"صراط" - روزانه حوادث بسیاری پیرامون ما اتفاق می
افتد . از قتل و سرقت گرفته تا کلاهبرداری و خیانت . از اینرو ، تنها جهت مطالعه
وقایع صورت گرفته برای زندگی بهتر و عبرت آموزی از این حوادث بخشی از اخبار حوادث
جراید را از نظرتان می گذرانیم.
رمال مشتريانش را بي هوش ميكرد
شاكي گفت: همسرم به يك بيماري لاعلاج مبتلا بود و تلاشهايم براي درمان او نتيجهاي نداشت تا اين كه از طريق يكي از دوستانمان با مرد رمالي آشنا شديم و او با ادعاي درمان همسرم و نوشتن نسخههايي، چند بار به خانهمان آمد و مبالغي پول از ما گرفت.
وي افزود: در اين مدت نسخههاي مرد رمال هيچ تاثيري نكرد تا اين كه با او تماس گرفتم كه در اين مرحله ادعا كرد بايد آخرين نسخهاش را برايمان بنويسد و در قبال آن پول بيشتري خواست.
رمال، زوج جوان را بي هوش كرده بود
شاكي با اشاره به اين كه خود و همسرش از سوي مرد رمال بي هوش شده بودند، گفت: در آخرين ملاقاتمان با مرد رمال، او با ادعاي اين كه اجنه در خانه مان رفت و آمد ميكنند، به ما نوشيدني تعارف كرد تا از آسيب احتمالي در امان باشيم. پس از آن بيهوش شديم و وقتي بعد از چند ساعت به هوش آمديم، مشاهده كرديم اثاثيه خانه به هم ريخته و از مرد رمال خبري نيست و فهميديم او قصد سرقت اموال قيمتيمان را داشته، اما آنها را پيدا نكرده است.
شكايتها، يكي پس از ديگري
در پي اين شكايت، چهرهنگاري رايانهاي از رمال ميانسال انجام و جستجو براي دستگيري اين متهم آغاز شد.
در ادامه افراد ديگري با حضور در پليس آگاهي شكايتهايي را ارائه كردند. در بررسي اين پروندهها معلوم شد همگي در دام يك مرد رمال گرفتار شدهاند و او از آنها كلاهبرداري و پول و طلاهايشان را سرقت كرده است.
به اين ترتيب پاتوقهاي احتمالي متهم زير نظر گرفته شد تا اين كه ماموران روزهاي پاياني هفته گذشته هنگام گشتزني در جنوب شهر به راننده ميانسالي كه مقابل يك خانه توقف كرده و شباهت بسياري به رمال فراري داشت، ظنين شدند و او را دستگير كردند.
در بازرسي از خودروي وي نيز نسخههاي خوشبختي و ديگر وسايل رمالي كشف و ضبط شد. در اين مرحله ماموران با استعلام از سوابق كيفري متهم متوجه شدند او چندي پيش نيز در پوشش رمالي مردم را فريب داده و از آنها كلاهبرداري كرده و به زندان افتاده و پس از آزادي، جرايم خود را از سر گرفته است.
اعتراف رمال حيلهگر
متهم با اشاره به نحوه كلاهبردارياش گفت: با ادعاي حل مشكل و درمان بيماري، افراد را فريب داده و با نوشتن نسخههايي دروغين، مبالغي كلان از آنها پول ميگرفتم. در ادامه تصميم گرفتم مشتريانم را با تعارف نوشيدني مسموم، بيهوش و پول، طلا و اموال قيمتيشان را سرقت كنم.
متهم اضافه كرد: با اين ترفند طلا و پول چند زن و دختر جوان را سرقت كردم. درصدد بودم با ورود به خانه يكي ديگر از مشتريانم نقشه سرقتم را عملي كنم كه دستگير شدم.
با اعتراف رمال حيلهگر به كلاهبرداري و سرقت اموال مردم، او با قرار قانوني روانه زندان شد. تحقيقات تكميلي از متهم براي مشخص شدن ديگر جرايم او ادامه دارد. افرادي كه در دام اين رمال حيلهگر گرفتار شدند، ميتوانند با حضور در پليس آگاهي استان البرز در كرج، ميدان طالقاني شمالي از متهم شكايت كنند.
..........................................................
مرگ هولناک یک زن در جنایت اسیدی شوهر
مردی در اقدامی جنونآمیز همسرش را در برابر دیدگان کودکش کشت و بدنش را با اسید سوزاند.این مرد وقتی با دستان خونآلود بچهاش را در آغوش گرفته بود بین همسایهها ایستاد و با خونسردی گفت همسرش را کشته است.
همسایهها که فریادهای کمک زن جوان و گریههای پسر 2 سالهاش را میشنیدند تصمیم گرفتند داخل خانه بروند و مادر و کودک را از دست مرد عصبانی نجات دهند.
پس از گذشت چند دقیقه از این ماجرا مرد صاحبخانه دست از کتک زدن همسرش برداشت و با آرام شدن فضای آنجا، اهالی محل به خیال این که مرد جوان آرام شده است به خانههای خود برگشتند.
چندین ساعت بعد که هوا تاریک شده بود این بار همسایهها با صحنه هولناکی روبهرو شدند. مرد جوان که بچهاش را با لباس خونآلود در آغوش داشت از خانه بیرون آمد و با رفتارهای مرموزش قصد داشت به طور پنهانی از خانه خارج شود. هنگامی که چند تن از همسایهها نگران سرنوشت همسر وی شدند برابر مرد ایستادند و ماجرای خونی بودن لباس پسر 2 سالهاش را جویا شدند.
مرد صاحبخانه که حالت عجیبی داشت و آشفته بود ادعای وحشتناکی کرد و به همسایهها گفت که همسرش را به قتل رسانده است.
بدین ترتیب چند تن از همسایهها برای بررسی ادعاهای مرد صاحبخانه به خانه وی رفتند و با صحنه هولناکی روبهرو شدند. جسد غرق در خون زن جوان جلو آشپزخانه افتاده بود و شواهد نشان میداد مدت کوتاهی است که چاقو خورده بنابراین برای نجات این زن، وی را به بیمارستان منتقل کردند ولی پزشکان گفتند که از مرگ زن جوان چند ساعتی گذشته است و این در حالی بود که عامل جنایت با بچهاش گریخته بود.
با مخابره شدن این جنایت خانوادگی به پلیس دقایقی بعد، تیمی از کلانتری پای در قتلگاه زن جوان گذاشتند و در بررسیهای نخستین خود دریافتند مرد 26 ساله به نام «فرشید» پس از به قتل رساندن همسر 22 سالهاش «رؤیا» روی بدنش اسید ریخته و سپس به همراه پسرش فرار کرده است.
با مخابره قتل به بازپرس کشیک قتل کرج، وی پس از حضور در صحنه جنایت به تیمی از کارآگاهان اداره قتل آگاهی کرج دستور داد این مرد را دستگیر کنند. کارآگاهان برای بررسی ماجرای جنایت دست به تجسسهای میدانی زدند و با ردیابیهای ویژه موفق شدند وی را در مخفیگاهش دستگیر کنند.
وی که در شرایط عادی قرار نداشت ادعا کرد که به دلیل برخی اختلافات و درگیریهای لفظی دست به این جنایت زده است. وی در ادامه افزود: من نقاش ساختمان هستم و با این کار خرج خود و خانوادهام را تأمین میکردم و زندگی خوبی با رؤیا داشتم ولی این اواخر دچار اختلاف با یکدیگر شده بودیم و رابطهمان سرد شده بود و با هم درگیر میشدیم تا این که امروز و در آخرین مشاجره کنترلم را از دست دادم و با چاقو همسرم را از پای درآوردم سپس روی بدنش اسید ریختم.
در شاخه دیگری از تحقیقات مشخص شد فرشید دچار بیماری روانپریشی است و کارت قرمز دارد و به دلیل نارساییهای روحی و روانی مرتکب جنایت شده است.
بازرس پرونده برای بررسی سلامت روحی و روانی فرشید وی را برای انجام آزمایشات روانی به پزشکی قانونی منتقل کرد و تلاش برای بررسی سایر ابعاد این جنایت ادامه دارد.
كودك 3 ساله در مراسم جنگيري خفه شد
به گزارش خبرگزاري فرانسه، پليس مالزي روز گذشته اعلام كرد كه دختربچه اي سه ساله هنگام يك مراسم جن گيري كه توسط خانواده اش برگزار شده بود زير بدن آنها جانش را از دست داد.
عموي اين بچه پليس را از ماجراي جن گيري آگاه ساخت و پليس به خانه اين خانواده چيني در شهر بوكيت مرتاجام در ايالت پنانگ مراجعه كرد.
عظمان عبدالله رييس پليس محلي گفت: ما هشت نفر از جمله مستخدمه اندونزيايي را مشاهده كرديم كه روي تشك در زير يك پتو دراز كشيده و دختربچه خردسال زير بدن آنها قرار دارد. آنها در حال خواندن سرودي براي دور كردن ارواح خبيثه بودند.
در اين مراسم مادر، پدر، مادر بزرگ، يكي از عموها، يكي از عمه ها ، دو پسرعمو دختربچه سه ساله و مستخدمه اندونزيايي خانواده كه بين 16 تا 67 سال سن دارند، شركت داشتند.
دين اين خانواده چيني فاش نشده اما در ميان همسايگان به خاطر اعتقاداتشان به جادوگري و علوم ماوراء الطبيعه شهرت دارند. به نوشته رسانه هاي محلي، مادر خانواده كه آموزگار بود به دليل تبليغ خرافه در سر كلاس از كارش اخراج شده بود.
خريد سكه با چك جعلي
به گزارش پايگاه پليس، فرمانده انتظامي شهرستان «ساوه» گفت: در پي تماس با مركز فوريت هاي پليسي 110 مبني بر اينكه شخصي با جعل عنوان مامور نيروي انتظامي، به صورت تلفني قصد اخاذي از يك طلافروشي را دارد بلافاصله ماموران پليس آگاهي جهت بررسي موضوع به محل اعزام شدند.
وي افزود: مالك مغازه به ماموران اظهارداشت چند ساعت قبل فردي با معرفي خود به عنوان مامور نيروي انتظامي با وي تماس گرفته و تقاضاي 18 عدد سكه تمام بهار آزادي و هفت عدد نيم سكه را جهت خريد براي رييس يكي از دانشگاه هاي شهرستان كرده است.
سرهنگ علي اصغر طالبي اظهارداشت: مالک طلافروشي به ماموران گفت پس از تماس شخصي که خود را مامور نيروي انتظامي معرفي کرده بود، شخص ديگري به عنوان رييس دانشگاه با وي تماس گرفته و اعلام داشته يكي از همكاران خود را با يك فقره چك ممهور به مهر دانشگاه جهت دريافت سكه ها مي فرستد.
وي افزود: با توجه به اظهارات مالک طلافروشي و ظن ماموران مبني بر اينکه پاي يک کلاهبرداري در ميان است، موضوع به صورت ويژه در دستور کار ماموران پليس آگاهي قرار گرفت و چند اكيپ به صورت نامحسوس در سطح شهر و حوالي مغازه طلا فروشي مستقر شدند.
سرهنگ طالبي اضافه كرد: شخصي با يك فقره چك به مبلغ 14 ميليون و 637 هزار تومان به مغازه طلافروشي مراجعه و پس از بيان اينکه از طرف رييس دانشگاه درخواست خريد سکه را دارد ماموران وارد عمل شده و وي و همدستش را كه در محل نگهباني مي داد را دستگير كردند.
فرمانده انتظامي شهرستان ساوه گفت: با تحقيقات از متهمان دستگير شده مشخص شد متهم اصلي دور ميدان انقلاب شهرستان با يك دستگاه پژو پارس مستقر و منتظر سكه ها مي باشد که بلافاصله ماموران به محل مورد نظر اعزام و خودروي مورد نظر را شناسايي كرده كه راننده خودرو به محض رويت ماموران از محل متواري شده و با تلاش و تعقيب و گريز ماموران نهايتا متوقف و راننده و ديگر سرنشين آن نيز دستگير شدند.
وي افزود: ماموران در بازرسي از داخل خودرو فوق هشت دستگاه گوشي موبايل،11 عد سيم كارت، يك عدد كلاه گيس، تعدادي برچسب جهت نوشين اعداد و ارقام و حروف چكها و جعل آنها و تعداد يك فقره چك نوشته شده مخدوش، هشت برگ چك سفيد بانكي و تعدادي عابر بانك كشف و ضبط كردند.
فرمانده انتظامي شهرستان ساوه اظهارداشت: در بازجويي هاي فني و پليسي صورت گرفته از متهمان مشخص شد كه هر دو متهم اصلي پرونده با جعل مامور نيروي انتظامي و رييس دانشگاه به همين روش از سه طلا فروشي در همدان نيز با ارائه سه فقره چك بانكي جعلي به مبلغ 33 ميليون و 588 هزار تومان كلاهبرداري كرده اند.
از کوره در رفتم و بدون آن که کنترلي بر اعصابم داشته باشم به سوي همسرم حمله ور شدم و زخمي اش کردم.
من با ديدن قطرات خون روي بازوي شوهرم به خودم آمدم و او را بلافاصله به بيمارستان رساندم. ميثم تحت درمان قرار گرفت و با چند بخيه پس از ۳ ساعت ترخيص شد.
اما او از همان شب به خانه پدرش رفته است و مي گويد به هيچ قيمتي حاضر به ادامه اين زندگي نيست.
عروس جوان با چشماني اشک بار در دايره اجتماعي کلانتري خواجه ربيع مشهد افزود: ۳ ماه قبل زندگي مشترک خودمان را در حالي آغاز کرديم که اعتراف مي کنم توقعات خيلي زيادي در مورد نحوه برگزاري مجلس عروسي و خانه اي که بايد اجاره کنيم داشتم و شوهرم تقريبا خواسته هايم را برآورده کرد.
ولي از همان روز اول نسبت به همسر برادرشوهرم احساس بدي پيدا کردم و هميشه به ميثم گير مي دادم که چرا بيش از حد به الهام احترام مي گذاري و حتي مي گفتم تو حق نداري با او اين قدر صميمي باشي.
همسرم به حرف هايم توجهي نمي کرد و در جوابم مرموزانه مي گفت مديون همسر برادرش است و اگر بتواند جانش را براي او فدا مي کند.
شنيدن اين حرف ها از زبان مردي که حس مي کردم فقط متعلق به خودم است روز به روز مرا عصبي تر کرد تا جايي که در شب حادثه خانواده همسرم خانه ما ميهمان بودند و من از زبان جاري ام شنيدم که به ميثم گفت امروز نيم ساعت مرا جلوي پارک معطل کردي و آخر هم نيامدي.
عروس جوان افزود: گوش هايم تيز شد و از ميثم پرسيدم قرار بود جايي برويد. او لبخندي زد و جواب داد بله، مي خواستيم به سينما برويم. من که حرصم درآمده بود آتش شک و ترديد در درونم شعله ور شد و جلوي همه ميهمان ها سر شوهرم داد کشيدم و گفتم اين قدر اظهار عشق و علاقه به زن جواني که شوهر دارد خوب نيست و معلوم نيست...!
خانواده شوهرم که توقع چنين برخورد بي ادبانه و توهين آميزي را نداشتند بدون آن که غذا بخورند قهر کردند و از خانه ما رفتند. در آن شرايط من که به باوري غلط خودم را برنده بازي مي دانستم پس از رفتن ميهمان ها، براي ميثم خط و نشان کشيدم ديگر حق ندارد با خانواده اش و به خصوص با جاري ام ارتباط داشته باشد. اما لحظه اي که شوهرم گفت نمي تواند همسر برادرش را فراموش کند آن روي خودم را نشان دادم و با تيزي بدن او را زخمي کردم.
افسوس خيلي دير فهميدم دليل احترام شوهرم نسبت به الهام چه بوده است. من حالا متوجه شده ام ميثم به خاطر برآورده کردن خواسته هايم مجبور شده از همسر برادرش قرض بگيرد و جاري ام با فروش تمام طلاهاي خود و گرفتن وام بانکي بخشي از هزينه جشن ازدواج و مبلغ رهن خانه ما را فراهم کرده است.
آن روز هم قرار بود ميثم و الهام به بانک بروند تا قسط وام را پرداخت کنند. خانواده شوهرم مي خواستند آبروداري کنند و به اصرار الهام نمي خواستند من بويي از اين موضوع ببرم تا مبادا غرور شوهرم خرد شود اما دچار شک و ترديد بي جا شدم. با پيگيري کارشناس اجتماعي پليس و برگزاري جلسه مشاوره خانواده، اين زوج جوان به اشتباه هاي خود پي بردند و زندگي مشترک شان را از نو آغاز کردند.
گره کور پرونده جنايي با اعترافات زن خيانتکار گشوده شد
زن خيانتکاري که به همراه برادر شوهرش وبه اتهام قتل همسر خود در مشهد دستگير شده بود بعد از ظهر روزگذشته وقتي در برابر قاضي ويژه قتل عمد قرار گرفت در اعترافات تکان دهنده اي، راز جنايت هولناکي را افشا کرد.
زن و مرد جواني روز گذشته در برابر ميز عدالت و مقابل قاضي ويژه قتل عمد روي صندلي نشسته بودند، زن درحالي که سعي مي کرد خونسردي خود را حفظ کند هر لحظه داستاني ساختگي را براي قاضي اسماعيل شاکر تعريف مي کرد .
او مي گفت: از چگونگي مرگ همسرم اطلاعي ندارم و نمي دانم چگونه جسد او زير پل پيدا شد و ...
زن جوان درحالي اين جملات را بر زبان مي راند که از نگاه هاي قاضي ويژه قتل عمد متوجه مي شد که قاضي حرف هايش را باور نمي کند اما مقام قضايي که با صبر وحوصله همچنان به داستان هاي ساختگي اين زن گوش مي داد پرسيد پس با برادر مقتول (متهم ديگر حاضر در جلسه بازپرسي) چه ارتباطي داشتيد؟
زن که با شنيدن اين جمله دست و پاي خود را گم کرده بود با چشماني وحشت زده به برادر شوهرش نگاهي انداخت و گفت: ما ارتباطي باهم نداشتيم او برادر همسرم بود! قاضي پرسيد آيا کسي براي برادر همسرش پيامک هاي عاشقانه ارسال مي کند؟
زن جوان با شنيدن اين جمله تکاني خورد و متوجه شد که قاضي ويژه قتل عمد تحقيقات گسترده اي در اين باره انجام داده و از بسياري موارد اطلاعاتي دارد که آن ها تاکنون مخفي کرده بودند.
او که ديگر راه گريزي نداشت و در برابر حوصله مقام قضايي، تحملش را از دست داده بود ناگهان دستانش را مقابل صورتش گرفت و گفت: شيطان وسوسه ام کرد! حدود ساعت ۹ شب 91.2.29 بود که با برادر شوهرم (متهم ديگر) تماس گرفتم و از او خواستم به منزل ما بيايد همسر و ۲ فرزند ۸ و ۱۰ساله ام خواب بودند. وقتي او به منزل آمد تصميم گرفتيم شوهرم را بکشيم. او از داخل حياط طناب سفيدرنگي را برداشت و با يکديگر بالاي سرشوهرم رفتيم او در خواب عميقي فرو رفته بود که ناگهان برادرشوهرم طناب را دور گردنش انداخت و هرکدام يک سر طناب را گرفتيم و کشيديم او ديگر حرکتي نمي کرد.
پس از اين که مطمئن شديم او مرده است جسد را داخل صندوق عقب خودرو پرايد برادر شوهرم گذاشتيم و به جاده سيمان رفتيم و آن را زير پل کنار جاده انداختيم.
پس از آن هم، چنين به نظر مي رسيد که او خودکشي کرده است! با اظهارات اين زن، مرد جوان هم که غافلگير شده بود و هنوز در شوک به سر مي برد با چشماني حيرت زده به قاضي ويژه قتل عمد مي نگريست او که ديگر حرفي براي گفتن نداشت، اظهارات زن جوان را تاييد کرد اما گفت: او هيچ گونه ارتباطي با زن برادرش نداشته و تنها به صورت تلفني با يکديگر تماس داشته اند.
اين گزارش حاکي است : در پي اظهارات متهمان اين پرونده جنايي، قاضي شاکر اتهامات شرکت در قتل عمدي به شيوه خفه کردگي، شرکت در مخفي کردن جسد در زير پل و برقراري رابطه نامشروع را به آنان تفهيم کرد و آنان با صدور قرار بازداشت موقت، براي کشف زواياي پنهان پرونده در اختيار کارآگاهان شعبه جنايي پليس آگاهي خراسان رضوي قرار گرفتند.
شايان ذکر است: در تاريخ 91.2.30، ماموران کلانتري خلق آباد در تماس با قاضي ويژه قتل عمد، وي را در جريان کشف جسد مرد مجهول الهويه اي در زير يک پل در جاده سيمان بين روستاي فارمد و برج آباد قرار دادند.
دقايقي بعد وقتي مقام قضايي به همراه پزشک قانوني و عوامل بررسي صحنه جرم به محل کشف جسد رفت مشخص شد که شياري عمودي روي گردن متوفي وجود دارد. اين درحالي بود که طناب سفيد رنگي نيز دور گردن متوفي قرار داشت و قسمتي ديگر از طناب نيز در محل کشف جسد رها شده بود. بررسي ها نشان مي داد که جسد از مکان ديگري به محل کشف منتقل و رها شده است بنابراين احتمال وقوع جنايت نيز متصور بود.
وقتي با دستور قضايي، پزشکان جسد را معاينه کردند معلوم شد که وي بر اثر انسداد مجاري تنفسي با جسم رشته اي جان باخته است اما هيچ مدرکي که بتواند هويت متوفي را مشخص کند به دست نيامد.
در همين حال قاضي اسماعيل شاکر به عوامل بررسي صحنه جرم دستور داد تا با انگشت نگاري از جسد هويت وي را مشخص کنند. نتيجه اقدامات پليسي بيانگر آن بود که متوفي داراي سابقه کيفري بوده و بدين ترتيب هويت، محل سکونت و اولياي دم وي شناسايي شدند اما اولياي دم پس از شناسايي جسد و با اين تصور که او معتاد بوده و اقدام به خودکشي کرده است از کسي اعلام شکايت نکردند و خواستار دفن جسد شدند.
اين درحالي بود که قاضي شاکر به شيوه رهاشدن جسد و اوضاع و احوال محل کشف جسد بسيار مشکوک شده بود و ظن قوي داشت که در پس اين ماجرا، جنايتي هولناک اتفاق افتاده است بنابراين مقام قضايي از جنبه عمومي جرم و به خاطر پايمال نشدن خون يک انسان، از کارآگاهان پليس آگاهي خواست تا رسيدگي به اين پرونده را به طور ويژه در دستور کار قرار دهند.
او همچنين با راهنمايي و نظارت مستقيم بر پرونده، از کارآگاهان خواست تا مکالمات تلفني همسر متوفي را نيز در قبل و بعد از کشف جسد مورد بررسي قرار دهند.
وقتي اين مکالمات از سوي قاضي ويژه قتل عمد نيز بررسي شد وي روز دوشنبه گذشته دستور دستگيري همسر متوفي و برادر شوهرش را به اتهام ارتکاب جنايت صادر کرد و بدين ترتيب آنان دستگير و روز گذشته به مجتمع قضايي شهيد قدوسي معرفي شدند.
از سوي ديگر نيز مقام قضايي هنگام رسيدگي به اين پرونده در دستوري قضايي از پزشکان قانوني خواست تا به طور دقيق مشخص کنند که آيا شيار ايجاد شده با طناب روي گردن متوفي ارتباطي با جنايت دارد يا اين که شيار مذکور بر اثر خودکشي ايجاد شده است و ديگر اين که آيا شيار هنگام خودکشي و يا جنايت ايجاد شده يا اين که پس از ارتکاب قتل، طنابي به دور گردن متوفي پيچيده شده است.
با اين دستور پزشکان قانوني در معايناتي ديگر، اعلام کردند که مرد ۳۰ساله در پي ارتکاب جنايت کشته شده است و فرد يا افرادي او را خفه کرده اند. بدين ترتيب، راز اين جنايت هولناک بعدازظهر روز گذشته در شعبه ۸۰۹ مجتمع قضايي شهيد قدوسي مشهد افشا شد و متهمان در چنگ قانون گرفتار شدند.
..........................................................رئیس کل دادگستری استان سمنان از اعدام یك متجاوز به عنف در شاهرود پس از استیذان از رئیس قوه قضاییه خبر داد.
احمد سیاوشپور طی سخنانی در همایش استانی روسای حوزههای قضایی و دادستانهای شهرستانهای تابعه استان سمنان، ماه رمضان را ماه خودسازی و فرصتی مناسب برای آغاز مجدد تلاش در جهت خدمت بهتر و بیشتر در مسیر تحقق عدالت توصیف کرد.
وی از روسای حوزههای قضایی استان و دادستانهای شهرستانهای تابعه خواست تا الگوی کارکنان و زیرمجموعههای خود در مسیر حرکت دستگاه قضایی باشند. رئیس شورای قضایی استان سمنان در ادامه اظهار كرد: در برخی موارد از جمله کاهش اطاله دادرسی و موجودی پروندههای قضایی، توفیقاتی را نسبت به سالهای گذشته به دست آوردهایم و باید تمام تلاش خود را با توجه به نیروهای خوبی که در استان در اختیار داریم در دستیابی به جایگاهی برتر و الگو شدن در سراسر کشور مصروف كنیم.
سیاوشپور خاطرنشان كرد: هدف ما از بیان آمار و مقایسه عملکردها به هیچوجه آمارگرایی نیست و توقع داریم با تلاش مضاعف همکارانمان در کنار توجه به کیفیت آرای صادره مبحث خدمتگرایی را سرلوحه سیستم قضایی در استان قرار دهیم.
وی از روسای حوزههای قضایی و دادستانهای استان خواست تا در فرصت باقیمانده از ماه مبارک رمضان با دیدگاه رافت اسلامی و گرهگشایی از مشکلات زندانیان در بند، از زندانهای سراسر استان بازدید به عمل آورند و در چارچوب قوانین نسبت به رفع مشکلات و اعطای مرخصی به آنان اقدام كنند
. رئیس کل دادگستری استان سمنان با اشاره به پرونده تجاوز به عنف اخیر در شاهرود نیز از همکاران قضایی خود در دادسرا و دادگاه کیفری استان مستقر در شهرستان شاهرود که با تلاش بیوقفه خود موجب صدور حکم در این پرونده شدهاند تقدیر و تشکر کرد. وی گفت: رای صادره توسط دادگاه کیفری استان مستقر در شهرستان شاهرود از سوی دیوان عالی کشور تایید شده كه پس از اذن رئیس قوه قضائیه، شاهد اجرای قاطعانه آن که مورد درخواست مردم متدین و شهیدپرور شاهرود نیز هست، خواهیم بود.
زنی در دادگاه گفت: شوهرم بسیار خسیس است و با گذشت دو ماه از زندگی مشترك مان، ریالی را بهعنوان پول توجیبی به من پرداخت نكرده و من نمیتوانم این وضع را تحمل كنم و خواهان جدایی هستم. زن جوانی در دادگاه خانواده حضور یافت و درخواست طلاق از شوهرش را به قاضی دادگاه ارائه كرد.
زن جوان كه 24 سال داشت خطاب به قاضی گفت: دوماه از شروع زندگیمان میگذرد و من به دلیل خسیسبودن شوهرم میخواهم از او جدا شوم، زیرا تحمل كردن شوهر خسیس برایم عذابآور است.
وی ادامه داد: در این مدت كه از ازدواجمان گذشته، شوهرم هیچ پولی را بهعنوان خرجی به من پرداخت نكرده است و من در این مدت هیچ پولی نداشتم و هر زمان كه از او میخواستم به من پول بدهد، میگفت هر چه میخواهی، خودم برایت تهیه میكنم و نیازی نیست كه به تو پول بدهم.
زن جوان افزود: شوهرم قبل از ازدواج نیز خسیس بود اما متأسفانه خسیس بودنش را به حساب صرفه جویی در مخارج قبل از مراسم ازدواج میدانستم، اما او حتی سختش است كه هزار تومان به من بدهد تا كیفم خالی نباشد.
وی با بیان اینكه مردی كه بعد از گذشت دوماه از زندگی اینقدر خسیس است در آینده از گرسنگی هم بمیرد حاضر نیست، غذایی تهیه كند، خاطر نشان كرد: از آینده خود واهمه دارم، زیرا مطمئنم اگر بچهدار شویم، شوهرم با خسیس بودنش، بچهام را میكشد. نمیخواهم فرزندم چنین پدری داشته باشد و خواهان طلاق هستم.
زن جوان در پاسخ به پرسش قاضی مبنی بر اینكه شغل شوهرت چیست؟ گفت: شوهرم در مغازه پدرش كار میكند، و از لحاظ مالی میتواند نیازهای من را برآورده كند، اما میگوید كه من ولخرج هستم و میخواهد من را تربیت كند.
در حالی كه دوران نامزدیمان، هیچگاه از او نخواستم كه من را به رستوران ببرد یا خرجهای زیادی انجام دهد اما او لیاقت صرفهجوییهای من را ندارد باید مهریه 500 سكهایام را پرداخت كند، تا متوجه شود دنیا دست كیست!
قاضی از زن جوان خواست تحمل بیشتری در زندگی مشترك داشته باشد و با این بهانهها زندگی اش را از بین نبرد همچنین به دلیل عدم حضور مرد در دادگاه حكمی بر طلاق صادر نشد.
زن انگلیسی در آزمایش هیجان سکته کرد و مرد
زن 42 ساله انگلیسی که برای تجربه هیجان سوار بر آونگ معلق پارک تیمورث استافورد شایر شده بود، در اثر سکته قلبی ناشی از هیجان جان سپرد.
کارلانایت حوالی ساعت 9 صبح سوار بر این اسباببازی دلهرهآور شد و زمانی که آونگ معلق به ارتفاع 21 متری زمین رسید همه جیغ میکشیدند و حتی بعضیها از شدت هیجان گریه میکردند.
بنابراین هیچ کس متوجه تغییر وضع کارلا نشد. او که به گفته پزشکان در جریان این بازی رعبآور بیهوش شده بود پس از پیاده شدن مسافران، مسئولان پارک او را از آونگ بیرون آوردند، اما تلاش پزشک بینتیجه ماند و متوجه شدند که این زن بهخاطر شدت هیجان دچار سکته قلبی شده و جان سپرده است. «پارک تیمورث» انگلیس سالانه میلیونها بازدیدکننده را از سراسر اروپا به استافورد شایر میکشاند و جالب این که یکی از جاذبههای این پارک نیز اسباببازیهای پرخطر و هولانگیز آن است.
..........................................................
سردار اكبرشاهي در نشست خبري كه صبح ديروز به مناسبت تجليل از خبرنگاران در ستاد فرماندهي انتظامي اين استان برگزار شد ضمن تبريک اين روز بزرگ به اصحاب رسانه از دستگيري باند سارقان به عنف نقابدار خبر داد.
سردار «عليرضا اكبرشاهي » فرمانده انتظامي استان البرز در
اين نشست خبري با اشاره به دستگيري اعضاي باند سارقان به عنف که نقاب مي زدند اظهار
داشت: در پي دريافت گزارشهاي متعدد مبني بر سرقت به عنف منازل ويلايي در شهرستان
کرج توسط يک باند نقابدار رسيدگي به موضوع و دستگيري اعضاي باند در دستور کار
مأموران اداره عمليات ويژه اداره اطلاعات جنايي پليس آگاهي قرار گرفت.
وي افزود: طي مراحل رسيدگي اين پرونده، مالباختگان به پليس آگاهي دعوت و برابر اظهارات آنان مشخص شد که اعضاي اين باند همگي مجهز به اسلحه سرد از نوع قمه و چاقو هستند و براي اين که از سوي مالباختگان شناسايي نشوند با زدن نقاب در ساعات پاياني شب به عنف وارد منزل شده و با بستن دست و پاي اهالي منزل و حبس آنان در يکي از اتاقها بدون بجاي گذاشتن هيچ سرنخي اشياي قيمتي از قبيل طلا، قاليچههاي نفيس، وجوه نقد و... را به سرقت مي بردند.
سردار اکبرشاهي اظهار داشت نحوه و شگرد سرقت از سوي اعضاي اين باند نشان از آن داشت که پليس با يک باند حرفه اي سرو کار دارد. با بررسيها و تحقيقات فني و احراز اين موضوع که اين سرقتها به صورت سريالي صورت مي گيرد، اکيپهاي متعدد از مأموران کارآزموده و مجرب پليس آگاهي با حضور در منازلي که مورد سرقت قرار گرفته بودند شروع به جمعآوري کوچکترين سرنخها کردند و با تجميع اين سرنخها و استفاده از بانک اطلاعات موجود در پليس آگاهي و انجام تحقيقات گسترده اطلاعاتي محسوس و نامحسوس محل اختفاي سردسته اين باند به نام «م-ک» شناسايي و طي يک عمليات غافلگيرانه دستگير شد.
وي افزود: با دستگيري سردسته اين باند، 5 نفر ديگر از اعضاي باند به همراه 3 نفر مالخر شناسايي و طي عملياتهاي جداگانه دستگير شدند.
گفتني است ، متهمان دستگير شده تا کنون به 22 فقره سرقت به عنف منزل در استانهاي البرز، يزد و غرب استان تهران اعتراف کرده اند. قابل ذکر است که متهمان دستگير شده داراي سوابق متعدد کيفري از جمله: اخلال در نظم عمومي، شرارت و زورگيري، ضرب و جرح شهروندان، سرقت و تحصيل مال نامشروع هستند.
تحقيقات پليس براي شناسايي مالباختگان و همچنين ساير سرقتهاي احتمالي رخ داده از سوي متهمان همچنان ادامه دارد.
سردار اکبر شاهي همچنين در ادامه به کشف پيش دستانه دريافت
غير قانوني تسهيلات بانکي در يکي از بانکهاي شهرستان کرج اشاره و گفت: کارآگاهان
اداره مبارزه با جرايم اقتصادي پليس آگاهي استان البرز با تحقيقات نامحسوس پليسي و
رصد کردن عمليات بانکي يکي از بانکها در شهرستان کرج متوجه اعطاي غيرقانوني
تسهيلات بانکي به يک شرکت بازرگاني که به صورت صوري به ثبت رسيده است شدند. از
همين رو شناسايي عوامل پشت پرده و متهمان اين پرونده در دستور کار قرار گرفت.
وي افزود: با بررسي بيشتر و تحقيقات فني مشخص شد رئيس شعبه يکي از بانکهاي مستقر در کرج به نام «ه-ج» پس از تأسيس و به ثبت رساندن يک شرکت بازرگاني که عملاً هيچ گونه فعاليتي نداشته و منزل خود را به عنوان شرکت معرفي کرده بستگان خود را نيز به عنوان اعضاي اصلي اين شرکت معرفي کرده است و از آنجائيکه اين فرد رياست يکي از شعبههاي بانکهاي دولتي را به عهده داشت از اين موقعيت شغلي سوء استفاده کرده و مبلغ نزديک به 49 ميليارد ريال تسهيلات بانکي به حساب شرکت واريز مي کند.
سردار اکبر شاهي بيان کرد: مأموران در تحقيقات تکميلي متوجه
شدند که شرکت مورد نظر علاوه بر اين که
هيچ گونه فعاليت بازرگاني ندارد بلکه
فاقد هر گونه گردش مالي نيز است و با اين اوصاف هرگز استحقاق دريافت حداکثر تسهيلات
بانکي را نداشته است؛ علاوه بر اين مشخص گرديد که مبلغ 7 ميليارد ريال از وجه
دريافت شده از بانک صرف خريد ملک مسکوني براي همسر آقاي «ه-ج» شده است.
گفتني است ، با به دست آمدن اطلاعات تکميلي و محرز شدن تخلف متهم «ه-ج» و با هماهنگي مقام قضايي فرد مورد نظر به همراه 7 نفر ديگر از همدستانش دستگير و به اتهام تحصيل مال نامشروع تحويل مراجع قضايي شدند.
همچنين وي از دستگيري شخصي در پوشش رمال خبرداد و گفت: اين فرد که قصد تجاوز به عنف داشت و با شناسايي افراد ساده لوح و با گرفتن مبالغ هنگفتي از افراد کلاهبرداري مي کرده است. اين فرد که تحت تعقيب پليس بود با دادن داروي بيهوشي به يک زوج قصد عمل مجرمانه داشته و پليس قبل از انجام عمل مجرمانه وي او را دستگير مي کند.
..........................................................حكم قصاص «محمدرضا.ن» كه تيرماه سال 88 با ريختن آهك در چشمان كودكي چهار ساله به
نام فاطمه كلوندي او را نابينا كرد، از سوي ديوان عالي كشور تاييد شد.
كمال قبادي ـ وكيل مدافع «فاطمه» ـ در گفتوگویی با اشاره به اين حادثه تصريح كرد: خانواده فاطمه در روز 17 تير 88 به منزل «محمدرضا» كه شوهرعمه فاطمه است رفته بودند كه محمدرضا نيمههاي شب با ريختن آهك در چشمان فاطمه كه در آن زمان چهار سال داشت، او را نابينا كرد.
وي با بيان اينكه اين حادثه در يكي از روستاهاي قروه از
توابع استان كردستان اتفاق افتاده است، ادامه داد: بعد از اين قضيه اولياي فاطمه در
دادسراي شهرستان قروه شكايت خود را مطرح كردند و پرونده به دادگاه كيفري استان
كردستان ارسال شد.
دادگاه كيفري استان كردستان نيز با رسيدگي به اين پرونده در اواخر اسفند 90 محمدرضا را به قصاص محكوم كرد. قبادي افزود: اين پرونده با اعتراض وكيل متهم براي تجديدنظر به شعبه 15 ديوان عالي كشور ارسال شد كه اين شعبه هم سريعا به پرونده رسيدگي كرد و راي دادگاه كيفري استان كردستان را تاييد كرد.
وي اظهار كرد: جداي از مسالهي اجرا يا عدم اجراي حكم قصاص، در هر صورت موكل من يك كودك است. او چند روز پيش كه به همراه خانوادهاش به دفتر من آمده بود گفت ميخواهد درس بخواند. وكيل مدافع فاطمه از مردم و مسئولان خواست كه به اين كودك كمك كنند تا در هر جايي از دنيا كه امكانش وجود دارد، مورد مداوا قرار گيرد.
قبادي تصريح كرد: اولياي فاطمه اصرار دارند كه حكم قصاص اجرا شود تا براي ديگران عبرت شود ولي معلوم نيست تا مرحله اجرا چه اتفاقاتي بيفتد. وي با بيان اينكه هنوز تاييد حكم از سوي ديوان عالي كشور به دست من نرسيده است، گفت: ظاهرا در حكم قيد شده كه براي اجراي حكم قصاص محمدرضا بايد تفاضل ديه او پرداخت شود.
قبادي اين امر را يكي از انتقادات وارد بر ماده 301 قانون مجازات اسلامي برشمرد و يادآور شد: يكي از اصلاحاتي كه در مورد تفاوت ديه زن و مرد صورت گرفت، قانون اصلاحي قانون مسئوليت مدني دارندگان وسايل نقليه موتوري مصوب سال 87 بود كه قانون سال 47 را اصلاح كرد. پيشنهاد ميكنم در حال حاضر كه لايحه جديد قانون مجازات اسلامي در حال تصويب است، ماده 301 قانون فعلي هم اصلاح شود تا نيازي به پرداخت تفاضل ديه براي قصاص نباشد.
وكيل مدافع فاطمه افزود: خانواده فاطمه براي درمان فرزند خود با مشكلات و هزينههاي درماني آنچناني روبهرو شدهاند و حالا مشكل ديگري كه اضافه شده پرداخت تفاضل ديه است؛ لذا درخواست من اين است كه دادگستري از صندوق بيتالمال به اين خانواده كمك كند چون خانواده موكل من خانوادهاي روستايي هستند و درآمدي ندارند و تفاضل ديه هم مبلغ هنگفتي است.
..........................................................دافهاي تهران متلاشي شدند
كارشناسان پليس فتا دومين صفحه ترويج فساد و ابتذال در فيسبوك با نام «دافهاي تهران» كه به اغفال جوانان و کاربران ايراني ميپرداخت متلاشي و مدير اصلي آن نيز دستگير كرد.
كارشناسان پليس فضاي توليد و تبادل اطلاعات ناجا در رصد و پايش فضاي مجازي با صفحهاي مخصوص به نام «دافهاي تهران» در شبكه اجتماعي فيسبوك مواجه شدند.
در اين گزار ش آمده است كه در بررسيهاي صورت گرفته از سوي كارشناسان مشخص شد اعضاي اين صفحه، ضمن عضوگيري جوانان و كاربران ايراني با اغفال آنان به ترويج فساد و ابتذال ميپرداختند و اين در حالي است كه اغفال جوانان و كاربران ايراني و تشكيل باندهاي فساد مهمترين هدف گردانندگان اين صفحه بود.
اين صفحه در مدت فعاليت خود، 30 هزار نفر عضوگيري کرده بود که با تلاشهاي مستمر كارشناسان پليس فتا شناسايي و متلاشي شد و در اين عمليات، دو عضو اصلي اين صفحه دستگير شدند.
براين اساس در حال حاضر اين صفحه غير فعال شده و بازپرس پرونده نيز براي متهمان قرار مناسب صادر كرد.
اين در حالي است كه چندي پيش کارشناسان فني و متخصص پليس فتا يک شبکه اجتماعي موصوف به «پاف و داف» را با 27 هزار عضو در فيسبوک متلاشي کردند و چهار سرکرده اصلي باند را نيز در اين رابطه شناسايي و به دام انداختند.
..........................................................گروهک هرمی گاما که از بیش از 2800 نفر کلاهبرداری کرده بود با دستگیری سرشاخه این گروهک متلاشی شد.
سرهنگ حسینزاده گفت: طی هفته گذشته با اقدامی پلیسی - اطلاعاتی از سوی تیمهای ویژه اداره مبارزه با جعل و کلاهبرداری آخرین بارقههای امیدشرکت هرمی گاما نیز خاموش شد.
وی تصریح کرد: ماه گذشته شرکت هرمی گاما طی عملیاتی منظم و هماهنگ از سوی پلیس آگاهی و سربازان گمنام امام زمان (ع) در اصفهان و تهران به کلی منهدم و اکثر سرشاخههای این شرکت دستگیر و با قرارهای سنگین روانه زندان شدند.
در بین سرشاخههای دستگیر شده موسس و گردانندگان این شرکت هرمی نیز با صدور قراری چند ده میلیاردی روانه زندان شدند.رئیس پلیس آگاهی اصفهان افزود: بلافاصله چند روز پس از دستگیری سرشاخهها و موسس شرکت هرمی گاما در عملیات گسترده دوم با اقدامات فنی پلیسی و اطلاعاتی کارآگاهان اداره مبارزه با جعل و کلاهبرداری موفق به دستگیری 4 نفر دیگر از سر شاخههای این شرکت هرمی شدند.
این مقام انتظامی در ادامه عنوان کرد: در راستای احقاق حق مالباختگان اجرای طرح سوم شناسایی و دستگیری دیگر سرشاخههای این شرکت در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت. این بار تیمی مجرب از کارآگاهان اداره مبارزه با جعل و کلاهبرداری با انجام تحقیقات جامع فنی،اطلاعاتی و پلیسی یکی دیگر از سرشاخههای این شرکت را شناسایی کردند که در عین ناباوری با اطلاع از دستگیری موسس و دیگر سرشاخهها سعی در بازسازی این شرکت بیرمق را داشتند.
وی ادامه داد: این سرشاخه که با فریب بیش از 2867 نفر از هموطنان ساحلی امن برای خود ساخته بود با اضمحلال و متلاشی شدن شرکت هرمی گاما موقعیت و آرزوهای دور و درازش را به خطر میدید و سعی در فریب بیشتر دیگران و عضو گیری مجدد کرد.
حسینزاده ادامه داد: با پیگیریها و تحقیقات جامع فنی پلیسی کارآگاهان، مخفیگاه وی شناسایی و طی یک عملیات دقیق و منظم از قبل طراحی شده، هنگامی که این سرشاخه سعی در فرار و متواری شدن را داشت دستگیر و برای انجام تحقیقات بیشتر به پلیس آگاهی منتقل شد.
كارآگاهان پلیس آگاهی تهران بزرگ، عمو و برادرزادهای را كه متهم هستند جوانی را در یك نزاع به قتل رساندند دستگیر كردند.
وقوع یک فقره درگیری در خیابان ابراهیمی ـ پارک نارون در 28 تیرماه سالجاری، از طریق مرکز فوریت پلیسی 110 به کلانتری 158 کیانشهر اعلام شد كه با حضور مأموران در محل و بررسیهای بهعمل آمده مشخص شد فردی به نام«مهدی» 22ساله بر اثر ضربات چاقو به قتل رسیده و قاتل از صحنه درگیری متواری شده است.
با تشکیل پرونده مقدماتی و به دستور بازپرس شعبه سوم ویژه قتل دادسرای ناحیه 27 تهران، پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت كه با ارجاع پرونده به اداره دهم، کارآگاهان با مراجعه به محل ارتکاب جنایت و شناسایی تعدادی از شاهدان صحنه اطلاع پیدا کردند که جوانی 26ساله به نام «بهزاد» به همراه عموی خود به نام «فاضل»22 ساله، با مقتول و برادر وی درگیر شده و در حین درگیری بهزاد با استفاده از یک قبضه قمه همراه خود، مقتول را از ناحیه گردن و دست مجروح کرده و به همراه عموی خود از محل درگیری متواری شده است.
یکی از شاهدان صحنه درگیری در اظهارات خود به کارآگاهان گفت كه داخل پارک نیاوران، قسمت انتهایی پارک در حال قدمزدن بودم که متوجه شدم چندجوان برای همدیگر قمه و چاقو کشیدهاند؛
ناگهان یکی از آنان با قمه بزرگی که همراه داشت ضربهای به گردن مقتول وارد کرد که باعث زمین افتادن وی شد و شخص ضارب نیز به سرعت از محل متواری شد. برادر مقتول پس از حضور در اداره دهم، در مورد درگیری خود و برادرش با متهمان پرونده به کارآگاهان گفت كه چند روز پیش و داخل پارک نارون یک انگشتر پیدا کردم و فاضل (عموی بهزاد) از من خواست تا انگشتر را به او نشان دهم اما زمانی که فاضل متوجه شد انگشتر از جنس طلا است، دیگر آن را پس نداد و سر همین موضوع با یکدیگر درگیر شدیم.
بهزاد که در پارک حضور داشت و متوجه سر و صدای ما شده بود به ما دو نفر نزدیک شد و همزمان با او برادرم که برای بردنم به خانه به پارک آمده بود نیز متوجه درگیریم با فاضل و بهزاد شد؛ ناگهان بهزاد با قمهای که در دست داشت به سمت برادرم حملهور شد و با قمه چند ضربه به گردن و دست او زد و من در یک لحظه دیدم که برادرم روی زمین افتاد و آنان نیز از محل فرار کردند.
مادر مقتول نیز در اظهاراتی به كارآگاهان گفت: پسرم (مقتول) از محل کارش به خانه بازگشته بود که برای خرید نوشابه از خانه خارج و به مغازه رفت اما خبر مرگ او را برای ما آوردند. با شناسایی هویت متهمان پرونده (بهزاد و فاضل)، دستگیری هر دو متهم در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت، بنابراین کارآگاهان با شناسایی محلهای سکونت و دیگر محلهای احتمالی تردد و اختفای متهمان در کیانشهر ـ کوی آزادی، آزادگان ـ خیابان فدائیان اسلام، کیانشهر ـ خیابان گردآفرین و کیانشهر ـ شهرک گلستان، به این محلها مراجعه و در تحقیقات خود اطلاع پیدا کردند که هر دو متهم از این محلها متواری شده و خانواده متهم اصلی پرونده (بهزاد) نیز در مسافرت خارج از تهران به سر میبرند.
در ادامه رسیدگی به این پرونده، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که متهمان پس از اطلاع از مرگ مقتول، از تهران خارج شده و مدتی را در شهرهای مختلف شمالغرب کشور گذرانده و پس از گذشت مدتی مجددا به تهران بازگشتهاند.
همزمان با اقدامات کاراگاهان برای دستگیری متهمان، آموزشهای لازم به اعضای خانواده متهمان داده شد تا نسبت به معرفی بهزاد و فاضل به پلیس اقدام كنند که نهایتا «بهزاد» با مراجعه به اداره دهم خود را به پلیس آگاهی تهران بزرگ معرفی کرد اما بر خلاف انتظارات منکر هرگونه ارتکاب جنایتی شد و در اظهاراتش مدعی شد كه «به دنبال شنیدن صدای درگیری داخل پارک، به محل درگیری نزدیک شدم و برادر مقتول را مشاهده کردم که در کنار برادرش که روی زمین افتاده، ایستاده بود و گریه میکرد و به هیچ عنوان در درگیری حضور نداشتم».
با آغاز تحقیقات و در شرایطی که «بهزاد» همچنان مدعی بیگناهی بود، فاضل نیز با حضور در اداره دهم خود را معرفی و به نقش و حضور خود در درگیری اعتراف کرد.
با انجام تحقیقات از هر دو متهم پرونده و در شرایطی که بهزاد تلاش داشت تا خود را بیگناه معرفی كند، کارآگاهان با بهرهگیری از اطلاعات بدست آمده از شاهدان صحنه درگیری، اعضای خانواده مقتول و همچنین عموی متهم به تحقیق از بهزاد پرداخته و زمانی که وی با دلایل و مدارک غیرقابل انکار ارائه شده از سوی کارآگاهان روبهرو شد، به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت چهارشنبه در پارک نارون نشسته بودم که با صدای دعوا و درگیری، به وسط پارک رفتم؛ در آنجا مقتول و برادرش را دیدم که با عموی کوچکم (فاضل) درگیر شدهاند که ناگهان مهدی با چوب به من حمله کرد و چند ضربه با چوب به سر و دستم زد و من نیز با قمه چند ضربه به سمت او پرتاب کردم که با جلو آمدن مهدی، ضربه قمه به گردنش برخورد کرد و روی زمین افتاد.
متهم درمورد علت همراه داشتن قمه نیز به کارآگاهان گفت كه قبل از آن در جریان درگیری فاضل و برادر مقتول بر سر موضوع انگشتر قرار گرفته بودم؛
به همین علت پس از اطلاع از درگیری اولیه فاضل و برادر مقتول با مراجعه به منزل، قمهای را که در پارکینگ خانه گذاشته بودم برداشته و پس از درگیری و در حین فرار در حالیکه موتورسیکلت در حال حرکت بود آنرا داخل سطل آشغال کنار خیابان انداختم و پس از اطلاع از مرگ «مهدی»، به همراه عموی خود از تهران خارج شدم.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجیزاده، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: با اعترافات صریح متهمان درباره انگیزه و نقش و مشارکتشان در درگیری منجر به جنایت و برای انجام تحقیقات تکمیلی، هر دو متهم با قرار بازداشت موقت در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتهاند.»