دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۹ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۶:۲۳

علی دریا، و مردمان در چاله ای غرق...

سجاده پرخون، دل پرخون، آسمان و زمین پرخون، و علی خسته از زهر شمشیرها ، دل بریده از دل گسسته های تاریخ. عمق چاه کمتر از عمق دلها !
کد خبر : ۷۴۸۵۷
به گزارش سرویس وبلاگ صراط؛نویسنده وبلاگ عشق مخصوص خداست در آخرین به روزرسانی وبلاگ خود نوشته است:

تو رفتی و بعد از نو نور هم خوابید،

کوچه های شهر را تاریکی پوشاند،

و در آن روز نفرینی...

....

سجاده پرخون،

دل پرخون،

آسمان و زمین پرخون،

و علی خسته از زهر شمشیرها ،

دل بریده از دل گسسته های تاریخ.

عمق چاه کمتر از عمق دلها !

.

نخلها گریان

کوهها گریان

و کودکی که اگر او نیز بزرگ میشد شمشیر بر سینه علی می زد !

یتیمهای که ، تا نان بود علی را ندیدند

و وقتی نان رفت یاد علی افتادند.

اینها نیز تخم همین زمین نفرینی کوفه اند.

علی باران،

علی لطف بی پایان،

علی نور

و مردمان تاریک ،

صحراگون،

و کوچک ،

تناقضی آشکار .

علی دریا،

و مردمان در چاله ای غرق،

چگونه بگنجاند این دریا در چاله؟!

.

خدایا !

راهم را راه علی

قلبم را مالامال از عشق علی

روحم را در مسیر عشق علی

و دستانم را گره زده بر دامان علی

قرار بده

کمک کن تا بیاموزم

عشقتت را از علی

..........

یا علی