مانند اين تصاوير هر چند وقت يك بار پخش شده است و ديگر كسي نيست با افادههاي برخي بازيكنان فوتبال بيگانه باشد.
چند روز پيش اخباري مبني بر مصاحبه نكردن بازيكنان تيم ملي روي خروجي برخي سايتهاي خبري قرار گرفت، اما وقتي عملكرد تعدادي از همين بازيكنان در دربي 75 ديده شد كسي نتوانست بين آن رفتار و اين عملكرد ضعيف رابطه معقولي پيدا كند.
معمولا مصاحبه نكردنها به دليل ممانعت از حاشيه سازي و برقراري تمركز بالا در زمان مسابقه است و در صورتي كه اگر چنين استنباطي براي قطع ارتباط بازيكنان با رسانهها و مردم از سوي بازيكنان درست باشد، نمايش آنها در ميدان مسابقه كاملا در تضاد با اين مفهوم است.
به عبارت ديگر عملكرد ضعيف بازيكنان خلاف اين موضوع را ثابت ميكند و مردم با اين نوع برخوردها جريتر شده و با مطرح كردن بحث دريافت دستمزدهاي كلان، اعتراض خود را به رفتار و عملكرد بازيكنان نشان ميدهند. در حقيقت بين دستمزدهاي ميلياردي و عملكرد بازيكنان در يك بازي منطق درستي حاكم نيست.
دربي 75 با بحثهاي داغي كه هم در اين ارتباط و هم در ارتباط با تاريخچه بازيهاي دو تيم وجود داشته، انتظارات را از تماشاي يك بازي خوب بالا برد، اما در عمل چنين وضعيتي وجود خارجي پيدا نكرد.
اگر تاريخچه بازيهاي پرسپوليس و استقلال را در نظر نگيريم، كمترين انتظار مردم از بازيكنان ميلياردي دو تيم ارائه بازي خوب با كيفيت بالا و البته در حد بازيكنان ميلياردي فوتبال بوده كه چنين نشد.
اين براي چندمين بار است كه نقاب از چهره ميلياردرهاي فوتبال ايران كنار ميرود، اما سالهاست كه در روي يك پاشنه ميچرخد و اين دور تسلسل در فوتبال ادامه پيدا ميكند.
اين بازي بار ديگر واقعيتهايي را در ورزش ايران آشكار كرد كه همانا وجود تبعيض بين فوتباليستها با ورزشكاران ساير رشتههاي ورزشي است؛ ورزشكاراني كه برابر دوربينهاي تلويزيوني و در گفت و گو با رسانههاي متعدد ناز و افاده ندارند، پول ميلياردي نميگيرند اما در ميدان عمل تا سر حد امكان تلاش ميكنند.
همان ورزشكاراني كه مردم حتي با وجود باخت دوستشان دارند، چون با ايمان و احترام به خواست مردم پا در عرصه كارزار ميگذارند.