به گزارش صراط ، وارد شدن
به وادي حجاب بايد از وجههاي مختلف باشد؛ گاهي بايد از منظر تاريخ به آن پرداخت.
گاهي بايد در محيط دانشگاه آن را بررسي كرد. زماني هم بايد از منظر يك هنرمند به
اين مسئله نگاه كرد.
اين بار براي صحبت در خصوص حجاب به سراغ فرج الله
سلحشور رفتيم تا حرف ها و دغدغه هايش را بشنويم.
متن ذيل مصاحبه خبرگزاري دانشجو با فرج الله
سلحشور است:
بدحجابي در سینما و تلویزیون از کجا نشأت گرفته
است؟
سينما در
دنيا، براي مبارزه با باورهاي ملتها بوجود آمده است و صهيونيست ها با مديريت سينما
و طرح قوانين و مباني براي سينما سعي كرده اند تا مقابل ملتها و فرهنگ آنها
بايستند، لذا سينما ضدحجاب و حياست.
سينما براي شهوت، خودنمايي، شهرت، تجارت و
سوءاستفاده از نهادها و به نمايش گذاشتن زيبايي زنان بوجود آمده است.
به عبارت دیگر حقيقيت سينما اين است كه با حجاب،
عفاف، حيا و اعتقادات مردم بيگانه است و اگر بتواند ريشه آنها را خواهد زد؛
بيحجابي در سينماي ایران به ماهيت اصلي خود سينما باز مي گردد.
اگر بخواهيم در سينما راهكاری براي مقابله با بی حجابی داشته باشيم، به نظر شما آن راهكار چيست؟
«از كوزه
همان برون تراود كه در اوست» یعنی تا زمانيكه سينما با مباني غرب در كشور پيش
ميرود و انسان در آن محور قرار گرفته و سينماگران دنبال ماديگرايي و
نفسانيتگرايي هستند، نبايد انتظار ترويج ارزشها را داشت.
ماهيت سينما بايد عوض شود مانند فلسفه غربي كه به
فلسفه اسلامي تبديل شده يا دانشگاههاي اسلامي مانند دانشگاههای امام حسين (ع) و
امام صادق (ع) يا بانكهاي اسلامي كه شکل گرفته اند.
مهمترین راهکار این است که مباني جديدی را براي
سينما تعريف و سينماي ديگري را بوجود آوریم؛ به اين معنا كه در ابتدا باید مبانيای
براي سينما نوشته شود و سپس بر اساس آن، اصول و قصه نوشته و فيلم ساخته شود و در
آخر جوانان، هنرمندان و مخاطبان را به اين سمت هدايت كنيم.
ما اين اقدامات را انجام دادیم، ولي جمهوري
اسلامي نمي خواهد، يعني عدهاي از مسئولان جمهوری اسلامی كه رئيس سينما و تلويزيون
جامعه ما شده اند، خود را حافظ وضعيت موجود می دانند و به دنبال اصلاح و هدايت آن
نيستند، آنها با قبول وضعيت كنوني، آن را پذیرفته و تسليم موقعیت شده و در برابر آن
كوتاه آمده و آن وضعيت را ترويج ميکنند.
سينماي موجود هم به دنبال از هم پاشيدن خانواده،
ترويج بيبندوباري و گسترش روابط نامشروع دختر و پسر است، نه به دنبال تربيت
خانواده، انسان و تحكيم اركان خانواده.
بايد فيلم و سريال سازي در اين مملكت عوض شود، به
اين ترتيب اگر ماهيت آن تغيير كند، ميتوانيم درباره مسائل مختلف صحبت كنيم.
منظور شما از اینکه «سینما آلوده است»
چیست؟
سينمای
هاليوود با هدف فاسد كردن دنيا شکل گرفته است؛ يعني هر چقدر سينما فاسدتر باشد
مردمان آن نیز عقبماندهتر و توسريخورتر ميشوند و در آن صورت ابرقدرت ها و
سرمايهسالارها ميتوانند دنيا را خوب غارت كنند.
مردم دنيا به دلیل غرق در دنيا، قدرت ايستادگي
ندارند و به اين ترتيب سلطه گران به آرزويشان ميرسند؛ در این صورت سينماها عاملي
از تخطير، گمراهي، فساد و بحراني محسوب می شوند.
علت اينكه مقام معظم رهبري به سينماگران راهكار ارائه ميدهند، ولي آنها وارد آن زمينهها نميشوند، چيست؟
سينماي
موجود ما هيچ سنخيت، رفاقت، تجانس و سازشي با مذهب و اعتقادات ما ندارد،
بنابراين اگر بچه مسلماني خودش فطري ميآيد و فيلم مذهبي را در سينما می سازد،
استثناست.
سينما في ذاته براي حركت به سمت ارزشها نيست و
مقام معظم رهبري هر چه هم تلاش ميكنند كسي گوش نميدهد، سينما آمده تا قداست را از
مذهب و عصمت را از انبيا بگيرد، به اين ترتيب آثار دهه 60 به مراتب بهتر از آثار
دهه 80 است.
مطمئناً كار فرهنگي در زمينه حجاب بهتر است، به نظر شما
چرا شاهد كم كاري نهادهاي فرهنگی و هنری در زمينه حجاب و عفاف هستيم؟
ما در
مقابل تهاجم فرهنگي كه از غرب آمده است، تسليم شدهايم؛ غرب با سايت، ماهواره و
اينترنت به ما حمله كرده و سعي ميكند تا جامعه ایران را گمراه كند، بنابراين ما
بايد با فيلم و سريال با آنها مقابله كنيم، اما فيلم و سريال و فضاي هنري جامعه ما
ضد حجاب و عفاف است.
ابزار اصلي فرهنگي کشور براي مقابله با غرب يعني
سينما و تلويزيون، در جهت ترويج حجاب نيست و به طور كلي در حال حاضر ابزار اصلي
منبر و كتاب نيست، بلکه بايد خوراك فكري به هنرمندان و مبلغان داده شود و اصل تبليغ
را بايد رسانهها انجام دهند كه این کار را انجام نميدهند.
فكر نمي كنيد كم كاري از افراد حزب اللهي هم هست كه نتوانسته اند وارد حوزه سينما و تلویزیون شوند؟
اين
سينما براي افراد حزب اللهي نيست، ما پس از انقلاب بيش از 20 هزار نيرو وارد حوزه
هنری كرديم كه همه آنها از دست رفتند، ما يك بستر مناسب را ايجاد نكرديم، بنابراين
سينما هم فرهنگ گذشته خود را حفظ كرده و هم نيروهاي ما را از بين برده است؛ ما
نتوانستيم براي سينما كاري انجام دهيم.
در حالي كه بايد براي هنر اسلامي مانند حوزه هنري
و روايت فتح يك بستر مناسبي درست ميكرديم، اما هنرمندان وابسته آلوده در آنها رخنه
كرده و كانونهاي ما را خراب كردند.
خيلي از طاغوتيها حوزه را از هم پاشیدند و
مسئولان حوزه هنری طرفدار هنرمندان قديمي بودند و شعارشان «هنر، نزد طاغوتيان است و
بس» بود؛ ما بايد از قديميها استفاده می کردیم تا زحمات چندين ساله بچههاي حزب
اللهي و مسجدی را از بين نرود.
از بحث حجاب كه بگذريم، نظر شما درباره انحلال خانه
سینما چیست؟
خانه
سينما را اتاقِ جنگ فرهنگیِ دشمن در خاك دوست ميدانم؛ به اين دليل كه مدافع
فيلمهاي مبتذل بوده و با آثاري كه ساخته مي شد آب در آسياب دشمن ميريخت و طرفدار
فتنه 88 بود؛ اعضاي خانه سينما از فتنه 88 حمايت و در آن شركت كردند و زمانيكه
دست فتنه رو شد، حتي عذرخواهي هم نكردند و خود را اصلاً جزو ايرانيها ندانسته،
بلکه مستقل دانستند.
به عنوان سوال پاياني خاطرهای از ساخت فیلم «یوسف
پیامبر» كه خيلي در ذهنتان مانده باشد دارید؟
روزي
براي فيلمبرداري به سوي گندمزاري كه آغاز هفت سال قحطي را نشان دهد، میرفتيم؛
البته از قبل هم چندین بار آنجا را ديده بوديم، ولي ويژگيها و مشخصههاي ما را
نداشت.
در جاده از مقابل یک باغ در حال عبور بودیم که يك
لحظه من گفتم نگه داريد و برگشتيم و ديديم كه گندمزاري كه ما ميخواهيم در اين باغ
وجود دارد و آن محل را برای فیلمبرداری آماده كرديم كه گندم آن چند سانت رشد كرده و
خشك شده بود؛ كار فيلمبرداري دست ما نبود، براي يافتن چنين مزرعهاي شش مرتبه رفته
بوديم، ولي پيدا نكرده بوديم، اما در آخرين لحظه چنين گندمزاري در جلوي ما قرار
گرفت.
برگشتيم كمپ تا بعد از ظهر، فيلمبرداري از
صحنهاي را آغاز کنیم كه قرار بود زمين را شخم بزنند و در وسط زمين در حال شخم زدن
و گندم كاشتن، حضرت يوسف گفته بود كه تا ميتوانيد گندم بكاريد، كه هر چه بكاريد
باران ميآيد و خوب رشد ميكند، ما براي نمايش اولين باراني كه آغاز نعمت و فراواني
بود در آفتاب نميتوانستيم آن صحنه را بگيريم و گفتيم اگر خداوند ابر بدهد
فيلمبرداري ميكنيم و اگر هم نداد به عنوان كارگر خدا ميرويم و در صحنه ميايستيم.
خودروهای آبپاش، بازيگران، گاو، مزرعه و همه عوامل را آماده كرديم و ديديم که در آن
لحظه، ابرها از جنوب در حال آمدن هستند كه لحظه فيلمبرداري ابرها جلوي خورشيد را
گرفتند و ما فيلمبرداري از صحنه را آغاز كرديم.
همچنين در طول ساخت اين فيلم، در طول سه سال، نه
یک بار، بلکه بیش از صد بار این اتفاق برای ما افتاد؛ زماني كه بازيگران را آماده
فيلمبرداري ميكرديم، سر صحنه يكباره آفتاب ميشد كه یادم است خانم مهوش صبركن،
همسر آقاي پاكنيت در سرويس اياب و ذهاب به همكاران گفت: حاج آقا يك وردی ميخواند
و هوای ابری، آفتابی ميشود.
یا يك روز خانم كتايون رياحي به دليل اينكه حال
مناسبي نداشت، زير سرم رفت و نتوانستيم آن صحنه را فيلمبرداري كنيم، دو پلان از قبل
باقي مانده بود كه آنها را انجام داديم و بعد از نهار خانم ریاحی گفت كه من حالم
خوب است و ميتوانیم فيلمبرداري كنيم؛ صحنه ما باید در آفتاب انجام می شد، اما بعد
از ظهر و قبل از فیلمبرداری، ابر آسمان را پر كرده بود كه اعصاب ما را بهم ريخت؛
يكباره خانم شمس گفت: در گزارش صحنه يك سال پيش، خانم رياحي كه از خانه بیرون آمد
هوا ابري بود و ما بايد ادامه فيلمبرداري را در هواي ابري بگيريم؛ در اين
هنگام متوجه شديم كه آفتاب صبح نگذاشت ما فيلمبرداري كنيم و نگه داشت كه اين سكانس
با سكانس قبلي آن درست از آب دربيايد.
خانم رياحي پس از سريال يوسف پیامبر گفت ديگر
نميتوانم فضاهاي موجود سينما را تحمل كنم و از حرفه بازيگري كناره گیری کرد.
چون در فيلم حضرت يوسف مسائل معنوي، آرامش،
احترام، حيا و حجاب مطرح بود و وي نميتوانست صحنههاي ديگر را تحمل كند، گفت: ديگر
نميخواهم كار كنم و مي خواهم شيريني سريال يوسف پیامبر در ذائقه من بماند.