جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۵ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۲:۵۶

رفیق زدایی!

امام علی می فرماید کسی که نمی تواند برای خودش رفیقی دست و پا کند، آدم عاجزی است. اما عاجزتر از او کسی است که رفیق و برادری را که دارد، نمی تواند نگه دارد!
کد خبر : ۷۶۶۷۴

شما اگر می خواهید هیچ دوستی برایتان باقی نماند، درست کلیک کرده اید! ما اینجا به شما لیستی می دهیم که با اِعراب کامل، آیاتِ فاتحه ای را که می خواهید بر رفاقت های چندساله و چندده ساله تان بخوانید، یادتان می دهد
!

هرچند هر کدام از شماره های لیست ما، می تواند دوستانتان را چنان دلگیر و آزرده از شما کند که نگو، توجه داشته باشید که اگر دوستی شما رفاقتی دیرینه و سالم و عمیق است، باید چند شماره را با هم مخلوط و هم زمان استفاده کنید.

این لیست را از دسترس کسانی که رفاقتشان تازه پا گرفته، جداً دور نگه دارید!

ــ اگر می خواهید هیچ دوستی برایتان باقی نماند:

۱. رودربایستی و حرمت کلاً به کنار! مگر نه اینکه ما با دوستانمان صمیمی ایم، و یکرنگی و صفا ما را چنان به هم پیوند داده که به قول ارسطو یک روحیم در دو بدن؟ پس دیگر چرا رودربایستی؟ اصلاً مگر رودربایستی، یک جور پنهان کردن و مراعات پاره ای چیزها نیست؟ خب، اینکه یعنی ظاهر و باطنی متفاوت! یعنی از مصادیق بارز عین کف دست نبودن! یعنی نفاق با رفقا! دیدید! راهِ توجیه تان باز است! وقتی هیچ حرمتی میان شما و دوستانتان نمانَد و دیگر از هم خجالت نکشید، شرم و حیا از بین می رود و بی ادبی و بی شرمی می شود تبر، تا درختی را که سالهاست نشانده اید و سانتیمتری رشد کرده و بالا رفته، قطع کند. ولی خب، مگر شما همین را نمی خواهید؟

۲. لج بازی هم خوب است! اسمهای دیگرش، همان ستیزه و جدل و بگومگوست! محکم ترین پیوندها را می بُرد! چون هر یک از طرفین لج باز عزم کرده تا بر دیگری چیره شود، هیچ چیز جلودارش نیست؛ حتی اگر لازم باشد دُردِ کهنه ی دوستی را هم از جام جانها چپه کند و سُکر رفاقت را برای همیشه از سر بپراند، این کار را می کند! چپه کنید و بپرانید و خلاص!

۳. به حرف همه گوش کنید! بدون آنکه برای سبک ـ سنگین کردنش، از ترازوی حتی کوچکی استفاده کنید! دور و بر ما تا دلتان بخواهد پر است از آدم های سخن چین بی کاری که می توانند حرفهای بی ربط زیادی راجع به دوستانمان در گوشمان بزنند و کاری کنند که سرد و بی طعم و رنگ شود چای داغ لبریزی که تو و دوستت داشتید با کلی صفا و خاطره می نوشیدید و قندِ رفاقت و اتّکایتان به هم، گوشه ی لپتان بود.

۴. حسودی کنید!

۵. خودخواه باشید! همیشه فقط دوستانتان باید برای شما مرام بگذارند؛ همیشه فقط دوستانتان باید توی گرفتاری ها و مشکلات و سختی ها به کمک شما بیایند؛ همیشه دوستانتان مشکل دارند و باید خودشان را اصلاح کنند و همیشه فقط شما باید ازشان انتقاد کنید؛ همیشه فقط شما باید با دوستانتان شوخی کنید؛ همیشه فقط دوستانتان باید رفتارهای شما را تحمل کنند؛ همیشه فقط شما باید از دوستانتان توقع داشته باشید؛ همیشه فقط... و این طوری، فقط شما با شمایتان می مانید!

۶. جوری باشید که شما را با یک من عسل هم نشود خورد! بداخلاق باشید! همیشه! و بی هیچ علتی! «من اعصابم ضعیف است» خیلی جمله ی خوبی است!

۷. تحمل: صفر، صبر: کم، حوصله: ندارم، نق: می زنم! این، مکمل شماره ی بالاست. این و آن چنان زقّومی از شما می سازد که احدی حاضر نخواهد شد به تان نزدیک شود!

۸. از اساس به همه چیز شک کنید! اصلاً بدبین باشید! به هر چیز که دوستتان گفت! یا هر رفتاری که کرد! یا هر تغییری که کرده بود! حتی چیزهای پیش پاافتاده ی کوچک! فیلسوف ها می گویند شک مقدمه ی یقین است! اگر شکاک و بدبین و بددل باشید، شما هم به این «یقین» خواهید رسید که هیچ دوستی برایتان باقی نمانده است!

۹. بروید تا دینِ رفتارهای دوستانتان، و یک توبره ایراد از هرکدامشان درآورید! هیچ کس نباید فکر کند شما آدم هالویی هستید! همه ــ و از جمله دوستانتان ــ باید بدانند شما چه آدم دقیق و موشکاف و باریک بینی هستید و ــ از اینها مهم تر ــ چشمان تیزی دارید که هیچ اشتباه و سهو و ایرادی از آن مخفی نمی ماند! دوستانتان باید مواظب ریز و درشت رفتارهاشان باشند مقابل شما! کجای این ضرب المثل ایتالیایی ها اصلاً به ضرب المثل شبیه است که: برای دوستی میان دو نفر، صبوری یکی از آن دو ضروری است؟! یا مگر این «نورمن داگلاس» کی است که گفته: برای یافتن دوست، یک چشم خود را باید بست؛ و برای نگه داشتنش هر دو را؟! شما ایرادتان را بگیرید و کلافه کنید دوستی را که مدتهاست دل نمی کند و چشم برنمی دارد از شما.

۱۰. تا حالا فکر کرده اید که می توانید آدم مکاّر و آب زیرکاهی باشید؟ خب فکر کنید!


+ سه راهکار کاملاً متفاوت!

همیشه که نمی شود از در خانه وارد شد؛ گاهی هم پنجره یا نورگیر زیبای بالای پشت بام یا دریچه ی هواکش، می توانند مداخل خوبی باشند!

۱. یک دفعه همه ی محبتتان را سرازیر دوستتان کنید! در این وضعیت کاملاً عاطفی، دوست عزیز شما اگر کوچکترین تغییری (به هر دلیل) در رفتارتان ببیند ــ چون عادت کرده که همیشه در امواج پرمهر شما غوطه بخورد و وقتهای خستگی یا عصبانیت یا دلگیری، در خنکای ساحل از گل نازک ترشما بیاساید، یکباره جا می خورد و به تان بدبین می شود و قدری می رود عقب و خوب نگاهتان می کند ببیند خودتانید و یکباره ازتان فاصله می گیرد. می گویند اجرامی که در مدار جاذبه ی کره ای سنگین، سده هاست می چرخند و می گردند، اگر در یک لحظه، فقط یک لحظه، با افت جاذبه ی کره روبرو شوند، با سرعتی عجیب در فضا رها می شوند و دور می شوند و خدا نکند چیزی جلو راهشان باشد! حکایت شمای سرشارازمهر و دوستتان هم، عیناً همین است. بی جهت نیست آنها که بنیان گذار رفاقت های عمیقند، این سخن را همیشه آویزه ی گوش دارند که: در دوستی باید میانه نگه داشت.

۲. می گویند با یافتن دوستان جدید، دوستان قدیمی را فراموش نکنید. شما فراموش بکنید!

۳. پولتان را خرج هدیه برای دوستتان نکنید! هدیه دوستی را پایدارتر و پابرجاتر می کند؛ شما که این را نمی خواهید! پس پولهایتان را پس انداز کنید!
نظرات بینندگان
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۲۱ - ۰۶ شهريور ۱۳۹۱
۰
۰
چه دل پری دارید رفیق .
اما دوستان دست هایی هستند که آلایش یکدیگر را می شویند . اگر دوست ما خوشش نمی آید که آلایشش شسته شود مشکل خودش است.
بعدش این که آینه ی دوستت باش . اگر او با دشمن نشست و تو را موضوع صحبت محفل کرد همچین محکم بکوب توی گوشش که برق سه فاز از کله اش بپرد . خلاصه این که بین دوستان رودربایستی نیست . اگر بخواهی رودربایستی داشته باشی دوستت سر از نا کجا آباد در می آورد.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۳ - ۰۶ شهريور ۱۳۹۱
۰
۰
رو سر بنه به بالین تنها مرا رهاکن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کن
ماییم وموج سودا شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفاکن
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۳۹ - ۰۷ شهريور ۱۳۹۱
۰
۰
چه قدر من هم ازدوست ضربه خوردم . هر دفعه به من گفتن اینقدر به دوستانت اعتماد نکن من گوش ندادم گفتم مگر می شود دوست آدم بد آدم را بخواهد!؟
بله چرا نشود خوب هم می شود که بد آدم را بخواهد، هر جا پای منافع خودش در میان باشد تو دیگر دوست او که نیستی هیچ از تو برای خودش پلی می سازد و عبور می کند بدون آنکه حتی حرمت نون و نمک را نگه دارد.
گذشت آن زمان که دوست جان می داد برای دوست.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
بد بین هستی . شاید نمی دانی افق دید دوستت چیست و به چی فکر می کند . چیزی که تو فکر می کنی منافع اوست شاید منافع همه است . دوستی خیلی فراتر از این حرف هاست . شاید دوستت خیلی تلاش می کند تا یک تعادلی را حفظ کند . شاید این تعادل بیشتر به درد تو بخورد تا او . شاید اگر دوستت اونطور که تو توقع داری باشد ،سقوط تو حتمی شود . شاید تو به او نشان داده ای که زیاد هم آدم عاقلی نیستی . شاید بین حرف های تو و عمل تو شکاف عمیقی دیده است . شاید فکر می کند باید به تو یاد بدهد که همه چیز را زود نبازی . شاید دوستت درویش تر از تو باشد . شاید تو دوستت رو درست نمی شناسی . شاید تو دوستت رو درست نمی شناسی . شاید تو دوستت رو درست نمی شناسی .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
تو برای دوستت چه کرده ای ؟ تو چه می دانی که دوستت محتاج چیست . دوستت چطور بداند که چی تو را راضی می کند ؟چطور آدم باید جان بدهد برای دوستش ؟ اگر مردن باشد که کاری ندارد . به نظر تو کاری آسانتر از مردن در این دنیا هست؟