سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۱ مرداد ۱۳۹۱ - ۰۹:۳۴

حل معمای پیچیده تابوت کارتنی / نت​هاي سياه زیرزمیني / كلاهبرداری رئيس آموزشگاه زبان / دود کردن اسپند برای جسد

"صراط" - روزانه حوادث بسیاری پیرامون ما اتفاق می افتد . از قتل و سرقت گرفته تا کلاهبرداری و خیانت . از اینرو ، تنها جهت مطالعه وقایع صورت گرفته برای زندگی بهتر و عبرت آموزی از این حوادث بخشی از اخبار حوادث جراید را از نظرتان می گذرانیم .
کد خبر : ۷۳۷۳۶

"صراط" - روزانه حوادث بسیاری پیرامون ما اتفاق می افتد . از قتل و سرقت گرفته تا کلاهبرداری و خیانت . از اینرو ، تنها جهت مطالعه وقایع صورت گرفته برای زندگی بهتر و عبرت آموزی از این حوادث بخشی از اخبار حوادث جراید را از نظرتان می گذرانیم .

سرقت جواهرات مادر از سوي پسر 14 ساله

يک تبهکار وقتي ديد پسر 14 ساله يک خانواده پولدار عشق موتور دارد به وي دستور سرقت طلاهاي مادرش را داد.

ساعت 4 عصر 29 ارديبهشت‌ سال جاري مردي با تماس با مرکز 110 از دزديده شدن طلا و جواهرات همسرش خبر داد. دقايقي بعد تيمي از کلانتري 112 ابوسعيد براي رسيدگي به ماجراي سرقت وارد عمل شدند.

مرد صاحبخانه که عصباني به نظر مي‌رسيد به پليس گفت: امروز براي رفتن به ميهماني آماده مي‌شديم که همسرم به من گفت چند گردنبند و انگشتر طلايش ناپديد شده است، هنگامي که به دنبال طلاها مي‌گشتيم، متوجه شديم چندين طلاي ديگر نيز سر جايشان نيست و همسرم ادعا کرد که در طول چند روز گذشته طلاهايش ناپديد شده و اين موضوع را از من پنهان ‌کرده است.

با ادعاهاي اين مرد، پليس با انجام تحقيقات ابتدايي در خانه مرد صاحبخانه متوجه شد که دزد به محل طلاها آشنايي کامل داشته و با استفاده از اين موقعيت دست به دزدي زده است. بر اين اساس پليس احتمال داد که دزد طلاها يکي از اعضاي خانواده باشد، بنابراين آنان را تحت بازجويي گرفت که در اين ميان پسر صاحبخانه که «ناصر» 14 ساله است در بازجويي‌ها اظهارات ضد و نقيضي داشت و اين موضوع شک پليس را به اينکه وي طلاها را دزديده است، بيشتر کرد.

تيم تجسس براي رازگشايي از سرقت طلاها با استفاده از تحقيقات محلي متوجه شد «علي» در چند روز گذشته با موتوسيکلتي گرانقيمت چندين بار در محله‌شان رفت و آمد داشته و به چند تن از دوستانش گفته بود که موتور را به‌تازگي خريده است.

در ادامه ماموران «ناصر» را تحت بازجويي فني قرار دادند و با ارائه دلايل و شواهد از وي خواستند حقيقت را بيان کند که وي نيز به پليس گفت: 10 روز پيش با مرد جواني به نام «حسين» 25 ساله آشنا شدم. وي موتوسيکلت گرانقيمتي داشت و چندين بار موتورش را به من قرض داده بود و گفته بود که مي‌تواند اين موتور را به قيمت بسيار پاييني به من بفروشد.

به خاطر اينکه عاشق موتور شده بودم و مي‌خواستم هرطور شده آن را بخرم، «حسين» به من گفت که هر چند روز يکبار مقداري از طلاهاي مادرم را بياورم و وي طلا را بفروشد و به صورت قسطي موتور را به من بفروشد، من هم قبول کردم و هر چند روز مقداري از طلاهاي مادرم را مي‌دزديدم و برايش مي‌بردم.

حسين نيز موتور را چند ساعتي در اختيارم مي‌گذاشت و مي‌گفت اگر پول موتور را کامل پرداخت کنم آن را تحويلم مي‌دهد تا اينکه خانواده‌ام فهميدند که طلاها دزديده شده و من هم براي اينکه خانواده‌ام متوجه نشوند که من دزدي کرده‌ام به حسين زنگ زدم تا طلاها را بياورد ولي وي پس از اينکه موضوع را فهميد، موبايلش را خاموش کرد.

با اعترافات اين نوجوان، پليس با رديابي‌هاي ويژه از حسين و انجام تعقيب و مراقبت چند روزه موفق شد رد وي را در يکي از قهوه‌خانه‌هاي جنوب تهران بگيرد و در عملياتي ضربتي وي را دستگير کند.

حسين در بازجويي‌ها ادعا کرد، ناصر را به هيچ‌وجه نمي‌شناسد و هيچ دستور يا درخواستي براي سرقت طلا به اين نوجوان نداده ولي پس از اينکه پليس خانه وي را تحت تجسس قرار داد و تعدادي از طلاها را همراه يک موتوسيکلت دزدي به دست آورد، به اخاذي از پسر 14 ساله اعتراف کرد و گفت: پس از اينکه با ناصر آشنا شدم و فهميدم که وي عشق موتور است و وضع مالي بسيار خوبي دارد، تصميم گرفتم با جلب اعتماد و به بهانه فروش موتوسيکلت زد ايکس از وي اخاذي کنم.

با توجه به سابقه‌دار بودن حسين، پليس براي شناسايي ديگر طعمه‌هاي اين جوان تبهکار و سرقت و اخاذي‌هاي ديگر وي همچنان در حال رسيدگي به اين پرونده است.

...................................................................


حل معمای پیچیده تابوت کارتنی

ساعت 15 بعدازظهر 27 تيرماه سال جاري ماجراي پيدا شدن يک کارتن مرموز در کوچه خيام ميدان حسن‌آباد تهران به پليس 110 مخابره شد و ماموران کلانتري 112 ابوسعيد خود را بالاي سر اين کارتن رساندند.

وقتي کارتن باز شد ماموران با جنازه مرد ناشناسي که 50 سال داشت در حالي که يک رشته طناب دور گردن وي پيچيده شده و از ناحيه گلو نيز داراي آثار بريدگي بود، روبه‌رو شدند.
بازپرس شهرياري از شعبه اول دادسراي امور جنايي تهران و تيمي از اداره ويژه قتل پليس آگاهي براي رازگشايي از اين جنايت وارد عمل شدند.
کارآگاهان در نخستين مرحله از تحقيقات خود اقدام به بررسي تصاوير دوربين‌هاي مداربسته شعبات بانکي و ديگر مغازه‌هاي اطراف محل کشف جسد کردند.

کارآگاهان جنايي با بهره‌گيري از همين تصاوير که از دوربين سوپر‌مارکت به دست آمده بود، مردي را ديدند که کارتن مرموز را روي چرخ‌دستي گذاشته و در حال جابه‌جايي آن است. در حالي که پليس مشخصات قرباني جنايت که مرد 57 ساله‌اي به نام «اسماعيل» بود را به دست آورده بود فهميد وي ساعت 7 صبح 26 تيرماه از خانه خارج شده و ديگر بازنگشته است.

هيچ شکي نبود که اسماعيل همان جسدي است که با کارتن رها شده بود و همين کافي بود تا کارآگاهان جنايي به تحقيق از اعضاي خانواده اسماعيل پرداخته و اطلاع پيدا کنند که قرباني در زمينه خريد و فروش ارزهاي خارجي فعاليت داشته و در اين چند سال نيز با مردي به نام «مسعود» کار مي‌کند.

بنابر تحقيقات انجام شده از اعضاي خانواده قرباني، اسماعيل به آنها گفته بود تا چند روز آينده اقدام به خريد مقداري دلار خواهد کرد و به همين علت روز 26 تيرماه و در زمان خروج از خانه‌اش واقع در منطقه خاني‌آباد، 11 ميليون و 500 هزار تومان به همراه خود داشته و پس از آن نيز ديگر به خانه بازنگشته است.

با توجه به شناسايي مسعود و محل کارش، کارآگاهان روز 9 مرداد‌ماه وي را تحت تحقيق گرفتند که وي با تاييد ادعاهاي اعضاي خانواده قرباني گفت نزديک به يک هفته است از اسماعيل هيچ اطلاعي ندارد.

 وقتي مشخص شد مسعود دخالتي در قتل شريکش نداشته، کارآگاهان تصاوير مرد گاري‌چي را به وي نشان دادند و مسعود حيرت‌زده ادعا کرد آن مرد را مي‌شناسد: او «اکبر» 52 ساله سرايدار پاساژ است.

مسعود به کارآگاهان گفت: با وجود آنکه کار اصلي اکبر سرايداري است اما مدتي مي‌شود در زمينه خريد و فروش دلار و ارز نيز فعاليت مي‌کرد تا اينکه از حدود چند ماه پيش با اسماعيل آشنا شد. کارآگاهان با شناسايي قاتل که اکبر نام داشت، وي را ساعتي بعد در پاساژ همايون دستگير کردند.

اکبر ابتدا به دستگيري‌اش اعتراض کرد اما زماني‌که تصوير به‌دست آمده از دوربين‌هاي مداربسته را ديد، در حالي‌که جنايت را نمي‌پذيرفت، گفت کارتن را به سفارش يکي از دوستانش در پاساژ همايون که «علي» نام دارد روي چرخ‌دستي گذاشته و نمي‌دانسته داخل آن جسد است.

با اين داستانسرايي کارآگاهان بار ديگر به پاساژ همايون رفته و اين‌بار علي را دستگير کردند اما در تحقيقات بعدي مشخص شد اکبر به خاطر مشکلات و اختلافات کاري که با علي دارد سعي داشته به اين طريق وي را در موضوع ارتکاب جنايت درگير کند که با مشخص شدن دروغ‌پردازي اکبر، اين مرد قاتل اصلي شناخته شد.

اکبر اين بار چاره‌اي جز اعتراف نديد و گفت: ساعت 10 شب مرداد‌ماه از يک لحظه غفلت اسماعيل استفاده کرده و با يک رشته طناب وي را خفه کردم، سپس دست و پايش را بسته و جسد را داخل يک کارتن بزرگ گذاشتم و با چرخ‌دستي به گوشه‌اي از خيابان بردم.

وي افزود: شب پيش از جنايت با اسماعيل قرار گذاشته و به وي گفتم اگر دلار مي‌خواهد 10 ميليون تومان برايم بياورد؛ ساعت 7 صبح بود که اسماعيل به داخل پاساژ آمد؛ از وي پرسيدم «آيا پول آوردي؟» که او نيز در پاسخ عنوان کرد 11 ميليون و 500 هزار تومان به همراه دارد. پول‌ها داخل يک کيف‌دستي سياه بود. کيف را از دستش کشيدم و طناب سبز‌رنگي را که از پيش آماده کرده بودم به دور گردنش انداختم. قرباني به زمين خورد و من پس از جنايت، جسد را به پشت‌ پارک‌شهر بردم.
...................................................................

کلاهبرداری ماهرانه رئیس آموزشگاه‌های زنجیره‌ای زبان


رئيس‌پليس آگاهي كرمان از دستگيري مردي خبر داد كه با راه‌اندازي آموزشگاه زبان انگليسي از هنرجويان كلاهبرداري مي‌كرد.

سرهنگ پوررضا قلي گفت: در 6 تيرماه سال جاري پرونده‌اي مبني بر اينكه مردي به نام حسين اقدام به تاسيس آموزشگاه زبان انگليسي كرده و پس از ثبت‌نام، از گروهي با مدرك تحصيلي ديپلم و كم‌تجربه به عنوان مربي استفاده مي‌كند، رسيدگي به اين پرونده در دستور كار پليس آگاهي كرمان قرار گرفت.

وي با بيان اينكه مرد شياد از هر دانش‌آموز براي يك ترم 45 روزه آموزش زبان انگليسي 25 هزار تومان مي‌گرفت، گفت: با توجه به حساسيت موضوع حسين احضار و درباره نحوه فعاليت وي تحقيقات آغاز شد.

سرهنگ پوررضا قلي با بيان اينكه متهم در اظهارات اوليه خود عنوان كرده كه با مجوز جهاددانشگاهي كرمان اقدام به تاسيس آموزشگاه كرده است، گفت: تحقيقات نشان داد وي بدون گرفتن مجوز اقدام به تاسيس آموزش زبان انگليسي كرده است.

رئيس‌پليس آگاهي كرمان با بيان اينكه تحقيقات نشان داد كه اين مرد در شهرهاي شهداد، اندوهجرد و ماهان بدون مجوز آموزشگاه زبان انگليسي تاسيس كرده است، گفت: مرد کلاهبردار در هر يك از آموزشگاه‌ها اقدام به ثبت‌نام 80 تن كرده و از هر كدام 25 هزار تومان براي يك ترم 45 روزه گرفته بود.

سرهنگ پوررضاقلي افزود: تحقيقات نشان داد كه حسين از زنان داراي تحصيلات ديپلم و كم‌تجربه كه عموما در سال‌هاي اخير مدرك گرفته‌اند به عنوان مربي آموزشگاه استفاده و به آنان ماهانه 80 هزار تومان حقوق پرداخت مي‌‌كرد.

رئيس‌پليس آگاهي كرمان با بيان اينكه حسين زني به نام «شهين» را به عنوان حسابدار استخدام و از وي مي‌خواهد كه به نام خود دسته‌چك اخذ كند، گفت: شهين نيز اقدام به گرفتن دسته‌چك به نام خود مي‌كند و حسين چك سفيد امضا از وي گرفته و براي خريد لوازم مصرفي آموزشگاه همچون كمد، صندلي و... استفاده مي‌كرد كه پس از گذشت تاريخ سررسيد چك از پرداخت آن سر باز زده بود.

وي با بيان اينكه حسين بارها در اظهارات خود عنوان كرده كه از جهاددانشگاهي مجوز دريافت كرده است، گفت: تحقيقات نشان داد كه حسين براي تاسيس آموزشگاه هيچ‌گونه مجوزي نگرفته و فعاليت وي مجرمانه بوده و جنبه كلاهبرداري دارد كه با دستور قضايي از ادامه فعاليت هر 3 آموزشگاه جلوگيري شد و اين آموزشگاه‌ها پلمب شدند.

...................................................................

نت​هاي سياه زیرزمیني

موسیقی زیرزمینی یا غیرمجاز که مبتذل خوانده می‌شود، به دلیل عدم رعایت اصول اولیه موسیقی، شاید در کوتاه‌مدت تأثیری بر ذهن جوانان نداشته باشد ولی در طولانی‌مدت فکر و روح جوانان را مورد آزار و نابسامانی قرار می‌دهد، هرچند موسیقی‌‌هایی هم هستند که بخاطر گریز از مراحل طولانی‌مدت قانونی، سر از زیرزمین‌‌ها در می‌آورند.

تقریباً هرچند روز یکبار، خواننده‌ای بدون گذراندن کلاس‌‌های تخصصی موسیقی و آواز و صرفاً با در اختیار داشتن یک شعر سطح پائین و موسیقی ضعیف، پای به عرصه موسیقی کشور می‌گذارد و جالب این که پس از چند قطعه بسیار ضعیف در این عرصه مدعی می‌شود.

 در این میان هستند کسانی هم که از همین موسیقی زیرزمینی به خواننده‌‌های توانمندی تبدیل شده‌اند، این در حالیست که خواننده‌‌های مجاز کشورمان برای گرفتن مجوز مجبورند چندین‌ماه تلاش کنند تا پس از دریافت همه تأییدات یک قطعه یا یک آلبوم روانه بازار کنند.

گرفتن مجوز سخت است
برای این که یک آلبوم یا یک قطعه موسیقی مجوز بگیرد باید مراحل مختلفی طی شود که گاه ترافیک کاری باعث می‌شود این مراحل چند ماه به طول بیانجامد. جالب است بدانید کسی که برای نخستین‌بار قرار است یک آلبوم تولید کند باید ابتدا برای صدای خود مجوز بگیرد، یعنی چند تن از استادان موسیقی باید صدای او را تأیید کنند.

 بعد از تأیید صدا آشنایی با موسیقی باید به تأیید صاحب‌نظران برسد، پس از آن شعر را در معاونت موسیقی تأیید کنند. تأیید موسیقی آخرین مرحله است و پس از آن یک خواننده می‌تواند بصورت مجاز قطعه موسیقی خود را روانه بازار کند.

یکی از خوانندگان جوان کشورمان که تاکنون دو آلبوم موسیقی از خود روانه بازار کرده، با انتقاد از مدت‌زمان طولانی که برای دریافت مجوز باید صرف شود به شوک گفت: برای گرفتن یک مجوز باید آنقدر منتظر باشید که یا آن موسیقی دیگر کاربردی ندارد یا بصورت غیرمجاز در اینترنت منتشر شود.

 متأسفانه کار‌ها کند پیش می‌رود و شما یک روز داخل تاکسی می‌شنوید راننده به موسیقی مجوز نگرفته شما گوش می‌کند بی‌آنکه پولی برای خرید آلبوم هزینه کند یا کپی رایت رعایت شود.

این خواننده جوان که خواست نامش فاش نشود، افزود: اگر قرار است با موسیقی زیرزمینی مبارزه کنیم، راهش این نیست که به نیرو‌های انتظامی زحمت بدهیم. برای مقابله با فرهنگ نامطلوب باید با فرهنگ مطلوب اقدام کرد ولی شما می‌بینید یک آلبوم یک سال در نوبت قرار می‌گیرد تا مجوز بگیرد.

طبیعی است وقتی ما تولیدات متنوع موسیقی در کشور نداشته باشیم و نیاز مخاطب را از این طریق تأمین نکنیم موسیقی غیرمجاز فرصت رشد پیدا می‌کند و جای موسیقی مجاز و مورد تأیید را می‌گیرد.

خطر اخلاقی موسیقی‌‌های زیرزمینی
شاید بتوان گفت موسیقی زیرزمینی در نگاه اول نوعی از موسیقی به شمار می‌آید که صرفاً به دلیل رعایت نکردن موازین هنری لازم مجوز نگرفته است.

اما کبری جوادی، روانشناس با بیان این که گوش دادن به موسیقی از نیاز‌های انسان است در خصوص خرید موسیقی‌‌های زیرزمینی گفت: ذهن انسان متأثر از شنیدن چنین ملودی‌‌هایی از خود واکنش نشان می‌دهد و این واکنش اغلب همراه با رفتار‌های خشونت‌طلب یا انزواجو است.

غفار پارسا، جامعه‌شناس نیز تأکید می‌کند اغلب جوانان گرفتار موسیقی‌‌های مبتذل زیرزمینی در برخورد‌های اجتماعی رفتار مناسبی ندارند گفتمان‌‌ها یا کلامی که در ملودی این نوع موسیقی‌‌‌ها آمده کاملاً غیراخلاقی است و گوش دادن مدام به آنها برای جوانان خطرناک است.

وی افزود: هنوز در تأمین نیاز‌های روحی جوانان به موسیقی شاهد برنامه‌ریزی هدفمند از جانب نهاد‌های فرهنگی نیستیم و در واقع نهاد‌های فرهنگی جدا از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هرکدام‌ساز خود را می‌زنند به همین دلیل نباید انتظار داشته باشیم با موج گسترده موسیقی‌‌های مبتذل زیرزمینی، شاهد گرایش جوانان به گوش دادن آنها نباشیم.


واکنش‌‌های خواننده‌‌های مجاز
با اشاعه موسیقی مبتذل در این میان اما شاید بیشترین لطمه به خواننده‌‌های مجازی بخورد که با هزار زحمت و گذشتن از هفت‌خوان تهیه مجوز، آلبوم خود را به مخاطبان عرضه می‌کنند و در عوض با بازاری مواجه می‌شوند که موسیقی غیرمجاز زیرزمینی آن را اشباع کرده و ذائقه مخاطب را تغییر داده است.

مجید اخشابی، خواننده معروف با انتقاد از وضع نابسامان موسیقی کشور به شوک گفت: رواج آن همه تبلیغات عرصه را برای هنرنمایی جوانان موسیقیدان تنگ کرده است.

وی می‌افزاید: ما از مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد و سایر نهاد‌های فرهنگی انتظار داریم با حمایت‌‌های همه​جانبه خود، ضمن کنترل این وضع و ساماندهی آن، موسیقی را از خطر ابتذال نجات دهند.

قاسم افشار، دیگر خواننده معروف کشور نیز می‌گوید: به هر حال باید راهی برای ساماندهی وضع موسیقی کشور پیدا شود. متأسفانه هنرمندانی که با زحمت می‌توانند مجوز تولید آلبوم یا قطعه‌ای دریافت کنند مورد حمایت مسئولان قرار نمی‌گیرند و موسیقی مجاز در کشور، دچار نوعی بی‌مهری است به همین دلیل هم موسیقی مبتذل زیرزمینی اجازه ظهور و بروز پیدا می‌کند.

پلیس برخورد می‌کند اما...
برخورد‌های قهري با مسائل و مشکلات فرهنگی، نتیجه معکوس دارد و هرگز نمی‌توان با بگیر و ببند، مشکلات فرهنگی را حل و فصل کرد. پلیس نیز اگرچه وظیفه‌ شناسایی و برخورد را همچنان بر خود محفوظ می‌داند ولی معتقد است این برخورد چندان کارساز نیست و سایر نهاد‌ها نیز باید در این زمینه به وظیفه خود عمل کنند.

پلیس این نوع موسیقی‌‌ها را تخریب‌کننده و منافی فرهنگ و ارزش‌‌های جامعه معرفی می‌کند و معتقد است پخش این نوع موسیقی‌‌ها غیرقانونی است و قطعاً با برخورد پلیس مواجه خواهد شد.

موسیقی زیرزمینی؛ غیرقابل انکار
موسیقی زیرزمینی پدیده‌ای است غیرقابل انکار. برخی از خوانندگان مطرح کشور زمانی خواننده زیرزمینی بودند و از آنجا بیرون آمده‌اند اما واقعیت این است که از هر هزار خواننده زیرزمینی تنها یک تن می‌تواند در عرصه موسیقی مطرح شود. این در حالی است که ضربه این موسیقی به موسیقی مجاز و موجه کشور، ضربه‌ای جبران‌ناپذیر است و به نظر می‌رسد نمی‌توان بدون داشتن راه حل مناسب به مقابله با آن رفت.

...................................................................

محاكمه معتادي كه هر روز براي جسد دوستش اسپند دود مي‌كرد

مرد معتادي كه براي جلوگيري از انتشار بوي تعفن جسد دوستش هر روز اسپند دود مي‌كرد در آستانه محاكمه قرار گرفت.

اواخر زمستان سال گذشته جسد مردي با هويت مجيد 36 ساله در منزل دوستش به نام بهرام 34 ساله در محله ياغچي‌آباد تهران كشف شد و اين در حالي بود كه پنج روز از مرگ متوفي مي‌گذشت.

در جريان تحقيقات مقدماتي مشخص شد كه مجيد براي مصرف مواد مخدر به منزل بهرام رفت و آمد داشته و در انباري منزل او فوت كرده است. بهرام نيز كه از اين موضوع ترسيده، جسد او را پتوپيچ كرده و براي جلوگيري از انتشار بوي تعفن جسد، هر روز اسپند دود مي‌كرده است. اين موضوع شك خواهر بهرام را برانگيخته و ماجرا را به پليس گزارش داده است.

قاضي ميرناصر قريشي ـ بازپرس ويژه قتل تهران ـ پس از استعلام نظريه پزشكي قانوني كه بر اساس آن، مرگ مجيد ناشي از سوء مصرف موادمخدر تشخيص داده شد، به علت فقدان دلايل كافي، براي بهرام نسبت به اتهام قتل مجيد قرار منع تقيب صادر كرد. بازپرس شعبه دوم دادسراي امور جنايي پايتخت بهرام را به دليل اخفاي جسد مجيد، تهيه محل براي مصرف موادمخدر و اعتياد به موادمخدر مجرم تشخيص داد.

پس از صدور قرار مجرميت براي اين متهم، پرونده در اختيار قاضي آرش سيفي ـ داديار اظهارنظر دادسراي ناحيه 27 تهران ـ قرار گرفت كه وي نيز با صدور كيفرخواست براي اين متهم، پرونده را به دادگاه ارسال كرد.

...................................................................

توقيف پرايد با 7 ميليون خلافي

 خودرو پرايد با 7 ميليون خلافي توقيف شد.

به گزارش سرهنگ سعيد اسماعيلي رئيس مرکز فرماندهي و کنترل ترافيک پليس راهور پايتخت، در ساعت 11:30 روز هشتم مرداد در خيابان بلوار کشاورز خيابان کارگر عوامل منطقه 6 راهنمايي و رانندگي در حين انجام وظيفه به يک خودرو پرايد به علت ارتکاب به تخلف راهنمايي و رانندگي دستور ايست مي‌دهند. پس از توقيف و استعلام از سامانه اجرائيات پليس راهور مشخص مي‌شود خودرو مذکور داراي 7 ميليون خلافي است، لذا خودرو توقيف و به پارکينگ منتقل مي‌شود.

وي همچنين گفت: ساعت 20 روز هشتم مرداد از غرب به شرق همت توانير يک دستگاه خودرو سواري ال 90 به علت حرکات مارپيچ و حادثه‌ساز با 3 خودرو 206 و پرايد برخورد مي‌کند و در اين تصادف 2 نفر از سرنشينان پژو 206 و راننده پرايد مجروح مي‌شوند و به بيمارستان دي انتقال پيدا مي‌کنند.

بر خلاف انتظار مشخص مي‌شود راننده ال 90 فردي 56 ساله است. سرهنگ اسماعيلي همچنين اظهار داشت: در ساعت 23:45 روز نهم مرداد از جنوب به شمال خط ويژه بزرگراه چمران يک دستگاه موتور سيکلت با دو نفر سرنشين هر دو جوان 25 ساله با يک نفر عابر پياده که در حال عبور از عرض بزرگراه بود برخورد مي‌کنند که در اين تصادف راکب و سرنشين هر دو دردم فوت مي‌کنند و عابر پياده مجروح و به بيمارستان انتقال پيدا مي‌کند.

...................................................................

واژگوني خونين وانت‌پيكان با 21سرنشين!


فرمانده پليس‌راه هرمزگان از واژگوني يک دستگاه وانت‌پيکان با 21 سرنشين در يکي از محورهاي فرعي بشاگرد خبرداد.

سرهنگ علي مجيدزاده در تشريح جزئيات اين خبرگفت: مأموران پليس‌راه جاسک ميناب از وقوع يک فقره واژگوني خودرو در مسير روستاي گوهران بشاگرد مطلع و به محل اعزام شدند.

وي افزود: پس از اعزام مأموران به محل، آنان مشاهده كردند يک دستگاه خودرو وانت‌پيکان با 21 سرنشين که اکثر آنان کودک بودند به دليل عدم‌توانايي راننده در کنترل، واژگون شده و 19 سرنشين آن مجروح و به بيمارستان کرمان انتقال يافته‌اند.

فرمانده پليس‌راه هرمزگان به رانندگان توصيه كرد: از مواردي که موجب غفلت و حواس‌پرتي آنان در رانندگي مي‌شود پرهيز كنند و با سرعت غيرمجاز رانندگي نكنند.

...................................................................

کلاهبرداري اينترنتي در پوشش خريد خودرو

کلاهبرداراني که در پوشش فروش خودرو، اقدام به برداشت غيرمجاز از حساب عابر بانک خريداران کرده بودند، دستگير شدند.


سرهنگ محمد حسن شکريان گفت: در پي ثبت شکوائيه‌اي در دادسراي ويژه جرائم رايانه‌اي مبني بر وقوع برداشت غير مجاز از حساب‌هاي بانکي و ارسال آن به پليس فتاي تهران بزرگ، کارشناسان اين پليس تحقيقات خود را براي شناسايي و دستگيري سارق يا سارقان اينترنتي آغاز کردند.

وي در خصوص شگرد سارقان گفت: براساس اظهارات شاکي، وي هنگام مبادله وجه نقد از طريق کارت بانک، در حالي که منتظر واريز مبلغي به حساب خود بود، ناگهان با تخليه اعتبار حساب خود مواجه مي‌شود.

شکريان ادامه داد: با ثبت اظهارات شاکي و همچنين با توجه به شکل وقوع جرم، کارشناسان مجرب پليس فتا تهران بزرگ متوجه شباهت اين پرونده با تعدادي از پرونده‌ها که همزمان در حال بررسي در اين پليس بودند، شدند.وي بيان کرد: در تمامي پرونده‌ها، شخصي با شاکيان که همگي قصد فروش خودرو از طريق آگهي روزنامه داشتند، تماس گرفته و به بهانه‌ خريد خودرو و واريز ناموفق نيمي از مبلغ خريد که هيچ‌گاه واريز نمي‌شد شاکي را بسوي دستگاه عابر بانک کشانده و با ترفندهاي ويژه‌اي به بهانه چک کردن حساب شاکي، موفق به دريافت مجدد رمز دوم کارت مي‌شدند.

شکريان ادامه داد: کارشناسان پليس فتا پس از انجام عمليات فني و مهندسي توانستند يکي از متهمان پرونده را دستگير کنند.اين مقام مسئول گفت: متهم در بازجويي اوليه ضمن اعتراف به بزه انتسابي، همدستان ديگرش را معرفي و به انجام هشت فقره جرم مشابه اعتراف کرد.رئيس پليس فتا تهران بزرگ افزود: پس از شناسايي ديگر متهمان پرونده مشخص شد، همگي جزء تيمي سازمان يافته هستند، که اقدام به کلاهبرداري و سرقت‌هاي متعدد اينترنتي به ارزش تقريبي صد و پنجاه ميليون ريال کرده‌اند.

شکريان با تاکيد بر اينکه در دسترس قرار دادن اطلاعات محرمانه کارت‌هاي بانکي يکي از دلايل بروز کلاهبرداري به شمار مي‌آيد به کاربران هشدار داد: هنگام خريدهاي اينترنتي تحت هيچ شرايطي اطلاعات محرمانه و شخصي خود نظير رمز کارت بانکي را در اختيار ديگران قرار ندهيد.

...................................................................

مرگ مادربهانه‌اي براي اعتياد زن

مردي در دادگاه خانواده با تاكيد بر اينكه «همسرم توسط يكي از دوستانش به موادمخدر معتاد شده است» درخواست جدايي‌ از همسرش را مطرح كرد.

وي با بيان اينكه حدود 8 سال از زندگي مشترك‌مان مي‌گذرد، گفت: همسرم معتاد است، من نمي‌توانم اعتيادش را تحمل كنم و خواهان جدايي از او هستم.

اين مرد ادامه داد: همسرم مي‌گويد دوستانش باعث اعتياد او شده‌اند درحالي كه دليل اعتياد او براي من بي‌اهميت است و تنها هدفم جدايي از اوست زيرا نمي‌خواهم فرزندانم مادري معتاد داشته ‌باشند.

در ادامه جلسه دادگاه، همسر اين مرد خطاب به قاضي گفت: اوايل به صورت تفريحي مواد مخدر مصرف مي‌كردم و قبل از آن حتي سيگار هم نمي‌كشيدم اما بر اثر يك اتفاق معتاد به مواد مخدر شدم. وي افزود: بعد از فوت مادرم به شدت دچار ناراحتي اعصاب شدم زيرا به مادرم خيلي وابسته بودم.

يكي از دوستانم به من پيشنهاد داد كه اگر مواد مخدر مصرف كنم اعصابم آرام مي‌شود و مي‌توانم به زندگي ادامه دهم در حالي كه مواد مخدر زندگيم را نابود كرده است.

در ادامه جلسه بار ديگر مرد در حضور قاضي گفت: نمي‌توانم با اعتياد همسرم كنار بيايم مگر اينكه تعهد دهد ديگر مواد مخدر مصرف نكند. زن نيز در ادامه گفت: بخاطر شوهر و فرزندانم حاضرم تعهد بدهم و شوهرم بايد قول دهد كه مرا در اين مسير سخت همراهي كند و از او مي‌خواهم كه از طلاق منصرف شود.

قاضي بعد از شنيدن اظهارات طرفين حكمي مبني بر طلاق صادر نكرد و از شوهر اين زن خواست تا به او فرصت ديگري دهد تا بار ديگر بتواند به زندگي‌شان ادامه دهند.

...................................................................

راز پدر فراري در هويت گمشده پسر 6 ساله

 سماجت‌هاي يك زن كه نگران بچه بدون شناسنامه‌اش بود راز پدر فراري را فاش كرد.زني جوان با مراجعه به دادگاه خانواده از همسر فراري‌اش به خاطر اينكه براي گرفتن شناسنامه پسر 6 ساله‌اش اقدامي نمي‌كند شكايت كرد.

اين زن پيش روي قاضي ايستاد و گفت: 8 سال پيش از شوهر اولم به خاطر اعتيادش به مشروبات الكلي جدا شدم و پس از 6 ماه به صورت اتفاقي با مردي به نام «بهرام» آشنا شدم.

وي به من اظهار علاقه مي‌كرد و مدام برايم مزاحمت ايجاد مي‌كرد و مي‌گفت كه عاشق من شده است. بعد از اينكه وي چند هفته‌اي تعقيبم كرد، ناخواسته به درخواست‌هايش جواب دادم و با هم دوست شديم.


وي آن قدر به من محبت مي‌كرد كه من نيز جذب مهرباني‌هايش شدم. هنوز 2 ماه از آشنايي‌مان نگذشته بود كه وي از من درخواست ازدواج موقت كرد.وي در ادامه افزود: «بهرام» ادعا مي‌كرد كه به دليل برخي مشكلات كاري و خانوادگي نمي‌تواند با من ازدواج دائم كند ولي چند ماه پس از اينكه با من ازدواج موقت كند با رضايت خانواده‌اش مرا به عقد دائم خود درخواهد آورد.

من كه فريب عشق دروغين وي را خورده بودم، قبول كردم. وي هر 3 ماه يك بار صيغه موقت را تمديد مي‌كرد و مي‌گفت كه هنوز مشكلش حل نشده است.


بعد از 8 ماه احساس كردم كه باردار هستم. وقتي ماجراي بچه‌دار شدنم را به «بهرام» گفتم وي بسيار ناراحت شد و به من گفت كه بچه را سقط كنم. من نه پولي داشتم كه اين كار را انجام بدهم و نه مي‌خواستم جان بچه را بگيرم.

بنابراين به حرف‌هايش گوش نكردم و خواستم تا بچه‌ام را به دنيا بياورم و از بهرام درخواست كمك كردم ولي وي خودش را گم و گور كرد.


با همه اين مشكلات و گرفتاري‌ها و زخم زبان‌هاي دوستان و بستگانم، بچه‌ام را به دنيا آوردم و براي سير كردن شكمش مجبور بودم خانه اين و آن كار كنم. دوران خيلي بدي را پشت سر گذاشتم و تنها چيزي كه مرا بشدت عذاب مي‌داد اين كه آيا مي‌توانم با يك برگه محضري ثابت كنم كه اين بچه متعلق به من است، از سوي ديگر براي بچه‌اي كه نام پدر نداشت شناسنامه صادر نمي‌كردند. 


به هر حال با همه دردسرها و به جان خريدن مشكلات مالي پسرم را بزرگ كردم و به مشكل جدي‌تري برخوردم. مي‌خواستم وي را براي تحصيل در مدرسه ثبت‌نام كنم ولي پسرم شناسنامه‌اي نداشت.

از هر راهي مي‌شد موفق شدم سرنخي از پدر پسرم بگيرم. وقتي وي را جلوي خانه‌اش ديدم التماس كردم كه شناسنامه‌اش را براي اثبات پدر بودنش بياورد ولي وي به حرف‌هايم گوش نكرد و گفت كه مي‌خواهم از اين طريق از وي نفقه بگيرم.


با ادعاهاي زن فريب خورده قاضي دادگاه به تيمي از پليس دستور داد تا براي بررسي اين ماجرا وارد عمل شوند.


بدين ترتيب مأموران براي اثبات ادعاهاي اين زن وارد عمل شدند و تجسس‌هاي ميداني خود را آغاز كردند و در تحقيقات دريافتند 7 سال پيش زن فريب خورده با «بهرام» چند ماهي ازدواج كرده‌اند ولي اين مرد به صورت مرموزي ناپديد شده است.

در ادامه با دستور قاضي پرونده، بهرام تحت رديابي قرار گرفت و پس از چند روز تعقيب و مراقبت دستگير شد و براي آزمايشات ژنتيكي و تعيين هويت در اختيار پزشكي قانوني قرار گرفت و نتايج آزمايشات نشان داد كه بهرام پدر پسر 6 ساله است.


با روشن شدن اين ماجرا و اثبات ادعاهاي زن جوان، قاضي پرونده حكم صدور شناسنامه براي پسربچه را صادر كرد.


نظر كارشناسي
يك حقوقدان درخصوص اين پرونده  گفت: طبق قانون، فرزندي كه حاصل ازدواج موقت يا صيغه محرميت است از نظر شرعي و قانوني مشكلي ندارد ولي اثبات اين كه فرزند متعلق به همسر صيغه‌اي است كمي سخت به نظر مي‌رسد، چرا كه در دادگاه سند عادي تاب مقاومت در برابر سند رسمي را ندارد و بايد در مراجع قانوني شواهد و مدارك بسيار قوي براي اثبات اين ادعا تهيه كرد.


وي افزود: اين زن راه سختي را پيش گرفت و با شهادت بعضي از آگاهان و تحقيقات علمي و آزمايشات ژنتيكي موفق به اثبات ادعاهايش شد و براي بچه‌اش شناسنامه گرفت.


وي در پايان خاطرنشان كرد: زنان و مرداني كه با خواندن صيغه محرميت به ازدواج هم درمي‌آيند بايد توجه داشته باشند تا زماني كه رابطه زوجيت آنان رسمي نشده از بچه‌دار شدن خودداري كنند. اگرچه از نظر شرعي تولد نوزاد با صيغه محرميت مشكلي ندارد ولي مراجع قانوني براي صدور شناسنامه فقط سند رسمي را مي‌پذيرند!


معيني حقوقدان و وكيل دادگستري در مسائل حقوق خصوصي و خانواده گفت: فرزندان ناشي از ازدواج موقت هيچ تفاوتي از لحاظ حقوقي و شرعي با فرزندان ازدواج دائم ندارند، به عبارت ديگر هم حقوق و تكاليف متقابل پدر و فرزند كه در ازدواج دائم وجود دارد، در ازدواج موقت نيز صدق مي‌كند، به عنوان مثال پدر مكلف به پرداخت نفقه فرزند، گرفتن شناسنامه با نام خانوادگي خود براي وي و حضانت آن پس از 7 سالگي است.

در حقوق خانواده و فقه اصطلاحي وجود دارد به نام قاعده «فراش»، منظور از قاعده فراش اين است كه هر كودكي كه در زمان زوجيت (دائم يا موقت) متولد شود به پدر منسوب است، در نتيجه همين كه اثبات شود پدر و مادر كودك، زوج شرعي و قانوني بوده‌اند خود به خود اين فرزند منتسب به پدر بوده و وي مكلف به انجام همه تكاليف قانوني نسبت به فرزندش است.


ماده 1158 قانون مدني در اين مورد مي‌گويد: «طفل متولد در زمان زوجيت متعلق به شوهر است، مشروط بر اينكه از روز نزديكي تا زمان تولد كمتر از 6 ماه و بيشتر از 10 ماه نگذشته باشد؛ بنابراين نيازي به اثبات نسبت در مورد فرزند حاصل از ازدواج موقت نخواهد بود.»


وي مي‌افزايد: مشكل عيني كه امروز در مورد فرزندان حاصل از ازدواج موقت وجود دارد اين است كه در بعضي موارد مردي كه مادر فرزندش را همسر خود مي‌داند، گاهي اوقات منكر رابطه زوجيت مي‌شود و ادعا مي‌كند كه اصلاً با مادر كودك ازدواج موقت نكرده است، در بعضي موارد نيز ممكن است مرد ادعا كند كه ازدواج وي با مادر كودك در دوره خاص شروع شده و پايان يافته است و كودك متعلق به وي نيست، به‌عنوان مثال كودك يك سال پس از پايان مدت ازدواج موقت به دنيا آمده است.

در واقع مشكل اثبات رابطه زوجيت است كه اين مشكل نيزاز عدم اجراي كامل قانون نشأت مي‌گيرد، ماده993 قانون مدني مي‌گويد: امور زير بايد ظرف مدت معين و به موجب قوانين به دايره ثبت احوال اطلاع داده شود.


امروزه در عمل آنچه به صورت رسمي ثبت مي‌شود فقط ازدواج دائم است و متأسفانه ازدواج موقت به خلاف قوانين صريح قانون ثبت نمي‌شود، چنانچه قانون در مورد ازدواج موقت نيز به دقت اجرا شود تقريباً مشكل فرزندان حاصل از ازدواج موقت نيز از بين خواهد رفت، وقتي تاريخ ازدواج موقت و مدت آن در سند رسمي ثبت شود ديگر هيچ مردي نخواهد توانست سوءاستفاده‌اي در اين زمينه انجام دهد و خود را پدر كودك خويش نداند.


قانون مجازات اسلامي نيز ثبت نشدن واقعه ازدواج دائم را جرم تلقي كرده است و به منظور حفظ كيان خانواده ثبت ازدواج دائم و طلاق را الزامي مي‌داند و چنانچه مردي بدون ثبت در دفاتر اسناد رسمي تصميم به ازدواج دائم و طلاق كند به مجازات حبس تعزيري تا يك سال محكوم مي‌شود.


با توجه به موارد گفته شده، زناني كه قصد ازدواج موقت دارند بهتر است به اجراي صيغه شرعي بسنده نكرده و سندي مكتوب در اين خصوص تهيه كنند يا در صورت امكان شهود معتبري بدين منظور داشته باشند تا در صورت انكار زوج، بتوانند با استفاده از دلايل ادعاي خود را اثبات كنند.


توصيه پاياني، با توجه به واقعيات جامعه و مشكلاتي كه حتي در ازدواج‌هاي دائم نيز ديده مي‌شود؛ زناني كه قصد ازدواج موقت دارند بهتر است در بچه‌دار شدن احتياط بيشتري به خرج دهند.