به گزارش سرویس وبلاگ صراط، نویسنده
وبلاگ منم
سلام در آخرین به روز رسانی وبلاگ خود نوشته
است:
دعاي روز هجدهم ماه
خدا
اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَكاتِ أسْحارِهِ ونوّرْ
فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ وخُذْ بِكُلّ أعْضائی الى اتّباعِ آثارِهِ بِنورِكَ
یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین
................................
خدایا آگاهم نما در آن براى بركات سحرهایش و روشن كن
در آن دلم را به پرتو انوارش و بكار به همه اعضایم به پیروى آثارش به نور خودت اى
روشنى بخش دلهاى حق شناسان
................................
هجده روز را پشت سر گذاشته اى. چه بركتى است در
سحرهاى رمضان، چه نورى است در دل هاى رمضانیان، و چه لذتى است در پیروى او كه روشنى
بخش قلب هاى عارفان است!
اسلام ، دین اخلاص
در جزيره العرب، معارف بشرى وجود نداشت. شرك بود و معارف شرك آلود، در حدّ نازل.
لذا در قرآن هم ملاحظه مىكنيد كه با شرك، يك مبارزه جدّى شده است. سوره «اخلاص» كه
«لم يلد ولم يولد» را اين همه درشت كرده است و در اين سوره كوچكِ چهار آيهاى، «لم
يلد ولم يولد» در قلب قرار گرفته و «ولم يكن له كفواً احد» برجسته و متلألى است؛
براى اين است كه شرك از ذهنها زدوده شود و با پيام خدا مخلوط نگردد. هر كار شرك
آلودى در اسلام مردود شده است. ولى از اينكه بگذريم، اسلامْ خالص متولّد شد؛ به
اكناف عالم خالص منتقل شد؛ خالص منتشر شد. لذا هر جا رفت، بُرندگى و برجستگى خودش
را در مقابله با تمدّن ها و فرهنگ هاى مختلف نشان داد؛ تا وقتى كه بتدريج، دعوت
كنندگان از آن خلوص افتادند و دعوت هم از آن خلوص افتاد. اين بعثت، يك امر دائمى
براى بشر است. و اين، خصوصيتِ بعثت خاتم الانبيا صلّىاللَّهعليهوآلهوسلّم است.
يعنى هر وقت كه زمينه عالم وزندگى بشر از معنويت تهى شود، همين معارفى كه قرآن كريم
به آن ناطق است، مىتواند در هر زمانى بيايد و آن خلأ را پر كند. كيفيّت معارف
اسلامى آنچنان كيفيّتى است كه در همه شرايط، نيرويى در درون اين مجموعه قانونى و
مجموعه معارف وجود دارد كه در همه شرايط مىتواند خلأهاى معنوى را پر كند و به
بشريت امكانِ زيستن در فضاى معنوى را بدهد.
بیانات آقا در دیدار كارگزاران نظام 1372/10/20 +
درس هایی از المراقبات
درس دوم ( نمونه ای از تدبر در قرآن)
اكنون بد نيست نمونه اى از تدبر و فهميدن قرآن بيان كنيم تا براى كسانى كه مى
خواهند به اين امر بپردازند، مفيد باشد: وقتى انسان در سوره واقعه مى خواند
«افراءيتم الماء الذى تشربون ؛ آيا آبى را كه مى آشاميد، ديدند؟» مى تواند فكر خود
را محدود به مزه آب نكند و درباره مطالب مختلفى پيرامون آن بينديشد. از جمله درباره
بوجود آمدن تمام اشيا از آن بينديشد. مثلا فكر كند كه آب چگونه در اشكال گوناگون
دانه ، گياه ، حيوان و انسان يافت مى شود. آنگاه درباره اجزاى انسان فكر كند، اجزاى
ظاهرى مانند گوشت و استخوان و... چشم و گوش و... نيروها و اخلاق عالى و اخلاق رذيله
و آثار آن در دنيا و آخرت ، تا نوبت به تفكر درباره مراتب عقلهاى خود رسيده و در
مورد عقل مستفاد فكر كند و ببيند كه گويا عالم كوچكى است و حتى آن را عالم بزرگى
ببيند. آنگاه در تفكر خود به مبداء آب بازگشته و همانگونه كه در قرآن است ، بفهمد
آب از آثار رحمت خداوند بوده و نيز بفهمد كه رحمت از صفات خداوند است . و بدين
ترتيب آب را نعمتى از نعمتهاى خداوند بداند.
اين نوع از تدبر از چيزهايى است كه علم مكاشفه با آن آغاز مى شود و اگر كسى كه
تدبر مى كند، فكر خود را غرق در اين مطلب كند شايد چيزى ببيند كه اين فرمايش امام
صادق (عليه السلام ): «چيزى نديدم ، مگر اين كه قبل و همراه و بعد از او خداوند را
ديدم .» را تصديق نمايد.
المراقبات میرزا جواد ملکی تبریزی – ص 223 +
پای درس آیت الله مصباح یزدی
شبی برای تقدیر امور عالم
شب قدر همچون بار عامي است كه بزرگان و سلاطين براي زيردستان، رعايا و بندگان
خود، داده و هدايايي را ميبخشيدند. خداي متعال كه ارحم الراحمين است و رحمت او
قابل مقايسه با هيچ رحمت و فضلي نيست، بر امت اسلامي منت گذاشته و شب قدر را همچون
بار عام، شب بخشش قرار داده است. شبي كه عبادت آن نيز از عبادت هزار ماه برتر
است.
در دعاي 44 صحيفه سجاديه سيدالساجدين(ع) فرمود: خداي متعال براي رسيدن به
رضوان خود راههايي را قرار داده كه از جمله آنها ماه مبارك رمضان است. از
ويژگيهاي ماه رمضان آن است كه خداي متعال در اين ماه، شبي را قرار داده كه برتر از
هزار ماه است. «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَهُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ
كُلِّ أَمْر»1. محور اين آيه شريفه شب قدر است. ليلة القدر چيست؟ و شب قدر به چه
معناست؟ مفسرين دو معنا براي قدر ذكر كردهاند. نخست آنكه «قدر» را به معناي شرف و
منزلت و عظمت دانستهاند. براساس اين معني شب «قدر» شرافت و عظمت ويژه و بالايي
داشته و اين شب را ميتوان شب شرف ناميد. برخي ديگر، با استفاده از رواياتي دربارة
ويژگيهاي شب قدر، گفتهاند «قدر» مصدري است مساوي با تقدير. معني «قَدَرَ»،
«يَقْدِرُ»، «قَدْراً»، همچون «قَدَّرَ»، «يُقَدِّرُ»، «تَقديراً»، هر دو به معناي
«تقدير» قضا و قدر است. براساس روايات فراوان، در شب قدر، تقديرات سال آينده تعيين
ميشود. البته در روايات تصريح نشده كه چون تقديرات در اين شب واقع ميشود، اين شب
«ليله القدر» ناميده شده است، چون اين دو با هم منافات ندارند كه «قدر» به معناي
شرف باشد ولي تقديرات عالم نيز در اين شب انجام پذيرد.
+
قول امروز ما
با سخن چینی دیگران
به جایی نمی رسیم...