به گزارش سرویس وبلاگ صراط؛نویسنده وبلاگ مبارزه با شیطان پرستی در وبلاگ خود نوشته است:
داری میروی؟...بوی رفتنت می آید...
داری میروی و من هنوز خرده شیشه هایم را جمع نکرده ام...
داری میروی و من تازه به تو عادت کرده بودم
داری میروی و من ترس بَرَم داشته ، که توی این دنیای بی در وپیکر چگونه راهم را پیدا کنم...
برو...عیبی ندارد...پشت سرت را هم نگاه نکن...ما آدمها همیشه غر میزنیم
بخاطر نخوردن یک وعده غذا ، چقدر سرت نِق زدیم و تو آرام و متین گوش دادی و گذشتی!
رمضان! برو...فکر من هم نباش ، من عادت دارم...تا می آیم دل ببندم باید دل بکنم...
رمضان! برو...ومنت هایی که سرت گذاشتیم ، بخاطر یک ماه روزه داری ، نادیده بگیر...
رمضان! برو ...ولی یادت باشد که دلم از الان برای سحر هایت تنگِ تنگ است.برای افطاری هایت تنگِ تنگ است،
برای قران خواندن های الکی ام تنگِ تنگ است
رمضان !برو...ولی یادت باشد که باز هم از شبهای قدرت باز ماندم و نرسیدم...
رمضان !برو...ولی یادت باشد که رفتی پیش خدا ،بگویی فلانی باز هم عقب افتاده ، کمکش کنید...
وقتی دارم این متن را مینویسم ، اشک مجالم نمیدهد و حسرت چنگ انداخته توی سینه ام،
باورم نمیشود ، دارم میفتم از پا...
خداحافظ رمضان...
نرو دلم برات تنگ میشه دلم برا سحرها دلم برا دعای سحر
دلم برا ربنا.. دلم برات تنگ میشه به خدا... کاش اول رمضان بود قول بده سال دیگه هم دعوتم کنی .... نزنی زیر قولت باشه؟؟؟؟؟ قول دادیااااااا
اشک های امروزم تقدیم تو
خداحافظ رمضان