اوايل تير امسال مرد مغازهداري با حضور در پليس آگاهي شهرستان رباطكريم از تخريب گاوصندوق مغازهاش و سرقت اموال خبر داد.
با شروع تحقيقات از اين مرد معلوم شد، وي صبح با ورود به مغازهاش متوجه شده در ورودي و گاوصندوق تخريب و پول، اسناد و مدارك و كارت اعتباري بانكياش سرقت شده است.
در اين مرحله ماموران با بررسي محلهاي سرقت پي بردند، دزدان نيمهشب به مغازه مالباختگان دستبرد زدهاند.
هوشياري مرد رهگذر، سارقان را ناكام گذاشت
جستجوها ادامه داشت تا اين كه دو روز پيش مردي با مركز فوريتهاي پليسي 110 شهرستان رباطكريم تماس گرفت و گفت، هنگام بازگشت به خانه در بهارستان از توابع رباطكريم، مردي را مقابل يك مغازه ديدم كه در حال تخريب در و ورود به آنجا بود. به سمت مرد سارق رفتم تا مانع سرقت او شوم كه وي با چاقو مرا تهديد كرد و همراه دوستش از محل متواري شد.
در پي دريافت اين اطلاعات، ماموران عازم محل حادثه شده و پس از بررسي محل كه دزدها با هوشياري مرد رهگذر ناكام مانده بودند، با اطلاعاتي كه از تنها شاهد سرقت بهدست آوردند، سارقان را تحت تعقيب قرار دادند.
در ادامه جستجوها، اوايل هفته ماموران هنگام گشتزني با مشاهده راكب يك موتورسيكلت كه شباهت بسياري به يكي از دو متهم تحت تعقيب پليس داشت، او را دستگير كردند.
اعتراف دزد گاوصندوق
متهم با انتقال به پليس آگاهي شهرستان رباطكريم در بازجويي اعتراف كرد با همدستي پسردايياش حميد وارد مغازههاي مردم در رباطكريم و بهارستان از توابع اين شهرستان شده و با تخريب گاوصندوق اموال را دزديدهاند.
در پي اعتراف متهم، ديگر همدست او نيز تحت تعقيب قرار گرفت و دو روز پيش در شهرستان كرج شناسايي و دستگير شد.
متهمان، اموال 24 مغازه را دزديده بودند
سرهنگ حسنآبادي، فرمانده انتظامي شهرستان رباطكريم روز گذشته درباره اين پرونده به خبرنگارما گفت: در بررسي سوابق كيفري متهمان معلوم شد هر دو نفر سابقهدار بوده و به اتهام سرقت مدتي زنداني بودهاند.
وي افزود: متهمان تاكنون به 24 فقره دزدي سريالي از مغازهها اعتراف كردهاند. همچنين معلوم شد يكي از متهمان با يك كارت اعتباري بانكي كه از يكي از مغازهها دزديده، براي همسرش از يك طلافروشي در كرج شش ميليون تومان طلا خريده است.
بنا بر اين گزارش، براي متهمان قرار قانوني صادر شد. تحقيقات تكميلي از آنها براي كشف اموال دزدي و ديگر جرايمشان ادامه دارد.
پرونده قتل زن ایرانی بهآمریکا برگشت
دیوان عالی کشور با بیان اینکه از فردی که در صحنه قتل زن ایرانی به دست شوهرش در آمریکا هیچ تحقیقی نشده است، حکم تبرئه را نقض کرد و به همین دلیل پرونده دوباره برای انجام تحقیقات در اختیار آمریکاییها قرار میگیرد.
4 ژانویه 2007 مأموران پلیس شهر لاسوگاس آمریکا، از وقوع قتل زن جوانی در منزلش در این شهر با خبر شدند. مأموران با حضور در محل حادثه، متوجه شدند جسد متعلق به زنی ایرانی است. ب
ا انجام تحقیقات بیشتر شوهر این زن به اتهام قتل دستگیر شد و به قتل همسرش اعتراف کرد. وی درباره انگیزه خود در ارتکاب قتل همسرش گفت: بعد از ازدواج با همسرم، متوجه شدم که او با مردی آمریکایی رابطه دارد. به او درباره این رفتارش تذکر دادم و او هم به من تعهد داد که به رابطه خود با آن مرد آمریکایی پایان دهد.
بعد از آن، به دیدار آن مرد رفتم و به او گفتم که به همسرم علاقه دارم و اجازه نخواهم داد او را از من جدا کنی. او هم به من گفت باید همسرت را ترک کنی. این حرف او را جدی نگرفتم ولی بعد از مدتها فهمیدم که او قصد کشتن من را داشته است.
مدتی از این موضوع گذشت و متوجه شدم که آنها همچنان به رابطه خود ادامه میدهند. یک روز که به خانه آمدم و آنها را در خانه دیدم، با اسلحهای که در اختیار داشتم همسرم را کشتم ولی آن مرد از خانه فرار کرد.
این مرد ایرانی، با حکم دادگاه آمریکا تا قبل از زمان رسیدگی به پرونده، بازداشت خانگی بود و توسط پابند الکترونیکی کنترل میشد. مقامات قضایی ایران از طریق اینترپل از فرار متهم و ورود وی به ایران باخبر شدند و سرانجام وی را در حوالی ولنجک دستگیر کردند. متهم بعد از دستگیری با قرار وثیقه آزاد شد و جلسه رسیدگی به اتهام قتل همسرش، روز 23 خرداد سال 89 در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.
سیدرضایی، نماینده دادستان، با اشاره به مدارک موجود در پرونده، بزه انتسابی به متهم را محرز دانست و خواستار مجازات وی شد. در ابتدای جلسه، پدر مقتول در جایگاه قرار گرفت و ضمن درخواست قصاص برای متهم، گفت: 24 سال قبل همسرم فوت کرد و دخترم هم بعد از آن دیگر با من زندگی نکرد. از موضوع ازدواج اول و دوم دخترم هم مطلع نبودم و هیچ وقت هم نفهمیدم دخترم چه موقع با شوهرش به آمریکا رفته است.
بعد از اظهارات پدر مقتول، متهم در جایگاه قرار گرفت و با بیان اینکه اتهام قتل عمد را قبول ندارد گفت: من از 32 سال قبل به آمریکا رفتم و اقامت دائم آنجا را داشتم. سال 77 به ایران آمدم و با مقتول آشنا شدم. وی ادامه داد: رابطه ما شروع شد و وقتی او فهمید من در آمریکا زندگی میکنم، از من خواست با او ازدواج کنم و مدعی شد که مجرد است.
بعد از ازدواج فهمیدم که به من دروغ گفته است. او با گریه به من گفت پدرش بعد از ازدواج مجدد او را طرد کرده است. متهم افزود: او را به عقد موقت خود درآوردم و دوباره به آمریکا برگشتم و تا سال 81 که با هم ازدواج کردیم، با نامه و تلفن با هم رابطه داشتیم و یک بار به ایران آمدم. وقتی به ایران آمدم او اجازه نمیداد خانه او را پیدا کنم و هربار در یک خیابان از ماشین من پیاده میشد. وی گفت: بعد از ازدواج برای دریافت ویزای او به آمریکا رفتم و در مدت هفتماهی که آنجا بودم همسرم خانه مادرم بود و هیچ یک از بستگان همسرم خبری از او نگرفتند.
کار ویزای او درست شد و مهر 81 به آمریکا رفتیم. به محض اینکه به آمریکا رسیدیم او رفتار خود را تغییر داد و به دفعات او با مردان غریبه ارتباط داشت.
متهم در ادامه اظهاراتش گفت: بارها به او اعتراض کردم ولی او دیگر اسیر فرهنگ غرب شده بود و نصیحتهای من نتیجه نداشت. 3 سال بعد، الهام سیتیزن آمریکا شد و وقتی خیالش از اقامت دائم در آمریکا راحت شد رفتار ناپسندش شدت گرفت.
سال 85 باهم به ایران آمدیم و به او گفتم اگر میخواهی به رفتارت ادامه بدهی، باید از من جدا شوی.
وی افزود: به دادگاه انقلاب شکایت کردم و موضوع ازدواج او با مرد دیگری را گفتم و دادگاه تمام مدارک او را ضبط کرد اما او غیرقانونی از ایران فرار کرد و به آمریکا برگشت. من در آمریکا مدارک خود را نشان دادم و دادگاه آمریکا او را به علت دروغی که برای دریافت سیتیزن گفته بود، به زندان محکوم کرد.
متهم گفت: به وسیله یکی از مردانی که با او رابطه داشت، با قید وثیقه از زندان خارج شد و با فرافکنی مدعی شد که اگر به ایران برگردد، اعدام خواهد شد و به همین دلیل درخواست پناهندگی سیاسی داد.
وی ادامه داد: آن زمان من به ایران آمده بودم و 24 روز قبل از قتل به آمریکا برگشتم. از من شکایت کرده بود که خط او را جعل کرده و حساب بانکیاش را خالی کردم ولی ادعایش اثبات نشد.
متهم درباره روز حادثه گفت: وقتی وارد خانه شدم، او را با مرد دیگری دیدم و با عصبانیت از آنها خواستم خانه مرا ترک کنند. وقتی مقابل در آمدند، الهام به من گفت باید به من پول بدهی تا از خانهات بروم اما من قبول نکردم. به همین دلیل شروع به کتک زدن من کردند و الهام با چاقویی که از آشپزخانه آورد چند ضربه به من زد. وی افزود: من روی زمین افتادم که متوجه شدم آنها قصد دارند خانه را آتش بزنند و مرا بسوزانند. اسلحه کمری من کنارم داخل کمد بود، آن را برداشتم و به سمت آنها شلیک کرد که 4 گلوله به الهام خورد و یک گلوله به رامین، که او موفق به فرار شد.
بعد از آن قصد خودکشی با قرص سیانور داشتم که زنده ماندم. متهم با بیان اینکه بعد از دستگیری به شدت از سوی پلیس آمریکا شکنجه شده است، گفت: پلیس آمریکا مرا به مدت 24 روز داخل سلول انفرادی انداخت و قصد داشت تحت شکنجه مرا مجبور کند که اعتراف کنم تروریست هستم. وی ادامه داد: من شناسنامه مردی که همسرم با او ازدواج کرده بود را همراهم داشتم اما با وجود اینکه به هم شباهت نداشتیم، پلیس آمریکا مدعی بود که من با تغییر چهره شناسنامه جدید تهیه کردم.
وی درباره نحوه فرار از آمریکا گفت: من با حکم دادگاه و به وسیله پابند در خانهام حبس شدم. یک روز فردی که خود را مأمور پلیس معرفی میکرد به من گفت اگر فرار نکنی زیر شکنجه کشته خواهی شد. او پاسپورت مرا داخل صندوق پستی گذاشته بود و من به راحتی پابند خود را بریدم و راحتتر از آن با وجود اینکه پلیس تمام مدارک مرا در اختیار داشت، به شکل قانونی و از طریق فرودگاه از آمریکا خارج شدم. ب
عد از اظهارات متهم، قاضی تردست و مستشاران دادگاه، وارد شور شدند و متهم را به علت شبهه در قتل عمد، به پرداخت دیه و حبس محکوم کردند.
پرونده به دیوان عالی کشور ارجاع داده شد که قضات یکی از شعب با بررسی پرونده و مشورت، حکم صادره مبنی بر تبرئه متهم از قتل عمد را نقض کرده و پرونده را برای رسیدگی مجدد به شعبه 79 دادگاه کیفری استان تهران فرستادند.
ایراد وارده دیوان عالی کشور مبنی بر این بود که از مردی که در جریان این حادثه زخمی شده بود، هیچ تحقیقی صورت نگرفته است.
قرار بود جلسه محاکمه مجدد در شعبه 79 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شود اما به خاطر نظر دیوان عالی کشور، قاضی محمدرضا محمدیکشکولی تحقیق از فرد موردنظر را با نیابت به سیستم دادگستری آمریکا محول کرد تا بعد از اعلام نتیجه تحقیقات از سوی مسئولان آمریکایی درباره این پرونده تصمیمگیری شود.
پرونده مردی كه با ریختن اسید روی همسرش وی را به قتل رسانده است، با صدور كیفرخواست به دادگاه كیفری استان تهران ارسال شد.
صبح روز 12 مردادماه سال 90 صدای فریادهای یك زن، آرامش محله مرتضیگرد در بخش آفتاب تهران را بر هم زد. اهالی محل وقتی به خیابان ریختند متوجه شدند كه یكی از همسایگان به نام «ناصر.خ» 48 ساله به خاطر سوءظنی كه نسبت به همسرش داشته، با وی درگیر شده و سپس اسیدی را كه از روز قبل تهیه كرده بوده به سر و صورت همسرش «شهین.پ» 30 ساله پاشیده است.
شهین پس از وقوع این حادثه به خیابان پناه آورد و خود را با تاكسی به بیمارستان شهید مطهری رساند اما تلاش پزشكان نتیجهبخش نبود و سرانجام به دلیل شدت جراحات وارده، این زن جوان اواخر مردادماه تسلیم مرگ شد.
در پی این حادثه، تحقیق در خصوص قتل شهین در دستور كار دادگاه بخش آفتاب قرار گرفت و به این ترتیب جستوجوها برای دستگیری «ناصر» آغاز شد. نهایتا با تلاش كارآگاهان در اجرای دستورات قضایی، این متهم روز 13 مهرماه سال گذشته در اردبیل دستگیر شد و در همان ابتدا به جرم خود اعتراف كرد.
پس از تكمیل تحقیقات در شعبه 101 دادگاه عمومی بخش آفتاب، «ناصر» مجرم شناخته شد و پرونده جهت صدور كیفرخواست در اختیار قاضی آرش سیفی ـ دادیار اظهارنظر دادسرای امور جنایی پایتخت ـ قرار گرفت. وی نیز با تایید نظر دادگاه بخش آفتاب، پرونده این مرد همسركش را با صدور كیفرخواست به دادگاه كیفری استان تهران ارسال كرد. پدر، مادر و فرزند شهین خواستار قصاص ناصر هستند.
کودک ۱۱ ساله اي بر اثر سقوط از پله برقي يک مجتمع تجاري در مشهد جان سپرد.
کودک ۱۱ ساله که تبعه خارجي است به همراه اعضاي خانواده اش به طبقه ۱+ يک مجتمع تجاري در اطراف ميدان طبرسي رفته بود و در حال بازي روي پله برقي بود که ناگهان پاي او بين تيغه هاي پله گير کرد و به داخل حوض خالي آبي که در محوطه مجتمع بود افتاد.
به دنبال وقوع اين حادثه، بلافاصله اين کودک با کمک شهروندان و نيروهاي امدادي به مرکز درماني انتقال يافت اما وي بر اثر شدت صدمات جان سپرد. اين گزارش حاکي است: با حضور مأموران کلانتري شهيد آستانه پرست در محل وقوع حادثه، تحقيقات درباره چگونگي وقوع اين حادثه آغاز و جسد اين کودک که «محمد» نام داشت به پزشکي قانوني حمل شد.
...................................................................
انکار قتل پسر ۱۳ ساله توسط جوان قاچاقچي
جوان قاچاق فروشي که متهم است پسر ۱۳ ساله اي را مورد آزار و اذيت قرار داده و او را کشته است در جلسه محاکمه اتهاماتش را انکار کرد و گفت مقتول خفه شده است.
در جلسه رسيدگي به اين پرونده که در شعبه ۷۴ دادگاه کيفري استان تهران، به رياست قاضي اصغر عبداللهي برگزار شد ابتدا روشن نماينده دادستان تهران به قرائت کيفرخواست پرداخت و گفت: طبق محتويات پرونده متهم حاضر در دادگاه به نام وحيد -۳۰ ساله- متهم است پسر ۱۳ ساله اي به نام علي سينا را در خانه پدري اش به قتل رسانده است.
با توجه به نظريه پزشکي قانوني و معاينه جسد که در آن علت مرگ مقتول خفگي و انسداد مجاري تنفسي اعلام شده و همچنين بازسازي صحنه قتل توسط متهم و اقارير صريح او که جملگي بر مجرم بودنش دلالت دارد خواستار صدور حکم قانوني براي وي هستم .
در ادامه مادر مقتول که يک تبعه افغانستان است به عنوان ولي دم در جايگاه حاضر شد و در حالي که گريه مي کرد خواستار قصاص قاتل پسرش شد.
سپس قاضي عبداللهي اتهام مباشرت در قتل عمد، تمرد در مقابل ماموران و آزار مقتول را به متهم تفهيم کرد و از او خواست از خود دفاع کند.
وحيد گفت: من هيچ کدام از اين اتهام ها را قبول ندارم و همه اعترافاتم تحت فشار بوده است. او ادامه داد: من در پارک حشيش مي فروختم و در اين مدت با علي سينا آشنا شدم. شب حادثه او من را در پارک ديد و گفت جايي براي مصرف مواد ندارد.
من هم در حالي که ساعت حدود 11:30 بود او را به خانه مان در مسعوديه بردم. پدر و مادرم خواب بودند و متوجه ورود ما نشدند.
او موادش را مصرف کرد و به او شام دادم اما چند دقيقه بعد حالش به هم خورد. بعد سرش را روي پايم گذاشت و خوابيد. صبح که از خواب بيدار شديم او نفس نمي کشيد. خيلي ترسيده بودم.
او را به سختي از خانه مان که در طبقه چهارم بود پايين آوردم تا به بيمارستان ببرم اما يکي از همسايه ها من را ديد و گفت به اورژانس خبر بدهم. بعد از آن بود که فهميدم علي سينا مرده است و به همين دليل فرار کردم. در اين هنگام قاضي سوالاتي از متهم پرسيد و او نيز پاسخ هاي متناقضي داد.
قاضي: تو در اعترافات قبلي ات گفتي چون مقتول در خواب سر و صدا مي کرد دستت را جلوي دهانش گرفتي اما حالا مي گويي او را نکشتي.
متهم: من او را نکشتم. اين حرف را هم پس مي گيرم. در آگاهي به من گفتند اگر اين حرف ها را بزني آزاد مي شوي. من هم تحت فشار اين حرف ها را زدم.
قاضي: يکي از اتهاماتت آزار مقتول است. در اين باره صحبت کن
متهم: من اين کار را نکردم. اين دفعه اولي بود که او را به خانه مان مي بردم. چون او پسر کم سن و سالي بود و وضعيت خوبي نداشت من گاهي به او کمک مي کردم.در ادامه وکيل مدافع وحيد در جايگاه حاضر شد و گفت موکلم دچار عقب ماندگي ذهني است و اين موضوع را سازمان بهزيستي نيز تاييد مي کند.
اعترافات او نيز تحت تاثير اين شرايط بوده است.در ادامه قاضي با اخذ آخرين دفاع از متهم همراه با ۴ مستشار دادگاه وارد شور شد و قرار است به زودي نظر خود را درباره اين پرونده اعلام کنند.
...................................................................
ارثيه برادرسوزي را رقم زد
اختلاف بر سر سهمالارث ميان سه برادر در يكي از بخشهاي شهرستان رشت، آتشي مرگبار به پا كرد.
ماجرا از زماني آغاز شد كه يكي از برادران خانواده كه معتاد بوده و در استاني ديگر زندگي ميكرده بر سر مقدار سهمش از ارث با دو برادر ديگرش به تفاهم نرسيد و با آنان درگير شد.
برادر معتاد كه گمان ميكرده توان گرفتن سهمالارثش را از برادرانش ندارد، پس از عزيمت به گيلان و تهيه يك ليتر بنزين به نزد دو برادرش كه داخل منزلي حضور داشتند، رفته و پس از مجادله، بنزين را روي آنان و خانه ريخته و با به آتشكشيدن آن دو و خانه، از محل متواري ميشود.
شدت آتشسوزي و نيز جراحت ناشي از آن به حدي بود كه دو برادر راهي بيمارستان شدند و يكي از آنان به علت شدت سوختگي، بعد از يك هفته فوت كرد.
سرهنگ مجيد مرآت، معاون اجتماعي فرماندهي انتظامي استان گيلان، با تائيد اين خبر گفت: برادر انتقامگير كه درصدد فرار از استان بود، توسط كارآگاهان پليس آگاهي دستگير و به مقر انتظامي منتقل شد كه وي در بازجوييهاي پليس به بزه انتسابي اعتراف كرد و پس از تشكيل پرونده به دادگاه معرفي و متعاقب، با قرار بازداشت موقت راهي زندان شد.
...................................................................
مرد همسرکش پاي چوبهدار
مرد جوان که متهم است پس از چند بار توطئه ناکام همسرش را به قتل رسانده است با تاييد حکم اعدامش در يک قدمي چوبه دار قرار گرفت.
10 آذرماه سال 89، ماموران کلانتري 102 پاسداران در جريان قتل زن جواني به نام”سميه” قرار گرفتند.
کارآگاهان پس از حضور در محل دريافتند همسر مقتول نيز دچار جراحاتي شده و از سوي اورژانس به بيمارستان منتقل شده است.
پس از بهبود حال همسر مقتول به نام محسن، کارآگاهان به تحقيق از وي پرداختند که او اظهار داشت: صبح زود به محل کارم رفتم اما ساعت 10:30 براي انجام کاري برگشتم.
پس از ورود به خانه فردي ناشناس به طرفم حمله کرد. وقتي به هوش آمدم در بيمارستان بودم که به من اطلاع دادند همسرم به قتل رسيده است.
در ادامه با توجه به مدارک موجود عليه محسن، براي او به اتهام قتل عمد همسرش کيفرخواست صادر و پرونده براي محاکمه به شعبه 113 دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شد.
در جلسه دادگاه مادر مقتول براي قاتل دخترش تقاضاي قصاص کرد و گفت: محسن چندبار اقدام به قتل سميه کرده بود اما هر دفعه نقشه اش ناکام ميماند. يک بار هم او را به چاه آسانسور ساختماني پرت کرد که باعث شکسته شدن دو پاي دخترم شد.قضات دادگاه پس از بررسي پرونده محسن را به قصاص محکوم کردند که حکم او از سوي شعبه 29 ديوان عالي کشور تاييد شد.
...................................................................
جنايت به خاطر سوء ظن به مرد افغان
مرد ميانسال که کارگر افغاني پارکينگي در تهران را به قتل رسانده بود، ديروز در دادگاه کيفري به دفاع از خود پرداخت.
در ابتداي جلسه دادگاه نماينده دادستان با تشريح کيفرخواست گفت: در اين پرونده اسدالله 40 ساله متهم است يک تبعه افغان به نام عبدالعزيز را با ضربههاي ميله آهني به قتل رسانده است.
با توجه به اعترافات متهم و بازسازي صحنه قتل از سوي او ارتکاب جرم محرز و براي اسدالله تقاضاي مجازات قانوني دارم. در ادامه وکيل اولياء دم با حضور در جايگاه براي متهم تقاضاي مجازات قصاص کرد.
سپس اسدالله در دفاع از خود، اظهار داشت: من ساکن خيابان مخابرات تهران هستم. مقتول نيز کارگر يک پارکينگ در يک خيابان بود. مدتي قبل از جنايت متوجه شدم او به دخترم نظر دارد. روز حادثه عبدالعزيز در حال صحبت با دخترم ديدم و در يک لحظه کنترل خود را از دست داده و با ميله آهني ضرباتي به سرش وارد کردم که باعث مرگش شد.
...................................................................
رئیس پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات اصفهان درمورد كلاهبرداریهای جدید از طریق ارسال پیامك به شهروندان هشدار داد و از آنان خواست در صورت مواجهشدن با اینگونه پیامكها سریعاً پلیس را در جریان قرار دهند.
سرهنگ ستار خسروی در این مورد افزود: اخیراً پیامكهایی با مضمون برندهشدن در قرعهكشی و اعلام جوایزی به مبالغ 250 الی 700 هزار تومان به كاربران تلفن همراه واصل و برای واریز وجه، تقاضای شماره كارت بانكی، رمز اول و رمز cv2 و آدرس میكنند.
وی با بیان اینكه به محض اعلام این اطلاعات مجرم یا مجرمان از طریق اینترنت اقدام به برداشت غیر مجاز از حسابهای آنان میكنند،گفت: در مواردی نیز كارتهای هدیه جعلی به در منازل ارسال و مبالغی از 20 تا 25 هزار تومان از افراد دریافت میشود تا به این طریق اعتماد قربانیان خود را جلب كرده و بهتر بتوانند آنها را مورد سوءاستفاده قرار دهند.
خسروی به منظور پیشگیری از این كلاهبرداری به شهروندان توصیه كرد كه به هیچ وجه به پیامكهای ناشناس و به خصوص پیامكهایی با مضمون برندهشدن در قرعهكشی توجه نكرده و برای وسوسهشدن به آنها پاسخ ندهند.
وی گفت: شهروندان باید مد نظرداشته باشند كه به هر طریقی از اعلام شماره كارت، رمز عبور، آدرس خود و سایر اطلاعات شخصی به افراد غیر خودداری كرده و از تماس تلفنی با ارسالكنندگان پیامك خودداری و در صورت مواجهشدن با این موضوع سریعاً مراتب را از طریق شماره تلفن 110 به پلیس فتا اعلام كنند تا با خاطیان برخورد قانونی صورت گیرد.
اسير هوي و هوس شده بود و با اين که مي دانست غزاله شوهر دارد اما هر موقع او را مي ديد با عشوه گري هاي زن جوان به ياد خاطرات گذشته مي افتاد و داخل مغازه اش با هم مشغول صحبت مي شدند.
مرد جوان نمي توانست اين زن بزک کرده را فراموش کند و خانواده اش که از اين بابت احساس نگراني مي کردند براي او آستين بالا زدند تا بلکه پس از ازدواج، بار مسئوليت هاي زندگي، فرزندشان را از فکر و خيال خامي که در سر داشت دور کند و به سر عقل بيايد.
اما افسوس و صدافسوس که کريم به تعهدات زناشويي خود نيز پاي بندي نشان نداد و بالاخره جان خودش را به بهاي لذت گناهي کبيره و سنگين از دست داد و به طرز فجيعي به قتل رسيد.
او چند شب قبل از آن که دفتر زندگي اش بسته شود با نوعروس خانه اش جر و بحث کرد. عروس بيچاره با چشماني اشک بار گفت: تو ديگر متاهل شده اي و نبايد چشم نظر به ناموس کسي داشته باشي.
کريم مثل هميشه سرش را پايين انداخت و قول داد که از راه خطا برگردد. ولي او فرداي همان روز وقتي که دوباره در محل کارش با غزاله رو به رو شد، قول هايش را فراموش کرد و با اين زن نامحرم در حال خوش و بش بود که ناگهان همسرش وارد مغازه شد.
عروس جوان با ديدن اين صحنه بدون آن که يک کلمه حرف بزند از مغازه شوهرش بيرون رفت و به خانه برگشت. حدود دو ساعت بعد کريم با ظاهري ژوليده و پريشان در حالي که از کرده خود اظهار پشيماني مي کرد به خانه آمد و گفت: غزاله مي خواهد او را تيغ بزند و شوهر اين زن نيز هر روز تعقيبش مي کند.
کريم آن روز در حضور همسرش اعتراف کرد که اي کاش هيچ وقت با غزاله رو به رو نشده بود و با کنترل اولين نگاه، ايمان و اعتقاداتش را زير پا نمي گذاشت تا اين همه بلا و بدبختي به سرش نمي آمد.
مرد ۲۷ساله که مي دانست ديگر حناي حرف هايش رنگي ندارد، دمغ و بي حوصله از خانه بيرون زد و به مغازه اش برگشت. اما افسوس غزاله دست بردارش نبود و همسر اين زن جوان که فکر مي کرد کريم هنوز به ناموسش نظر سوء دارد در اقدامي ناگهاني به مغازه اين مرد جوان هجوم برد و در حمله اي غضبناک، کريم را به طرز فجيعي به قتل رساند.
داماد جوان قرباني يک رابطه شوم شد و شايد او در اولين ديدار با غزاله، وقتي که نگاه هوس آلود خود را به چشمان زن نامحرم دوخت و لبخندي مرموزانه بر لب داشت به ذهنش هم خطور نمي کرد چنين سرنوشت تلخي برايش رقم بخورد و بازي هوس جان او را بگيرد و نوعروسش بيوه و عزادار شود.
در يکي دو روز گذشته علاوه بر اجراي طرح جمعآوري اراذل و اوباش منطقه خاوران و اتابك طرحهاي مختلفي از سوي يگانهاي انتظامي پايتخت به اجرا در آمده كه در مجموع آن قريب به 120 تن از اراذل اوباش و مخلان امنيت در سطح پايتخت شناسايي و دستگير شدند.
سرهنگ عليرضا محرابي،
رئيس پليس امنيت عمومي تهران بزرگ، با اعلام خبر دستگيري هفت تن از اراذل و اوباش
محدوده شمال تهران گفت: اين متهمان در راستاي تدابير رئيس پليس تهران بزرگ و
درخواست شهروندان مبني بر اجراي طرح امنيت محله محور و برخورد با اراذل و اوباش
توسط ماموران پايگاه سوم پليس امنيت عمومي و ماموران يگان امداد پايتخت شناسايي و
بازداشت شدند.
محرابي افزود: در اين طرح محلهايآلوده و جرمخيز حوزه سرکلانتري سوم تحتنظر و پوشش قرار گرفت که در آن اراذل و اوباشي كه اقدام به ايجاد درگيري، مزاحمت براي نواميس، عربدهكشي و اخلال در نظم عمومي کرده بودند از سوي ماموران اين يگان شناسايي شدند.
محرابي با بيان اينكه با توجه به اطلاعات ارائه شده از سوي شهروندان ساکن اين محدوده هفت تن از اراذل و اوباش سطح دو و سه که با اقدامات خود باعث اخلال در نظم عمومي و سلب آسايش شهروندان شده بودند، بازداشت شدند،گفت: اين هفت شرور که «مهدي»،«محمد»،«مجيد»، «علي»، «شاهرخ»، «امير»، «بهمن» و «علي» نام دارند در اين طرح بازداشت و بر اساس اتهامات وارده به پايگاه سوم پليس امنيت عمومي تهران بزرگ منتقل شدند که در بازجوييها به جرم خود اعتراف و براي سير مراحل قضايي به دادسرا منتقل شدند.
همچنين دركنار اجراي اين طرح در شمال پايتخت، سرهنگ محسن خانچرلي،رئيس پليس پيشگيري فاتب نيز صبح ديروز ضمن تشريح عملکرد نيروهاي زيرمجموعه اين پليس در اجراي طرح پاکسازي تفرجگاهها و پارکها، از دستگيري 23 شرور و 22 سارق دخبرداد و گفت: 10 پارک ويژه، 10 پارک مهم و 73 پارک و تفرجگاه عادي تحت اجراي اين طرح درآمد که در آن با به کار گيري نيروهاي متخصص از مجموعه سرکلانتريهاي يازدهگانه فرماندهي انتظامي تهران بزرگ، کليه اين مناطق از لوث وجود معتادان، اراذل و اوباش، سارقان و مزاحمان نواميس شهروندان پاک شد.
وي افزود: در اين راستا 22 سارق که با اقدامات خلافکارانه خود باعث بروز دردسر و مشکل براي شهروندان شده بودند، شناسايي، بازداشت و به کلانتري محل منتقل شد و همچنين به 679 تن از کساني که به نوعي مرتکب تخلف و ناهنجاريهاي اجتماعي شده بودند، تذکر داده شد.
رئيس پليس پيشگيري تهران بزرگ با بيان اينكه در اين طرحها 6 توزيعکننده موادمخدر و 57 مزاحم نواميس شهروندان که باعث آزار افراد حاضر در پارکهاي شده بودند نيز دستگير و براي رسيدگي بيشتر به جرايمشان به مبادي ذيربط معرفي شدهاند، گفت: همچنين در اين طرح 23 تن از اراذل و اوباش سطح دو و سه که اقدام به انجام حرکات خلافکارانه کرده بودند، شناسايي شده و به اتهامهايي چون شرارت، ايجاد درگيري و نزاع، مزاحمت و عربدهکشي به پايگاههاي پليس امنيت منتقل شدند.
خانچرلي با تاكيد بر اجراي اين طرح در روزهاي آتي گفت: در اين عملياتها 59 دستگاه موتورسيکلت به علت تخلفات راکبان آن توقيف شد که در بررسيهاي انجام شده از مشخصات و مدارک صاحبانشان مشخص شد که تعدادي از اين وسايل نقليه مسروقه است که پس از صورتجلسه براي تعيين تکليف به پليس آگاهي منتقل شدند.
دستگيري زورگير پارك بيسيم
سرگرد اميرهوشنگ اميري، رئيس کلانتري 159 بيسيم نيز صبح چهارشنبه
از دستگيري سارق زورگير پارك بيسيم به هويت «اشکان زاغي» در يک عمليات تعقيب و
مراقبت پليسي خبر داد.
وي اضافهكرد: متهم پس از دستگيري براي تحقيقات بيشتر به کلانتري منتقل و تحت بازجوييهاي فني قرار گرفت كه در خلال بازجوييهامشخص شد متهم به تازگي از چند تن از شهروندان ساکن در محدوده پارک بيسيم زورگيري کرده که ضمن تماس تلفني با مالباختکان، آنان در کلانتري حاضر و «اشکان زاغي» را در مواجهه حضوري مورد شناسايي قرار دادند.
انهدام باند چهارنفر زورگيران در غرب
پايتخت
همچنين در سوي ديگر پايتخت، سرهنگ احمد فتوحي رئيس
كلانتري 154 چيتگر نيز از دستگيري چهار عضو يک باند زورگيري که با تهديد قمه از
شهروندان ساکن در غرب پايتخت زورگيري ميکردند در وردآورد خبر داد و افزود: در ساعت
23 شب هشتم مردادماه مرد جواني به نام «جواد-ب» 27 ساله به کلانتري مراجعه و اظهار
داشت كه چهار جوان با دو دستگاه موتور سيکلت تندرو با تهديد چاقو در شهرک وردآورد
اقدام به زورگيري از وي و شهروندان کرده و باعث به وجود آمدن جو ناامني در منطقه
شدهاند كه به دنبال اين موضوع از طريق مرکز پيام کلانتري به تيمهاي گشتي فعال در
سطح محدوده اعلام شد و شناسايي و دستگيري عاملان ناامنيها در دستور کار قرار
گرفت.
وي افزود: به همين منظور ماموران دايره تجسس کلانتري ضمن گرفتن مشخصات متهمان تحقيقات خود را آغاز و به اجراي عمليات تعقيب و مرافبت در سطح نقاط جرمخيز پرداختند که در نهايت هر 4 متهم به نامهاي «محمود-ع» 24 ساله،«وحيد-ر» 25 ساله،«ابراهيم-ش» 17 ساله و «حسن- خ» 18 دستگير شدند.
دستگيري
اوباش فرمانيه حين عربدهكشي
سرهنگ رحمان نعمتي، رئيس کلانتري
123 نياوران نيز از دستگيري دو تن از اراذل و اوباش سطح سه به نامهاي «معين» و
«جواد» اين منطقه خبرداد و گفت: اين دو متهم هنگام عربدهکشي و درگيري در چهارراه
فرمانيه بازداشت شدند.
دستگيري عامل تخريب اموال عمومي در
نازيآباد
همچنين در روز چهارشنبه، سرهنگ حسين تميري، رئيس
كلانتري 130 نازيآباد نيز از دستگيري يكي عاملان تخريب اموال ساکنان شهرک وصال در
منطقه نازيآباد تهران و تلاش ماموران براي به دام انداختن ديگر متهم پرونده خبرداد
آزادي زندانيان با اسناد جعلي
باندي که با جعل سند زندانيان را آزاد مي کردند در جريان تحقيقات کارآگاهان پليس آگاهي منهدم شد.
ماموران پليس آگاهي استان فارس چندي قبل در جريان فعاليت اعضاي يک شبکه بزرگ جعل در اين استان قرار گرفتند.اعضاي اين باند با اسناد جعلي اقدام به آزادي زندانيان از داخل زندان مي کردند.کارآگاهان پليس آگاهي در ادامه يکي از جاعلان حرفه اي به نام محمد 51 ساله را در اين رابطه شناسايي کرده و با زير نظر قرار دادن پاتوقهاي او موفق شدند متهم را به همراه يکي از همدستانش شناسايي و دستگير کنند
درجريان تحقيقات از افراد دستگير شده مشخص شد که اعضاي اين باند از افراد معتاد و نيازمند، با دادن وعدههاي واهي سوء استفاده کرده و اسناد جعلي شده را به نام آنها زده و از اين طريق به اهداف خود دست مي يابند.با افشاي اين موضوع ماموران سه نفر ديگر از اعضاي باند را شناسايي و دستگير کردند و در تحقيقات از اين افراد نيز سرنخهايي به دست آمد و مشخص شد اين افراد تبهکار با پرسه زدن در مقابل دادسراها آشنايان و اقوام زندانياني را که براي آزادي به سند احتياج داشتند را شناسايي کرده و پس از گرفتن پول با جلب نظريه کارشناسي اقدام به آزادي زندانيان مي کنند.
سرهنگ سيروس حيدري - رئيس پليس آگاهي استان فارس - با اعلام اين خبر گفت : تحقيقات پليس پيرامون فعاليت اعضاي اين باند سرنخهاي ديگري را در اختيار ماموران قرار داد و در نهايت يک مرد و يک زن ديگر که اعضاي اين باند بودند شناسايي و در بازرسي از مخفيگاه آنها تعدادي اسناد جعلي به دست آمد.وي خاطر نشان کرد: اعضاي اين باند هم اکنون در بازداشت به سر مي برند و تحقيقات از آنها ادامه دارد...................................................................
رييس پليس آگاهي استان خوزستان از دستگيري رييس بانك و دو تن از همدستان كه اقدام به اختلاس سه ميليارد توماني كرده بود، خبرداد.
سرهنگ حفيظالله خواجوي در تشريح كشف اختلاس سه ميليارد توماني در يكي از بانكهاي شهر انديمشك، گفت: در پي وصول اخباري مبني بر ايجاد يك فقره اختلاس كلان در يكي از بانكهاي شهر انديمشك توسط كاركنان بانك، رسيدگي به اين موضوع در دستور كار پليس قرار گرفت.
وي با بيان اينكه با هماهنگيهاي قضايي و اخذ اختيارات لازم، مستندات تكميلي جمعآوري شد، گفت: كارآگاهان اداره مبارزه با جرايم اقتصادي پليس آگاهي خوزستان در بررسيها دريافتند كه رييس وقت بانك و جانشين وي با مشاركت افراد غيربانكي به نام «مريم»، با جعل اسناد بانكي و ايجاد پروندههاي واهي و صوري و همچنين تشكيل قراردادهاي غيرواقعي و جعل نام مراجعان بانك، اقدام به برداشت وجه از حساب بانك در قالب وامهاي مشاركتي ميكردند.
رييس پليس آگاهي استان خوزستان با بيان اينكه پس از جمعبندي و فراخوان مراجعان، تاكنون تعداد كثيري عليه «مريم»، رييس بانك به نام «سعيد» و جانشين وي به نام «صفر» اعلام شكايت كردهاند، گفت: عاملان اصلي اختلاس «سعيد، صفر و مريم» با سرعت عمل پليس قبل از اينكه بتوانند فرار كنند، دستگير و با قرار بازداشت موقت، روانه زندان شدند.
خواجوي با بيان اينكه با توجه به جمعبنديهاي انجام شده، اختلاس تا مبلغ سه ميليارد تومان از جانب نامبردگان برآورد ميشد.افزود: پرونده براي دستگيري ديگر عوامل در اين اختلاس در حال بررسي است.
...................................................................قتل پس از آشنايي اينترنتي
بوشبي اعتراف كرده پس از آنكه با مقتول از طريق اينترنت آشنا شده آدرس محل زندگياش را گرفته، به ديدن او رفته و با او به گفتوگو پرداخته است و سپس بحث آنها به مشاجره انجاميده و او كه بشدت از اظهارات كاترين عصباني شده در فرصتي مناسب زماني كه دختر جوان با دو خواهرزاده خردسالش در حال بازي بوده او را با چاقو از پا درآورده است.
توني كه ماجرا را با يكي از دوستانش در ميان گذاشته بود و از سوي همان دوست به پليس لو داده شد، مربي كاراته است و در چند مسابقه محلي مدال آورده است.