جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۶ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۵:۱۰

ناگفته های کاپیتان کیا از دربی 75

اگر زاید بازی می‌کرد برای استقلالی‌ها بار روانی داشت و از نظر روانی می‌توانست مفید باشد ولی به هر حال مربی تصمیم می‌گیرد و باید به نظر او احترام گذاشت.
کد خبر : ۷۶۸۳۰
به گزارش صراط ، بعد از دربی مهمان ما بود، مهدی مهدوی‌کیا. این‌قدر مملو از سؤال بودیم که سؤالات کلیشه‌ای را کنار بگذاریم. می‌خواستیم به مهدی مهدوی‌کیا بگوییم، فوتبال بعد از المپیک جای دفاع دارد اما برخی از این بازیکنان نه. آنها که از فوتبال، به همه‌چیز رسیده‌اند ولی به آن چیزی نداده‌اند. با ستاره 35 ساله فوتبال ایران که سال آخر بازیگری‌‌اش را سپری می‌کند، از این در سخن گفتیم. او چیزهایی گفت، ما نیز چیزهایی. مهدوی‌کیا اعتراف کرد گاهی عملکردها جای دفاع ندارد. او از فوتبال دفاع کرد، از خود فوتبال. گفت در همه‌جای دنیا به‌جز کشوری مثل آمریکا، فوتبال ورزش اول است. با کیا، از دربی سخن گفتیم، از گوجه‌پرانی‌ها، از فوتبالی که همه را خسته کرده بود، از آینده‌‌اش، از وضعیت پرسپولیس و... کیا، در روزهایی که اغلب بازیکنان روی سایلنت رفته‌اند، مهمان ویژه خبر بود:

*نمی‌خواهید بابت شکست‌‌های فوتبال و موفقیت ورزش‌های دیگر، کمی به رسانه‌ها حق بدهید که از فوتبال انتقاد می‌کنند. اگر کسی از مبلغ دریافتی بازیکنان ایراد می‌گیرد، به دلیل خروجی نامطلوب فوتبال ایران است.
من قبلاً درباره این مسئله حرف زده‌ام و الان هم تأکید می‌کنم این قیاس درستی نیست. فوتبال جایگاه دیگری دارد. بین طرفداران، مردم، مطبوعات و حتی تلویزیون که انتقاد می‌کند. در همان آمریکا 4 ورزش محبوب هستند، بسیبال، فوتبال آمریکایی، هاکی روی یخ و بسکتبال. اصلاً ما غیر از بسکتبال این ورزش‌ها را داریم؟ ولی در تمام دنیا هم که جستجو کنید، می‌بینید فوتبال حرف اول را می‌زند. جام‌جهانی‌ فوتبال، بیننده‌‌اش از المپیک بیشتر است. در کشور ما هم از قدیم طرفدار خودش را داشته است‌؛ هم تیم‌ملی و هم باشگاهی. همین که تلویزیون دارد زیاد روی فوتبال مانور می‌دهد، یعنی حسابش از سایر ورزش‌ها جداست دیگر.

*ما هم این حرف‌ها را تأیید می‌کنیم ولی...
مقایسه جالب نیست کلاً. من به همراه دخترم و همسرم تمام کشتی‌ها و وزنه‌زدن‌ها را دیدیم. تا بامداد هم بیدار بودیم. نگاه کردیم. وقتی خانواده ورزشکاران را نشان می‌داد، همراه با هم اشک ریختیم ولی مقایسه جالب نیست. تمام ورزش‌ها جای خودش، فوتبال هم جای خودش. این مملکت مسئولانی دارد و آنها هستند که باید روی رشته‌های دیگر و المپیک سرمایه‌گذاری کنند. می‌توانند سرمایه را بیشتر کنند. اگر در رشته‌های دیگر پول هزینه شود، انصافاً کسی ناراحت می‌شود؟

*ولی مسئله این است که اگر کسی انتقاد می‌کند، به‌خاطر خصومت نیست، بلکه به‌خاطر این خروجی فوتبال ماست.
این مشکل سیستم ورزش ماست که متأسفانه به ورزش‌های دیگر بها داده نمی‌شود. من قبول دارم شاید فوتبال ما خروجی زیادی نداشته باشد ولی شما شک نکنید مردم هیچ‌گاه به اندازه‌ای که از فوتبال استقبال می‌کنند، از رشته‌های دیگر استقبال نخواهند کرد. مگر فوتبال برای صدا و سیما بد بوده؟ برای اسپانسر‌ها بد بوده؟ برای شما خبرنگارها بد بوده؟ اگر تیتر اول شما فوتبال نباشد، روزنامه‌‌تان به فروش می‌رسد؟ اگر این ورزش را حذف کنیم درست می‌شود؟ کلاً فوتبال مهم است. پس این مسئله از خروجی فوتبال جداست. حالا ما باید چه‌کار کنیم که پیشرفت کنیم؟ کاری که ژاپن و کره کردند که کار یکی، دو شب نیست. اگر آنها رفتند نیمه‌نهایی المپیک، به‌خاطر این است که 10 سال برنامه‌ریزی کرده‌اند. به‌خاطر همین می‌روند و اسپانیا را آن‌طور می‌برند. من یادم هست قدیم‌ها که همین کارتون فوتبالیست‌ها را می‌دیدیم، می‌گفتیم بابا این ژاپنی‌ها چقدر رؤیاپرداز هستند. در حالی که می‌بینیم نتیجه داده است. یک زمانی به ژاپن سه تا می‌زدیم و می‌گفتیم چقدر بد ولی الان دیگر بردن ژاپن کاری محال شده.

*واقعاً قابل قیاس نیستیم...
الان شما هر لیگی را می‌بینید، بازیکن ژاپنی دارد. در فرانکفورت من یک بازیکن ژاپنی دیدم، همین فصل. فوق‌العاده بازی می‌کرد یا در منچستر که بازیکن ژاپنی در اولین بازی هم گل زد. اینها برنامه‌ریزی کرده‌اند. چند وقت پیش بازی نوجوانان ایران و ژاپن را از نزدیک دیدم. اصلاً فوق‌العاده بودند. نمی‌توانید با خودمان مقایسه‌شان کنید. اگر بعضی وقت‌ها می‌توانیم آنها را ببریم، به‌خاطر داشتن مربیانی مثل علی دوستی است. بازیکن 16 ساله ژاپنی جوری با فکر و تاکتیک بازی می‌کرد که واقعاً تعجب کردم.

*به مسائل خوبی اشاره کردید. یادمان است کیسوکه هوندا با 200 هزار دلار به زسکا مسکو رفت در حالی که بازیکن جوان ایرانی، هرگز حاضر نیست با این پول به لیگ‌برتر انگلیس هم برود. واقعاً طرز فکر‌ها هم عوض شده است...
خب قبلاً در فوتبال ایران پول نبود. یادم هست، نهایت قراردادی که من بستم 7 میلیون تومان بود. سال 76 بود. همان زمان اگر می‌توانستی در اروپا بازی کنی و موفق باشی می‌توانی 700 میلیون تومان پول بگیری. واقعاً قابل مقایسه نبود. در ایران نهایت قرارداد 10 میلیون بود. شاید اگر الان هم این انگیزه وجود داشت، جوان‌ها می‌رفتند. زمان جوانی من، خیلی از بازیکنان دوست داشتند به اروپا بروند. نمی‌دانم الان انگیزه بازیکنان چیست؟ چون درون‌شان نیستم. حالا مشکلی که به نظر من وجود دارد، این است که تیم‌ملی به جام‌جهانی‌ نرفته. وقتی این اتفاق بیفتد، ناخواسته تیم شما در ویترین است. در اروپا به فوتبال آسیا نمی‌پردازند و همین اخبار قهرمانی فوتبال آسیا را هم در 3 ثانیه خلاصه می‌کنند. به‌خاطر همین جام‌جهانی‌ رفتن خیلی مهم است.

*خب تفکر بازیکنان را نمی‌دانیم و شرط لازم این است که به جام‌جهانی‌ برویم ولی واقعاً کجای کار ایراد دارد؟
ما بعد از جام‌جهانی‌ 2010 دوباره ترانسفرهایمان به کشورهای عربی بود. حقیقتاً فوتبال پایه ما خراب است. ما پایه‌ها را رها کرده‌ایم. نمی‌دانم حقیقت دارد یا نه ولی شنیده‌ام تیم را دست یک مربی می‌دهند و می‌گویند باید خودت تیم را اداره کنی. مربی هم می‌رود 5، 6 تا فوتبالیست پیدا می‌کند و بقیه را هم پولی می‌آورد. پدرشان مایه‌دار است و پول می‌دهد... ولی زمان ما که این‌طور نبود. چند بار در همین خبرورزشی گفته‌ام. لیگ امیدها، نوجوانان و جوانان قدیم را یادتان هست؟ ما برای خودمان قطب فوتبال بودیم. الان در بانک ملی را یک قفل بزرگ زده‌اند. همین درد فوتبال ماست. به پایه‌ها چیزی یاد نمی‌دهیم ولی می‌خواهیم موفق باشیم. تعارف که نداریم از ژاپن و کره خیلی عقب افتاده‌ایم.

*بحث ما هم همین است. بی‌انصافی نیست برخی بازیکنان درجه دو و سه 500 میلیون تومان پول بگیرند ولی برای فوتبال پایه هزینه نشود؟
این دیگر سیاست درست یا غلط یک باشگاه است ولی بگذارید من یک چیز از بوندس‌لیگا تعریف کنم. در آلمان هیچ باشگاهی بدهکار نیست ولی شما در همان اسپانیا می‌بیند بازیکن چند ماه حقوق نگرفته و اتحادیه بازیکنان اعتراض می‌کند ولی در آلمان باشگاه باید اول فصل یک لیسانسی از فدراسیون بگیرد. یعنی باشگاه می‌گوید من این‌قدر بودجه دارم و هزینه می‌کنم. با کسی هم رودربایستی وجود ندارد. اگر بدهکار شود باید برود دسته دو. اگر آنجا نتوانست باید برود دسته سه. به‌خاطر همین باشگاه طبق بودجه پول می‌گیرد. همین می‌شود که شما می‌بینی بدهکار نیستند، برخلاف آن مثلاً باشگاه ترکیه‌ای که بازیکن 50 میلیون دلاری می‌خرد و بعد آن‌طور گیر می‌کند و کار به شکایت می‌کشد. به نظر من باشگاه‌های ما هم باید سیاست داشته باشند.

*البته که همه آنها بدهکار هستند.
یک چیز جالب به شما بگویم. من چند وقت پیش دیداری با آقای بهروان داشتم. کلی پرونده به من نشان داد که فلان بازیکن از فلان باشگاه پول می‌خواهد و... لیست بلندبالایی بود. نگاه کردم دیدم برخی اسم‌ها قدیمی است و بازیکن الان به سن کهولت رسیده ولی هنوز پولش را نگرفته است. پرونده او مربوط می‌شد به 15 سال قبل. وقتی شما برنامه داشته باشی، می‌دانی به یک بازیکن باید چقدر پول بدهی و اصلاً چقدر بودجه داری. بحثی هم داشتیم درباره اینکه در آلمان تیم‌ها از 6 ماه قبل از برنامه‌هایشان خبر دارند ولی چرا اینجا این‌طور نیست؟ همین‌طور گفتم که مشکلات مالیاتی چرا باید وجود داشته باشد؟ در آلمان شما قبل از اینکه پولت را بگیری، مالیاتت را داده‌ای ولی در ایران بازیکن در فرودگاه ممنوع‌الخروج می‌شود! این چیزها در فوتبال اروپا معنایی ندارد و برای همه دنیا حل شده است ولی در ایران نه.

*با تمام این حرف‌‌هایی که زده شد، شما قبول دارید بازیکنان در فوتبال ایران زیاد پول می‌گیرند؟
من خودم فوتبالیست هستم و نمی‌توانم در این‌باره چیزی بگویم ولی کلاً کیفیت فوتبال ما بالا نیست. از طرفی وقتی ما بازی برزیل- آرژانتین را می‌بینیم یا مسابقه چلسی- منچستر و بعد رئال - بارسا را، با دیدن فوتبال ایران جا می‌خوریم. می‌گوییم آنها چقدر سرعت دارند و اینجا سرعتی وجود ندارد. باید قبول کنیم این فوتبال‌ها قابل قیاس نیست. انصافاً شما در تلویزیون هر روز بسکتبال NBA را نشان بده، بعد فردا بیا بسکتبال خودمان را نشان بده یا بعد از والیبال برزیل - کوبا بازی ایران را پخش کن. خوب معلوم است مردم قضاوت مردم چه شکلی است. ما باید قبول کنیم فاصله داریم و اصلاً نباید فوتبال‌ها را با هم قیاس کرد.

*انصافاً اگر شما تماشاچی بودی، خودت این دربی را نگاه می‌کردی؟
بله؛ قطعاً می‌دیدم. استقلال و پرسپولیس این‌قدر طرفدار دارد که بازی‌شان تماشاچی داشته باشد...

*با چه دیدی این حرف را می‌زنید؟
همه فوتبال را دوست دارند، به ویژه دربی را. ما یک مشکلی در ایران داریم و احساسی هستیم. هنوز نتوانسته‌ایم تفکر داخل و بیرون فوتبال را جدا کنیم به‌خاطر همین گاهی آنها را قاطی می‌کنیم، مثلاً اتفاقی که در نیمه دوم از سوی طرفداران رخ داد، شاید در هیچ‌جای دنیا دیده نشود.

*یعنی اگر آن اتفاق‌ها نمی‌افتاد، دربی قشنگ می‌شد؟
شاید یکی از دلایل بد شدن دربی همین بود. 10 دقیقه بازی از تپش افتاد و سرد شد. نشد دو تیم فوتبالی را که در نیمه اول انجام داده بودند، ارائه دهند. همه توپ‌ها روی هوا بود و ما که در میانه میدان فقط توپ را می‌دیدیم! از سویی شاید به‌خاطر نتیجه‌هایی که دو تیم در هفته‌های آغازین داشتند، می‌ترسیدند دربی را ببازند؟ شما این را قبول دارید؟

*بله.
به‌خاطر همین، تیم‌ها دربی را بیشتر از سه امتیاز می‌دیدند. بعضی وقت‌ها شما دوست ندارید این دربی را ببازید. حالا هرچند مردم بگویند دربی با همه بازی‌ها فرق دارد. بی‌شک اگر استقلال و پرسپولیس تیم اول و دوم بودند، بازی خیلی جذاب‌تر می‌شد.

*چه اسمی برای این دربی می‌گذارید؟
من نمی‌توانم اسمی بگذارم ولی ما دو نیمه متفاوت در زمین داشتیم. نیمه اول که توپ بیشتر روی زمین بود و نیمه دوم که استقلال دفاعش را به خط حمله برد و بازی بلند در دستور کار قرار گرفت و عملاً هافبک‌ها از بازی خارج شدند...

***
*آقای مهدوی‌کیا شما یکی از کسانی هستید که طرفداران دوست‌‌تان دارند. واقعاً به طرفداران حق نمی‌دهید که گاهی از کوره دربروند؟ چندبار طرفداران چند 10 هزار نفری آمده‌اند ولی شما شکست خورده‌اید؟ سرخورده می‌شوند دیگر.
این به یک موضوع دیگر برمی‌گردد. طرفداران در ایران کمترین امکانات را دارند چون استادیوم‌‌های ما استاندارد نیستند. انتقاد من به سخت‌افزار استادیوم‌هاست. در اروپا وقتی به زمین می‌رفتی گرم کنی، استادیوم خالی بود ولی به رختکن می‌رفتی و برمی‌گشتی می‌دیدی 50 هزار نفر در ورزشگاه حضور دارند، چون بلیت‌فروشی می‌شود. ما یک ورزشگاه به روز نساختیم، ورزشگاهی که سقف داشته باشد و آفتاب این‌قدر به سر و کله طرفدار نخورد و تماشاچی از شب قبل از بازی به استادیوم نرود. قبول کنید طرفدار نمی‌تواند از جایش بلند شود و برود دستشویی چون جایش را می‌گیرند. معلوم است کلافه می‌شود.

 *یعنی اگر این شرایط نباشد، طرفدار سنگ‌پرانی نمی‌کند؟
این اتفاق واقعاً ناپسند بود.

*بعد از سال‌ها هم دوباره رخ داد.
خب با توجه به اینکه سروصدای زیادی در ابتدای فصل شد و روزنامه‌ها مدام می‌نوشتند بازیکن میلیاردی، میلیاردی، داستان کمی بزرگ شده بود و طرفداران توقع داشتند مسابقه‌ای مثل ال‌کلاسیکو ببینند اما استرس بازیکنان با توجه به وضعیت جدول زیاد بود.

*ظاهراً حتی قبل از بازی چاقوکشی نیز شده بود.
یک‌سری اتفاقات ربطی به بازی ندارد. تنش‌‌هایی که شاید از اول فصل و موقع یارگیری به‌وجود آمد. تلویزیون هم یک‌بار این دو مدیر را مقابل هم قرار داد که تأثیرگذار بود ولی استقلالی‌ها کلاً شروع‌کننده داستان بودند...

*اما استقلالی‌ها می‌گویند پرسپولیسی‌‌ها یکی از نیمکت‌نشین‌‌های آنها را زخمی کرده‌اند!
ما که ندیدیم. در هر صورت اتفاق اصلی از آنجا شروع شد.

*آقای رویانیان گفته پرتاب گوجه هدفمند بوده است.
نمی‌دانم واقعاً ولی جو ورزشگاه جوری است که شاید اگر یک پسر 12 ساله هم این کار را بکند، بقیه او را همراهی کنند و چنین صحنه‌هایی شکل بگیرد اما در کل من مأمور کنترل ورود گوجه به استادیوم نبودم که بدانم چطور وارد ورزشگاه شده!

*ظاهراً در آن لحظات از دست برخی از بازیکنان استقلال شاکی شدید. مخصوصاً وقتی حنیف آن قوطی کنسرو را به داور نشان داد...
بله، صحنه جالبی نبود. استقلالی‌ها اول کار را شروع کردند. سنگ و گوجه زدند ولی ما چیزی به داور نشان ندادیم ولی من دیدم که عمران‌‌زاده قوطی کنسرو را برد سمت داور. من به او گفتم این کار جالبی نیست که می‌کنی. با این اتفاق‌ها، بیشتر بازی به تنش کشیده می‌شود.

*انگار از دست برهانی هم شاکی شدید.
ببینید کلاً حرکت زشتی در بازی انجام شد. ولی اینکه بخواهید با حرف‌هایتان داور را تحریک کنید که بخواهد بازی را تعطیل کند و تماشاگران هم بیشتر تحریک شوند، کار درستی نیست. من خودم قوطی را از حنیف گرفتم و بردم انداختم بیرون...

*ولی عصبانیت شما هم برای‌مان غافلگیرکننده بود.
مگر اولین‌بار بود که در ورزشگاه این اتفاق می‌افتاد؟ خوشبختانه داور هم خیلی آرام بود. قطعاً پرداختن به این مسئله، می‌توانست برای بازی برگشت هم بد باشد.

*در بخشی از حرف‌هایتان گفتید روزنامه‌ها می‌نوشتند بازیکن میلیاردی و طرفداران منتظر بودند بازی‌ مثل دربی ال‌کلاسیکو شود. مگر مشکل روزنامه‌ها هستند؟ چرا از بازیکنان ایراد نمی‌گیرید؟
مشکلات فوتبال ما زیاد است، بخشی هم به مربیان برمی‌گردد... نمی‌دانم شاید یکی از علت‌‌هایی که از روزنامه‌ها انتقاد می‌شود این باشد که تعدادتان زیاد است. ما 20 تا روزنامه ورزشی داریم. واقعاً دیگر چقدر خبر هست؟ من اسم خبرگزاری‌هایی را می‌شنوم که برایم جالب است و تازه. شما فقط می‌خواهید درباره فوتبال بنویسید. به‌هر‌حال تیتر داغ هم می‌زنید که جلب توجه کند.

*وقتی شما از روزنامه‌ها انتقاد می‌کنید، قبول دارید روزنامه‌ها هم حق دارند از بازیکنان بد انتقاد کنند؟ بازیکن در زمین بد بازی می‌کند، کیفیت واقعی‌‌اش را نشان نمی‌دهد، چه ارتباطی به روزنامه دارد؟
من قبول دارم که روزنامه می‌تواند انتقاد کند. در همان هامبورگ که بازی می‌کردیم، اگر یک فصل خوب نبودیم بدجور ما را تحت فشار می‌گذاشتند. اگر بایرن‌مونیخ یک فصل در آلمان نتیجه نگیرد، روزنامه‌ها بیچاره‌‌اش می‌کنند. ولی خب روزنامه‌های ما یک مقدار تیترهای جنجالی می‌زنند. از من مصاحبه‌هایی کار می‌شود که روحم از آنها خبر ندارد. واقعاً باید به چه کسی اعتراض کنم؟ چندین بار شکایت کرده‌ام ولی آخرش با ماچ و بوسه کار تمام شده.

*آقای مهدوی‌کیا بهتر نیست به جای انتقاد از روزنامه‌ها از بازیکنان جوانی انتقاد کنید که اسم فوتبالیست‌‌های خوب را هم خراب کرده‌اند؟!
اتفاقاً من انتقاد می‌کنم، چرا انتقاد نکنم؟

*قبول دارید بعضی از بازیکنان واقعاً کیفیت فوتبال را پایین آورده‌اند؟
من یادم می‌‌آید در جام 96 چند بازیکن جوان بودند که با هم رو شدند. خود من بودم، با میناوند و یزدانی و سایر بچه‌ها. سن ما بین 18 تا 20 سال بود. ما خیلی پرمایه بازی می‌کردیم. بعد از جام‌جهانی‌ 98 تنها علی کریمی بود که رو آمد و به ناگهان دیگر فوتبال ما خروجی نداشت. این هم برمی‌گردد به بحث فوتبال پایه. ما استعداد داریم ولی فوتبال پایه نه. مگر من خودم چطور وارد فوتبال شدم؟ در خیابان بازی می‌کردم و رفتم و تست دادم و قبول شدم. یا علی کریمی؟

*انگار خواسته‌ها و هدف‌‌های این نسل عوض شده است.
خب امکانات خیلی فرق کرده است. من یادم می‌‌آید وقتی رفتم تست بدهم، استوک برادرم را پوشیدم که برای پایم گشاد بود. یک جوراب گذاشته بودم نوک کفشم که در پایم لق نزند. ولی الان بازیکن 13 ساله بهترین کفش نایک با رنگ‌‌های مختلف را می‌پوشد. حالا داستان چیز دیگری است.

*اگر شما پسر داشتید مثل خودت فوتبالیست خوبی نمی‌شد؟
دنیا دنیای دیگری شده. داریم در مورد فوتبال صحبت می‌کنیم. ولی یک معضل شده. زمان ما یک آتاری دسته‌دار بود با همان هواپیمای معروف که مدام بنزینش تمام می‌شد اما الان بچه 8، 9 ساله می‌نشیند 5 ساعت پای کامپیوتر. این بچه چطور می‌خواهد برود دنبال ورزش؟ بحث فست‌فود و این چیزها باعث شده زندگی‌ها به سمت دیگری برود. ما اگر می‌خواهیم فوتبالمان تغییر کند باید به 10 سال عقب‌تر برویم. باید از پایه شروع و درست کنیم. فوتبالی که ما جوانان و نوجوانان بازی می کردیم، و حتی فوتبالی که در زمین خاکی بازی می‌کردیم به خدا سطحش بالاتر از لیگ‌برتر امروز بود! سطح بازی های گود شهرزاد بالاتر از لیگ برتر الان بود. اتفاقاً یک‌بار با آقای دوستی در این‌باره صحبت می‌کردیم. واقعاً سطح آن مسابقات بالا بود. شیرودی دو قیامت می‌شد زمانی که بازی می‌کردیم. بانک ملی بازی می‌کرد با کشاورز. ورزشگاه پر بود. طهماسبی و کریم باقری بازی می‌کردند. دو تا قطب بودند. الان ولی چطوری است؟ علی دوستی می‌گفت الان 40، 50 درصد قدرت آن موقع را داشتیم هر سال قهرمان آسیا می‌شدم. از این‌طرف ما پسرفت کردیم. از آن‌طرف کره و ژاپن دارند می‌روند جلو. الان امارات را ببینید. این تیم از نوجوانان با همدیگر بوده‌اند. شما ببینید دو، سه سال آینده امارات چه می‌شود.

*مثلاً الان بازیکنی دارد در پست کریم باقری در پرسپولیس توپ می‌زند که اصلاً قابل مقایسه نیست.
پیش از اینکه پول به فوتبال بیاید، تمام بازیکنان دوست داشتند به استقلال و پرسپولیس بروند. از طریق این دو تیم بود که بازیکن به تیم‌ملی می‌رسید ولی الان که پول آمده، بقیه تیم‌ها هم راحت بازیکنان خوب را می‌گیرند. یادم هست من خودم با برادرم رفتم به باشگاه پرسپولیس که 5 دقیقه‌ای با این تیم قرارداد بستم و رفتم سر تمرین ولی الان بازیکن دو دوتا می‌کند و به یک تیم دیگر می‌رود.

***
*قدیم‌ها اگر شما دربی را می‌باختید که البته شما که کلاً نباختید، بازیکنان خیلی ناراحت می‌شدند ولی الان به نظر می‌رسد بازیکنان ببازند هم اصلاً ناراحت نمی‌شوند. این مسئله برای شما ناراحت‌کننده نیست؟
شما بدت می‌آید جلوی 100 هزار نفر گل بزنی؟ همه دوست دارند بهترین بازیکن باشند ولی پتانسیل‌های بازیکنان با یکدیگر فرق می‌کند. شرایط بدنی فرق می‌کند.

*ولی کریم انصاری‌فرد که پتانسیلش پایین نیست.
استقلال و پرسپولیس خیلی خوب است و تماشگر دارد اما فشار روانی در این دو تیم بالاست. وقتی در سایپا بازی می‌کنی خیلی راحت‌تری. خود شما اگر در سایپا بود گل نمی‌زد، می‌گفتید چرا انصاری‌فرد گل نمی‌زند؟

*بله. این یک مورد را سال گذشته خیلی نوشتیم!
خب اینجا استرس بالاتر است و فشار بیشتر. بازیکنان را نمی‌شود مقایسه کرد. شما هرقدر جلو می‌روید فوتبال را با سال‌های قبل مقایسه نکنید. نمی‌شود رفت عقب. در هلند کرایف بوده و هنوز 20 سال بعد کسی مثل او نیامده. ما هم نمی‌توانیم نسل‌ها را مقایسه کنیم.

*فکر نمی‌کنی نیاز به این داریم که امثال خود شما مدارس فوتبال بگذارید که واقعاً به کشف استعدادها کمک کند؟
الان بحثی پیش آمده که هرکسی مدرسه فوتبال می‌گذارد می‌گویند می‌خواهد کاسبی کند. یک‌سری هستند این کار را می‌کنند و نوجوان می‌آید حالا استعداد دارد یا ندارد، برای پر کردن تابستان می‌آید. ولی یک‌سری هم هستند که استعداد دارند و می‌روند مدارس فوتبال. متأسفانه سیستم فوتبال ما مشکل دارد. الان نگاه کنید میانگین تیم‌ملی آلمان را. دورتموند دو قهرمانی آورده با میانگین سنی 22 سال. در لورکوزن گلر 19 ساله داریم. ترسی ندارند اصلاً از بها دادن به بازیکن جوان. یک گلر 18 ساله می‌آید آدلر را از لورکوزن بیرون می‌کند. هامبورگ در فصل 2005 – 2006 با سه دروازه‌بان شروع کرد. بعد از چند هفته دروازه‌بان دوم شد گلر اول. بعد از چند هفته دروازه‌بان سوم شد گلر اول ما. چند هفته فیکس بود تا این‌که چند اشتباه کرد و تعویض شد.

*خسته نمی‌شوید که هنوز با این سن و سال از شما توقع دارند ستاره باشید؟
بابا من 35 سالم است.

*همین دیگر. همه از شما و کریمی انتظار معجزه دارند. الان تیم از 87 به بعد قهرمان نشده و انتظار دارند قهرمان شود.
مردم ذهنیتی دارند. باید قبول کنیم که ما بازیکن 20 ساله نیستیم. من 35 سال دارم و کریمی 34 سال.

*ولی این انتظار وجود دارد از شما.
ما دوست داریم تیم نتیجه بگیرد. امسال فصل را بد شروع کردیم. یک مقدار قابل پیش‌بینی بود. در 6 بازی اول با ارنج‌های مختلف بازی کردیم. استقلال از اول با یک ارنج بازی کرد و در 6 بازی‌اش 14 نفر بازی کردند ولی ببینید ما چقدر تحول و تغییر داشتیم. متأسفانه ما امتیازهای زیادی را از دست دادیم که این خیلی سخت است. توقع از ما زیاد است. ولی یکی، دو بازیکن نمی‌توانند تیم را قهرمان کنند. ما می‌توانیم تیم را رهبری کنیم. علی بیشتر بازی کرده. من در دربی اولین 90 دقیقه را از زمانی که برگشتم به پرسپولیس بازی کردم. جوان‌هایی هم که کنار ما هستند باید کمک کنند. یک موقع‌هایی جوان باید بیشتر از ما بدود.

*به خود این جوان‌ها، چنین چیزی را می‌گویید؟
قبل از دربی با آنها صحبت کردیم. بعد از باخت داماش خیلی با هم صحبت کردیم که باید به یک طریقی به جریان مسابقات برگردیم و تماشاگران را راضی کنیم. دیدید که ما بازی را خوب شروع کردیم. ولی یک زمانی تجربه کمک می‌کند و استفاده می‌کنی. ما این‌قدر بازی دیدیم که دو بر صفر جلو بودیم یا عقب بودیم یا 6 بر صفر باختیم. این‌ها کمک می‌کند.

*در دربی هافبک دفاعی بازی کردی. اولین بار بود. درست است؟
بله.

*در بوندس‌لیگا هم در چنین پستی بازی نکرده بودی؟
به عنوان بازوی راست بازی کرده‌ام اما برای اولین بار بود که هافبک دفاعی بودم. بعد از بازی با داماش مربی با من صحبت کرد. از من خواست با تجربه‌ام کمک کنم و من هم قبول کردم، با توجه به اینکه مسئولیت سختی بود. چهار، پنج هفته بازی نکرده بودم، خیلی سخت بود. می‌دانستم بازی حساس است.

*قبل از بازی‌ها پیش‌بینی این بود که خط هافبک استقلال میانه زمین را به دست می‌گیرد.
من فکر می‌کنم چیدمان خوب بود. توانستیم میانه میدان را کنترل کنیم. چون می‌دانستیم جان‌واریو و زندی دو هافبک شوتزن هستند، سعی کردیم به آنها فضا ندهیم. مشکل ما در بازی‌های قبل این بود که در ضدحمله خوب گل می‌خوردیم و این‌بار توانستیم ضعف‌مان را پوشش بدهیم.

*فکر می‌کردید جنگ میانه میدان را ببرید؟
آن‌طرف نکونام، جان‌واریو و زندی بودند، این‌طرف هم من بودم با کریمی و پولادی. هر طور حساب می‌کردید تجربه ما بیشتر بود.

*ظاهراً ترکیب شما امیر قلعه‌نویی را شوکه کرد. درست است؟
بله، ترکیب ما سورپرایز بود. ما حتی در تمرینات هم این ترکیب را نشان ندادیم. بلافاصله بعد از بازی با داماش هم ژوزه این فکر را کرد.

*ولی می‌گویند ترکیب پرسپولیس را درخشان چیده!
(خنده) یعنی چه؟ ترکیب پرسپولیس را تا دربی ژوزه چیده بود، چرا باید درخشان ترکیب دربی را می‌چید؟ همان‌طور که گفتم بعد از بازی با داماش همه‌چیز مشخص شد.

*قلعه‌نویی بعد از بازی اعتقاد داشت ترکیب استقلال لو رفته است.
مگر استقلال نسبت به بازی با ملوان تغییر داشت؟ یک تغییر هم در این تیم صورت نگرفته بود که ترکیب بخواهد لو برود.

*در این سن و سال آن همه تکل زدن‌‌های شما برای ما جالب بود.
آثارش را هم می‌بینید. مصدوم شدن عضله شکمم!

*قلعه‌نویی دربی را خراب کرد.
خب از استقلال بازی مستقیم در دستور کار قرار گرفت. وقتی شما مدافعت را جلو می‌بری یعنی می‌خواهی بازی مستقیم کنی.

*اگر زاید بازی می‌کرد برای استقلالی‌ها بار روانی نداشت؟
خب شاید از نظر روانی می‌توانست مفید باشد ولی به هر حال مربی تصمیم می‌گیرد و باید به نظر او احترام گذاشت.

*قبل از دربی و در جلسه‌ای که رویانیان با مشاورانش داشت مشخص شد سه بازیکن تیم کم‌کار بوده‌اند. این خبر تأثیر منفی روی تیم نگذاشت؟
من اصلاً به این چیزها اعتقاد ندارم. یک بازیکن آبرو و حیثیت دارد و هیچ‌وقت کم‌کاری نمی‌کند. وقتی طرفدار 19 ساله در دربی سکته می‌کند، چطور بازیکن می‌تواند به خودش اجازه دهد کم‌کاری کند؟ برای هر بازیکنی خوب بازی کردن در دربی و گل زدن لذتبخش است. اگر در دربی کم‌کاری کنی می‌توانی جان یک نفر را بگیری پس هیچ بازیکنی این کار را نمی‌کند.

*قبول دارید یک‌سری بازیکنان در فوتبال ایران بالاتر از ارزش واقعی‌شان پول می‌گیرند؟ آدم جوانی شما را می‌بیند و ناخواسته با برخی‌ها مقایسه می‌کند. یک سؤال بپرسیم و دوست داریم قلباً آن را جواب دهید. شما که در آلمان با آن‌همه سختی بازی می‌کردید، راحت‌تر پول می‌گرفتید یا در ایران؟
شما می‌خواهید با این سؤال من را مقابل بازیکنان لیگ ایران قرار دهید ولی قبول دارم در اروپا واقعاً پول گرفتن سخت است ولی این هم قابل قیاس نیست. اولاً شما در آنجا هفتگی پول می‌گیری. انگیزه بازی کردن هم متفاوت است. هر قدر بازی کنی و خوب باشی، به همان اندازه پول دریافت می‌کنی. از طرفی آنجا بازی کردن لذت دارد، با آن چمن، با آن ورزشگاه‌ها، مسافرت‌ها و...

*انصافاً خود شما نگفتید به جای اینکه اینهمه سختی بکشم و در آلمان پول بگیرم، به ایران بروم و راحت پول بگیرم؟!
پولی که من در آلمان می‌گرفتم قابل قیاس با ایران نیست. الان که یورو شده 2700 تومان. کاش الان لژیونر می‌شدم! من یوروی 700 تومانی می‌آوردم ولی الان شده 2700 تومان. من 11 سال در آلمان بازی کردم و بعد از این مدت احساس کردم از نظر بدنی خسته شده‌ام. واقعاً تمرینات سخت است. به‌خاطر همین هر بازیکنی که به لیگی مطرح می‌رود دوست دارد سال‌های آخر بازیگری به کشورش برگردد.

*در حال حاضر بازیکنان ملی‌پوش علیه رسانه‌ها ائتلاف کرده‌اند و مصاحبه نمی‌کند. حرف نزدن شرایط را بهتر می‌کند؟ اصلاً می‌توانند بهتر بازی کنند؟
خب این ربطی به خوب یا بد بازی کردن ندارد. متأسفانه ما یک مقدار احساسی عمل می‌کنیم و در همه کارها همین‌طور هستیم. به هر حال کوبیدن فوتبال در مقایسه با ورزش‌های دیگر یک مقدار روی این مسئله تأثیر داشته است.

*این کار درست است؟
نمی‌توانیم درباره درست یا اشتباه بودنش بحث کنیم. بالاخره این تصمیمی است که گرفته‌اند ولی شما باید به بازیکن حق بدهی که از چیزهایی ناراحت باشد. این‌همه می‌گویند بازیکن پول مفت می‌گیرد، یا به او می‌گویند بی‌غیرت. به بازیکن حق بدهید ناراحت شود. مطبوعات هم راحت علیه آنها جبهه می‌گیرند. شما هم این واقعیت‌ها را قبول کنید و قبول کنید گاهی درباره بازیکن‌ها کذب نوشته می‌شود.

*منتقدان می‌گویند این تصمیم را کسانی می‌گیرند که از نظر فنی ضعیف باشند.
شاید بازیکنان از نظر فنی فکر کنند خوب هستند. نگاه‌ها تفاوت دارد.

*مثلاً وقتی شما به جام‌جهانی‌ 2002 نرفتید و رسانه‌ها انتقاد کردند، آنها را تحریم کردید؟!
خب خیلی چیزها پیشرفت کرده!

*راستی آقای مهدوی‌کیا امسال آخرین سالی است که در پرسپولیس بازی می‌کنید؟
بله، قطعاً آخرین فصل است.

*شما می‌خواهید مربی شوید یا مدیر؟
فعلاً که معلوم نیست.

*شایعه بود که قرار است در باشگاه هامبورگ و تیم‌های پایه این باشگاه مربیگری کنید.
یک حرف‌‌هایی زده‌ایم ولی همه‌چیز به آینده موکول شده است.

*****
جملات قصار
* 9/99 درصد مردم می‌گویند بازی استرالیا مهمترین اتفاق تاریخ ورزش ما بود. من فیلم‌‌هایش را دیدم. مردم چه می‌کردند در خیابان ولی مسابقات کشتی قهرمانی جهان در همین آزادی خودمان برگزار شد و تیم قهرمان شد‌؛ آیا مثل بازی استرالیا یا آمریکا مردم به خیابان ریختند؟

*من یا حرف نمی‌زنم یا اگر حرف بزنم چیزهای خوبی می‌گویم! مادرم می‌گوید مهدی از بچگی همینطوری بود. حرف مفت نمی‌زنم.

*پست هافبک دفاعی فعلاً برای من پست ایده‌آلی است.

*یک روز پیوس پیراهن شماره 17 را به من داد و رفت اما من که برگشتم پرسپولیس این شماره به من نرسید ولی الان فکر نکرده‌ام وقتی رفتم شماره 2 را به کی بدهم!

*شنیده‌ام ناصر محمدخانی گفته من مثل او هستم ولی اصلاً این‌طور نیست. او خیلی بهتر از من بود. کسی در سرعت مثل او نمی‌تواند دریبل بزند. نه من، که هیچ‌کس مثل او نبود. شاید سرعتم مثل پیوس بود ولی نمی‌توانم مثل او دریبل بزنم.

*در پرسپولیس بازی مصطفی به من شبیه بود ولی او خیلی تدافعی‌تر از من بود ولی فکر می‌کنم جواد کاظمیان که مثل خودم از مکتب بانک ملی آمده، بازی‌‌اش شبیه من است.