جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۳ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۰:۵۰
منم سلام

میهمانی چهاردهم

...انتظار فرج، انتظار دست قاهر قدرتمند الهى ملكوتى است كه بايد بيايد و با كمك همين انسانها سيطره‌ى ظلم را از بين ببرد و حق را غالب كند و عدل را در زندگى مردم حاكم كند و پرچم توحيد را بلند كند؛
کد خبر : ۷۴۰۰۵

به گزارش سرویس وبلاگ صراط، نویسنده وبلاگ منم سلام در آخرین به روز رسانی وبلاگ خود نوشته است:






دعای روز چهاردهم ماه خدا

اَللّهُمَّ لا تُؤ اخِذْنى فيهِ بِالْعَثَراتِ وَاَقِلْنى فيهِ مِنَ الْخَطايا وَالْهَفَواتِ

وَلا تَجْعَلْنى فيهِ غَرَضاً لِلْبَلايا وَالاْفاتِ بِعِزَّتِكَ يا عِزَّ الْمُسْلِمينَ

................................

خدايا مگير مرا در اين ماه به لغزشها و بازم دار در آن از خطاها و لغزشها و قرارم مده در اين روز هدف بلاها و آفات به عزتت اى عزت بخش مسلمانان

................................

چهارده روز است كه میهمان خدایى! پروردگارى كه عزت ‏بخش مسلمانان است و تو را از خطا و لغزش باز مى‏دارد. امید كه هدف بلاها و آفات قرار نگیرى.


معنای انتظار

...انتظار فرج، انتظار دست قاهر قدرتمند الهى ملكوتى است كه بايد بيايد و با كمك همين انسانها سيطره‌ى ظلم را از بين ببرد و حق را غالب كند و عدل را در زندگى مردم حاكم كند و پرچم توحيد را بلند كند؛ انسانها را بنده‌ى واقعى خدا بكند. بايد براى اين كار آماده بود... انتظار معنايش اين است. انتظار حركت است؛ انتظار سكون نيست؛ انتظار رها كردن و نشستن براى اينكه كار به خودى خود صورت بگيرد، نيست. انتظار حركت است. انتظار آمادگى است. ...انتظار فرج يعنى كمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت براى آن هدفى كه امام زمان (عليه الصلاة والسلام) براى آن هدف قيام خواهد كرد، آماده كردن. آن انقلاب بزرگ تاريخى براى آن هدف انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ايجاد عدل و داد، زندگى انسانى، زندگى الهى، عبوديت خدا؛ اين معناى انتظار فرج است.

بزرگترين وظيفه‌ى منتظران

بزرگترين وظيفه‌ى منتظران امام زمان اين است كه از لحاظ معنوى و اخلاقى و عملى و پيوندهاى دينى و اعتقادى و عاطفى با مؤمنين و همچنين براى پنجه درافكندن با زورگويان، خود را آماده كنند. كسانى كه در دوران دفاع مقدس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شركت مى‌كردند، منتظران حقيقى بودند. كسى كه وقتى كشور اسلامى مورد تهديد دشمن است، آماده‌ى دفاع از ارزشها و ميهن اسلامى و پرچم برافراشته‌ى اسلام است، مى‌تواند ادعا كند كه اگر امام زمان بيايد، پشت سر آن حضرت در ميدانهاى خطر قدم خواهد گذاشت. اما كسانى كه در مقابل خطر، انحراف و چرب و شيرين دنيا خود را مى‌بازند و زانوانشان سست مى‌شود؛ كسانى كه براى مطامع شخصى خود حاضر نيستند حركتى كه مطامع آنها را به خطر مى‌اندازد، انجام دهند؛ اينها چطور مى‌توانند منتظر امام زمان به حساب آيند؟ كسى كه در انتظار آن مصلح بزرگ است، بايد در خود زمينه‌هاى صلاح را آماده سازد و كارى كند كه بتواند براى تحقق صلاح بايستد.

صحبت های آقا در نیمه شعبان سال 87 و 81


دیدار علامه میرجهانی با امام زمان (عج)

علامه میرجهانی می فرمودند: به دستور استادم آقا سید ابوالحسن اصفهانی(ره) برای اصلاح برخی از امور و کارها از نجف اشرف رفتم به سامرا پول هم زیاد با خود برده بودم. اول پول ها را بین اهل علم و خدام حرم عسکریین(ع)تقسیم کردم. مخصوصاً برای آسایش و امنیت بیشتر زائران، به خدمه حرم و سرداب مقدس پول بیشتری دادم. به همین دلیل آنها برای من احترام بیشتری قائل بودند. یک بار کلیددار حرم گفت: آقا اگر در این مدت که اینجا تشریف دارید، امری داشتید، من در خدمت حاضرم. من هم از او خواهش کردم که اجازه بدهد شب ها در حرم عسکریین(ع) بمانم و دعا کنم. آنها هم قبول کردند. ده شب در حرم مطهر عسکریین(ع) می ماندم و آن ها در را به روی من می بستند و می رفتند. اذان صبح می آمدند و در را باز می کردند. شب دهم شب جمعه بود. توی حرم خیلی دعا کردم و زیارت و تشرف به خدمت مولایم حضرت صاحب الامر(عج) را خواستم. موقع صبح که در را باز کردند، بعد از خواندن نماز صبح به سرداب مقدس مشرف شدم. چون هنوز آفتاب نزده بود و هوا تاریک بود، شمعی در دست گرفتم و از پله های سرداب پایین رفتم. وقتی به صحن سرداب رسیدم، دیدم بدون اینکه چراغی باشد آنجا روشن است. آقای بزرگواری هم نزدیک صفّه مخصوص نشسته بود و ذکر می گفت. از جلوی او گذشتم. سلام کردم و مقابل صفّه ایستادم. زیارت آل یاسین را خواندم و ایستادم به نماز و زیارت، در حالی که جلوتر از آن آقا بودم. بعد از نماز «دعای ندبه» را خواندم وقتی به جمله «و عرجت بروحه إلی سمائک» رسیدم، آن آقا گفتند: این جمله از ما نرسیده بگویید «و عرجت به إلی سمائک» بعد گفتند:«هیچ وقت بر امامت تقدم نکن». دعا را تمام کرده و به سجده رفتم. در سجده بود که چیزهای دیگری به ذهنم آمد. اینکه سرداب بدون چراغ روشن بود، اینکه آن »آقا« گفت این جمله دعای ندبه از ما نرسیده، اینکه تذکر داد چرا بر امامت مقدمشده ای؟ فهمیدم چیزی که در حرم مطهر حضرت عسگری(ع) از خدا خواستم، نصیبم کرده است. از سجده که سر برداشتم، خواستم دامن حضرت را بگیرم و با ایشان صحبت کنم، حاجاتم را بخواهم، اما دیگر دیر شده بود. سرداب تاریک بود و هیچ کس هم جز من آنجا نبود.


پای کلام حضرت آیت الله ناصری حفظه الله

ميگويند از هرچه بگذريم سخن دوست خوشتر است. همه روزها و ساعات، به قطب عالم امكان حضرت بقيۀالله تعلق دارد. حضرت، محور عالم وجود و واسطه بين عالم غیب و شهود است. نماينده حضرت حق در عالم وجود است؛ لذا سزاوار است هميشه انسان به ياد حضرت و تمام مجالس و محافلش، همراه ذکر «يابن الحسن» باشد.

غيبت حضرت، تقصير ما است. اگر از طرف ما تقاضا بود، عرضه هم خواهد بود. اگر تقاضا بود كه خدايا اين ذخيره خودت را عنايت كن، حتماً عنایتی میشد. حضرت حق، فياض علي الاطلاق است. فياض، صيغه مبالغه است؛ یعنی دائماً مشغول افاضه فيض است. چطور ميشود كسي تقاضا بكند و حضرت حق عنايت نكند؟ محال است؛ لكن وقتي تقاضا نشد، عرضه هم نيست.

هر شخص بعد از نماز، دو دعاي مستجاب دارد. خوب است انسان، يكي از اين دعاها را براي تعجيل فرج حضرت صرف كند. حضرت كه احتياج به من و شما ندارد. حضرت بقيةالله، غني بالعَرَض است و حضرت حق، غني بالذات. وقتي حضرت حق ميفرمايد: «عبدي اطعني حتي اجعلك مثلي؛ بنده من، من را اطاعت كن، تا تو را مثل خودم قرار دهم» و من و شما را به اين مقام دعوت ميكند، چطور عصاره عالم وجود يعني حضرت بقيةالله اين گونه نباشد؟


قول امروز ما

از این به بعد بیشتر حواسمان باشد هرکاری می کنیم آقا می بینند .