شهادت مامور پليس در عمليات رهايي گروگان
در آخرين ساعات روز يكشنبه، در پي اطلاع ماموران از وجود اشرار گروگانگير در ساختماني، نيروهاي رهايي گروگان يگان ويژه پاسداران استان فارس بسرعت خود را به محل رساندند.
با توجه به اطلاعات پليسي در ارتباط با حضور مجرمان مسلح در يكي از طبقات ساختمان و تيراندازيهاي مداوم آنها به مردم و پليس، تخليه ساختمانهاي مجاور در اولـويت كار قرار گرفت.با محاصره محل، دو نفر از اشرار قصد فرار از محاصره پليس را داشتند كه از سوي گروههاي عملياتي يگان ويژه استان فارس دستگير شدند.
در تحقيق از دو تبهكار دستگير شده معلوم شد،سركرده اشرار مسلح در طبقه آخر ساختمان مخفي شــده و به سوي ماموران حاضر در محل شليك ميكند.
بنا بر اين گزارش، پس از 9 ساعت درگيري و تيراندازي، ماموران در عملياتي ضربتي، موفق به هلاكت شرور نامدار استان فارس شدند كه سوابق بسياري همچون اخاذيهاي گسترده، درگيريهاي مسلحانه با ماموران و... دارد. در اين درگيري مسلحانه كه تا ساعات اوليه بامداد روز دوشنبه ادامه داشت، يكي از ماموران، با اصابت گلوله از ناحيه پا زخمي شده و در ادامــه گروهبــان يكم نجف شوري با اصابت گلوله به قلبش به شهادت رسيد.
..........................................................................
کشف 44 قطعه اشياي تاريخي
به گزارش پايگاه پليس، فرمانده انتظامي تکاب گفت: در پي کسب خبري مبني بر اينکه فردي در زمينه حفاري و جمع آوري اشياي زيرخاکي و عتيقه جات در شهرستان تکاب فعاليت گسترده اي مي نمايد رسيدگي به موضوع در دستور کار ماموران اين فرماندهي قرار گرفت.
اين مقام انتظامي افزود: با انجام يک سري کنترل هاي محسوس و غيرمحسوس منزل فرد مورد نظر شناسايي و در يک اقدام غافلگيرانه و با کسب دستور قضايي مورد بازرسي قرار گرفت.
وي اضافه كرد: در بازرسي از منزل فرد ياد شده 44 قطعه اشياي تاريخي شامل کمربند، سنجاق سر، دستبند، زنگوله، گوشواره، ظرف، يک قطعه اشيا تزئيني به شکل لاک پشت، پياله، چاقو، مهره، سنگ تزئيني و کوزه سفالي کشف و ضبط شد.
سرهنگ پاشايي اظهارداشت: بر اساس اعلام کارشناسان ميراث فرهنگي، اشياي کشف شده فلزي و همگي از جنس مفرخ بوده و قدمت آنها به هزاره اول قبل از ميلاد بر مي گردد.
فرمانده انتظامي تکاب با اشاره به اينکه در اين عمليات دو دستگاه فلزياب به همراه پنج فشنگ جنگي و پنج دستگاه گيرنده امواج ماهواره اي نيز از منزل فرد مذکور کشف و ضبط شد، خاطرنشان کرد: در اين راستا يک نفر دستگير و به همراه اقلام مکشوفه با تشکيل پرونده مقدماتي تحويل مراجع قضايي شد.
انهدام 2 باند سرقت هاي خشن
به گزارش پايگاه پليس، فرمانده انتظامي مشهد گفت: مرد 40 ساله اي به نام «محسن» كه با همدستي دو مجرم خلافكار در اطراف كافه سنتي هاي مشهد اقدام به سرقت هاي به عنف مي كردند از چندي قبل شناسايي و تحت تعقيب پليس قرار گرفتند.
وي افزود: با گزارش آخرين سرقت توسط اعضاي اين باند خياباني كه از نوجواني در كوچه عيدگاه مشهد انجام شد افسران آگاهي كلانتري نواب مشهد در كمتر از چند دقيقه در محل حاضر شدند و با اجراي طرح مهار سردسته اين باند را دستگير كردند.
با كشف مقاديري مواد مخدر از نوع شيشه ، تحقيقات از متهم آغاز و تلاش براي به دام انداختن دو همدست فراري او ادامه دارد.
سرهنگ احد كريمي به دستگيري سركرده باند سارقان مسافرنما اشاره كرد و اظهارداشت: در پي وقوع چند فقره سرقت توسط دو جوان مسافرنما عمليات شناسايي و دستگيري متهمان در دستور كار تيم هاي آگاهي پليس مشهد قرار گرفت.
وي افزود: ماموان كلانتري 39 مشهد در اين عميات گسترده ، شب گذشته موفق شدند سركرده اين باند را با همكاري شهروندان مشهدي در حال فرار از صحنه سرقت دستگير كنند.
فرمانده انتظامي مشهد گفت: اين متهم و همدستش يك دستگاه خودرو پرايد را از ميدان آزادي مشهد به مقصد التيمور به طور دربست كرايه و در محلي خلوت با تهديد چاقو و شال گردن ، وجوه نقد و گوشي تلفن همراه راننده را سرقت كردند كه يكي از آنان دستگير و جستجوهاي پليسي براي دستگيري متهم ديگر پرونده ادامه دارد.
کف زني در پوشش توريست
به گزارش پايگاه پليس، سرهنگ محسن اقباليان گفت: در پي کسب گزارش هايي مبني بر اينکه افرادي با بکار گيري شگردهاي خاصي از جمله «ما خارجي هستيم» و «با پول ايران آشنايي نداريم» و «ما را راهنمايي کنيد يا اين تراول را خرد کنيد» از مقدار وجه همراه شهروندان مطلع و در فرصتي مناسب اقدام به کف زني پول نقد شهروندان مي کردند.
اين مقام انتظامي با بيان اينکه پيگيري موضوع در دستور کار کلانتري 15 رسالت قرار گرفت، خاطرنشان کرد: پليس با علم بر اينکه طايفه فيوج اصالت ايراني ندارند و داراي چهره هايي متفاوت نسبت به ايرانيان هستند و اغلب آنان بيکارند به اين طايفه مظنون و محل سکونت آنان را شناسايي و تحت کنترل قرار داد.
وي افزود: در نهايت تلاش شبانه روزي پليس نتيجه داد و احدي از طايفه فيوج زماني که مشغول کف زني 250 هزار توماني از يک ميوه فروش بود، ماموران انتظامي کلانتري 15 رسالت در محل حاضر شدند و سارق حرفه اي را دستگير و پول ميوه فروش را از جيب کف زن فيوجي خارج کردند.
رييس اداره اطلاع رساني پليس همدان خاطرنشان کرد: پليس با تشکيل پرونده در اين خصوص، متهم را به مرجع قضايي معرفي مي کند.
سرهنگ اقباليان گفت: شهروندان نبايد بدون تحقيق به ظاهر و لهجه افراد ناشناس اطمينان کنند بلکه بايد با آگاهي و هوشياري نسبت به مسائل امنيتي، زمينه را براي فعاليت اين چنين افرادي ناهموار و ناامن کنند و موارد مشکوک را بلافاصله با پليس در ميان گذارند.
سرقت منازل به بهانه تهيه جهيزيه
با تشکیل پرونده مقدماتی و به دستور بازپرس شعبه 13 دادسرای ناحیه 14 تهران (دادسرای شهید محلاتی)، پرونده جهت رسیدگی تخصصی در اختیار پایگاه ششم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
كارآگاهان با مراجعه به محل سرقت ، ضمن بررسی صحنه سرقت به تحقیق از مالباخته و اعضای خانواده وی پرداختند ؛ در بررسی های صورت گرفته مشخص شد که با توجه به وجود حفاظ آهنی، درب ورودی آپارتمان به هیچ عنوان تخریب و یا باز نشده و سارق یا سارقان از محل دیگری ـ غیر از درب ورودی ـ وارد منزل شده اند که با توجه به «موقعیت ساختمانی منزل» و «عدم حضور مالباخته و یا یکی از اعضای خانواده در منزل»، کارآگاهان اطمینان پیدا کردند که سرقت می بایست توسط فرد یا افرادی انجام شده باشد که اطلاع دقیقی از عدم حضور مالباخته و خانوده وی و همچنین راه های ورود به منزل داشته اند.
با توجه به نتایج بدست آمده از محل سرقت ، کارآگاهان به بررسی میدانی در خصوص شناسایی فرد یا افراد احتمالی سابقه دار و ... مرتبط با خانواده مالباخته پرداخته و در تحقیقات خود اطلاع پیدا کردند که در همسایگی منزل مالباخته، دختری به هویت «ستاره.ی» 24 ساله به همراه مادرش سکونت دارد که دائما بر سر مسائل مالی با مادرش درگیر بوده و همین موضوع باعث نارضایتی و اعتراض همسایگان شده است.
تحقیقات از ستاره و اعتراف به سرقت
کارآگاهان در ادامه تحقیقات اطلاع پیدا کردند که ستاره در زمان وقوع سرقت به تنهایی در منزل حضور داشته و این احتمال وجود دارد که وی اقدام به سرقت منزل مالباخته کرده باشد. در ادامه و با بهره گیری از شیوه های علمی ـ پلیسی ، کارآگاهان به تحقیق از ستاره پرداخته و او در همان مراحل اولیه تحقیقات لب به اعتراف گشود و به کارآگاهان عنوان داشت که از طریق پنجره ، وارد منزل شده و پس از سرقت وجه نقد و طلا و جواهرات داخل خانه ـ قبل از بازگشت مادرش و همچنین مالباخته به منزل ـ از همان مسیر پنجره خارج و طلاهای سرقت شده را در محدوده میدان خراسان فروخته است.
متهمه در ادامه اظهارات خود ، علاوه بر اعتراف صریح به سرقت منزل همسایه ، به دو فقره سرقت منزل دیگر و اینبار از منزل بستگان خود نیز اعتراف کرد.
با اعترافات صریح متهمه ، کارآگاهان پایگاه ششم ضمن شناسایی محل های جدید سرقت در محدوده «شهرری» و «میدان رسالت»، با مراجعه به این محل ها اطلاع پیدا کردند که مالباختگان «پسرعمو» و «پسرخاله»های متهمه هستند که با وجود اطلاع از سرقت اموال خود توسط متهمه ، صرفا به درخواست مادر متهمه و همچنین داشتن رابطه فامیلی طرح شکایت نکرده اند.
ستاره در خصوص سرقت منزل پسرعموی خود واقع در محدوده میدان رسالت، به کارآگاهان گفت: 26 ارديبهشت ماه پس از تماس تلفنی با تلفن همراه پسرعمویم و اطمینان از حضور وی و همسرش در منزل ، به منزل آنها مراجعه کردم؛ زنگ آیفون یکی از همسایگان را زده و خود را از بستگان آقای .... معرفی کردم؛ همسایه، درب مجتمع را برایم باز کرد و پس از ورود به داخل خانه ـ به شیوه کلید زنی ـ اقدام به سرقت طلا و جواهرات داخل خانه کرده و به سرعت از آنجا خارج شدم.
پسرعموی متهمه نیز در خصوص نحوه شناسایی دختر عموی خود به عنوان سارق منزلش اظهارداشت: شامگاه 26 ارديبهشت ماه بود که به همراه همسرم به منزل بازگشتیم و زمانیکه وارد خانه شدیم ، در کمال تعجب متوجه به هم ریختگی اسباب و وسایل داخل خانه شدیم که در بررسی های بیشتر متوجه سرقت مبلغ چهار میلیون و 300 هزار تومان وجه نقد و همچنین طلا و جواهرات متعلق به همسرم (جمعا به ارزش تقریبی 12 میلیون تومان) شدیم.
وي افزود: بلافاصله به درب منزل همسایگان خود مراجعه کردم که یکی از آنها عنوان داشت در حدود ساعت 16 خانم جوانی ضمن معرفی خود به عنوان بستگان من ، از آنها خواسته تا درب مجتمع را برای او باز کند و همسایه نیز درب را برایش باز نموده اما خوشبختانه در زمان ورود به داخل حیات ، چهره او را به وضوح از پشت پنجره مشاهده کرده بود. با توجه به اطلاعاتی که همسایه در اختیار من گذاشت و همچنین مشکوک شدن به تماس ستاره ، بلافاصله عکس ستاره را از میان عکس های خانوادگی پیدا کرده و به همسایه نشان دادم و او نیز ستاره را مورد شناسایی قرار داد. با اطمینان از سرقت طلا و جواهرات توسط ستاره ، به منزل مرحوم عمویم مراجعه و موضوع را با ستاره و مادرش در میان گذاشتم و ستاره نیز به سرقت طلا و جواهرات اعتراف کرد ، اما مادر ستاره از من درخواست کرد تا شکایت نکنم و قول داد که در کمترین زمان طلا و جواهرات همسرم را پس خواهد داد و به همین دلیل تا به امروز از ستاره شکایت نکرده بودم.
ستاره در ادامه اعترافات خود و در خصوص سرقت از منزل پسرخاله اش در منطقه شهر ری نیز به کارآگاهان گفت: 23 فروردين ماه به منزل پسرخاله ام رفته بودم که پس از گذشت ساعتی ، به بهانه سردرد شدید به داخل یکی از اتاق های استراحت خانه رفته ؛ در حالیکه در داخل اتاق تنها بودم ، به وارسی وسایل داخل کشوهای میز پرداخته و پس از پیدا کردن پنج سکه ربع طلا و تعدادی طلا و جواهرات داخل قفسه کشو ، آنها را در کیف خود قرار داده و از اتاق خارج شدم.
ريیس پایگاه ششم پلیس آگاهی تهران بزرگ در ادامه اعلام این خبر گفت: در تحقیقات انجام شده از متهمه ، وی در خصوص انگیزه خود از ارتکاب سرقت ها عنوان نموده که مدت نزدیک به هشت ماه است که قصد ازدواج داشته و این سرقت ها را به انگیزه تأمین هزینه خرید جهیزیه انجام داده اما در ادامه تحقیقات و برابر اظهارات مادر متهمه ، هرگونه انگیزه و نیاز مالی به بهانه تأمین هزینه خرید جهیزیه ، واقعیت ندارد.
سرهنگ محمد اشراقی اظهارداشت:بنا بر اعترافات صریح متهمه وی پس از سرقت طلا و جواهرات ، تمامی آنها را در مجموع به مبلغ پنج میلیون تومان و بسیار پائین تر از قیمت واقعی آنها ، در محدوده میدان خراسان فروخته که با شناسایی خریدار اموال مسروقه ، کارآگاهان اقدام به شناسایی و دستگیری خریدار اموال مسروقه كرده و در حال حاضر نیز تحقیقات تکمیلی جهت شناسایی اموال مسروقه و بازپس آنها به مالباختگان در دستور کار کارآگاهان پایگاه ششم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است.
..........................................................................
تصادف مرگبار با كاميون ماسه
تصادف يك كاميون پر از ماسه با سمند 4 تن را به كام مرگ فرستاد.
اين حادثه ساعت 15 و 40 دقيقه روز شنبه 21 مردادماه سال جاري زماني رخ داد كه كاميون پر از ماسه پس از انحراف به چپ و برخورد با گاردريلهاي وسط اتوبان ساري به قائمشهر از ميان نردههاي فلزي عبور كرده و در لاين مخالف سمندي را كه مسئولان و كارشناسان اداره گاز سرنشينان آن بودند زير گرفت.
اسماعيل مسلمي رئيس حمل و نقل شركت گاز مازندران، ايرج اسكندري مهندس شركت و نادعلي محمدي رئيس اداره طرحهاي شركت و راننده سمند در اين منطقه معروف به عبور پائين لموك به كام مرگ فرو رفتند.
بلافاصله پس از اين حادثه گروه نجات دو ايستگاه آتشنشاني به محل اعزام شدند. بررسيهاي نخستين پليس حكايت از آن دارد كه حادثه در اثر بياحتياطي راننده كاميون هنگام تردد از قائمشهر به ساري رخ داده است.
اين كاميون پس از برخورد با گاردريل اتوبان منحرف شده و روي خودروي سمند كه از ساري به سمت قائمشهر در حال حركت بود واژگون شد. در اثر شدت برخورد و قرار گرفتن سمند زير كاميون با بار ماسه 4 سرنشين آن به كام مرگ فرو رفتند.
..........................................................................
کشف تجارت سیاه در والاستریت
تاجر سرشناس والاستریت که پیش از این گمان میشد خودکشی کرده است به دنبال ردیابی مأموران «سازمان سیا» امریکا زنده و سر حال پیدا شد.
سامویل ایزاییل، تاجر معروف انگلیسی که پیش از این به 20 سال زندان محکوم شده بود، نقشه خودکشی ساختگی خود را طوری طراحی کرد که به نظر برسد از بالای پل رودخانه هادسن خودش را به پایین پرتاب کرده و جان باخته است.
در جریان تحقیقات و بررسیهای اخیر مأموران سازمان «سیا» در مورد پروندههای زد و بند مالی و معاملات غیر قانونی در والاستریت رد تازهای از این خلافکار حرفهای در اختیار مقامات پلیس قرار گرفت و بررسیها نشان داد که ماجرای خودکشی این تاجر شیاد، حقهای بیش نبوده و وی در تمام این مدت مشغول جابهجایی میلیونها دلار از طریق یکی از کمپانیهای معروف امریکایی بوده است.
ظاهراً خانواده این تاجر حدود یک قرن است که به تجارت در زمینه کاکائو، قهوه و شکر اشتغال داشتهاند و توانستهاند ثروتی هنگفت را برای خود و فرزندانشان دست و پا کنند.
تحقیقات مأموران «سیا» نشان میدهد این تاجر حقهباز بعد از یک بار ورشکستگی، با برنامه رایانهای بسیار محرمانهای آشنا شده که مقامات بلند پایه سازمان سیا با دسترسی به آن میتوانستند از تغییر و تحولات پیش از موعد بازارهای جهانی اطلاع پیدا کنند و بفهمند که در آن لحظه پولهای هنگفت به کدام یک از بازارهای دنیا در حال تزریق است.
هنوز نکات بسیار ابهامآمیزی درباره افرادی وجود دارد که این تاجر را در تمام این سالها در کسب درآمدهای غیرقانونی یاری کردهاند و مأموران سیا تاکنون نتوانستهاند ردی از برخی همدستان وی بیابند.
از جمله این افراد تبهکار مردی است که گفته میشود با هویتی جدید هماکنون در ویتنام به سرمیبرد و از طرفی برخی دیگر معتقدند که این خلافکار در یکی از هتلهای کشور سوئیس بر اثر حمله قلبی جان سپرده است.
با وجود گرههای فراوانی که پيشرفت این پرونده را با وقفه روبهرو کرده است، دستگیری سامویل قدمی بزرگ در مسیر برملا کردن رسواییهای روزافزون برخی از تاجران والاستریت در تجارت سیاه به شمار میرود.
..........................................................................
داستان ازدواج اجباري يك دختر با پسرعمه تبهكارش
ازدواج اجباري يك دختر با پسرعمه تبهكارش كه از ترس قتل پدر و مادر عروس خانم صورت گرفته بود با دستور قضايي باطل شد.
آقا داماد ابتدا دختردايياش را ربود و وي را تهديد كرد اگر به محضر نرود پدر و مادرش با خطر روبهرو خواهند شد.
دختر جوان كه فريب عشق دروغين پسرعمه تبهكارش را خورده بود پس از آن كه متوجه شد وي يك سابقهدار قديمي است، تصميم گرفت تا براي هميشه وي را فراموش کند.
در برابر اين تصميم پسرعمه تبهكار هنگامي كه با بيمحلي دختر مورد علاقهاش و تصميم وي روبهرو شد نقشه سياهي را طراحي كرد. وي در سرش افكار پليدي را ميپروراند و در سناريوي از پيش طراحي شده دختر رؤياهايش را دزديد.
دختر جوان كه از دانشگاه به سوي خانهاش در حال بازگشت بود در نزديكي خانهشان و از دور پسرعمه كينهجويش را كه رفتارهاي مرموزي داشت ديد، وي كه بسيار ترسيده بود ميخواست هر طور شده خود را به خانه برساند ولي با تهديد چاقوي جوان آشنا روبهرو شد و از ترس جانش سوار خودرواش شد.
دختر جوان وحشتزده از رفتار پسرعمهاش به وي التماس ميكرد تا رهايش كند ولي پسرعمهاش هيچ اعتنايي نميكرد. هنوز غروب نشده بود كه «مهدي» به نزديكي باغي در اطراف تهران رسيد و «سودابه» را به زور به آنجا برد و با خوراندن آبميوه مسموم وي را بيهوش كرد.
در ادامه پدر و مادر سودابه كه از دير كردن دخترشان نگران شده بودند به پليس زنگ زدند و از آنان درخواست كمك كردند، لحظاتي بعد كه تيمي از مأموران كلانتري براي رسيدگي به ماجرا به خانه آنان آمدند يكي از همسايهها به مأموران گفت: ساعت 3 عصر بود كه «سودابه» را سر كوچه ديدم كه پسري با خودروي پژو206 راهش را سد كرده و براي وي مزاحمت ايجاد كرده بود، نزديك رفتم تا كمكش كنم كه ديدم پسرعمهاش است و چون ميدانستم وي قصد ازدواج با آن جوان را دارد فكر كردم كه شايد آنان دچار اختلاف شدهاند و دخالت نكردم و به خانهام بازگشتم.
با ادعاي مرد همسايه مأموران پليس براي دستگيري «مهدي» وارد عمل شدند ولي شواهد نشان ميداد وي از خانهاش به جاي نامعلومي فرار كرده است.
همزمان با تحقيقات پليس روز بعد «مهدي» دختر مورد علاقهاش را كه همچنان به دليل مصرف آبميوه مسموم نيمههوشيار بود به دفتر ثبت ازدواجي در شهر قم برد و به صورت غيرقانوني و بدون اجازه پدرش به عقد خود درآورد.
پس از گذشت 2 روز از اين ماجرا مأموران موفق شدند «مهدي» را در عملياتي غافلگيرانه در نزديكي خانهاش دستگير كنند، وي كه بسيار شوكه شده بود قصد داشت با داد و فرياد فرار كند كه نتوانست.
در ادامه با تلاش پليس دختر دانشجو كه در خانه جوان شرور زنداني شده بود، آزاد شد. اين دختر در بازجوييهاي ابتدايي گفت: پسر عمهام مرا ندزديده است و با ميل خودم همراه وي رفتم با توجه به عشق و علاقهاي كه بين ما وجود دارد و نارضايتي پدر و مادرم براي ازدواجمان، تصميم گرفتيم كه به دفتر ثبت ازدواج برويم و بدون اجازه خانوادهام ازدواج كنيم.
پدر و مادر اين دختر كه با شنيدن ادعاهاي دخترشان شگفت زده شده بودند مدام به دخترشان ميگفتند كه حقيقت را بگويد و از چيزي نترسد ولي وي حرف ديگري را به زبان نميآورد. دختر رنگ رو پريده آن روز به خانه پدرش رفت و هنگامي كه گريههاي خانوادهاش را ديد به آنان گفت كه به خاطر تهديدهاي مهدي به قتل آنان مجبور به دروغگويي شده است بنابراين با درخواست پدرش به دادسرا رفت و ازپسر عمهاش شكايت كرد.
اين دختر به بازپرس دادسراي امور جنايي تهران گفت: من و «مهدي» عاشق يكديگر بوديم ولي زماني كه فهميدم وي خلافكار است و به درخواستهايم براي ترك شرارت و دزدي اهميتي نميدهد رابطهام را با وي قطع كردم ولي وي چند روز پيش مرا به زور چاقو سوار كرد و پس از بيهوش كردن من و سپس تهديد، به صورت غيرقانوني به عقد خود درآورد و پس از اين ماجرا دوباره تهديدم كرد كه اگر به پليس حقيقت را بگويم پدر و مادرم را خواهد كشت و من از ترس وي به مأموران كلانتري دروغ گفتم. با ادعاي دختر دانشجو و دستور بازپرس تيمي از پليس مأموريت يافت تا پسر شرور را دستگير كنند.
«مهدي» كه متوجه شده بود دختر مورد علاقهاش از وي شكايت كرده است از تهران به باغي كه سودابه را به آنجا برده بود گريخت، مأموران نيزبا انجام تعقيب و مراقبتهاي ويژه موفق به شناسايي باغ شدند و وي را در عملياتي ضربتي دستگير كردند.
«مهدي» در بازجوييها به بازپرس پرونده گفت: من سودابه را خيلي دوست دارم و وي نيز من را دوست داشت ولي داييام مخالف ازدواج ما بود و مدام سنگ جلوي پايم ميانداخت تا نتوانم با دخترش ازدواج كنم، وقتي ديدم نميتوانم به دختر مورد علاقهام برسم با يكديگر قرار گذاشتيم و به دفتر ثبت ازدواج رفتيم.
«سودابه» كه با شنيدن ادعاهاي «مهدي» برافروخته شده بود از روي صندلياش بلند شد و با صداي بلند به بازپرس گفت كه اين جوان دروغ ميگويد و من را به زور چاقو و تهديد قتل پدر و مادرم همراه خود برده و با استفاده از داروي بيهوشي موفق به اجراي نقشه سياهش شده است.
وي همسايهاي را كه ماجراي آنان را از نزديك ديده بود به بازپرس معرفي كرد كه اين مرد نيز گفت: من آن روز ديدم كه «مهدي» راه سودابه را سد كرده بود و اجازه نميداد كه به خانهاش برود. يكي از دستانش مشت بود و انگار چيزي در مشتش بود، البته صدايشان آنقدر بلند بود كه يكي ديگر از همسايهها از پنجره نظارهگر مشاجره آنان بود.
«مهدي» كه فكر نميكرد كسي اين صحنه آدمربايي را ديده باشد به ناچار لب به اعتراف باز كرد و گفت: وقتي ديدم همه تلاشهايم به در بسته خورد نقشه دزديدن دخترداييام را طراحي كردم و عصر آن روز سر كوچه آنان ايستادم و منتظر بودم تا سودابه سر برسد، هنگامي كه وي را ديدم ميخواستم با هم صحبت كنيم ولي وي گوش به حرفهايم نميداد، بنابراين ناخواسته عصباني شدم و با تهديد چاقو سوارش كردم و به باغي كه متعلق به يكي از دوستانم بود، بردم.
با ادعاهاي رد و بدل شده در جلسه بازپرسي و براي مشخص شدن آزار و اذيتهايي كه سودابه عنوان كرده بود، تيمي از پزشكي قانوني تحقيقات خود را آغاز كردند و بررسيهاي آنان نشان داد آثار هيچگونه آزار و اذيتي وجود نداشته است.
سرانجام پس از پايان تحقيقات به دستور بازپرس رسيدگي كننده، عقدنامه غيرقانوني باطل شد و پسرعمه تبهكار با توجه به گذشت خانواده سودابه از وي تحت تعقيب و صدور حكم قرار نگرفت ولي به دليل جنبه عمومي جرم به 70 ضربه شلاق محكوم شد.
نظريه كارشناسي
محمدحسين شاملو كارشناس ارشد حقوق جزا به خبرنگار ما درباره چنين پروندههايي گفت: كسي كه در ابتدا به دادسرا، كلانتري يا ساير مراجع قضايي ميرود بايد بتواند ربوده شدنش را احراز كند تا پروندهاش وارد جريان شود، خيلي از جوانها نميدانند ربودن، مخفي كردن يا انتقال كسي بدون اجازه يا موافقت وي به هر انگيزهاي جرم است و با شكايت شاكي تحت پيگرد قضايي قرار خواهد گرفت، البته آدمربايي داراي درجات خاصي است كه قانونگذار بين 3 تا 15 سال براي كسي كه آدمربايي كرده باشد حبس تعيين كرده است.
در پرونده اين دختر جوان چنانچه خانواده وي از شكايت خود صرفنظر نميكردند وي نيز به تحمل حبس محكوم ميشد و از سويي به دليل خوراندن آبميوه مسموم و داشتن رابطه پنهاني حتي رابطه تلفني نيز به حبس و پرداخت جريمه نقدي محكوم ميشد كه با توجه به اعلام رضايت دختر جوان وي تحت پيگرد و صدور حكم قرار گرفت ولي به دليل جنبه عمومي جرم به 70 ضربه شلاق محكوم شد.
در پايان بايد به نكته مهمي اشاره كنيم. در بيشتر پروندهها ميبينيم كه بسياري از متهمان به دليل اختلاف مالي يا خانوادگي طرف خود را براي لحظاتي همراه خود به منطقه يا محله ديگري ميبرند و آنان را تهديد ميكنند ولي هنگامي كه تحت عنوان آدمربا دستگير ميشوند نزد پليس يا بازپرس پرونده ادعاي بياطلاعي در اين زمينه را ميكنند و به دليل يك اشتباه ندانسته به پرداخت جريمههاي نقدي و حبس محكوم ميشوند كه جا دارد به خوانندگان عزيز دوباره تأكيد كنم كه ربودن، مخفي كردن و انتقال كسي بدون اجازه يا موافقت وي به هر انگيزهاي جرم است.
..........................................................................حکم اعدام تاجر سرشناس که همسر صيغه اي خود را با ضربه هاي چاقو کشته بود در ديوان عالي کشور تاييد شد.
در اين پرونده مسعود 50 ساله زني به نام سهيلا را که وکيل دادگستري هم بود به قتل رساندهاست. اين مرد 20مرداد سال 88 بعد از به قتل رساندن همسرش با خانواده او تماس گرفت و موضوع را به آنها گفت و چندماه بعد توسط ماموران بازداشت شد.در جلسه رسيدگي به اين پرونده که 29 آبان سال گذشته برگزار شد اولياي دم براي قاتل دخترشان تقاضاي قصاص کردند.
مسعود هم پس از حضور در جايگاه در دفاع از خود گفت : من و سهيلا صيغهنامه رسمي نداشتيم اما به صورت شفاهي صيغه 99ساله خوانده بوديم. ما با هم در خيابان آشنا شدهبوديم، من و سهيلا مدتي با هم دوست بوديم در آن زمان تاجر بودم سهيلا به من گفت رابطه ما نبايد غيرشرعي باشد و ما صيغه 99ساله خوانديم. خانواده من خارج از کشور زندگي ميکنند و من در ايران تنها بودم. تقريبا همه اعضاي خانواده سهيلا من را ميشناختند. من خانهاي در حوالي پارک ساعي داشتم اما به خاطر دوري راه خانهاي در ميدان فردوسي اجاره کردم و با سهيلا آنجا زندگي ميکرديم. سهيلا درس خواند و وکيل شد. يک دفتر تاسيس کرد به عنوان کارشناس دادگستري هم فعاليت ميکرد. البته من پول دفتر را دادم و قرارمان هم اين بود که همه کارمندان آنجا زن باشند.
متهم ادامه داد: ما عاشق هم بوديم و 14سال با هم زندگي کرديم تا اينکه هشتماه قبل از حادثه يک روز سعيد برادر سهيلا پيش من آمد و گفت سهيلا با مردي رابطه مشکوک دارد. اين موضوع آزارم مي داد. روز حادثه براي اينکه سهيلا را بترسانم تا اين کارها را نکند، چند ضربه با چاقو به او زدم نميخواستم او را بکشم و ضربهها هم کشنده نبود نميدانم چرا کشتهشد. من چندضربه به شکمش زدم و يک ضربه هم به کمرش برخورد کرد. بعد هم از خانه رفتم. مدتي در اين شهر و آن شهر بودم خستهشدهبودم به تهران آمدم و به دفتر رفتم کارمندان هم زنگ زدند و پليس آمد من هم استقبال کردم که بازداشت شوم چون خسته شدهبودم.
بعد از دفاعيات مسعود و وکيل مدافعش يکبار ديگر متهم در جايگاه حاضر شد و عنوان کرد، اتهام قتل عمد را قبول ندارد. در پايان هيئت قضات شعبه 74 براي صدور رأي دادگاه وارد شورشده و مسعود را به قصاص محکوم کردند.
با اعتراض متهم پرونده به شعبه 11 ديوان عالي کشور فرستاده شد که قضات ديوان عالي پس از بررسي حکم و پرونده آن را تائيد کردند.
..........................................................................محاکمه عامل جنايت در باشگاه بدنسازي
پسر جوان که در جريان درگيري در باشگاه بدنسازي مرتکب قتل شده بود صبح ديروز در دادگاه کيفري به دفاع از خود پرداخت.
فريد 21 ساله متهم است 20 آذرماه سال گذشته در جريان درگيري در باشگاه بدنسازي همکار خود به نام اميرعلي را به قتل رسانده است.
روز گذشته جلسه دادگاه متهم به رياست قاضي همتيار در شعبه 113 دادگاه کيفري استان تهران برگزار شد.در ابتداي جلسه اصغري روشن نماينده دادستان با تشريح کيفرخواست براي متهم تقاضاي مجازات قانوني کرد. اولياي دم مقتول نيز خواستار قصاص قاتل فرزند خود شدند.
رئيس دادگاه سپس اتهام قتل عمدي را به فريد تفهيم کرد که او در دفاع از خود گفت: روز حادثه در حال تعمير کمدهاي باشگاه بودم و با مقتول درگيري لفظي پيدا کردم. او با باندهاي ضبط چند ضربه به سرم زد که خون جلوي چشمانم را گرفت من هم در دفاع از خود با پيچ گوشتي که در دست داشتم چند ضربه به طرف مقتول پرتاب کردم و نميدانم چگونه پيچ گوشتي در سر امير علي فرو رفت. پ
س از اين جنايت به مشهد گريختم که 2 هفته بعد با مراجعه به پليس آگاهي خود را تسليم کردم. من قصد کشتن اميرعلي را نداشتم و تنها در دفاع از خود پيچ گوشتي را به طرفش انداختم.
در دادگاه چند نفر از شاهدان ماجرا به تشريح روز حادثه پرداختند که قضات دادگاه بعد از آخرين دفاعيات متهم و وکيل مدافعش براي صدور حکم وارد شورشدند.
قامتش رعنا، اما دلش شکسته بود و صداي بغض آلودش از تنهايي و دلتنگي حکايت مي کرد.
او و همسرش در گوشه اي از راهروي کلانتري سناباد مشهد ايستاده بودند. مرد ۶۲ ساله با جملاتي عاطفي و صميمانه سعي مي کرد زن ۵۹ ساله اش را دلداري بدهد.
او مي گفت: ناراحت نباش و غصه نخور. ما بي کس و کار که نيستيم. همين امروز کمي آجيل مشکل گشا مي خريم و به شهرستان مي رويم. حتما دخترمان و شوهرش و دو نوه خوشگل مان از ديدن ما خوشحال خواهند شد و...!
اين زوج دل شکسته لحظاتي بعد به دايره اجتماعي کلانتري هدايت شدند تا مشکل آن ها از طريق کارشناس مشاوره پليس بررسي شود.
«غلامحسين» در بيان داستان زندگي اش گفت: ۱۶ ساله بودم که پدرم فوت کرد و خرج و مخارج زندگي مان به گردن من افتاد. به احترام مادرم تا سن ۳۴ سالگي ازدواج نکردم و پس از آن که دو خواهرم را به خانه بخت فرستادم خانواده ام پيشنهاد دادند به خواستگاري دختر همسايه مان بروم.
مادر خدابيامرزم مي گفت طوبي دختر خوبي است و از جيک و پوک زندگي ما خبر دارد. من به خواسته او احترام گذاشتم و ازدواج کردم. اما طوبي تحت تاثير دخالت هاي مادرش از روز اول سر ناسازگاري گذاشت و مي گفت نمي توانم يک عمر کلفتي مادرت را بکنم و... . همسرم آن قدر لج بازي کرد که مادرم مظلومانه وسايلش را برداشت و به خانه خواهرم رفت.
اگرچه او تا روزي که زنده بود ديگر به خانه ما نيامد اما هميشه تاکيد مي کرد اگر بشنوم حتي به همسرت گفته اي بالاي چشمش ابروست شيرم را حلالت نخواهم کرد. من از اين رفتارهاي همسرم کينه به دل گرفتم و طوبي هم لج بازتر از آن بود که بخواهد در برابرم کوتاه بيايد.
براي همين هم هر روز سر مسائل ساده و پيش پا افتاده جر و بحث مي کرديم و روي اعصاب همديگر راه مي رفتيم. سال ها گذشت و متاسفانه مشاجرات تکراري ما باعث شد از پسرمان غافل بمانيم و او عصبي و سرکش بار بيايد.
البته من احتمال مي دهم به موادمخدر هم آلوده شده باشد. پسرم شب گذشته به تحريک عروس مان که با هم زندگي مي کنيم گفت بهتر است شما به روستا برويد و اين خانه را بفروشيد و سهم ارثمان را همين الان بدهيد.
ما سر اين موضوع جر و بحث کرديم و مسعود با حالتي خشن، من و مادرش را به باد کتک و توهين گرفت. چون مي ترسيديم مسعود بلايي به سرمان بياورد از خانه خودمان فراري شديم.
در اين لحظه زن ۵۹ ساله آهي کشيد و گفت: از خدا طلب بخشش مي کنم براي اين که مادرشوهرم را خيلي اذيت کردم و حالا عروسم همان بلاها را به سرم آورده است. البته اين را هم بگويم من و همسرم با جر و بحث هاي تکراري، غرور و احترام خودمان را جلوي بچه هاي مان شکستيم و آن ها براي ما احترامي قائل نيستند و به خودشان اجازه مي دهند که هر حرفي که مي خواهند به ما بزنند.
اي کاش همه زن و شوهرها قدر همديگر را بيشتر بدانند و عشق ورزيدن را به بچه هايشان نيز ياد بدهند تا هيچ کس مثل من و شوهرم تنها و غريب نماند.
..........................................................................
رئیس پلیس فتای استان اردبیل از دستگیری افرادی كه با نصب نرمافزار جاسوسی در سیستم رایانه خود و ارسال رایانامه تبلیغاتی به افراد اقدام به كلاهبرداری از آنان كرده بودند، خبرداد.
سرهنگ امینی در تشریح جزئیات این خبر گفت: در پی شکایت زنی ساکن تهران مبنی بر این که از حساب وی مبلغی به صورت اینترنتی برداشت شده و صرف خرید اینترنتی شده، بررسی پرونده در دستور کار ماموران پلیس فتا قرار گرفت.
امینی ادامه داد: تحقیقات گسترده درخصوص پرونده آغاز شد و پس از استعلامهای بانکی و تحقیقات پلیسی سرانجام متهم که ساکن شهر اردبیل بود، شناسایی و دستگیر شد.
وی با بیان اینكه متهم پس از دستگیری ابتدا منکر جرم خود شد، گفت: متهم با توجه به شواهد و قرائن موجود به بزه انتسابی خود اعتراف کرد و شرح داد که رمز کارت شارژها را از فردی که ساکن رشت است و نسبت خانوادگی با وی دارد خریداری کرده است.
رئیس پلیس فتای استان اردبیل ادامه داد: ماموران برای تکمیل تحقیقات خود و شناسایی متهم دوم راهی شهرستان رشت شدند و متهم دوم را دستگیر كردند كه وی پس از دستگیری و انتقال به مقر انتظامی در بازجوییها معترف شد كه با استفاده از نرمافزاری جاسوسی اقدام به سرقت اطلاعات افراد كرده و این نرمافزار را از فردی که ساکن یکی از کشورهای خارجی است تهیه و با کمک این نرمافزار فایلهای تبلیغاتی یا متنهای همکاری برای اشخاص از طریق پستالکترونیکی ارسال کرده و بعد از رویت این برنامه توسط قربانیان تمامی عملیاتهای انجام شده رایانه کاربران برایش ارسال شد و از این طریق اقدام به خریدهای اینترنتی كرد.
امینی به شهروندان هشدار داد هیچگاه پستالکترونیکی افراد و شرکتهای ناشناس را رویت نکنند چراكه ممکن است دامی برای به سرقت بردن اطلاعات بانکی آنان باشد.
..........................................................................
مرد ميانسال پس از اطلاع از خودکشي پسرش با قرص برنج، به شيوه او خودکشي کرد که با تلاش پزشکان از مرگ نجات يافت.
روز پنج شنبه مرد جواني در حالي که دچار مسموميت شديد شده بود به بيمارستان الغدير تهران منتقل شد که پزشکان پس از معاينه اوليه خود دريافتند او اقدام به خوردن قرص برنج کرده است.
مرد جوان بلافاصله به بخش مراقبتهاي ويژه بيمارستان منتقل و بستري شد. تيم پزشکي نيز تلاش گسترده اي را براي نجات جان او آغاز کردند که پس از حدود 24 ساعت به علت شدت مسموميت و مرگبار بودن مصرف قرص برنج جان خود را از دست داد.
ساعتي پس از مرگ مرد جوان کادر پزشکي بيمارستان از انتقال مرد ديگري به اورژانس باخبر شدند که اوهم به علت مصرف قرص برنج دچار مسموميت شديد شده بود.
مرد ميانسال سريع به بخش مراقبتهاي ويژه منتقل شد که در بررسيهاي اوليه مشخص شد او پدر همان مردي است که به علت مصرف قرص برنج جان باخته بود. مرد ميانسال بعد از اطلاع از مرگ پسرش به شيوه او خودکشي کرده بود که به علت مصرف قرص برنج تقلبي و اقدام سريع پزشکي از مرگ نجات يافت.
قرص برنج در حالي همچنان در کشور قرباني مگيرد که برخي عطاريها براي کسب سود بيشتر اقدام به فروش آن به صورت زير زميني ميکنند. مرگ بر اثر مسموميت با قرص برنج در حالي رشد 14 درصدي داشته که اغلب قربانيان به قصد خودکشي اقدام به خوردن آن کرده بودند.
دکتر غلامعلي جعفري متخصص سم شناسي در اين باره به مهر گفت: در مسمويت با قرصهاي ديگر 99 درصد بيماران زنده ميمانند اما در مسموميت با قرص برنج 99 درصد بيماران جان خود را از دست ميدهند. گاهي برخي افراد براي ترساندن اطرافيان خود اقدام به مصرف قرص برنج ميکنند غافل از اينکه مصرف اين قرص هيچ راه برگشتي ندارد.
اگر بشود قرص برنج را از عطاريها جمع آوري کرد و در فروش آن نظارتهاي لازم را داشت ميتوان آمار خودکشي با قرص برنج را در جامعه کاهش داد.
زنی در دادگاه گفت: 3 سال اعتیاد شوهرم را تحمل كردم تا خوب بودنم را به او ثابت كنم و بعد از طلاق نیز عذاب وجدان نداشته باشم. زن جوان در دادگاه خانواده حضور یافت و درخواست جدایی از شوهرش را به دادگاه ارائه كرد.
وی خطاب به قاضی گفت: حدود 3سال است از زندگی مشتركمان میگذرد و شوهرم به حشیش اعتیاد دارد. من دیگر نمیتوانم با موضوع اعتیادش كنار بیایم و با او به زندگی ادامه دهم.
وی ادامه داد: شوهرم باید بداند كه جدایی حق من است زیرا زندگی كردن با یك فرد معتاد كار بسیار سختی است. همچنین حق من است كه از او جدا شوم و با فرد دیگری كه اعتیاد ندارد به زندگی ادامه دهم.
زن جوان كه 27 سال سن داشت، خاطرنشان كرد: 3 سال اعتیاد شوهرم را تحمل كردم اما دیگر دلیلی ندارد او را تحمل كنم زیرا شوهرم با وقاحت تمام مقابل من مواد مخدر مصرف میكند و میگوید كه به بدن خودم ضرر میرسانم و به تو هیچ ارتباطی ندارد.
وی افزود: شوهرم متوجه نیست كه با من زندگی میكند و اعتیادش باعث سرافكندگی من مقابل خانواده و دوستانم میشود و من نمیتوانم با اعتیاد او كنار بیایم. این زن با اشاره به اینكه در طول 3 سال زندگی مشترك شوهرم آبروی من را برده است، گفت: داشتن چنین شوهری برای من ننگ است و از او میخواهم یا اعتیادش را ترك كند یا من را طلاق دهد.
وی ادامه داد: میخواهم با شخص دیگری كه معتاد نیست ازدواج كنم و این حق من است كه زندگی خوشی داشته باشم. زن ادامه داد: خدا را شكر میكنم كه فرزندی مشتركی نداریم زیرا اگر فرزندی داشتیم مجبور بودم بهخاطر او این زندگی را تحمل كنم اما در حال حاضر بعد از گذشت 3 سال شوهر معتادم را تحمل كردم تا او قدر من را بداند و زمانی كه طلاق خواستم با این موضوع موافقت كند.
وی بیان كرد: شوهرم باید بداند من میتوانستم همان روز اول از او جدا شوم اما به دلیل اینكه مرا بعد از طلاق عذاب ندهد و خوب بودن مرا درك كند و همچنین به خاطر اینكه من نیز عذاب وجدان نداشته باشم او را تحمل كردم اما دیگر بیش از این نمیتوانم. قاضی دادگاه بعد از شنیدن اظهارات زن جوان به دلیل عدم حضور مرد در دادگاه حكمی مبنی بر طلاق صادر نكرد و رسیدگی به پرونده را به جلسه ای در آینده موكول كرد.
رئیس پلیس فتای استان اصفهان از دستگیری انتقامجوی اینترنتی که عامل هتک حرمت خانوادهای در این استان شده بود، خبر داد.
سرهنگ خسروی در تشریح جزئیات این خبر گفت: در پی شکایت زنی مبنی بر دریافت ایمیلهای تهدیدآمیز، كارشناسان پلیس فتا تحقیقات خود را در این رابطه آغاز كردند و شاكیه به كارشناسان پلیس فتا گفت: حدود سه ماه پیش به همراه خانواده خود به یكی از كشورهای اروپایی سفر كردیم اما از سه هفته پیش تاكنون ایمیلهایی از جانب فرد ناشناسی حاوی تصاویر شخصی و خانوادگی خود از آن سفر را دریافت میكند كه این امر شدیداً خانوادهام را تحت تاثیر قرار داده و موجبات هتك حیثیت و آبروریزیش شده است.
رئیس پلیس فتای اصفهان ادامه داد: پرونده مربوطه تشكیل و با هماهنگیقضایی رسیدگی به این پرونده در دستور ویژه كارآگاهان و كارشناسان این پلیس قرار گرفت.
وی افزود:پس از تحقیقات درخصوص صحت و سقم ادعای شاكیه از سوی كارشناسان پلیس فتا، مستندسازی ادله الكترونیكی جرم محتوای پستالكترونیكی شاكیه مورد بررسی و بازبینی قرار گرفت به گونهای كه ایمیلهای مربوطه استخراج و مستندسازی در پرونده منعكس شد.
رئیس پلیس فتای اصفهان افزود: تحقیقات به منظور شناسایی متهم از طریق آدرس اینترنتی انجام اما با بررسیها مشخص شد كه متهم صرفا با استفاده از سرویسهای تغییر آدرس اینترنتی، به اینترنت متصل شده است.
سرهنگ خسروی با بیان اینكه پس از دستگیری، متهم انگیزه خود را انتقامجویی عنوان كرد، گفت: با بازیابی رایانههای وی، اطلاعات و ایمیلهای ارسالی استخراج و ضمیمه پرونده شد. رئیس پلیس فتای اصفهان به كاربران توصیه كرد: هیچگاه تصاویر و فیلمهای شخصی و خانوادگی خود را به اشتراک نگذاشته و نسبت به تنظیم محرمانگی آن دقت كنند.