودت، به خاطر فساد عقل توست؛ رِضَاکَ عَنْ نَفْسِکَ مِنْ فَسَادِ عَقْلِک» (غررالحکم/ص388/ح29)
* اولین منزل تزکیه این است که انسان عقلش را به کار بیاندازد و به دنیای بیارزش و به وضعیت فعلیِ خودش راضی نشود. احساس کند برای وضعیت بهتری باید تلاش کند.
* معلوم است برای کسی که عقل و دل سالمی دارد وقتی بیقراری شروع شود دیگر به چیزی جز خدا و اولیاءالله راضی نخواهد شد. به شرط اینکه قدمهای بعدی را درست برداریم. ولی در این مرحله چیزی که مهم است این است که بیقراری خود را به فراموشی نسپاریم یا انکار نکنیم. و به غفلت و سرگرمیهای بیهوده زندگی خود را نگذرانیم.