ری یکی از قدیمیترین شهرهای جهان و ایران و از شهرهای استان تهران است. تاریخ بنا ری به زمان اقوام آریایی میرسد و ری از تمام شهرهای ماد بزرگتر بود. ری در لغت به معنای شهر سلطنتی است. ساکن و اهل ری را رازی مینامند.ری در دورهای پایتخت ایران بودهاست. این شهر در طول تاریخ به نام مختلفی خوانده میشده، راگا، رغه، ارشکیه، رام اردشیر، ام البلاد، ری شهر، شیخ البلاد و محمدیه از نامهایی بودند که ری در هر دوره به مناسبتی با یکی از این نامها خوانده میشده.بنابرآنچه که در اوستا آمده ری سیزدهمین شهری است که درجهان ساخته شدهاست. تاریخ سکونت در این شهر به ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد برمیگردد.
اما تهران : یاقوت حموی در معجمالبلدان مینویسد: طهران به کسر طاء و سکونها و را و نون در آخر، واژهای است عجمی و ایشان تهران تلفّظ کنند چون در زبان ایشان طاء وجود ندارد. این آبادی از دیههای ری است و بناهای آن در زیر زمین بنیان یافتهاست، و هیچکس جزء به اراده ی مردم بهآنجا راه نمییابد و در بیشتر اوقات ایشان نسبت به سلطان وقت راه خلاف و سرپیچی میپیمایند. تهران در گذشته از روستاهای ری بوده و ری که در تقاطع محورهای قم، خراسان، مازندران، قزوین، گیلان و ساوه واقع شده به سبب مرکزیّت مهم سیاسی، بازرگانی، اداری و مذهبی از قدیم مورد نظر بوده و مدعیان همواره این مرکز راهبردی را مورد تهاجم و حمله قرار میدادهاند.
اما این روزها محل دعواهای سیاسی فراوانی شده است و مردم ری امیدوارند از نمدی که سیاستمداران برای خویش در حال مالیدن هستند، تکه ای هم به آنان برسد.
عمده جمعیت ساکن تهران، خصوصا قشر زحمتکش، مومن و انقلابی در این منطقه حضور دارند اما سهم آنان بر خلاف شمال شهر نشینان از امکانت شهرداری بسیار کمتر است. حتی ضرب المثلی در میان مردمان شهرری معروف شده است که می گوید: از جمهوری اسلامی، جمهوری اش مال بالا شهری هاست و اسلامی اش مال جنوب شهری ها!
تهران این حاشیه ای که که حالا تبدیل به متنی هفتاد من کاغذ شده است سالهاست که سایه اش بر سر ری سنگینی می کند، زباله هایش، سیلاب های اش، هزینه های اش و هر چه مشکل هست.
در واقع این ری هست که به شدت نیازمند آن است که تهران از ان جدا شود و بند ناف اش را پس از سالهای متمادی که از نوزادی تهران گذشته و تبدیل به غولی شده است، باید برید.
اما آنچه مسلم است و مردم ری با آن سابقه تاریخی و سیاسی به خوبی متوجه جدایی تهران از ری می شوند. اما خب خوشحال هم هستند و بهتر می دانند که جریان سیاسی که در پی جدایی ری از تهران هستند از سر حب مردمان ری نیست بلکه بیشتر در فکر گندم آرای انتخاباتی آینده است. هر چند که هر دو جریان سیاسی بهتر است بدانند که نان گندم ملک ری را زیر دندانشان نخواهند جوید.
ری نیازمند آنست تا در آینده نزدیک تبدیل به استان شود، مانند البرز. که آنوقت می توان شهرستان های پیشوا، ورامین، و حتی گرمسار ( از قدیم به خوار ری معروف بوده است) را از تهران جدا نمود و استان ری را تشکیل داد. تشکیل استان ری، نه یک انتخاب بلکه یک نیاز است. تا بتوان سهم و حق آن از بودجه و امکانات کشوری به درستی اعطاء گردد.
به واقع اگر مسئولان واقعا در دعوای خود صادقند تشکیل استان ری، که از گذشته هم مطرح بوده است بعنوان یک راهبرد استراتژیک برای حل مشکل این منطقه از کارگشایی های لازم برخوردار است.
وگرنه صرف این جدایی تاکتیکی سیاسی، لزوما مشکلی از شهرری حل نخواهد کرد بلکه چنانچه بنا نباشد استان ری تشکیل گردد، در آینده مشکلات فراوانی برای شهر ری بوجود خواهد آمد.
اما تهران : یاقوت حموی در معجمالبلدان مینویسد: طهران به کسر طاء و سکونها و را و نون در آخر، واژهای است عجمی و ایشان تهران تلفّظ کنند چون در زبان ایشان طاء وجود ندارد. این آبادی از دیههای ری است و بناهای آن در زیر زمین بنیان یافتهاست، و هیچکس جزء به اراده ی مردم بهآنجا راه نمییابد و در بیشتر اوقات ایشان نسبت به سلطان وقت راه خلاف و سرپیچی میپیمایند. تهران در گذشته از روستاهای ری بوده و ری که در تقاطع محورهای قم، خراسان، مازندران، قزوین، گیلان و ساوه واقع شده به سبب مرکزیّت مهم سیاسی، بازرگانی، اداری و مذهبی از قدیم مورد نظر بوده و مدعیان همواره این مرکز راهبردی را مورد تهاجم و حمله قرار میدادهاند.
اما این روزها محل دعواهای سیاسی فراوانی شده است و مردم ری امیدوارند از نمدی که سیاستمداران برای خویش در حال مالیدن هستند، تکه ای هم به آنان برسد.
عمده جمعیت ساکن تهران، خصوصا قشر زحمتکش، مومن و انقلابی در این منطقه حضور دارند اما سهم آنان بر خلاف شمال شهر نشینان از امکانت شهرداری بسیار کمتر است. حتی ضرب المثلی در میان مردمان شهرری معروف شده است که می گوید: از جمهوری اسلامی، جمهوری اش مال بالا شهری هاست و اسلامی اش مال جنوب شهری ها!
تهران این حاشیه ای که که حالا تبدیل به متنی هفتاد من کاغذ شده است سالهاست که سایه اش بر سر ری سنگینی می کند، زباله هایش، سیلاب های اش، هزینه های اش و هر چه مشکل هست.
در واقع این ری هست که به شدت نیازمند آن است که تهران از ان جدا شود و بند ناف اش را پس از سالهای متمادی که از نوزادی تهران گذشته و تبدیل به غولی شده است، باید برید.
اما آنچه مسلم است و مردم ری با آن سابقه تاریخی و سیاسی به خوبی متوجه جدایی تهران از ری می شوند. اما خب خوشحال هم هستند و بهتر می دانند که جریان سیاسی که در پی جدایی ری از تهران هستند از سر حب مردمان ری نیست بلکه بیشتر در فکر گندم آرای انتخاباتی آینده است. هر چند که هر دو جریان سیاسی بهتر است بدانند که نان گندم ملک ری را زیر دندانشان نخواهند جوید.
ری نیازمند آنست تا در آینده نزدیک تبدیل به استان شود، مانند البرز. که آنوقت می توان شهرستان های پیشوا، ورامین، و حتی گرمسار ( از قدیم به خوار ری معروف بوده است) را از تهران جدا نمود و استان ری را تشکیل داد. تشکیل استان ری، نه یک انتخاب بلکه یک نیاز است. تا بتوان سهم و حق آن از بودجه و امکانات کشوری به درستی اعطاء گردد.
به واقع اگر مسئولان واقعا در دعوای خود صادقند تشکیل استان ری، که از گذشته هم مطرح بوده است بعنوان یک راهبرد استراتژیک برای حل مشکل این منطقه از کارگشایی های لازم برخوردار است.
وگرنه صرف این جدایی تاکتیکی سیاسی، لزوما مشکلی از شهرری حل نخواهد کرد بلکه چنانچه بنا نباشد استان ری تشکیل گردد، در آینده مشکلات فراوانی برای شهر ری بوجود خواهد آمد.
مجید (سوارغریب)
بهتره جدا بشه
مستقل و آباد بشه
خیلی خیلی در حد یک روستا مانده
اما بزرگ